درباره: جلالالدین سادات آلاحمد معروف به جلال آلاحمد
متن سند:
نخستوزیری
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
س. ا. و.ا. ک
به: ریاست ساواک استان مرکزی استان تاریخ: ۱۶/۱۱/۴۴
از: اداره کل سوم شماره: ۵۳۸۹۳/۳۱۲
درباره: جلالالدین سادات آلاحمد معروف به جلال آلاحمد
فرزند احمد پیرو ۳۶۰۹۳/۳۱۲- ۱۰/۷/۴۴
نامبرده بالا از سال ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۶ در حزب منحله توده فعالیت داشته و مدتی روزنامه مردم ارگان تئوریک این حزب را منتشر مینموده و به عضویت کمیته ایالتی حزب انتخاب شده و سرانجام در سال ۲۶ از حزب مزبور انشعاب نموده و همکاری خود را با خلیل ملکی در جمعیت سوسیالیست توده و حزب زحمتکشان و بالاخره نیروی سوم همچنان ادامه داده است. مشارالیه یکی از نویسندگان زبردست و در عین حال منتقد است که همواره در نوشتههایش جنبههای تحریک مردم به عصیان و شورش و بدبین ساختن افراد به نظامات جامعه فراوان دیده شده است. در سال ۳۹ بدون آن که رسماً وارد تشکیلات جامعه سوسیالیستها بشود همکاریهای معنوی و فکری فراوانی به این جامعه نموده و درواقع یکی از مشوقین خلیل ملکی برای ایجاد چنین جامعه به شمار میرفته است. نامبرده در سنوات اخیر مسافرتهایی به اروپا و آمریکا و شوروی نموده و در آمریکا ضمن تماس با دانشجویان و عناصر جبهه ملی در سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا شرکت و سخنرانی نموده و به گردانندگان این سازمان قول داده که از لحاظ قلمی با آنها همکاری نماید. پس از مراجعت از شوروی که آخرین مسافرت او به خارج از ایران بوده با بقایای جامعه سوسیالیستها تماسهایی گرفته و اخیراً جهت کمک به خلیل ملکی در مورد پرونده اتهامی موجود در دادرسی ارتش تلاش شدیدی را آغاز نموده و درصدد بوده که با تماس با سیدضیاءالدین طباطبائی از وی بخواهد تا از پیشگاه شاهنشاه آریامهر استدعای عفو ملکی را بنماید. ضمناً از خارج از کشور نیز از طرف امیر پیشداد گرداننده جامعه سوسیالیستها در اروپا و مجید تهرانیان رئیس سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا با درس نامبرده و به نام او و همسرش بانو دکتر سیمین دانشور نامهها و نشریاتی ارسال گردیده و از وی خواستار مداومت در همکاری گردیدهاند از طرف دیگر اطلاع رسیده حاکیست که نامبرده دو جلد کتاب تألیف نموده ولی به جهت داشتن مطالب مضره تا به حال توفیق در طبع آنها حاصل ننموده و درصدد است مخفیانه مبادرت به چاپ و توزیع کتابهای مزبور بنماید.
با توجه بهمراتب بالا و در نظر گرفتن مطالب اطلاعیه شماره ۱۵۹۴۴/۲۰ الف – ۱/۷/۴۴ آن ساواک به نظر میرسد که شخص موصوف اخیراً درصدد فعالیتهای مخفیانهای برآمده و ضمن تماس با دستجات مخالف در خارج از کشور در تدارک جمعآوری و متشکل کردن افرادی در ایران میباشد و با این ترتیب ایجاب مینماید که بهمنظور پی بردن به کیفیت و نحوه فعالیت نامبرده و همکارانش مشارالیه تحت مراقبت شدید قرار گیرد. بدین منظور منابع مورد اعتماد در هدف جامعه سوسیالیستها، کنترل مکالمات تلفنی، و نیز کسانی که به منزلش ایاب و ذهاب دارند و سایر طرق ممکنه که آن ساواک به مصلحت میدانند میتوانند عوامل مؤثری در انجام این امر باشند لذا خواهشمند است دستور فرمایید در این زمینه اقدامات لازم و پیگیری معمول و نتیجه را مرتب به این اداره کل اعلام نمایند.
مدیرکل اداره سوم. مقدم سابقه ۳ برگ است. ۱۷/۱۱/۴۴
سابقه ۱۷/۱۱/۴۴
در این مورد اقدامات لازم معمول گردیده است. فعلاً تحت اقدام بماند. ۲۳/۱۱/۴۴
احزاب راست پرونده از تاریخ ۲۱/۱۱/۴۴ تحویل گردید.
توضیحات سند:
________
۱- سیمین دانشور: (زاده ۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ در شیراز ـ درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ در تهران)، پدر او دکتر محمدعلی دانشور و مادر او قمرالسلطنه حکمت بود. وی دوران ابتدایی و متوسطه را در شیراز تحصیل کرد و سپس به تهران آمد و در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و در شبانه روزی آمریکایی اقامت گزید. وی مدتی معاون اداره تبلیغات خارجی شد و بعد برای رادیو تهران و روزنامه ایران شروع به نوشتن مقاله کرد. اولین کتاب او که شامل ۱۶ داستان کوتاه بود به نام آتش خاموش در سال ۱۳۲۷ منتشر شد. یک سال بعد از این تاریخ دانشور از دانشگاه تهران دکترای ادبیات فارسی گرفت. دانشور در سال ۱۳۲۷ با جلال آلاحمد آشنا شد که نهایتاً به ازدواج آن دو در سال ۱۳۲۹ انجامید که البته با مخالفت پدر آلاحمد مواجه شد. اندکی بعد از ازدواج و به سال ۱۳۳۱ دانشور با استفاده از بورس تحصیلی «فولبرایت» عازم آمریکا شد و به مدت دو سال در رشته زیباییشناسی در دانشگاه استنفورد به تحصیل پرداخت. پس از بازگشت از آمریکا و در ضمن تدریس در هنرستان هنرهای زیبای پسران و دختران دانشور به کار ترجمه پرداخت. در سال ۱۳۴۰ «شهری چون بهشت» شامل ده داستان از او منتشر شد. مهمترین کتاب او به نام «سووشون» در تیرماه ۱۳۴۸ و دو ماه قبل از مرگ جلال آلاحمد منتشر شد. از دیگر کتابهای او میتوان به «به کی سلام کنم» و «غروب جلال» اشاره کرد.
۲- ناصر مقدم: سپهبد ناصر مقدم فرزند یعقوب، مدیرکل اداره سوم ساواک، تحصیلات نظامی خود را در دانشکده افسری و دانشگاه جنگ و فرماندهی عالی استاد مشترک به پایان رسانید و علاوه بر تحصیلات نظامی در رشته حقوق قضایی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. او مشاغلی چون فرماندهی یگانهای مختلف رزمی و پشتیبانی رزمی در نیروی زمینی شاهنشاهی و ریاست دوم ستاد بزرگ ارتشتاران را به عهده داشت و خانههای امن ساواک در زمان او طرحریزی شد. پس از انقلاب اسلامی توسط خدمتگزاران انقلاب دستگیر و روانه زندان گردید. دادگاه انقلاب اسلامی پس از ساعتها دادرسی و شور، وی را مفسد فی الارض و محارب باخدا شناخت و بهاتفاق آراء او را به اعدام محکوم کرد. حکم اعدام در ساعت ۲/۵ بامداد بیست و دوم فروردینماه ۱۳۵۸ به اجرا در آمد.
منبع:
کتاب
جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک صفحه 65