دوست عزیز نامه مورخ ۱۰ ژوئن شما و کاغذ ۶ صفحهای پیرمرد را دریافت نمودم. هزار نیز نامه و نشریات ارسالی را دریافت نموده و از این جهت بینهایت سپاسگزارم.
متن سند:
پاریس ۲۲ ژوئن ۱۹۶۶
دوست عزیز نامه مورخ ۱۰ ژوئن شما و کاغذ ۶ صفحهای پیرمرد را دریافت نمودم. هزار نیز نامه و نشریات ارسالی را دریافت نموده و از این جهت بینهایت سپاسگزارم.
در فرصت مناسب به کاغذ ۶ صفحهای جواب خواهم داد ولی در این مورد باید با چند نفر مشورت کنم).
اگرچه اختلافنظر و سوءتفاهم زیاد است ولی امیدوارم که به حل آنها موفق شویم. همه ما احترام و ایمان زیادی به پیرمرد داریم ولی این امر مانع از اختلافنظرهای موجود نمیباشد که بایستی ضمن بحثهای طولانی راهحلهای مناسب جهت کار مشترکمان پیدا کنیم.
در هر حال ایمان و اعتقاد به شخصیت برجسته پیرمرد داریم در آینده نزدیکی کاغذ مفصلی برای ایشان خواهم نوشت.
سه جلد نشریات تروتسکی۱ را سفارش دادهام. کتاب انگلیسی,by Mc - Dougal «Cgroup Mind کمیاب شده و این کتاب مدتی است که تجدید چاپ نشده است.
برای شما کتاب و مجلات ادبی فرستادهام که امیدوارم رسیده باشند. رسید آنها را اعلام نمایند و اگر احتیاج به کتب دیگری دارید بنویسید که باکمال میل ارسال نمایم. جهت اجرای هرگونه خدمت حاضر و منتظر جواب شما میباشم.
ژاک.
این نامه را دکتر امیر پیشداد با اسم مستعار برای جلال آلاحمد فرستاده است. در پرونده جلال آلاحمد بایگانی شود. ۱۳/۴/۴۵
توضیحات سند:
۱- لئون تروتسکی: در سال ۱۸۷۹ میلادی در روسیه متولد شد و از رهبران انقلاب بلشویکی و دولت شوروی بود. در جریان انشعاب حزب سوسیال دموکرات روسیه ۱۹۰۳ میلادی مخالف بلشویکها بود و در سالهای جنگ اول جهانی با مواضع لنین مخالفت داشت. در آستانه انقلاب اکتبر ۱۹۰۷ به بلشویکها پیوست و در حکومت شوروی کمیسر امور خارجه شد. پس از استعفا کمیسر جنگ شد و ارتش سرخ را پایه گذارد. تروتسکی معتقد به انقلاب مداوم بود که در تعارض با نظریه لنین مبنی بر ساختمان سوسیالیسم در یک کشور واحد» قرار داشت. در ۱۹۲۱ از تروتسکی بهعنوان جانشین لنین و نفر دوم حکومت شوروی نامبرده میشد. ولی با دبیرکلی استالین ستاره او رو به افول نهاد و پس از مرگ لنین در سال ۱۹۲۴ از حزب برکنار شد. در سال ۱۹۲۸ از شوروی اخراج شد و بالاخره در ۱۹۴۰ در تبعیدگاه خود در مکزیک به دست یک عامل جاسوسی شوروی کشته شد. از آثار معروف او میتوان به تاریخ انقلاب روسیه اشاره کرد.
منبع:
کتاب
جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک صفحه 109
