صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

حزب مردم

تاریخ سند: 11 اسفند 1348


حزب مردم


متن سند:

طبق دعوت قبلی که از طرف تقی افراخان1 عضو حزب مردم به مناسبت بزرگداشت ششم بهمن بعمل آمده بود از ساعت 1900 روز 7 /11 /48 عده ای در حدود 60 نفر از سران حزب مردم منجمله : رامبد.
سپهبد ورهرام.
سناتور بهادری.
مهندس بهبودی.
زهتابفرد.
دکتر مدرسی.
ناصر و خسرو فرهادپور .
دکتر باقر شریعت.
2 فخری طباطبائی.
عبدالحسین طباطبائی.
اویسی.
دکتر ابراهیمی.
مهندس والا.
شیخ رضائی3.
صمصامی.
عبدالکریم عموئی.
قراگوزلو.
دکتر رفعت.
غلامرضا مجید و شربیانی به اتفاق بانوان خود در محل درآیون4 سینما ونک اجتماع نموده اند.
پس از صرف چای و مشاهده فیلم سینمائی شرکت کنندگان جهت صرف شام به سالن دانسینگ سینما دعوت گردیده و در این هنگام در سالن مزبور والاحضرت شاهدخت فاطمه پهلوی، آقای هویدا نخست وزیر و بانو و آقایان مهندس اصفیا قائم مقام نخست وزیر.
دکتر مجیدی وزیر کار.
دکتر گودرزی وزیر تولیدات کشاورزی.
دکتر شاهقلی وزیر بهداری.
حاجبی5 بازرس قانون شرکت سهامی کارخانجات ایران و آجودان کشوری شاهنشاه آریامهر به اتفاق بانوان خود مشغول صرف شام بوده اند.
پس از صرف شام آقای نخست وزیر با والاحضرت شاهدخت فاطمه پهلوی و بانو هویدا با آقای دکتر شاهقلی و بقیه همراهان نخست وزیر هر کدام با بانویی شروع به رقص کردند موقعی که نامبردگان در روی سن مشغول رقص بودند فرهادپور گفت چون در این جلسه حزب مردم اکثریت دارد بهتر است ما هم همراه نخست وزیر شروع به رقص نمائیم.
دکتر ابراهیمی به شوخی گفت اعضای حزب مردم رقص بلد هستند ولی نمی توانند خوش رقصی کنند و آخرالامر چند نوبت عده ای از اعضای حزب مردم با بانوان خود در رقص شرکت کردند (در تمام دفعات آقای نخست وزیر فقط با والاحضرت شاهدخت فاطمه پهلوی می رقصید).
ضمنا تقی افراخان که قبلاً از آمدن والاحضرت و آقای نخست وزیر به این جلسه مطلع گردیده بود دو نفر از بازیگران کاباره شکوفه نو را هم دعوت کرده بود.
این بازیگران ضمن اجرای برنامه کمدی و خواندن اشعاری این شعر را خواندند.
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به او بخشم عصا و پیپ و پیکان هویدا را که فوق العاده مورد توجه واقع شد و مخصوصا اعضای حزب مردم کف زیادی زدند در پایان این اشعار آقای حاجبی دو نفر بازیگر مزبور را به میز آقای نخست وزیر احضار کرد و آقای نخست وزیر ضمن تقدیر دو دقیقه با آنها مذاکره کرد.
والاحضرت شاهدخت فاطمه پهلوی و آقای نخست وزیر و همراهان در ساعت2123 سالن را ترک کردند.
در خاتمه جلسه افراخان پشت بلندگو رفت و ضمن تشکر از حضور مدعوین گفت سازمان درآیوین سینما متعلق به من و شریکم رضا انوری می باشد و ساختمان آن را در مدت کوتاهی بنا کرده ایم و اداره آن را هم دو نفری عهده دار هستیم و نظیر این سازمان در آمریکا هم وجود ندارد و از هر حیث رعایت رفاه مشتریان شده است.
وی اضافه کرد من که سالهای دراز در زمینه های مختلف فعالیت سیاسی داشته ام و به مراتب اهمیت انقلاب ششم بهمن را درک می نمایم به همین جهت این مراسم را ترتیب داده ام.
مراسم مذکور در ساعت 2400 پایان یافت.
نظریه منبع : منظور افراخان از دعوت فوق بیشتر تبلیغ بر له درایون سینما و سازمان و تشکیلات آن می باشد و ضمنا با این عمل خود را بیشتر با سران حزب نزدیک ساخته است.
مخارج ساختمان درایون سینما و سازمانهای وابسته به آن رقم قابل توجهی می باشد و سه دانگ این تشکیلات اعم از ساختمان و وسایل سازمانی آن متعلق به فراخان است و وضع مالی نامبرده با توجه به اینکه در سالهای قبل از 1325 عضو فعال و مؤثر حزب منحله توده و فاقد ثروت و سرمایه بوده قابل تأمل و بررسی می باشد.
نظریه 20 / ه / 8 : [1] خبر صحیح به نظر می رسد.
2ـ نظریه منبع مورد تایید است.

توضیحات سند:

1ـ تقی افراخان فرزند ابوالقاسم در سال 1305 ه ش در تهران بدنیا آمد.
نامبرده دوره ابتدایی را در دبستان عنصری و مقطع متوسطه را در دبیرستانهای رازی، ایران، فرانکو پارسان فرانسه و هنرستان صنعتی راه آهن در تهران به پایان رساند و در سال 1323 دیپلم دریافت نمود و در همان سال به استخدام راه آهن تهران درآمد و مشاغلی از جمله: نگهبان ایستگاه اهواز کنترل سیر قطار، معاون ایستگاه، نگهبان فنی ایستگاه، معاون شعبه سیر واگنها و بازرس فنی بخش بکار پرداخت.
نامبرده در حزب توده عضویت داشت و از کادرهای رده بالای آن حزب بود و مسوول حوزه، سرشاخه و کمیته بخش راه آهن بود و در صدر شورای متحده مشاغل حساسی داشت و مدیر روزنامه پل پیروزی ارگان تکنسین های حزب توده در راه آهن بود و در بیشتر فعالیت های حزب توده از جمله: پخش اعلامیه از طرف تکنسین ها، راه اندازی اعتصاب، کمک به صندوق تبلیغات حزب، تحریک کارگران جهت خرابکاری و ...
شرکت داشت که در سال 28 بدلیل محرز بودن فعالیت ها از راه آهن اخراج و فرماندار نظامی تهران قصد دستگیری نامبرده را داشت که برای مدتی زندگی مخفی در پیش گرفت و در سال 1331 از طرف سندیکاهای کارگران ایران در کنگره صلح وین شرکت داشت که پس از مراجعت توسط فرمانداری نظامی تهران دستگیر شد و در سال 32 با ارائه اطلاعات درون تشکیلاتی به مقامات امنیتی و دادن استعفا از حزب توده و چاپ آن در روزنامه پست تهران در سال 33 از زندان آزاد شد.
فرماندار نظامی تهران طی مکاتبه ای با تیمسار سرلشکر انصاری وزیر راه درباره نامبرده چنین اعلام نمود : «غیرنظامی تقی افراخان کارمند بنگاه راه آهن مدتهاست ضمن دادن اطلاعات کامل و مفید از سازمان های حزب توده بخصوص در راه آهن در راه مبارزه اصولی با آن حزب همکاری و تشریک مساعی صمیمانه ای با مأمورین نظامی تهران داشته و دارد و بکارگیری وی در راه آهن از نقطه نظر فرمانداری نظامی بلامانع است.
» با صدور این دستورالعمل نامبرده مجددا در قسمت بهره برداری ناحیه راه آهن تهران بکار مشغول شد و بسرعت پیشرفت نمود و مسوولیت های مهم: بازرس وزارتی، بازرس فنی ناحیه تهران، معاون فنی ناحیه راه آهن تهران، رئیس راه آهن تهران، عضو هیئت طرح و بررسیهای راه آهن، معاون کنترل مرکزی راه آهن، مدیرکل روابط عمومی و خدمات اجتماعی راه آهن، مشاور معاون اداری وزارت راه و در سال 57 ریاست هیئت مدیره شرکت تعاونی و مصرف و مسکن به وی واگذار شد.
تقی افراخان در سال 36 بعضویت حزب مردم درآمد و از طرف حزب ضمن اهداء یک دستگاه ماشین، جایگاه مهمی در حزب به وی واگذار شد و ساواک با تأسیس باشگاه ورزشی ونوس (قمارخانه) توسط نامبرده و سفرش به آلمان با مأمور ویژه شهربانی جهت شناسائی افراد توده ای موافقت کرد.
نامبرده در سال 42 طی مصاحبه ای که ساواک با وی داشت، در جواب سؤالی مبنی بر چگونگی جبران گذشته و همکاری با ساواک اظهار داشت: «برای اثبات میزان علاقه خود به میهن عزیز و شاهنشاه همین بس که دوستان و معرفینی نظیر جنابان علم و تیمسار نصیری رئیس فعلی سازمان امنیت کشور دارم و مهمتر اینکه دو مرتبه از طرف ذات اقدس ملوکانه تشویق و تقدیر گردیدم و سال قبل نیز بافتخار شرفیابی انفرادی در کاخ اختصاصی اعلیحضرت همایونی نائل و شاهنشاه نسبت به اینجانب ابراز تفقد فرمودند.
» 2ـ باقر شریعت زاده، فرزند محمدحسین در سال 1298 ه ش در گناباد متولد شد.
پدرش مالک و رئیس انجمن شهر گناباد و از یک خانواده قدیمی روحانی بود که در جنگ اول جهانی، به اتهام عضویت در حزب دمکرات در سن 18 سالگی به وسیله تزارها به زندان سیبری برده شد و پس از مراجعت در کار عمران و بهبود شهر گناباد، فعالیت کرد که به این واسطه یکی از خیابان های شهر به نام وی نامگذاری شد.
ساواک در خصوص پدر وی می نویسد : «پدر مشارالیه از افراد با نفوذ شهرستان گناباد بوده و در بین مردم شهرستان مزبور شهرت دارد که از درآمد حاصله از موقوفات سوءاستفاده نموده و از این راه صاحب ثروت شده است.
» باقر شریعت تحصیلات مقدماتی را در شهرهای گناباد، تربت حیدریه، مشهد و بیرجند سپری کرد و در شهرستان بیرجند دیپلم گرفت و سپس در دانشکده کشاورزی کرج و دانشکده حقوق ادامه تحصیل داد و در سال 1322 از دانشکده کشاورزی فارغ التحصیل شد.
وی در سال 1323 در بنگاه آبیاری استخدام شد و سپس در زمانیکه دکتر مرتضی یزدی (عضو کمیته مرکزی حزب توده) وزیر بهداری شد، توسط او به وزارت بهداری راه یافت.
مشاغل و فعالیت های وی به این شرح است : رئیس کارگزینی وزارت بهداری ـ بازرس وزارتی وزارت کشاورزی ـ بازرس دولت در شرکت سهامی معاملات خارجی ـ بازرس مخصوص نخست وزیر در دولت فضل اللّه زاهدی ـ دبیر کمیسیون کشاورزی شورای عالی اقتصاد ـ مشاور سازمان برنامه ـ مشاور اقتصادی شهرداری تهران ـ کارشناس رسمی دادگستری ـ عضو شورای عالی خواروبار ـ کارشناس شرکت سهامی بیمه ایران ـ مدیرعامل شرکت تعاونی مصرف کارمندان دولت ـ استاد انستیتو و تغذیه و خواروبار ـ عضو انجمن ایران و امریکا ـ عضو انجمن ایران و آلمان ـ عضو انجمن طرفداران سازمان ملل ـ عضو مؤسس کانون اقتصاد ـ عضو هیئت تحریریه رادیو ـ عضو کمیسیون سیاسی حزب مردم ـ ناظر ایران در سازمان کشاورزی و خواروبار سازمان ملل (رم ـ 1331) ـ نماینده ایران در کنگره بین المللی نان (هامبورگ 1335).
باقر شریعت که با موافقت وزارت کشاورزی در لوزان (ژنو) و پاریس و لندن، در رشته اقتصاد و اقتصاد کشاورزی تحصیل کرده و از پاریس دکترای اقتصاد گرفته بود و اجراکننده برنامه رادیوئی زن و زندگی و مسئول برنامه کشاورزی ایران و مشاور کشاورزی بود، پس از اخذ امتیاز مجله اقتصادی تهران اکونومیست، سردبیری آن را نیز خود به عهده گرفت و به انتشار آن مبادرت کرد.
در سفری که در سال 1336 به همراه ناصر خدایار (مدیر داخلی مجله روشنفکر) و...
به عنوان مهمان رسمی به اسرائیل رفت، در حال خروج از اسرائیل چنین گفت : «ما تاکنون نمی دانستیم اسرائیل تا این اندازه ترقی و پیشرفت کرده است.
امیدواریم که اسرائیل برای توسعه و ترقی تمام خاورمیانه کمک خواهد کرد.
» وی پس از بازگشت از اسرائیل از طریق مقالات خود در مجله اکونومیست، توسعه روابط بازرگانی و اقتصادی ایران و اسرائیل را درخواست کرد.
ساواک در سال 1337، درباره وی چنین می نویسد : «در سال های بین 20 تا 25 فعالیت شدید حزبی [توده ]داشته.
تا سال 26 و 27 مصحح روزنامه ایران ما بوده است، با ولکف وابسته مطبوعاتی سفارت شوروی رابطه نزدیک داشته است.
فعلاً علاوه بر مدیریت مجله تهران اکونومیست، بازرس دولت در شرکت معاملات خارجی است و کارهایی از قبیل کار چاق کنی هم انجام می دهد.
» در سال 1338 که باقر شریعت از طرف حزب مردم کاندید مجلس شورای ملی در شهر گناباد بود، به علت مخالفت دراویش گنابادی با وی که ریشه در اختلاف پدر وی با صالح علیشاه داشت، نتوانست به مجلس راه یابد.
نعمت اللّه نصیری در این زمان در خصوص وی چنین نوشت : «این شخص تا سال 24 در حزب توده بود، به کمک دکتر یزدی که وزیر بهداری شد، در وزارت بهداری استخدام و بعدا به اروپا اعزام گردید.
بعد از 21 آذر 1325 که حزب توده قوس نزولی را شروع کرد این شخص به حزب پشت پا زد و همین طور هر موقع هرجا که قدرت بود، به آن طرف متمایل می شود.
» باقر شریعت که بالاخره در دوره 21 مجلس شورای ملی، به مجلس راه یافته بود، در یک ارزیابی دیگر ساواک چنین معرفی شد : «عاشق شهرت و مقام و قدرت است.
خودخواه است.
به علت مخالفت با خانواده صالح علیشاه، زیاد مورد توجه اهالی گناباد نیست.
ثروتمند است.
مبارز و یکدنده است.
» مشارالیه که با عبدالرضا پهلوی، سید ضیاءالدین طباطبائی و...
دوستی و ارتباط داشت و نشان درجه یک آبادانی و پیشرفت را دریافت کرده بود، به علت نزدیک با کارمندان سفارتخانه ها و اتباع بیگانه، با شماره رمزهای «26113» و «1528» با ساواک همکاری می کرد.
وی که در سال 1348 توسعه تبلیغاتی لیست را تشکیل داده بود، صاحب تألیفاتی نیز می باشد که نمونه آن کتابی 4 جلدی درباره اقتصاد خانواده می باشد.
3ـ علی اصغر شیخ رضایی فرزند حسین در سال 1311 در تهران به دنیا آمد.
در سال 1332 از دانشسرای مقدماتی در رشته ریاضی فارغ التحصیل شد و به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد.
و به عنوان آموزگار دبستان های حومه تهران و قلهک، فعالیت کرد و در سال 1335 جهت مطالعه در امور کتب درسی و تکمیل تحصیلات خویش به اروپا رفت.
شیخ رضائی که در سال 1337 به علت ترک خدمت، منتظر خدمت شده بود، مجددا در سال 1339 به آموزش و پرورش بازگشت و به عنوان معلم دبستان های ناحیه 7 تهران به تدریس پرداخت و در سال 1341 به دبیری دبیرستان های ناحیه 3 تهران ارتقاء یافت.
او که از اعضای مؤثر حزب مردم بود و مسئولیت سازمان کارگران حزب را به عهده داشت و مدتی نیز عضو هیئت مدیره فروشگاه فرهنگیان بود، در دوره 23 مجلس شورای ملی به عنوان نماینده گرمسار و ایوانکی به مجلس آمد.
شیخ رضائی که جزو فراماسونرهای حزب مردم بود و در لژ خدمتگزاران بشر نیز عضویت داشت، مدتی هم بازرس عالی وزارت آموزش و پرورش بود که با پیروزی انقلاب اسلامی از آن وزارت، پاکسازی شد.
4ـ درآیون سینما به سالنی اطلاق می شد که، مشتریان با اتومبیل به داخل آن می رفتند و به تماشای فیلم می پرداختند.
5ـ حسین فردوست در نقل خاطرات خود، در رابطه با حاجبی می گوید: «اشرف [پهلوی] یک قمارباز حرفه ای در حد اعلاء بود و قماربازی های حرفه ای را جمع می کرد و وارد محفل خصوصی محمدرضا می نمود...
یکی از اعضای باند قمار اشرف فردی بود به نام حاجبی، که از مأمورین [عبدالکریم] ایادی بود (ایادی چند مأمور در اطراف محمدرضا داشت که یکی شان حاجبی بود) حاجبی از قماربازها و حقه بازهای درجه اول روزگار بود که دوست صمیمی محمدرضا شده و شب و روز در کنارش بود.
» «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، ص 236»

منبع:

کتاب امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 36



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.