تاریخ سند: 1 آذر 1349
درباره : دادخواست آقای محمود جنیدی بر علیه آقای شیخ عباسعلی اسلامی
متن سند:
از : ژ ـ کل ـ ر 2 (دایره اطلاعات)
به : ت ـ ر ـ ساواکشماره : 111 /268 /2216
ناحیه ژاندارمری 1 مرکز گزارش می نماید،
1ـ نامبرده بالا در مورخه 27 /7 /49 با مراجعه به پاسگاه ژاندارمری
تهران نو دادخواهی نموده مبنی بر اینکه روز 26 /7 /49 جهت اداء فرائض دینی
به مسجد الهادی واقع در
جاده تهران نو رفته مشاهده
شد آقای شیخ عباسعلی
اسلامی در بالای منبر به
عوض اداء مطالب دینی و
مراسم مذهبی شروع به
هتاکی و توهین نسبت به او و
طبقه عرفا و دراویش و
صوفیان نموده و مردم را
ترغیب نموده که به این طبقه
توهین و اذیت نمایند.
در
صدد اعتراض برآمدم به
اطرافیان خود دستور داد
مرا با کمال خشونت و هتک
حیثیت از مسجد بیرون
نمودند.
ضمنا یک برگ استشهاد و یک حلقه نوار ضبط صوت جهت صحت و سقم
اظهارات خود ارائه نموده است.
2ـ جریان از طریق پاسگاه تهران نو رسیدگی و با توجه به بیانات آقای اسلامی که
در نوار ارائه شده اظهاراتی علیه مذاهب دیگر می باشد.
ضمنا مراتب از طریق
ناحیه یک مرکز به ساواک اعلام گردیده است.
3ـ چون از سوی شهربانی کل ذیل 6 /6525 ـ 7 /8 /49 نام شیخ عباسعلی
اسلامی در ردیف 13 صورت اشخاصی است که مجاز به منبر رفتن می باشد
اعلام گردیده است و حال که واعظ نامبرده بر علیه فرقه ای از صوفیه شروع به
تحریک و توهین نموده و ممکن است عمل وی باعث تحریک احساسات پیروان
این فرقه شود برای جلوگیری از هر گونه اتفاق سوء و بی نظمی به هنگ 1 مرکز
دستور داده شده از منبر رفتن شیخ یاد شده جلوگیری نمایند.
بدین وسیله 8 برگ پرونده متشکله و عین گزارش پاسگاه و یک حلقه نوار ضبط
صوت به منظور هرگونه اقدام به پیوست ایفاد می دارد.
ف ـ ژ ـ کل ـ ارتشبد اویسی1
از سوی سپهبد معزی
گیرنده
ت ـ ر ـ شهربانی کل جهت
آگاهی
آقای اوانی
با توجه به سابقه گزارش عرض
تهیه شود.
3 /9
با پرونده عباسعلی اسلامی ارائه
شود.
3 /9
توضیحات سند:
1ـ غلامعلی اویسی فرزند
غلامرضا در سال 1297 ش.
در
قم بدنیا آمد.
در سال 1315
دوره شش ساله دبیرستان نظام
مرکز و در سال 1317 دوره
دانشکده افسری را به پایان
رسانید.
اویسی در سالهای
1331 ـ 1337 در مشاغل
گوناگون از جمله : فرماندهی
گروهان و گردان و آموزشگاه
گروهبانی لشکر 2، ریاست
شعبه بازرسی دژبان مرکز و
فرماندهی هنگ 52 دژبان) قرار
داشت و در سال 1332 فرمانده
هنگ 16 تیپ کازرون بود.
پس
از کودتای 28 مرداد 1332،
اویسی به دریافت نشان درجه 2
رستاخیز نائل شد و به تدریج
ترقی وی در هرم دیوانسالاری
نظامی آغاز گردید و پس از طی
دوره دانشگاه جنگ در تهران و
دوره ستاد فرماندهی در امریکا،
در سال 1339 به ریاست ستاد
گارد و در سال 1341 به
فرماندهی لشکر یک گارد رسید
و در همین سمت بود که به عنوان
فرماندار نظامی تهران به قتل
عام قیام کنندگان 15 خرداد
1342 دست زد.
او در سال
1348 فرماندهی ژاندارمری
کشور و در سال 1351
فرماندهی نیروی زمینی ارتش
را عهده دار بود.
اویسی در
جریان انقلاب اسلامی بار دیگر
در سمت فرماندار نظامی تهران
قرار گرفت و به علت موقعیتش
در رأس نیروی زمینی
فرمانداری نظامی سایر شهرها را
نیز تحت کنترل داشت.
اسناد
موجود، موارد متعددی از فساد
مالی و اخلاقی غلامعلی اویسی،
همسر و پسرش (محمدرضا) را
نشان می دهد.
در سند مورخ
13 /3 /1340 سازمان ضد
اطلاعات ستاد ارتش چنین آمده
است: «اطلاعیه واصله حاکی
است که ساعت 30 /11 صبح
روز سه شنبه 9 /3 /1340 سی
نفر از اهالی یکی از دهات قم به
اداره روزنامه اطلاعات مراجعه
و با متصدی روزنامه مذکور که
از طرف هیئت تحریریه
مأموریت داشت مصاحبه نموده
و اظهار می دارند که ما اهالی ده
اطراف قم و از رعایای سرتیپ
اویسی هستیم.
ما از دست این
افسر ارتش به تنگ آمده ایم.
ما
را تنبیه بدنی کرده و اظهار
می نماید که من نماینده شاه
هستم و با شاه به گردش می روم
و با شاه آمدورفت دارم.
اگر شما
حرف من را گوش ندهید شما را
با قدرتی که دارم از بین خواهم
برد...
او در دیماه 1357 به بهانه
معالجه از ایران خارج شد و
تقاضای بازنشستگی نمود.
اویسی از زمره نخستین افسران
عالیرتبه متواری رژیم پهلوی
بود که با سرمایه سرویس های
اطلاعاتی غرب فعالیت
تروریستی علیه نظام نوپای
جمهوری اسلامی را از خاک
عراق و ترکیه آغاز کرد، او در
تاریخ 18 /11 /1362 توسط
افراد ناشناسی در پاریس به قتل
رسید.
ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی، مؤسسه مطالعات و
پژوهشهای سیاسی، انتشارات
اطلاعات، ج 2، صص 445 و
446 ؛ اسناد ساواک،
پرونده های انفرادی
منبع:
کتاب
حجتالاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی به روایت اسناد ساواک صفحه 350