تاریخ سند: 11 فروردین 1340
موضوع : اجتماع در منزل دکتر بینا
متن سند:
شماره : 530 س ت
ساعت 1000 روز جمعه 10 /1 /41 در منزل دکتر بینا1 عده ای حضور
داشتند.
در این جمع آقایان ضیائی کارمند صندوق استان مرکزی فرهنگ و
آقای پورطیب و علیخانی شناخته شده اند.
دکتر بینا می گفت که دولت به این زودی نخواهد رفت برای اینکه می گفتند اول
بهمن می رود و نرفت.
بیستم
اسفند می رود، نرفت.
حالا
می گویند 15 فروردین
خواهد رفت ولی باز هم
نمی رود و اضافه نمود که
دکتر امینی چنانچه سرکار
باشد بهتر از سرلشگر علوی
مقدم و سپهبد کیا است که
آنها یا امثال آنها سرکار
می آیند و در زمانی که
سپهبد کیا رئیس اداره دوم
بود در خارج از کشور به
شاه فحش می دادند تمام
آنتریک خود کیا بود حتی به
شاه هم خیانت می کرد وقتی
خوب سروصدا راه
می انداخت می گفت می خواهید سروصدا را بخوابانم فورا باز مقداری پول به
خارج می فرستاد و سروصدا خاموش می شد.
نامبرده از دریانی خیلی بد می گفت که این میمون صفت حتی به بیوه زنهای
مملکت هم خیانت کرد پولشان را گرفت و خورد و من در تبریز (توابع تبریز) نطق
می کردم می گفتم این مرد دروغ می گوید که شاه پشتیبان او است شما را گول
می زند اگر فرهنگیها نبودند مرا چاقوکشهائی که دریانی به آنها پول داده بود
می کشتند حتی اتوبوس به وسط راه فرستاد که مرا بکشند وی افزود یکی از
طرفداران کیا همین دریانی است ولی من آن وقت نمی دانستم به نظرم من اکنون
چوب همان روزها را می خورم که ندانسته حمله زیادی به او می کردم و دریانی
مرا دعوت می کرد که بابا من پول خرج می کنم شما وکیل شوید من هم می گفتم
اگر وکیل شوم اولین مخالفتی که می کنم با اعتبارنامه شما در مجلس است.
آقای ضیائی می گفت [محمد]درخشش2 امروز ساعت 1000 به اتفاق دکتر
هومن و یک نفر دیگر به ژاپن می رود و گفته است برمی گردم یک دوازدهم یعنی
50% فروردین ماه حقوق فرهنگیها را درست می کنم البته برای یک ماه یعنی بقیه
را نگه می دارد که اگر دید
خبری هست فورا صدی
پنجاه را نیز بهانه کرده
فرهنگیها را جلو بیندازد.
ضیائی می گفت رادیو مخفی
دیشب می گفت در سوئیس
ایرانیها جمعند و فعالیت
سیاسی ایرانیها بیشتر در ژنو
است علیخانی گفت بلی
محمدعلی مسعودی و
زاهدی و ...
در ژنو هستند.
در این وقت یکی از
حاضرین گفت روز 15
فروردین باز دانشگاهیها
سروصدا برای آزادی جبهه
ملی ها که توقیفند راه
خواهند انداخت.
آقای دکتر بینا می گفت که من سر کلاس به غیر از درس هیچ
حرفی از سیاست نمی زنم ولی سایرین و بعضیها خصوصا صحبتهائی می کنند
خدا کند 15 فروردین که ایشان می گویند دروغ باشد والا این بار حتما خیال
دارند درب دانشگاه را بطور کلی ببندند یعنی یک روز بسته شدن دانشگاه ایران
ده هزار روز عقب می رود آقای پورطیب که فرهنگی است می گفت روسها [اگر]
میلیونها تومان خرج می کردند اینقدر در مملکت ما نمی توانستند آمریکائیها را
منفور کنند و هر کجا که می روی و روبرو می شوی ملت به آمریکائیها فحش می دهند
و کندی هم خوشش نمی آید که دکتر امینی اینقدر خودش را به آمریکائیها بسته
است.
دکتر بینا در همین موقع گفت می گویند دکتر امینی آمریکائی است ولی جیره خور
انگلیس است.
علیخانی گفت اصلاً ملت ایران با خانواده امینی ها مخالفند دکتر فرهاد هم فامیل
دکتر امینی است.
پورطیب گفت از آن روز می ترسند که در کوچه و خیابان به
دیوارها بنویسند آمریکائیها از مملکت ما بروند چه می خواهید از جان ملت
ایران و هر قدر به ما کمک کرده اند پس بگیرند.
اکنون دکتر امینی نخود و لوبیا و
برنج و گوسفند را اجازه داده از مملکت صادر کنند که پس از چندی قحطی
شروع خواهد شد.
دکتر بینا گفت دکتر امینی این منطقش خوبست می گوید
گوسفند را در جنوب به /150 الی 200 تومان می فروشیم و از افغانستان 30
تومان وارد می کنیم پس نخود و لوبیا و برنج را چه می فرمائید؟ وزیر بازرگانی دو
شب پیش گفته است به کارمندان اضافه داده ایم و در اثر این صادرات وضع مالی
سایر اشخاص نیز خوب می شود بنابراین اگر سطح زندگی بالا رفت عیب ندارد.
خلاصه منظور حرفشان این بود که با این صادرات برنج و حبوبات و غیره قحطی
بوجود می آید و سطح زندگی هم بالا می رود و اضافه حقوق هم به کسی نداده اند.
در این وقت آقای علیخانی گفت دیروز که به زندان برای دیدن آقایان فتح اللّه
فرود و اسداللّه رشیدیان رفته بودیم آقایان می گفتند آمدن ما بیرون شرط نیست
رفتن دولت مهم است یعنی تا این دولت هست ما در زندان هستیم و مرخص
نمی شویم.
در خاتمه پور طیب می گفت رفتن شاه به آمریکا با بودن نخست وزیری مانند
آقای دکتر امینی خطرناک است.
دکتر بینا تصدیق کرده و می گفت ممکن است با هواپیمای ایرانی بروند نظرش این
بود که چون بیم خرابکاری در هواپیما می رود و ممکن است به قیمت جان شاه
تمام شود و دکتر امینی هم خطرناک است و نمی گذارند در غیاب شاه او در
مملکت نخست وزیر بماند ممکن است قبل از عزیمت شاه به آمریکا امینی عوض
شود.
دکتر بینا گفت اکنون که شاه در کارها دخالت نمی کند ملت صدایشان در آمده که
چرا شاه می گذارد دکتر امینی هر کاری دلش خواست بکند؟
توضیحات سند:
1ـ دکتر علی اکبر بینا فرزند
مدیرالسلطنه تبریزی در سال
1285 ش در تبریز به دنیا آمد.
همراه محصلین اعزامی، به
اروپا رفت و از کشور فرانسه
دکترای تاریخ گرفت.
برخی
مشاغل او عبارت بود از:
استادی دانشگاه، معاونت و
ریاست دانشکده ادبیات،
ریاست دانشگاه ملی، نماینده
مجلس شورای ملی در
دوره های 18، 19 از تبریز،
نماینده انتصابی تبریز در دوره
هفتم مجلس سنا، معاونت فنی و
حرفه ای وزارت فرهنگ و ...
مشارالیه دارای تألیفاتی نیز
می باشد که از آن جمله است،
تاریخ سیاسی ایران.
وی فردی
بود که در زمان حضور در
مجلسین مدح گوی دولت وقت
و همواره طرفدار وضع موجود
بود.
دکتر بینا در سال 1355 از
دنیا رفت.
2ـ محمد درخشش در سال
1294 در تهران متولد شد، وی
که دارای لیسانس تاریخ و
جغرافیا بود، در سال 1319 در
وزارت آموزش و پرورش
استخدام شد و تا مقام بازرس
وزارتی پیش رفت.
درخشش
که از سال 1323 با حزب توده
همکاری داشت در سال 1328
بر اثر اختلافی که بین او و
توده ای ها پیدا شد، از همکاری
با حزب مزبور خودداری و از آن
سال با تشکیلات حزب نیروی
سوم به رهبری خلیل ملکی
همکاری کرد.
وی از دوستان
نزدیک علی امینی و سید جعفر
بهبهانی بود که با به راه انداختن
اعتصاب گسترده معلمان
کرمانشاه، زمینه ساز سقوط
دولت جعفر شریف امامی و
روی کار آمدن دکتر امینی شد و
به پاس نقش های پشت پرده اش
در سال 1340 به عنوان وزیر
آموزش و پرورش در کابینه او
منصوب شد.
وی همچنین
نماینده مجلس شورای ملی
(دوره هیجدهم) و از جمله
افرادی بود که ارتباط
مستحکمی با دستگاه سیاست
خارجی آمریکا داشت و به
صورت مشاور و عامل
سیاست های آمریکا در ایران
عمل می نمود.
درخشش در جریان انقلاب
اسلامی به صورت یکی از
عوامل ایجاد انحراف و همچنین
راهنمای آمریکاییها عمل
می کرد و تلاش وسیعی برای
زدودن گرایشهای سیاسی
اسلامی به عمل آورد.
وی به
این اعتقاد که، دولتی که برمبنای
قرآن بنا شده باشد در حقیقت جز
عقب گرد چیزی نیست و اصولاً
تعلیم و تربیت درست را
به مردم ایران نخواهد داد، به
آمریکاییها توصیه نمود که در
جریان درگیریهای انقلاب باید
درگیری بین امام خمینی(ره) و
ارتش ادامه یابد.
وی حتی به
مشاور سیاسی سفارت آمریکا
«بل کانسلر» پیشنهاد نمود که به
منظور راهنمایی بیشتر،
مذاکرات نزدیکی با افراد
میانه روی مذهبی مانند
بازرگان داشته باشد افرادی
مانند : مقدم مراغه ای و
درخشش، منابع اطلاعاتی
خوبی برای سفارت بودند.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
منبع:
کتاب
سپهبد مهدیقلی علوی مقدم به روایت اسناد ساواک صفحه 202