تاریخ سند: 7 بهمن 1346
موضوع: دیدار چند تن از افراد حزب زحمتکشان1 با دکتر مظفر بقایی در محل سازمان نگهبانان آزادی و اظهارات مشارالیه در مورد کمی حقوق بازنشستگان دولت
متن سند:
از: 20 ﻫ 2 تاریخ: : 7 /11 /1346:
به: 312 شماره: 33959 /20ﻫ2
موضوع: دیدار چند تن از افراد حزب زحمتکشان1 با دکتر مظفر بقایی در محل سازمان نگهبانان آزادی و اظهارات مشارالیه در مورد کمی حقوق بازنشستگان دولت
از ساعت 1800 روز چهارشنبه 4 /11 /46 مهندس محمدعلی یوسفیزاده2. ولیاله قدیمی. حاج امیر ناصر قندی. شیخ محمد حیدری. طلبه جوان مسجد سپهسالار به نام پیشوایی. غلامعلی صاحبدیوانی. ابوالفضل احمدی. محمد غلامعلیبیگ. یداله حامدی. اصغر جعفری. منوچهر آزمون. مهدی سعیدیان و شخصی به نام عمیدی که دارای عینک ذرهبینی بود، جهت ملاقات با دکتر مظفر بقایی به محل سازمان نگهبانان آزادی آمدند.
ابتدا محمدعلی یوسفیزاده گفت قانون بازنشستگی ناقص میباشد و طبقهبندی مقامات و پستهای دولتی نیز بیرحمانه است و این قانون به کارمندان دولت یاد میدهد که خیانت نموده و برای خود پساندازی ترتیب دهند.
غلامعلی صاحبدیوانی بیان داشت دولت درس بزرگی به فرزندان بازنشستگان میدهد. آنها خوب یاد میگیرند و مشاهده میکنند که چطور با پدرشان رفتار میشود.
دکتر بقایی در این زمینه اظهار داشت حقوق بازنشستگان کفاف خرج بچه مدرسه آنها را هم نمیدهد. آنان یک عمر با پاکدامنی و شرافتمندانه خدمت کردهاند و از دزدی هم برحذر بودند و مشاغل مهم دولتی نیز داشتند، مثل عباس ناصر خودمان که با ماهی 950 تومان زندگی میکند. ایشان میتوانست میلیونر بشود، ولی دزدی نکرد.
آنگاه صحبت از قانون از کجا آوردهای شد. محمد غلامعلیبیگ بیان داشت از کجا آوردهای تمام شد، دیگر به کجا میبرید باید شروع شود.
دکتر بقایی گفت سپهبد کیا خیلی دزدی کرده بود. او به رفیق ما مهندس باستان نامهای نوشت که اگر فیبر بخرید، سه برابر استفاده خواهید کرد. مهندس باستان تمام دارایی خود را فیبر خرید و چند هزار تومان هم به سپهبد کیا داد و ایشان همه را بالا کشید. مهندس باستان شکایت کرد و هر وقت پرونده در دادگاه به مرحله اجرا رسید، سایه سپهبد کیا بر روی پرونده افتاد و پرونده مزبور راکد ماند. رفیق ما یک عمر شرافتمندانه زندگی کرده بود، روی همین قضیه با بدبختی جان داد. مهندس باستان عضو حزب زحمتکشان بود و بازماندگان او هم کاری نکردند.
وی سپس افزود هزینه زندگی در قدیم خیلی ارزانتر از امروز بود. یادم هست در سال 1314 وقتی که از اروپا آمده بودم، ماهیانه با 40 تومان، نه نفر افراد خانواده ما به خوبی زندگی میکردند و 150 عدد تخم مرغ هم 5 ریال بود.
سپس در مورد ششم بهمن بحث شد، ولیاله قدیمی گفت روز شنبه هفتم بهمن تمام مدارس تعطیل است. هر سال من در این روز به بهانهای غایب میشوم، ولی امسال باید از هفت صبح تا پایان روز یک پرچم را حمل بکنم، چون محل جشن در دبیرستان قوام است.
آنگاه محمدعلی یوسفیزاده با تمسخر بیان داشت روز ششم بهمن باید هم تعطیل بشود، چون روز خیلی مهم و تاریخی میباشد. در این موقع از خارج به دکتر بقایی تلفن شد که باید صبر کند تا ماشین جهت خروج برایش بیاورند. سپس ابوالفضل احمدی مبلغ 50 ریال بابت حق عضویت خود به اصغر جعفری داد و از ساعت 2000 به ترتیب حاضرین از محل حزب خارج شدند، ولی دکتر بقایی هنوز در محل مزبور بود.
______________________
1. حزب زحمتکشان ملت ایران در 26 اردیبهشت 1330 دو هفته پس از نخستوزیری مصدق و مقارن کار مجلس شانزدهم، از ائتلاف بقایی و خلیل ملکی به وجود آمد. رهبری این حزب را دکتر مظفر بقایی کرمانی که پس از مصدق نماینده دوم تهران در مجلس بود، به عهده داشت. بقایی پیش از آن، عضویت حزب دموکرات ایران قوام را داشت و در دوره قبل از مجلس پانزدهم، از سوی این حزب از کرمان به نمایندگی رسیده بود. حزب زحمتکشان یکی از احزاب تشکیلدهنده جبهه ملی محسوب میشد. این حزب که با هدف حمایت از نهضت نفت و گرد آوردن نیروهای پراکنده مدافع نهضت و ایجاد تشکلی در برابر حزب توده به وجود آمد، از همان آغاز به دو جناح تقسیم شدکه هر یک وظیفه و نقشی را در این حزب به عهده گرفتند. جناح بقایی به فعالیتهای سیاسی و پارلمانی مشغول شد و جناح خلیل ملکی به امور تشکیلات، آموزش و انتشارات حزب پرداخت. سران حزب زحمتکشان صرفنظر از جناح ملکی، عبارت بودند از: بقایی، عیسی سپهبدی و علی زهری. ارگان حزب زحمتکشان، روزنامه شاهد بود که چند سال پیش از تشکیل حزب زحمتکشان، با امتیاز هوشنگ فرزاد و سردبیری سیداسماعیل زهری منتشر میشد و به هنگام پیدایش حزب، امتیاز و مدیریت آن به علی زهری تعلق داشت. این حزب در برخی شهرها نیز فعال بود؛ از جمله در دزفول که روزنامهای به نام فرید دزفول را به صاحب امتیازی دکتر گوشهگیر منتشر میکرد. جناح بقایی که در مثلث بقایی، زهری، سپهبدی شکل گرفته بود و در عمل در شخص بقایی خلاصه میشد، به تدریج به مخالفت با حکومت مصدق برخاست و اختلافات دو جناح که روز به روز شدت میگرفت، سرانجام پس از حدود یک سال و نیم، در مهر 1331 به جدایی ملکی و یاران او از حزب زحمتکشان ملت ایران و تشکیل نیروی سوم انجامید. حزب زحمتکشان بقایی در مجلس و خارج از آن به مخالفت با مصدق ادامه داد و در زمینهسازی کودتای 28 مرداد با سایر مخالفان مصدق هماهنگ شد. پس از کودتای 28 مرداد، حزب زحمتکشان در دورههای مختلف چند بار دیگر با همین نام یا با نام جمعیت پاسداران آزادی به فعالیت پرداخت.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى، تلاش حزب زحمتکشان براى نزدیک شدن به رهبران انقلاب و ملاقات با امام خمینى (ره) موفقیتى به همراه نداشت. سران حزب همچنین درصدد جلب انقلابیون برآمدند و به همین منظور از دولت موقت، به ریاست مهدى بازرگان، به علت آنکه سهم کمى از قدرت را به روحانیون واگذار کرده بود، انتقاد کردند.
حزب در همهپرسى فروردین 1358ش، نیز به جمهورى اسلامى رأى داد؛ با این همه، بقایى با توجه به ناکامى در رهبرى حزب و ناتوانیاش در سازگارى با اوضاع جدید، بازنشستگى سیاسى خود را اعلام کرد و چون حزب از حامیان نظام سلطنت بهشمار میرفت، بالطبع با فروپاشى آن نظام، فلسفه وجودى حزب نیز منتفى شد و حیات آن خاتمه یافت.
ر.ک: زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقایی . حسین آبادیان.
2. محمدعلی یوسفیزاده، فرزند حسن در سال 1305 ش در کرمان متولد شد. وی فارغالتحصیل رشته علوم اجتماعی از فرانسه بود. یوسفیزاده کارمند وزارت راه، رئیس اداره آموزش وزارت کشاورزی، استادیار دانشکده علوم، استاد دانشگاه تهران، کارشناس رسمی وزارت دادگستری و تا سال 1325 عضو حزب دموکرات وابسته به قوامالسلطنه، بود. از سال 1328 در سازمان نگهبانان آزادی به رهبری مظفر بقایی و از سال 1331 به عنوان عضو در حزب زحمتکشان فعالیت داشت و تا سال 1357 به طور فعال در جلسات عمومی و خصوصی حزب مذکور شرکت میکرد و مسئول حوزه کارمندان دولت، عضو حوزه کمیته مالی، عضو شورای فعالین حزب، عضو هیأت مؤسسان شرکت بینام ـ وابسته به حزب زحمتکشان ـ عضو تشکیلات کمیته مرکزی حزب و از افراد مؤثر و مورد توجه دکتر بقائی بود. اسناد ساواک . پرونده انفرادی
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب دوم صفحه 300

