تاریخ سند: 5 بهمن 1356
موضوع: برگزاری مجلس ختم پدر ناطق نوری
متن سند:
به: 312 شماره: 25399 /20ه 12
از: 20ه 12
روز 2 /11 /36 مجلس ختم پدر ناطق نوری از ساعت 1530 الی 1730 با شرکت حدود هشت هزار نفر در مسجد ارک برگزار گردید.
سخنران این مجلس دکتر روحانی بوده و ابتدای منبرش نامبرده اظهار داشت:
ای مردم با آنکه اجازه چاپ آگهی این مجلس را ندادهاند معهذا ببینید چه جمعیت کثیری به مسجد آمدهاند این فقط به خاطر احترام به روحانیت است.
در بین سخنانش گفت ما هیچ وقت ضربه را از دشمن مارکدار نمیخوریم چون وضع او روشن و آشکار است که دشمن اسلام میباشد ولی ما همیشه ضربه را از کسی خوردهایم که میگوید زنده باد اسلام و تیشه به ریشه اسلام میزند و نابودی اسلام را میخواهد همیشه در ظاهر طرفدار روحانیت است ولی در باطن دشمن.
1
این مجلس در ساعت 1730 بدون هیچگونه اتفاقی خاتمه یافت از جمعیت فوقالذکر تعدادی افراد جبهه ملی از جمله داریوش فروهر شرکت داشتند در اواسط مجلس شیخ محمد تقی فلسفی وارد مسجد شد.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: شنبه مورد اعتماد است و به احتمال زیاد خبر فوق صحت دارد.
قهرمان
نظریه سهشنبه: سهشنبه در مرخصی میباشد.
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید میباشد.
در کلاسه 7514 بایگانی شود.
توضیحات سند:
1ـ آقای دکتر روحانی راجع به این مجلس در خاطرات خود میگوید:
با اینکه ممنوعالمنبر بودم، ولی کم و بیش در برخی مساجد با نامهای مختلف سخنرانی میکردم.
از جمله در همین مسجد ارک به مناسبت فوت حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ ابوالقاسم ناطق نوری، پدر آقای علی اکبر ناطق نوری، در مجلس یادبودش که مجلس بسیار معظمی بود، سخنرانی کردم.
بسیاری از علمای تهران از جمله استاد مطهری حضور داشتند.
در آن سخنرانی روایاتی را مطرح کردم که حضار کمتر شنیده بودند.
از جمله روایتی که مضمون آن این بود که امام عسگری (ع) به یکی از یارانش به نام محمد عبیدی فرمود: اگر برای مقابله با افراد بدعتگذار و مرموزی مثل حسن بن محمد و محمدبن نصیر اسلحه نداشتی، سنگ که در دسترس تو هست « فاخدش رأسه بالحجر» با سنگ بر سرش بکوب.
من دربارۀ این روایت و وظیفهای که بر عهدۀ ما میگذارد، به طور مشروح صحبت کردم و گفتم: اگر در شرایطی مردم دسترسی به اسلحه ندارند، سنگ که در اختیار است.
مردم چرا سنگ را برنمیدارید؟ روایت دیگری بود در مورد مبارزه با ستمگران که امام عسگری (ع) به یکی از اصحاب خود به نام جنید دستور داد که با « ساطور» یک شرور خطرناک به نام حارث بن حاتم را به قتل برساند.
و لذا آن منبر به « منبر ساطوریّه» معروف شد و دوستان در مجالس و محافل به عنوان منبر ساطوری یاد میکردند! آن روز وقتی از منبر پایین آمدم، استاد مطهری که تسلط زیادی بر روایات داشت، به من گفت: این روایات را از کجا پیدا کردی؟ حتماً منابع آن را برای من بنویس که روایات بسیار خوبی بودند.
که منابع روایات و متن آنها را یادداشت کردم و چند روز بعد که در جلسۀ روحانیت مبارز خدمتشان رسیدم، به ایشان دادم.
(خاطرات دکتر حسن روحانی، صفحه 422، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول سال 1387)
آقای ناطق نوری نیز در خاطرات خود در مورد مجلس ترحیم پدر مرحومشان میگوید:
«سال 56 بود که مرحوم پدرم از دنیا رفت.
ختم اولش را در مسجد ارک گذاشتیم و مراسم آن خیلی شلوغ شد.
آقای روحانی یک منبر داغ و تندی رفت.
حدیثی را از یکی از معصومین نقل کرد که اگر چیزی به دست شما نیامد که با ظلم و ستمگر مبارزه کنید، ولو اینکه ساطور به دست شما آمد، با ساطور به ظالم حمله کنید.
آقای مطهری به ایشان گفت: « این حدیث را از کجا پیدا کردی، بسیار جالب است.
» حیاط مسجد و داخل شبستان خیلی شلوغ بود.
رئیس کلانتری بازار مرتب میآمد و میگفت: «این ختم و منبر کی تمام میشود.
» گفتم: «من چه کار کنم، نمیتوانم به منبری بگویم که حرف نزن.
» این ختم بدون درگیری تمام شد و در مسجد شیخ عبدالنبی هم ختم دیگر گرفتیم.
» (خاطرات حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری، صفحه 119)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 592