تاریخ سند: 28 بهمن 1346
موضوع : شرکت دانشجویان و طبقات مختلف مردم در مراسم چهلمین روز درگذشت غلامرضا تختی
متن سند:
رونوشت گزارش خبر شماره 36960 /20 ه 2
از ساعت 1300 روز 26 /11 /46 دانشجویان دانشکده های مختلف از
ابتدای میدان شوش با عکس های کوچک و بزرگ از تختی و تاج گلهای زیاد و با
صفوف منظم عازم ابن بابویه بودند.
در بین راه هنگام رفتن شعارهایی بدین
مضمون میدادند
(زحمتکشان بدانید تختی
شهید گشته) و پس از طی
مسافت بین میدان شوش به
مزار تختی رفتند و از آنجا بر
سر قبر شهدای 30 تیر و
حسین فاطمی آمدند در
آنجا یکی از دانشجویان و
یکی از روحانیون و یک نفر
از طرف بازاریان صحبت
کرد و به اصطلاح پیمان
بستند که تا آخرین قطره
خون مبارزه کنند.
در موقع
برگشتن شعارهای تندی از
قبیل درود به روزبه.
ویت کنگ پیروز است.
درود
به زندانیان یونان.
مرگ بر دیکتاتور [...
!] باز.
داده شد که در نتیجه پلیس به طرف
آنها حمله نموده و آنها در نزدیکی میدان شوش متفرق شدند و به طوری که رضا
زواره ای اظهار می نمود جریان قبر شهدای سی تیر و قبر حسین فاطمی از طرف
دانشجویان عنوان شده بود و از جریان امر شاید حدود 100 نفر از دانشجویان
می دانستند کما این که وقتی از مزار تختی گذشتند عده زیادی دانشجو اصلاً وارد
مزار تختی نشدند سپس مسیر آنان به طرف جای ذکر شده عوض شد البته
افرادی که در جلو بودند می دانستند بقیه از یکدیگر می پرسیدند کجا می روند
لیکن رضا زواره ای گفت بعدا بازاری ها کنترل کار را از دست ما گرفتند و
شعارهای درود به خمینی بت شکن و غیره هم شروع شد.
در بین راه شعارهای
کمونیستی داده می شد بچه ها به وحشت افتاده بودند و همه می گفتند که فردا ما را
می گیرند ولی نتیجه ای نداشت هرچه شعار تختی می دادند نمی گرفت مگر شعار
کمونیستی البته قبل از رسیدن به میدان شوش مهندس کاظم حسیبی خیلی
ناراحت بود و گفت در مقابل شما پلیس ایستاده است و بچه ها را دستگیر می کنند
به داود زواره ای که برادر رضا می باشد و در سال دوم دانشکده کشاورزی
تحصیل می کند و چند باتون
نیز خورده بود گفته شد برو
منزل وی اظهار داشت
بچه ها نمی خواستند این طور
شعار داده شود زیرا به ضرر
مبارزه می باشد درست است
که آنها اغلبشان کمونیست
هستند لیکن راضی نیستند
که دست آنها رو شود زیرا
فورا دستگاه مخالفت
سختی نشان می دهد و
فعالین آنها را می گیرند بعد
نامبرده گفت چنانچه بچه ها
را افراد دستگیر کردند معلوم
می شود دستگاه مایل به این
داد و فریادها نیست اما اگر
آنها را دستگیر نکردند دولت و دستگاه دلش می خواهد که این سروصداها بشود
و لابد منظوری دارد و این داد و فریادها به تحریک دستگاه می باشد.
افرادی که
در داخل مزار تختی بودند عبارتند از دکتر عبدالکریم حسینی لاهیجی، مهندس
کاظم حسیبی، هوشنگ حسیبی و هادی مؤتمنی که بعدا رفت.
برادر تختی و
عده ای از کشتی گیران از جمله موحد زندی، تهامی، خدمتکاران، علی غفاری و
چند نفر دیگر.
افرادی که در بین راه شعار می دادند و مسئولین امر به نظر
می رسیدند عبارتند از فریدون عمیدی که او از پشت بلندگویی که بر بالای جیپ
سبز رنگ بدون چادر بود شعار می دادند.
عباس دانش بهزادی از دانشکده
دامپزشکی، فرهنگ بهزادی از دانشکده حقوق، غلامرضا جهانیان
فارغ التحصیل دانشکده حقوق در این هنگام سدهی در پشت میکروفن جای
گرفت و چنین اظهار داشت.
جبهه ملی در گذشته نتوانسته است عمل مثبت و مفیدی برای ملت ایران انجام
دهد کوشش جبهه ملی برای تجزیه نیروها بوده است.
اگر حزب توده
سازمان های قوی دارد.
قدرت مالی قوی دارد همبستگی اش با دولت شوروی و
سایر احزاب کمونیست دنیا
مستحکم است جبهه ملی
چه دارد؟
بیایید اکنون منصفانه
قضاوت کنیم اگرچه برعلیه
رژیمی که اکنون ما در ایران
داریم و منصفانه نمی توان از
او دفاع کرد انقلابی شد چه
افراد و چه احزاب در ایران
جای رژیم فعلی خواهند
گرفت ما در سیاست فعلی
ایران گریبانگیر بین دو چیز
بد و بدتر هستیم و در مقایسه
احزاب و حکومتها بایستی
این مسئله را در نظر داشته
باشیم.
دکتر مصدق را نه
شاه.
نه آمریکا و نه فواحش ساقط کردند.
دکتر مصدق قوی تر از آن بود که به
دست افراد ساقط شود.
دکتر مصدق را خود دکتر مصدقیها از پای انداختند ما
اتحاد داشتیم.
قدرت داشتیم.
به موفقیت نزدیک می شدیم ولی افسوس که با
دست خود تیشه به ریشه خود زدیم ملی شدن صنعت نفت برای ملت ایران
موفقیتی بزرگ بود ولی کم کم اثرات این عمل تاریخی بزرگ نیز در تحت نام
جبهه ملی از بین رفت.
یکی از مسایلی که خود سازمان های جبهه ملی هم
اعتراف می کنند نداشتن سازمان و برنامه صحیح است اعتراف شده است که جبهه
ملی سازمانی ندارد یکی از علل شکست جبهه ملی نداشتن برنامه قابل فهم
است.
به جای بلوفهای سیاسی انرژی شان صرف زنده باد و مرده باد می شود اگر
ملت در الجزایر پیروز شدند آنها رهبر داشتند و ملت هوشیاری بودند در چین
هم همین طور.
حسین حسین مردی: مطالب شما نه سر داشت و نه ته.
من به یکی از نشریات شما
مراجعه می کنم شما با شاه عکس گرفته و دارید می خندید شما نمی توانید
مقاومت ملت ایران را خفه کنید.
حسن لباسچی: ما فکر
کردیم که شما راجع به
جنبش دانشجویی صحبت
می کنید نه جبهه ملی،
موفقیت شما در قبال شاه
چیست؟
آیا شما از طرفداران دکتر
بقایی هستید؟
آیا شما سازمان حزبی دارید
یا دانشجویی؟
سدهی: در مورد دکتر بقایی
که ما آیا طرفدار او هستیم یا
نه جواب مثبت است!
در مورد شاه عرض کردم
هیئت حاکمه فاسدترین
هیئت حاکمه هاست حزب
زحمتکشان گروه ملی ما کاملاً این مطالب را به ثبوت می رساند.
یک مقدار
انصاف داشته باشید ما معتقدیم که با آن دسته که می توان مبارزه کرد مبارزه
خواهیم کرد و انقلاب از بین بردن رژیم فعلی یک مبارزه و یک جهش بین مرگ و
زندگی است ما علنا اسم شاه را در مبارزات خود نبردیم ولی با او شدیدا مخالفت
کردیم ما با رفراندوم آقای دکتر مصدق مخالفت کردیم ما با کشتار پانزده خرداد
مبارزه کردیم.
مخالفت کردیم.
اعلامیه های حزب زحمتکشان دلیل قاطعی
برآنست ما در مقابل نیروهای قدرتمندی مانند سازمان امنیت نیرو و قدرت
نشان دادیم.
سازمان مبارزه می خواهد لیدر می خواهد.
دکتر چمران: آقای سدهی ما معتقدیم که شما عامل رژیم.
هروی.
اشرف.
سفارت
هستید.
نشان دادید و دلیل وجود دارد به دست بوسی اشرف و شاه رفتید.
در
جریان آمدن شاه به امریکا با هروی رابطه نزدیک داشتید آقای عزیز اختلاف ما
با شما از اینجا سرچشمه می گیرد.
سدهی: متأسفم مقداری از این صحبت ها کاملاً کذب محض بود این دروغها فقط
برای یک پول کردن ماست ولی ما چنین نیستیم در مسافرت دوم ما می خواستیم
که از شاه ملاقات بگیریم دلیل ملاقات داشتیم ما این کار را نکردیم که به شاه tea.
partyبدهیم.
دکتر چمران: عکسی که حسین مردی نشان داد چه می گویید.
شما
به دعوت شاه ایران و با پول او به ایران رفتید.
پدر شما به خرج شاه برای معالجه
به آمریکا آمد.
شما به دست بوسی اشرف رفتید در کنار اشرف خیلی حرفها
زدید.
سدهی: دوباره متأسفم که چنین مسایلی مطرح شد من شش سال است که
اینجا بوده ام و به ایران برنگشته ام چگونه این مسایلی که شما مطرح کردید امکان
دارد.
دکتر چمران: آیا دکتر بقایی شخصا عاشق شاه است یا نه؟ دوست شاه است یا نه؟
از شاه تمجید می کند یا نه؟
سدهی: شخصا دکتر بقایی رفیق شاه نیستند و هیچ گاه از شاه هم تمجید
نمی کنند؟ در این موقع سدهی که من برای روشن شدن خیانت رهبران جبهه ملی
متن عفونامه دکتر شایگان1 را که برای شاه فرستاده است قرائت می کنم وی متن
پوزش نامه که در سال 1334 فرستاده شده بود قرائت نمود.
شاهین فاطمی: به افتخار دکتر شایگان کف بزنید به شخصیت دکتر شایگان
اهانت شد این ها دروغ و تحریفات است.
محمود صیرفی زاده: آقای سدهی شما برای نجات ایران چه راهی را پیشنهاد
می کنید.
عده ای از دوستان ما در زندان در حال شکنجه هستند.
شما حاضرید با
ما در این راه مبارزه کنید اگر شما دوست ما در راه تکوین انقلاب هستید ما
چگونه آن را تشخیص دهیم.
سدهی: ما طی گذشته اختلاف سلیقه های خود را با
دولت های فاسد شریف امامی و اقبال اعلام کردیم ما در مواردی که مسئله توافق
مطرح بوده است با اصلاح طلبان توافق کردیم.
می گویم که ما نمی توانیم سنگ
بزرگ برداریم ما با آگاهی خاص دهاقین را به وظایف خود آشنا کردیم و آنها را
به طرف نهضت ملی ایران سوق دادیم بیدار کردن قشرهای خفته مردم احتیاج به
سازمان دادن دارد.
تعلیم و تربیت یکی از راههایی است که ما وعده دیگر پیشنهاد
می کنیم و هدف های قابل وصول را ارائه می دهیم.
علی برزگر : فکر می کنیم هیئت حاکمه معرف حکومت زور هستند.
پانزده خرداد
روزی بود که ملت در مقابل شاه ایستاد.
ما نبایستی که بگذاریم دشمنان ما از
اختلافات ما سوءاستفاده کنند حملات و انتقادات شما همیشه بالاخص به جبهه
ملی بوده است آیا شما با علم به این که هیئت حاکمه را دشمن ملت توصیه
می کنید جبهه ملی را که هیئت حاکمه را محکوم به خیانت می کند نیز دشمن و
خائن می شمارید.
سدهی: متأسفانه در حالی که ملت ایران بعد از ملی شدن صنعت نفت مست و
مغرور پیروزیهای خود بودند از بالا به آنها خیانت شد ملتی که با خون خود دکتر
مصدق را روی کار آوردند و به او اختیار دادند همان دکتر مصدق برایشان قانون
امنیت اجتماعی بوجود آورد و سازمان امنیت را ایجاد کرد.
شاپور بختیار،
کشاورز صدر ننگ جبهه ملی هستند.
کشاورز صدر خود مأمور رکن دوم ارتش
یعنی سازمان امنیت فعلی بوده است و او حالا دم از انقلاب می زند در هیچ اصل
حقوقی یک حق برای همیشه حق نیست اگر چنان تصور کنیم ناشی از کوته بینی
ما خواهد بود امروز مجددا معتقدیم که یکی از دلایل عدم همکاری ملت ایران
وجود دکتر مصدق است.
فاطمی: آقای سدهی فرمودند هیئت حاکمه قدرت
دارد.
ملت هم قدرت دارد آقای سدهی از ما می خواهند که ما هدف خود را به
چیزهای سهل الوصول از دست بدهیم این اصولی نیست.
این منطقی نیست.
ما
آنچه که برای مملکت می خواهیم از روی چپ روی نمی باشد ما قصد سرنگون
کردن شاه را داریم.
چه چیزی ثابت کرده است که ایرانی مثل سایر ملل دنیا
نمی تواند پرچم استقلال ملک و ملت خویش را برافرازد آقای سدهی شما تاریخ
دنیا را مطالعه کرده اید.
شما ممالک را می شناسید.
نهضت مصر سرمشق ممالک عقب افتاده به دست یک عده افسر جوان اداره شد.
چرا فکر می کنید که می شود بر سر شاه کلاه گذاشت و به تدریج قدرتش را از
دستش گرفت می دانید که او عاشق قدرت است او قدرتش را به کسی نمی دهد او
سلطان مشروطه نمی شود.
سدهی: سوءتفاهم از همین جاست هدف برقراری
حکومت دمکراسی است.
شما خوب می دانید که سازمان ندارید و مطمئنم که
اختلافات خانه ایران و دانشجو را سازمان امنیت بوجود می آورد.
دکتر چمران : من فکر کردم که به جای مطالب پوچ مبارزات ملت و برنامه
احتمالی آینده را تشریح خواهید کرد ولی در تاریخ مشروطیت ما کسانی که با استعمار مبارزه کردند
توانستند قدمهای بزرگی را بردارند استعمار نمی گذاشت آنها می خواستند موقعیت ملت را از دست ملت ما
می گیرند نهضت ما در حالت خاموشی بود که رضاشاه از بین رفت این جریان و این مبارزه تا زمان دکتر
مصدق گاه و بی گاه ادامه پیدا کرد و در زمان او نضج گرفت مصدق را هم از بین بردند و یک حکومت ترور و
وحشت.
اختناق سانسور بر ملت ما حکمفرما کردند به هر حال نهضت مقاومت ملی برای مدت شش سال
مبارزه کرد دانشگاه مبارزات خود را وسیع تر آغاز نمود و بازار قدم های دیگری برای مبارزه با استبداد و
استعمار برداشت ولی آنچه که محقق است این مبارزه تا پیروزی ادامه خواهد داشت.
توضیحات سند:
1ـ سیدعلی شایگان فرزند حاج
سیدهاشم مولی از معاریف
شیراز در 1281 ه ش به دنیا آمد
و علوم قدیمه و فقه اسلامی و
دوره دبیرستان را در آن شهر
آموخت.
سپس به تهران آمد و
در رشته علوم سیاسی
فارغ التحصیل شد و در سال
1307 جزء نخستین گروه
دانشجویان برگزیده به اروپا
رفت و در رشته حقوق
بین المللی از دانشگاه پاریس
درجه دکترا گرفت.
در سال
1312 در دانشکده حقوق به
تدریس پرداخت و در سال
1319 به سمت استاد دانشگاه
حقوق و سپس معاون آن
دانشکده منصوب شد.
از
شهریور 1320 وارد جهان
سیاست گردید و در سال 1324
معاون وزیر فرهنگ شد و سپس
به وزارت فرهنگ رسید در سال
1327 پس از تیراندازی به
سوی شاه و اتهام شرکت حزب
توده در این سوءقصد وکالت
سران بازداشتی حزب توده را
به عهده گرفت.
با اوج گرفتن
نهضت ملی، دکتر شایگان از
سوی مردم تهران کاندیدای
نمایندگی دوره شانزدهم گردید.
پس از کودتای 28 مرداد 1332
وی مانند دیگر یاران دکتر
مصدق همچون دکتر حسین
فاطمی، مهندس حبیبی و دکتر
صدیقی به دادگاه نظامی برده
شد.
وی در دادگاه بدوی
محکوم به زندان ابد و در دادگاه
تجدیدنظر به 10 سال زندان
محکوم گردید که پس از سه
سال به علت کسالت شدید آزاد
شد و به امریکا رفت.
وی در
سال های آخر عمر خود رهبری
نهضت ملی ایران علیه رژیم را
در امریکا برعهده داشت و
نشریاتی در خارج زیر نظر وی
چاپ می شد.
وی پس از
پیروزی انقلاب اسلامی دو بار
به ایران آمد و با اعضای جبهه
ملی تماس هایی برقرار نمود.
تا
این که سرانجام در نیمه
اردیبهشت سال 1360 در
امریکا در سن 79 سالگی از دنیا
رفت و در هفته آخر اردیبهشت
ماه، جنازه وی به ایران آورده
شد و در کنار آرامگاه اللهیار
صالح به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
شاپور بختیار به روایت اسناد ساواک صفحه 339