درباره: نصرت اللّه احدپور فرزند عزیزاللّه گزارش
متن سند:
محترما در اجرای امر در تاریخ 8 /6 /45 از
نامبرده بالا پیرامون موضوع اعلامیه منتشره
مورخه 27 /5 /45 علیه جناب آقای هویدا
نخست وزیر تحقیقات لازم معمول که
اطلاعات مکتسبه از او بطور کلی ذیلاً
باستحضار میرسد :
نامبرده در مورد اعلامیه مزبور که بعنوان نامه
سرگشاده به پیشگاه مبارک شاهنشاه آریامهر
تهیه و منتشر شده اظهار داشت این اعلامیه
در حدود هزار نسخه بوده که بین عناصر
مطبوعاتی پایتخت و سازمانهای دولتی با
همکاری بهرام شاهرخ تهیه شده و در تاریخ
26 /5 /45 آقای شاهرخ پیش نویس خطی اعلامیه را که بخط خودم بوده جهت انتشار به مجله
تهران مصور داده ولی آقای مهندس والا از چاپ و انتشار چنین اعلامیه ای در مجله خود
خودداری و عین نسخه خطی را بوسیله آقای شاهرخ برگردانده است.
تکثیر این اعلامیه بتعداد هزار نسخه وسیله آقای شاهرخ انجام شده و مشارالیه انگیزه تهیه و
انتشار چنین اعلامیه ای را درباره آقای هویدا صرفا بخاطر شاهدوستی و میهن پرستی و حفظ
مصالح مملکتی عنوان نموده و اظهار داشت از لحاظ اینکه شخص اول مملکت بارها در
فرمایشات خود به حق مداخله طبقه جوان کشور در امور سیاسی و اجتماعی اشاره فرمودند لذا
من وظیفه خود دانستم که حقایقی را باین ترتیب بعرض مقامات عالیه کشور برسانم.
شخص یاد شده در اعلامیه مزبور ضمن نسبت دادن عمل قاچاق به آقایان منصور و هویدا
هنگام اقامت آنان در فرانسه و همچنین عدم وفاداری و صمیمیت ایندو نسبت به کشور ایران
توضیحاتی در خصوص ارتباط آقای هویدا در آنکارا با دوشیزه مارگریت الن که هر دو از لحاظ
مرام بهائیگری تفاهم دارند نموده و توضیح داد که آقای هویدا با فروش اسناد بدست آمده
توسط این دوشیزه از سفارت انگلیس به سفارت آمریکا (بقول خودش سفارت رقیب) معامله
سیاسی میکرده و بدین ترتیب ایشان جای
پائی در سازمان اطلاعاتی آن کشور برای خود
باز نمود وی این خبر را از خواهر «مارگریت الن»
که از مامورین یکی از دوستان انگلیسی او
(میدلتون کاردار سفارت انگلیس در تهران)
بوده شنیده و ضمنا از «چپیپن» [چی پن]
سفیر سابق آمریکا در تهران اطلاع حاصل
نمود که مرحوم منصور که شاگرد هویدا در
سیاست بوده خبرهای هیئت دولت را به
سفارت آمریکا میبرده و اظهار داشت خودم
هم شخصا چندین مرتبه که مرحوم منصور را
تعقیب مینمودم رفتن مرحوم منصور را از
نخست وزیری به سفارت آمریکا دیده ام.
مشارالیه ضمن ارائه سندی (فتوکپی آن
ضمیمه است)1 بامضاء حسنعلی منصور
راجع به استمهال در پرداخت بدهی خود اضافه نمود روزی مرحوم منصور در زمان
نخست وزیری خود در دفتر کارش در حضور آقای هویدا بمن اظهار داشت «من تا روزیکه زنده
هستم نخست وزیر از اظهار ناراضی بودن مردم از گرانی نفت و بنزین و تاکسی پاسخ داد «مادامی
که من بخواهم نخست وزیر هستم» باو گفتم «راهی را که دکتر حسین فاطمی و مصدق رفت تو
نرو» او گفت بزودی در کار هیئت دولت تغییراتی میدهم و بتو نیز شغلی خواهم داد «و روزیکه از
نزد منصور و هویدا خارج شدم احساس کردم که منصور مغرور شده و دیگر صلاح نیست دوستی
خود مرا با او حفظ نمایم و من نیز بشیراز و بوشهر رفتم که شنیدم منصور کشته شده است و
چون هویدا از مذاکرات آن روز ما اطلاع داشت از آن تاریخ به بعد در تمام مواقع سعی نموده در
کلیه امور من اشکال تراشی نماید که نمونه آن اقدامات شدید شهربانی کرمانشاه و توقیف
ساختمان من در بوشهر بوده است و آقای هویدا در تمام اینمدت برای آنکه مانع شود که من
مطالب را به سازمانهای اطلاعاتی بگویم و بشرفعرض شاهنشاه آریامهر برسد در بدنامی و
تحریک علیه من کوشش کرده است.
لذا من با توجه به این مطالب او را فرد صالحی بنام یک فرد
شاهدوست ایرانی نمیدانم نامبرده اضافه نمود او حتی به دو نفر از همکاران خودش گفته بود
«که من نمی دانم اعلیحضرت چه احتیاجی به
خرید موشک دارند دولت آمریکا که دیگر به ما
پولی نمیدهد برویم موشک بخریم؟» و از اینکه
اخیرا مطبوعات ایرانی کمی راجع به سیاست
امریکا تند شده بودند هویدا از این جهت ابراز
ناراحتی و نگرانی می کرد.
نصرت اله احد پور، سپس اضافه نمود همزمان
با جنجال گرانی نفت و بنزین مرحوم منصور
در حضور آقای هویدا در دفتر کار خود در
نخست وزیری بمن پیشنهاد ایجاد
جاروجنجال در جامعه نموده تا اینکه او از
شخص اول مملکت خواستار انحلال مجلسین
بشود و من از او پرسیدم آیا نظر مخالفت با
سلطنت داری؟ او گفت فعلاً در این باره
صحبتی نداریم و تو ترتیب کار یک برنامه
جنجالی را طرح ریزی کن و در مطبوعات انگلیس به خیال آن که مرا دارای دوستان قوی
انگلیسی میدانست از او بعنوان یک نخست وزیر انقلابی جوان و مفید نام ببرم و در قبال اینکار
بمن پیشنهاد پست وزارت اطلاعات را داده بود و سپس با رئیس حسابداری نخست وزیری که
گویا همان مدیرکل حسابداری فعلی باشد به حسابداری نخست وزیری رفتیم و گرفتاریهای
مالی من و بدهکاریم بمردم موجب اخذ وجه گردید و بلافاصله از حسابداری نخست وزیری
خارج شدم و به هر دری که متوسل شدم بحضور اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر
شرفیاب شوم توفیق پیدا نکردم.
مشارالیه ضمن آنکه آقای هویدا را شخص خادم به مملکت نمیداند اظهار داشت ایشان سعی
میکرد که معامله موشک از آمریکا عملی نشود و تقریبا رل یک مفّتن را بازی میکرد و از
اطرافیان آقای هویدا شنیدم که سعی دارد بگوش آمریکائیها برساند که مقالات منتشره در
مطبوعات علیه سیاست آمریکا با کمک سازمان امنیت بوده است.
نامبرده علت مراجعه خود را باتفاق آقای بهرام شاهرخ در ساعت 1130 روز پنجشنبه هفته
گذشته به اداره اطلاعات سفارت آمریکا به جهت تعیین تکلیف فیلمی بنام «میراث کوروش»
متعلق به سفارت آمریکا پس از نمایش در
شهر بوشهر که مفقود شده بود توضیح داده و
ارتباط آقای شاهرخ را با سفارت آمریکا بعلت
رفع سوء تفاهمی که بعلت انتشار مقالات اخیر
علیه آمریکائیها در جرائد درج شده بود بیان
داشته ضمنا اضافه نمود که آقای «هَلسِر» که
معاون اداره سیاسی سفارت آمریکا است در
پاسخ آقای شاهرخ مبنی براینکه من عاشق
پادشاه خود هستم اظهار داشت ما با تمام
احترام کامل به مقام سلطنت در ایران نگاه
میکنیم و هر فردیکه نسبت به مقام سلطنت
صمیمی باشد با اینکه در امر داخلی ایران
مداخله نداریم مورد احترام کامل ما است»
نصرت اللّه احدپور، ارتباط خود را با عناصر
بیگانه بخصوص با کلنل یاتسویچ (رئیس سازمان جاسوسی آمریکا در ایران) مربوط به حرفه
روزنامه نگاری خود که قبلاً داشته قلمداد نموده و با «میچرجاکسون» (مستشار اقتصادی سفارت
انگلیس در ایران) ـ میدلتون (کاردار سفارت انگلیس در تهران) ـ پایمن (مستشار سفارت
انگلیس در ایران) در حدود دوستی بازی بریچ او یک معاشرت معمولی ارتباط دارد و هدف خود
را از نزدیکی با آمریکائیها به جهت درج مقالاتی در روزنامه روزگار نو علیه سیاست آمریکا در
چهارده سال پیش دانسته زیرا در یک مقاله نوشته بوده که خطر کمونیزم و سیاست امریکا هر
دو از نظر ملت ایران یکی می باشد و اضافه نمود روی همین اصل «کلنل یاتسویچ» با من نظر
خوبی نداشت و پس از عزیمت او از ایران برای اینکه موضوع را روشن نمایم با چند آمریکائی
مثل «تامسن» (کنسول آمریکا در اصفهان) ـ رمزی (مشاور تشریفاتی سفیر امریکا در ایران) در
حدود یک ایرانی وطنپرست تماس داشتم و در خصوص روابط خود با عناصر انگلیسی توضیح
داد در تمام مدت قبل از قطع روابط ایران و انگلیس من بر مبنای فقط مصالح مملکت و شاید
یک دوستی ساده با اکثر انگلیسهای آن روز ارتباط و دوستی داشته ام و پس از برقراری مجدد
روابط دو دولت هیچ تماسی با انگلیسها نگرفتم.
نصرت اللّه احدپور در مورد اسلحه ای که در
اختیار دارد اظهار داشت اسلحه من از نوع
براونینک است که چون چندین هزار نفر
دشمن دارم و شاید از نظر فانتزی آن را از
بلژیک در سال /40 با کسب اجازه پلیس
بروکسل خریداری کردم که جواز آن طبق
پروانه شماره 548 ـ 17 /1 /40 بدون مدت
صادر شده و مدت یکسال است که در کشوی
میز تحریر من با اثاثیه دیگر در کرمانشاه بوده
که از وضع آن خبری ندارم و تاکنون هیچ نوع
استفاده ای از آن نکرده ام که البته مطالب
ایرادی نصرت اله احدپور، با محتویات پرونده
موجود در اداره کل سوم از نظر اسلحه و پروانه
آن مطابقت چندانی ندارد و شایسته است که از طرف بخش مربوطه ضمن مکاتبه با ساواک
کرمانشاه تحقیقات لازم معمول شود.
محترما باستحضار میرساند 9 /6
آقایان فرنژاد و حسینی مذاکره فرمائید.
12 /6
باستحضار معاونت اداره کل رسید مقرر فرمودند باستثنای قسمت اخیر گزارش که به مداد
مشخص شده مجددا ماشین شود و بانضمام یک نسخه اعلامیه مورد نظر یا فتوکپی آن و
خلاصه سابقه این شخص و خلاصه اعلامیه و سند بدهی ارائه شود تا بعرض برسد.
توضیحات سند:
1ـ این سند، در اصل سوابق موجود نمی باشد.
منبع:
کتاب
امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 288