تاریخ سند: 13 آذر 1346
موضوع: اختلاف بین نمایندگان مجلس شورای ملی با وزیر آموزش و پرورش
متن سند:
از: 20/ه 7 تاریخ:13 /9 /1346
گیرنده: 321 شماره: 27174 /20/ه 7
موضوع: اختلاف بین نمایندگان مجلس شورای ملی با وزیر آموزش و پرورش
از صحبتهای خصوصی داخل در کریدورهای مجلس و بین نمایندگان چنین مستفاد میشود که دامنه اختلافات نمایندگان مجلس با وزیر آموزش و پرورش توسعه یافته و از چندی پیش نیز محسوس بود که رابطه گردانندگان حزب مخصوصاً خسروانی1(دبیرکل) با دکتر هادی هدایتی2 وزیر آموزش و پرورش خوب نیست و حتی عدهای عقیده دارند که تأسیس وزارت علوم و تحقیقات اجتماعی از طرف آقایان هویدا و خسروانی و گذاشتن یکی از نزدیکترین دوستان قدیمی خودشان را (دکتر مجید رهنما) 3 در رأس آن فقط به این علت است که شاخ و برگهای دکتر هدایتی را بزنند. از طرف دیگر چون در حال حاضر آموزش دبیرستانی به وضع اسفناکی افتاده و در اغلب شهرستانها مدارس دبیر ندارند و در این زمینه سؤالی هم از طرف بردلی نمایده حزب مردم از (ناخوانا) از دکتر هدایتی شده است تصور عمومی گردانندگان حزب مانند خسروانی و دکتر کلالی4 این است که به زودی دکتر هدایتی عوض خواهد شد و با اینکه دکتر هدایتی عضو حزب ایران نوین است و در مجلس نباید رأساً از کار او انتقاد شود معذالک در جلسه روز سهشنبه گذشته دکتر الموتی نماینده الموت و رودبار که با خسروانی، دکتر کلالی رابطه نزدیک دارد به تحریک آنها از وضع آموزش و پرورش انتقاد کرد و اغلب نمایندگان مجلس از حزب ایران نوین نیز سخنان او را تأیید کردند و این عمل میرساند که برای برکناری دکتر هدایتی از طرف حزب و خسروانی نقشههایی طرح شده است.
نظریه 20 ﻫ 7: درباره اختلاف وزراء و کارگردانان حزب ایران نوین با آقای دکتر هدایتی وزیر آموزش و پرورش موضوع مورد تأیید است و جریان در اداره کل سوم دارای سوابق است.
(رونوشت مطابق اصل واصل در پرونده حزب ایران نوین به کلاسه ح /451 جلد 17 بایگانی است.)
این نسخه در پرونده انفرادی الموتی به کلاسه الف- ل – 5 بایگانی گردد.
بخش 321 احزاب سامحی
توضیحات سند:
1. عطاءالله خسروانى: فرزند هاشم، در سال 1298 ﻫ ش به دنیا آمد، پس از اتمام تحصیلات و اخذ دیپلم متوسطه از کالج البرز تهران در رشتههاى زبان و حقوق در دانشسراى عالى و دانشکدهی حقوق به تحصیل پرداخت و سپس براى ادامهی تحصیلات به فرانسه رفت و در آنجا موفق به اخذ دانشنامه در رشتهی علوم اجتماعى شد. وى از مهرههاى قدیمى وابسته به بریتانیا و دربار بود که در سال 1322 به همراه برادرش (خسرو خسروانى) نشریهی افکار ایران را منتشر مىکرد. خسروانى در دولت منوچهر اقبال معاون وزیر کار در امور پارلمانى و در سال 1340 به همراه دوستان قدیمى خود در دبیرستان «ایرانشهر» (حسنعلى منصور، جمشید آموزگار و...) در نقش «نخبگان» آمریکایى ظاهر گردید و در دولتهاى امینى، علم و منصور وزارت کار را به دست گرفت. در پى ترور منصور و همزمان با انتصاب امیر عباس هویدا به صدارت، در اسفند 1343 محمدرضا پهلوى، خسروانى را به دبیر کلى «حزب ایران نوین» گمارد و این امر از آغاز، نارضایى جواد منصور، دکتر حسن زاهدى و دیگر بنیانگذاران «کانون مترقى» را برانگیخت. خسروانى علاوه بر دبیر کلى «حزب حاکم» در دولت هویدا وزارت کار و سپس وزارت کشور (1347) را به عهده داشت. خسروانى که طبق ارزیابى ساواک، فردى «عوامفریب و حرّاف» محسوب مىشد، تصور مىکرد که به سادگى خواهد توانست رقیب بى صلاحیت خود را کنار زده و به ریاست دولت برسد، از این رو در سال 1345 از طریق برادرش خسرو خسروانى، سفیر ایران در واشنگتن، به ایجاد ارتباطاتى با برخى از مقامات آمریکایى دست زد. تحقیقات غیر محسوس تا سال 1348 ادامه یافت و شاه که اقدامات جاهطلبانهی خسروانى را خطرناک تلقى مىنمود، وى را از وزارت کشور و دبیرکلى حزب ایران نوین برکنار کرد و بدینسان یکى از فعالترین رقباى هویدا براى همیشه از صحنهی سیاست خارج شد. خسروانی پس از برکناری به علت غم و غصه شدید به بیماری گواتر «غمباد» مبتلا شد و بعد از مدتی تارهای صوتی او نیز از کار افتاد.
2. هادی هدایتی: فرزند ابوالحسن، در سال 1302 ﻫ ش در شهر رى متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند و دورهی متوسطه را در مدرسهی دارالفنون به پایان برد، سپس برای ادامهی تحصیل به اروپا رفت و در کشور فرانسه، دکترای حقوق گرفت. در زمان حضور در آنجا، به عضویت کنفدراسیون دانشجویان درآمد و به طرفداری از حزب توده پرداخت.
وی پس از بازگشت به ایران، به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. در 17 اسفند 1342 به عنوان وزیر مشاور به کابینهی تازه تأسیس حسنعلی منصور پیوست و پس از حدود یک سال، در 18 آذر 1343 وزیر آموزش و پرورش شد که این سمت را در کابینهی هویدا نیز ادامه داد.
هادی هدایتی از اعضای شبکهای بود که به عنوان «تودهایهای انگلیسی» مشهور بودند. اعضای این شبکه، از مأمورین سرویس جاسوسی انگلیس محسوب میشدند که تحت هدایت اسدالله علم انجام وظیفه می کردند. حسین فردوست در معرفی او میگوید: « هادی هدایتی تودهای انگلیسی، از تملق بیحد و زیادهروی در چاپلوسی به محمدرضا [موفق شد] خود را در پست وزارت نگه دارد.»
وی همچنین در شبکهی مطبوعاتی و روشنفکری موسوم به « بدامن » نیز عضویت داشت و زمانی که سردبیری روزنامهی فرمان را به عهده گرفت، در راستای اهداف بیگانگان به فعالیت پرداخت. هادی هدایتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج از کشور گریخت.
3. مجید رهنما: فرزند زینالعابدین، در سال 1303 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. از مدرسه فرانسوى حقوق در بیروت، گواهینامه گرفت و در دانشگاه آمریکایى بیروت، دوره فلسفه و ریاضیات را سپرى کرد و از دانشگاه پاریس، دکتراى حقوق گرفت. سوابق خدمتى وى به شرح زیر مىباشد :
«1321 وزارت دارایى ـ 1324 وابسته مطبوعاتى سفارت ایران در پاریس ـ 1327 وابسته مطبوعاتى سفارت ایران در بیروت ـ 1328 دبیر دوم اطلاعات و مطبوعات و دبیرخانه جمعیت طرفدار ملل متحد ـ 1329 دبیر سوم سفارت کبرى در مسکو ـ 1331 دبیر دوم سفارت کبرى در مسکو ـ 1332 با حفظ سمت قبل وابسته مطبوعاتى سفارت ـ 1333 کارمند اداره سازمانهاى بینالمللى ـ 1334 معاون اداره سازمانهاى بینالمللى و معاون اداره اطلاعات و مطبوعات ـ 1335 کارمند موقت اداره همکارىها ـ 1336 دبیر اول نمایندگى سازمان ملل متحد ـ 1337 کفیل سرکنسولگرى ایران در سانفرانسیسکو ـ 1339 سرکنسول ایران در سانفرانسیسکو ـ 1341 سرپرست اداره سازمانهاى بینالمللى ـ 1343 معاون در امور بینالمللى و اقتصادى وزارت خارجه ـ 1344 معاون وزارت خارجه ـ 1345 سفیر ایران در فرانسه ـ 1347 سفیر ایران در سوئیس.»
سوابق مجید رهنما که در سال 1347 وزیر علوم و آموزش عالى بود از طرف وابسته امور امنیتى سفارت امریکا در ایران، استعلام گردید و مجید رهنما که نشانهاى متعددى از رژیم پهلوى دریافت کرده بود، مدتى نیز به عنوان مشاور مخصوص نخستوزیر و عضو هیئت امناى دانشگاه جندى شاپور به فعالیت مشغول بود.
رهنما از عناصر سیاسى و فرهنگى رژیم پهلوى به شمار مىآمد و با حمایت عناصر مؤثر و وابسته به رژیم مانند هویدا و خسروانى و عضویت در جمعیت فراماسونرى (لژ تهران) و وابستگى به غرب و پشتیبانى آنان به سرعت نردبان ترقى را طى کرد و تا وزارت علوم و ریاست و عضویت در هیئت امناى چندین دانشگاه کشور پیش رفت. مشارالیه به پاس وفادارى به رژیم پهلوى به افتخار دریافت نشان درجه 2 همایونى دریافت کرد. ساواک در گزارش بیوگرافى وى آورده است: «جوانى است عیاش، دورو، از نقطه نظر اخلاقى به فساد معروف است و در سیاست طرفدار غرب (انگلستان) مىباشد.»
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
4. منوچهر کلالی: فرزند حبیبالله، در سال 1304 ﻫ ش در مشهد متولد شد. برای تکمیل تحصیلات به تهران آمد و از دانشکدۀ حقوق در رشتۀ علوم سیاسی و اقتصاد فارغ التحصیل شد. در 1325 وارد کارهای دولتی شد و در وزارت کار مشغول گردید سپس برای ادامهی تحصیلات راهی فرانسه شد و از دانشگاه پاریس موفق به دریافت دکترای علوم سیاسی گردید. پس از بازگشت به ایران مدارج اداری را طی کرد تا اینکه به معاونت اداری وزارت کار و امور اجتماعی رسید. وی که در توسعه تشکیلات اداری وزارت کار نقش ساز بود، مدتی دبیرکل کانون فارغالتحصیلان در سال 1329 شد. معاونت اداره اقتصاد وزارت کار در سال 1326، ریاست اداره کار و بیمههای اجتماعی استان خراسان بین سال های 1336 ـ1332، وزیر مشاور و سفیر ایران در سال های 1350 و 1353، عضو کانون مترقی و دبیرکل حزب ایران نوین 1348 تا 1353 و عضو جمعیت فراماسونری و از طرفداران دولت آمریکا بود. وی در اغلب مهمانیهای سفارت آمریکا در ایران شرکت میکرد و مقامات آمریکایی از برکناری وی از حزب ایران نوین ابراز ناراحتی کردند. برابر گزارشی در 1346 وی از جمله کارگردانان کمیته محرمانهای که از طرف مقامات سیاسی آمریکا (سیا) متمرکز در حزب ایران نوین بود معرفی شد. همسر وی دارای ملیت فرانسوی و مدت ها در اداره اطلاعات سفارت آمریکا مشغول به کار بود و همزمان با آغاز فعالیت های همسرش در حزب ایران نوین از شغل خود مستعفی گردید. کلالی در 1340 از طرف وزیر کار به عنوان نماینده وزارت کار جهت شرکت در کمیته دائمی حفاظت به ساواک معرفی شد و در سال 1353 از طرف سازمان مرکزی بینالمللی حمایت از زندانیان در انگلستان نامههایی جهت کسب اطلاع از وضع چند زندانی سیاسی جهت یاد شده ارسال گردید. در سال 1353 از سپهبد نعمتالله نصیری ریاست ساواک جهت شرکت در مراسم کنگره سوم حزب ایران نوین دعوت به عمل آورد، وی همواره مورد تفقد رئیس ساواک نصیری بود. پدر وی از ملاکین تربت جام بود که حداکثر استفاده و بهرهبرداری را از مقام و موقعیت وی در جهت منافع مادی خود کرد و در بیشتر نقل و انتقالات رؤسای ادارات نیز دخالت میکرد. کلالی نماینده دوره های 21 و 22 مجلس شورای ملی از مشهد بود.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادی)
منبع:
کتاب
مصطفی الموتینیا به روایت اسناد ساواک صفحه 163