تشکیلات جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران (حزب نیروی سوم)
متن سند:
تشکیلات جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران (حزب نیروی سوم)
١- تاریخچه:
خلیل ملکی که یکی از ۵۳ نفر کمونیستهائی میباشد که در سال ۱۳۱۶ بازداشت گردیدند پس از شهریور ۱۳۲۰ و آزادی از زندان در جریان تأسیس حزب منحله توده شرکت نموده و چند سال با شدت در این حزب فعالیت کرد ولی بعد از حزب مزبور کنارهگیری نموده و در ۲۶ اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۰ باتفاق دکتر مظفر بقائی- دکتر محمدعلی خنجی و چند تن دیگر از دوستان خود به تشکیل حزب زحمتکشان ملت ایران مبادرت نمود. لکن پس از قریب یکسال همکاری با دکتر بقائی در سال ۱۳۳۱ از حزب زحمتکشان نیز انشعاب نموده و با افزودن عبارت (نیروی سوم) بنام حزب زحمتکشان ملت ایران تشکیلات سیاسی جدید و مستقلی را بوجود آورد و فعالیتهای سیاسی خود را در حمایت و پشتیبانی همه جانبه از حکومت دکتر محمد مصدق تا قیام ملی ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ ادامه داد.
پس از قیام ملی ۲۸ مرداد خلیل ملکی نیز مانند برخی دیگر از سران جبهه ملی سابق بازداشت و به قلعه فلکالافلاک تبعید گردید ولی پس از چندی بتهران بازگشت و در شرایطی که سایر احزاب و دستجات طرفدار دکتر مصدق هیچگونه امکانی برای فعالیت علنی نداشتند. فعالیتهای سیاسی خود را با انتشار نشریه (نبرد زندگی) و یا (علم و زندگی) بصورت نیمه علنی دنبال کرد و در محل دفتر نشریه مزبور تقریباً بطور همه روزه جلساتی با شرکت جمعی از طرفداران خویش تشکیل داده و در این جلسات پیرامون مسائل جاری ایران و جهان بحث و گفتگو میشد و مذاکراتی در این زمینهها صورت میگرفت و همین امر موجبات بدبینی و سوءظن سایر عناصر وابسته به جبهه ملی را نسبت به خلیل ملکی بر میانگیخت و به مخالفین وی امکان میداد که در محافل مختلف علیه او به تبلیغات دامنهداری مبادرت ورزیده و نامبرده را که بزعم آنان در شرایط اختناق آزادی مشغول فعالیت بود از ایادی هیئت حاکمه قلمداد کنند و او را منتسب بمقامات مسئول مملکتی بدانند.
وضع به همین منوال ادامه داشت تا این که در تیرماه ۱۳۳۹ در آستانه آغاز اولین انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی جبهه ملی تجدید فعالیت خود را اعلام داشت و بمنظور ابراز موجودیت و احیای سازمانهای متلاشی شده خویش تحت عنوان مبارزات انتخاباتی شروع بفعالیت نمود.
متعاقب این تجدید فعالیت جبهه ملی خلیل ملکی نیز علىالظاهر وابستگی حزب نیروی سوم را به این جبهه اعلام و در جوار جبهه مذکور بفعالیت خود ادامه داد و طرفداران این حزب کم و بیش در اجتماعات و میتینگهای جبهه ملی شرکت میجستند و خلیل ملکی کوشش داشت که با حمایت و پشتیبانی همه جانبه از جبهه ملی بعضویت شورای مرکزی جبهه مورد بحث پذیرفته شود، ولی از آنجا که خلیل ملکی در شورای مرکزی جبهه ملی مخالفینی داشت و او را فرد خائنی میشمردند اعضاء این شورا مرتباً رسیدگی بتقاضای ویرا بتعویق میافکندند و عاقبت نیز عضویت وی در شورای مرکزی جبهه ملی تصویب نگردید و در نتیجه بتدریج روابط حزب نیروی سوم با جبهه ملی تیره گشت که این تیرگی همچنان باقی است و حزب نیروی سوم در نشریات خویش بشدت خط مشی و سیاست سران جبهه ملی را مورد حمله و انتقاد قرار میدهد.
عناصری که در بین احزاب و دستجات وابسته به جبهه ملی و سایر جمعیتها از افکار سوسیالیستی پیروی میکردند در زمستان سال ۱۳۴۰ بنا به تصمیم کنگره منعقده از رهبران حزب نیروی سوم سازمان سیاسی جدیدی را بنام (جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران) تشکیل داد و از طبقات مختلف مردم دعوت نمود که در این جامعه گرد هم آیند. ولی با این که مرامنامه جامعه مذکور ظاهراً مترقیانه بود و میبایستی عناصر روشنفکر و ترقیخواه از آن استقبال نمایند لکن بعلت این که رهبر جامعه مذکور در مظان اتهام همکاری پنهانی با پارهای از مقامات و مسئولین امور و حتی برخی از مقامات خارجی قرار داشت لذا در عمل از جامعه مذکور پشتیبانی نشد و تنها اعضاء حزب نیروی سوم و جمعی از طرفداران شخص خلیل ملکی در این جامعه قبول عضویت نمودند و فعالیت خود را آغاز کردند که این فعالیت همچنان ادامه دارد و در حال حاضر کلیه فعالیتهای حزب نیروی سوم و خلیل ملکی و یارانش تحت عنوان (جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران) انجام میپذیرد.
۲- سازمان و تشکیلات جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران:
سازمان موجود جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران در حال حاضر عبارتست از:
الف: کمیته مرکزی: کمیته مرکزی مرکب است از ۱۵ نفر: خلیل ملکی- مهندس ابوالقاسم قندهاریان- استاد هنرسرای عالی- دکتر غلامرضا وثیق- مهندس حسین ملک (برادر خلیل ملکی)- رضا شایان کارمند وزارت راه- منوچهر صفا- پاکزاد- میرحسین سرشار- مساوات – آرائینژاد- غلامرضا شانسی- ضیاء ابقاء- شریعتمداری کارمند وزارت کشاورزی- عباس عاقلیزاده دانشجوی حقوق- منوچهر رسا دانشجوی پزشکی.
ب: هیئت اجرائیه:
اعضاء هیئت اجرائیه عبارتند از: خلیل ملکی- عباس عاقلیزاده - میرحسین سرشار- مهندس ابوالقاسم قندهاریان- منوچهر صفا- دکتر هوشنگ ساعدلو و داریوش آشوری.
لکن گردانندگان اصلی جامعه مزبور عباس عاقلیزاده و منوچهر صفا میباشند (که در حال حاضر هر دو نفر در زندان شهربانی زندانی میباشند و دادگاه بدوی نظامی هر یک از آنان را به سه سال حبس مجرد محکوم کرده است. ولی نامبردگان نسبت به این رأی دادگاه فرجام خواهی نمودهاند. خلیل ملکی نیز پس از بازگشت از اروپا (اوایل سال جاری) بعلت بیماری در انجام امور جامعه مزبور بطور مستقیم دخالتی نداشته و تنها در پارۀ از موارد مورد مشاوره قرار میگیرد.
علىالأصول در حال حاضر تنها هیئت اجرائیه است که برنامههای فعالیت جامعه سوسیالیستها را تعیین مینماید.
ج: تشکیلات تهران:
در تهران حوزههای کارگری- کارمندی- دانشجوئی و جلسات عمومی بحث و انتقاد حزب مزبور بتناوب تشکیل میگردد و در این جلسات پیرامون مسائل جاری بحث و گفتگو نموده و بعضاً انتقاداتی از اوضاع روز بعمل میآورند و همچنین مسائل تئوریک حزبی در این جلسات تدریس میگردد.
د: تشکیلات شهرستانها:
جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران در شهرستانهای: تبریز- اصفهان- آبادان- رشت- ساری فعالیت نسبتاً قابل ملاحظهای دارد و در شهرهای: اهواز- شیراز- همدان- نقده و سولده فعالیت جامعه مورد بحث بالنسبه کمتر میباشد.
ه: تشکیلات خارج از کشور:
جامعه سوسیالیستها در اروپا نیز تشکیلاتی بنام "جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا" دارد که اعضاء آن در کشورهای آلمان غربی- اطریش- فرانسه و انگلستان بسر میبرند و فعالیتهائی علیه هیئت حاکمه ایران داشته و در نشریات خود شدیداً بمقامات عالیه کشور حمله مینماید.
عمدهترین وسیله تبلیغات این گروه ماهنامه سوسیالیسم است که مرتباً بطور ماهیانه از جانب سوسیالیستهای اروپائی تهیه و بین ایرانیان مقیم اروپا توزیع میشود و بعضاً نیز وسیله پست و یا مسافرهای مطمئن بآدرس پارهای اشخاص در ایران ارسال میگردد. در این نشریه پیوست ملاقات تند و انتقادی نسبت باوضاع داخلی ایران درج میشود و ضمن آنها حملات ناروا و گستاخانهای بمسئولین امور کشور صورت میگیرد.
اخیراً نیز جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا تلاش مینماید که خود را هر چه بیشتر با افراد تودهای نزدیک کرده و وسائل جلب نظر افراد تودهای را فراهم بنماید تا بدینوسیله وضعیت خود را مستحکمتر نموده و از نیروهای انسانی این افراد در جهت بهبود بخشیدن به وضع بیسرانجام خویش استفاده نماید همچنین نسبت بسران حزب منحله توده حملاتی از جانب این اشخاص بعمل میآید و از کلیه نشریات و بیانیههای آنان چنین استنباط میشود که این افراد سوسیالیست گرایشی آشکار بجانب کمونیسم چین پیدا کرده و در اکثر موارد از عقاید و تز مائوتسه تونگ1 پیروی کرده کمونیسم مسکو را محکوم مینمایند.
٣- تعداد تقریبی اعضاء:
تخمین اعضاء جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران در تهران و شهرستانها بطور دقیق مقدور نیست لکن با توجه به این که در درجه اول کانون فعالیت و منطقه عمل اعضاء این جامعه در دانشگاه- وزارت فرهنگ- وزارت کشاورزی- شهرداری و تا اندازهای هم بازار میباشد میتوان احتمال داد که جامعه سوسیالیستها بطور تقریب حداکثر دارای ۲۵۰ نفر عضو رسمی آنکت پر کرده میباشد و همچنین در حدود ۷۵۰ نفر در طبقات دیگر اجتماع سمپاتیزان دارد که من غیر رسم با ایده و نظریه این حزب توافق دارند. باید افزود که اعضاء و طرفداران جامعه سوسیالیستها اکثراً در تهران بسر میبرند و این حزب در شهرستانها نفوذ قابل توجهی ندارد.
۴- مرام و هدف:
مرام و هدف جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران از نظر سیاست خارجی خروج از هرگونه پیمانهای نظامی و عدم همکاری با امپریالیسم شرق و غرب و اتخاذ سیاست بیطرفی و همگامی با کشورهای غیر متعهد و بیطرف جهان میباشد و از لحاظ سیاست داخلی اجرای برنامههای سوسیالیستی در کلیه شئون اقتصادی و اجتماعی و انجام فوری و سریع برنامه اصلاحات ارضی بر مبنای ملی کردن آب و زمین و ایجاد واحدهای زراعی نظیر کیبوتسهای اسرائیل و بالاخره ملی کردن صنایع تولیدی است.
5- روابط با جبهه ملی و سایر احزاب جنبی جبهه مزبور:
به طوری که در قسمت اول این گزارش به استحضار رسید خلیل ملکی در سال ۱۳۳۹ از تجدید فعالیت جبهه ملی استقبال نمود و بطور یک جانبه وابستگی حزب نیروی سوم را بجبهه مزبور اعلام داشت ولی چون شورای مرکزی جبهه ملی در اثر فشار مخالفین نامبرده تقاضای عضویت وی را در شورا تصویب نمینمود و خلیل ملکی نیز مرتباً از خط مشی و عدم وجود برنامه معینی در جبهه ملی انتقاد میکرد و معتقد بود که مبارزات جبهه علیه مسئولین امور میبایستی پس از تشکیل و تمرکز نیروهای جبهه ملی و با نرمش و واقعبینی بیشتری صورت گیرد لذا اختلافات بین سران جبهه ملی و خلیل ملکی بتدریج عمیقتر گردید و برخی از سران عناصر وابسته بجبهه ملی ملکی را متهم کردند که با ارائه این قبیل عقاید و نظرات قصد دارند هدف جبهه ملی را از مسیر خود خارج نموده و در کار این جبهه کارشکنی و اخلال نماید.
بهر حال با این که گویا دکتر مصدق مشاهده هرگونه خیانتی را از ملکی در دوره حکومت خود تکذیب نموده و به پیامهای تبریک خلیل ملکی و جامعه سوسیالیستها به مناسبتهای مختلف تاکنون پاسخهای مساعد داده و برخی از اعضاء شورای مرکزی جبهه ملی از قبیل دکتر صدیقی نیز مخالفتی با خلیل ملکی ندارند. معهذا عناصر افراطی کماکان نامبرده را خائن بجبهه ملی میدانند و در اثر فشار همین عده شورای مرکزی جبهه ملی تقاضای عضویت مشارالیه را در شورا پس از مدتها تعلل و مسامحه رسماً رد کرد و در نتیجه شکاف موجود بین جبهه مزبور و حزب نیروی سوم توسعه و گسترش بیشتری پیدا نمود.
لکن اخیراً اعضاء حزب نیروی سوم تلاش مینمایند که با افراد وابسته به حزب ملت ایران وابسته به داریوش فروهر ائتلاف کرده و همکاری آنان را بسوی خویش جلب نمایند و به همین منظور نیز اعضاء جامعه سوسیالیستها در فروش نشریه پیام دانشجو از انتشارات حزب ملت ایران با اعضاء این حزب همکاری نموده و سعی دارند که بهر حیله و افسون که میسر است هر چه بیشتر خود را به این حزب نزدیک نمایند.
مطلب دیگر که ذکر آن حائز کمال اهمیت است این است که از چندی قبل در جلسات اعضاء جامعه سوسیالیستها که با شرکت پارهای از افراد جبهه ملی و بازاریان تشکیل میگردید. گفته میشد که بدنبال ایجاد فترت در فعالیتهای سیاسی جبهه ملی بر اثر برنامههای دکتر محمد مصدق و استعفای رهبران جبهه مزبور قرار است که جبهه واحدی از احزاب تشکیل گردد که ریاست آن با آیتاله فرید زنجانی2 خواهد بود و این جبهه واحد با شرکت احزاب جبهه ملی و سایر دستجات سیاسی جایگزین جبهه ملی خواهد شد.
این مبحث مکرراً در جلسات متعدد جامعه سوسیالیستها مورد بحث و گفتگو قرار گرفته و حتی افراد جامعه مزبور با رهبری آیتاله فرید زنجانی بدین دست آویز که رهبری یک فردی روحانی بر جبهه واحد مغایر اصول سوسیالیستی است مخالفت آغاز کردند در حالی که قبلاً بر خلاف این نظریه از طرف هیئت اجرائیه جامعه موصوف به اعضاء آن دستور داده شده بود که افراد حزب نیروی سوم بایستی با هر دسته و جمعیتی که با وضع موجود کشور مخالف بوده و موجبات تضعیف هیئت حاکمه را فراهم نماید موافق باشند و بدین ترتیب با روحانیون نیز باستثنای تعدادی از آنان که دارای افکار ارتجاعی بوده و اعمال آنان افکار عامه را از راه حقیقت بینی منحرف میسازد موافقت کرده بود لکن تاکنون قطعیت تشکیل چنین جبهه واحدی مسجل نگردیده و گویا در مورد متشکل ساختن این جبهه هنوز بین نمایندگان احزاب افراطی توافق کامل صورت نگرفته باشد.
6- خلاصه فعالیتهای قابل توجه جامعه سوسیالیستها در شش ماهه اول سال جاری:
جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران در شش ماهه اول سال جاری دست بفعالیتهای دامنهداری نسبت بگذشته در زمینه انتشار نشریات حزبی و تبلیغاتی زده و تحرک و جنبش بیشتری از طرف بعضی از گردانندگان جامعه موصوف مشهود گردیده است. لکن گرایشی را که گفته شده بود از طرف جامعه مزبور بطرف پارهای از جناحها و دستجات تند رو جبهه ملی صورت خواهد گرفت تاکنون بسبب اختلاف نظرهای سیاسی موجود بین اعضاء جامعه سوسیالیستها و عناصر جبهه ملی عملی نگردیده است. در زمینه همین اختلاف عقاید در اوایل اردیبهشت ماه سال جاری از طرف هیئت اجرائیه جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران جزوهای تحت عنوان: (تحلیلی از شرایط کنونی و مسائل اصلی جنبش ملی و دمکراتیک ایران) در بین پارهای از اعضاء جامعه مزبور و افراد جبهه ملی پخش گردید که ضمن آن حملات سخت و کوبندهای علیه جناحهای مختلف و دستجات وابسته به جبهه ملی بعمل آمده و کادر رهبری جبهه مزبور را به پیروی از سیاست صبر و انتظار و اشتباه کاری و اهمالگری در کار جبهه مزبور متهم کرده و بطور شدیدی نحوه اعمال و شیوۀ مبارزات این افراد را بباد تمسخر و استهزاء گرفته بود.
همچنین در جلسات مشترکی که گاهگاهی با شرکت اعضاء جامعه سوسیالیستها و برخی از عناصر وابسته به جبهه ملی بطور متناوب در طی نیمه اول سال جاری تشکیل گردیده دامنه این اختلافات بسبب انتقاداتی که این دو دسته از مشی سیاسی و روش محافظه کارانه یکدیگر بعمل آوردند وسیعتر شد لکن اخیراً جامعه سوسیالیستها نظر به این که از ایجاد این اختلافات طرفی نبسته است سعی مینماید خود را به حزب ملت ایران وابسته به داریوش فروهر نزدیک ساخته و با این حزب ائتلاف ضمنی بعمل آورد.
ولی در بدو امر از طرفی بموجب این تضادهای سیاسی موجود بین جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران و دستجات جبهه ملی و بالمآل از دست رفتن امید اعضاء جامعه سوسیالیستها نسبت به ائتلاف با اغلب دستجات جبهه مذکور و از طرف دیگر با زمزمهها و اقدامات اعتراضآمیزی که از طرف پارهای از روحانیون مخالف از مدتها قبل علیه دولت آغاز گردیده بود و چون این دو جریان بموازات و همزمان یکدیگر روی داده بود لذا گردانندگان جامعه سوسیالیستها نظر به این که در راه کسب همکاری و همگامی با افراد جبهه ملی دچار شکست گردیده بودند ناچار بمنظور جلب حمایت و پشتیبانی جامعه روحانیت و تحکیم موقعیت سیاسی خویش خود را بطور محسوس بروحانیون نزدیک کرده و بصدور و پخش اعلامیهای تحت عنوان (پانزدهم خرداد- دوازدهم محرم) در تهران و پارهای از شهرستانها دست زدند که ضمن آن فعالیتهای علماء و روحانیون مخالف را تائید نموده و از اقدامات مخالفتآمیز آنان علیه دولت تلویحاً جانبداری کرده بود.
در اثر انتشار اعلامیه فوقالذکر دو نفر از اعضاء هیئت اجرائیه جامعه سوسیالیستها باسامی:
منوچهر صفا تهیه کننده وعباس عاقلیزاده مسئول چاپ اعلامیه مزبور که در پخش آن نیز دخالت داشتند از طرف مقامات انتظامی دستگیر شدند و پرونده آنان بمراجع قضائی ارتش احاله گردید و مراجع قضائی ارتش هر یک از آنان را به سه سال حبس مجرد محکوم نمود.
بطور کلی نظر به این که خلیل ملکی رهبر جامعه سوسیالیستها پس از مراجعت از اروپا علىالظاهر بعلت بیماری در فعالیتهای جامعه مزبور دخالت مستقیم نمینماید و در اینگونه فعالیتها تنها سمت مشاور را دارد و همچنین چون عدهای از اعضاء هیئت اجرائیه جامعه موصوف بدون آن که از عضویت جامعه سوسیالیستها استعفا دهند و یا از طرف جامعه مزبور طرد شده باشند فعالیت خود را مسکوت گذاردهاند لذا از نظر کلی نحوه فعالیت حزب نیروی سوم بطور محسوس دستخوش رکود گردیده و اینگونه اقدامات که در بالا بدان اشاره شد بمنزله تلاشهائی است که از طرف عده معدودی از افراد جامعه مورد بحث بخاطر حفظ موجودیت و ادامه حیات سیاسی جامعه سوسیالیستها بعمل میآید چنان که تنها به همین منظور پس از درگذشت پاندیت جواهر لعلنهرو نخستوزیر هندوستان از طرف هیئت اجرائیه جامعه سوسیالیستها تلگراف تسلیتی بدولت هند مخابره گردید و جامعه مزبور خود را در این مصیبت وارده بملت هند با مردم آن کشور همدرد دانست.
همچنین هیئت اجرائیه جامعه سوسیالیستها در نیمه اول اردیبهشت ماه سال جاری به مناسبت جشن کارگری اول ماه مه اعلامیهای منتشر نمود و طی آن کارگران کشور را به متشکل شدن ترغیب و توصیه کرد و نیز در اواخر خرداد سال جاری اعلامیه دیگری تحت عنوان (بیاد بود سیام تیر) از جانب هیئت اجرائیه جامعه موصوف انتشار یافت که طی آن ضمن تجلیل از کسانی که در واقع سیام تیر دوازده سال قبل شرکت نموده بودند انتقادات و حملاتی نسبت به مسئولین امور بعمل آورده بود.
ب- در خارج از کشور:
فعالیت خارجی جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا بدین شرح به استحضار میرسد:
1- نشریه ماهنامه و مجله سوسیالیسم ارگان جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا بطور مرتب از طرف اعضاء این جامعه منتشر میگردد و وسیله پست و یا پیک جهت پارهای از افراد در داخل کشور فرستاده میشود.
۲- در سال جاری پیامی از جانب کمیته مرکزی جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا برای: جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران- افراد حزب توده سوسیالیستهائی که در صفوف جبهه ملی فعالیت مینمایند- جمعیت نهضت آزادی ایران و سوسیالیستهای منفرد و غیر متشکل که بدلائلی در حال حاضر از مبارزات عملی برکنارند فرستاده شده و طی آن از گروههای فوقالذکر دعوت بعمل آمده است که جهت نیل به هدفهای نهائی سوسیالیستی کلیه فعالیتها و مبارزات خود را در یک جبهه واحد و متحد متمرکز نمایند.
همچنین ششمین کنگره جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا در تاریخ ۱۵ تا ۱۹ ماه مه برابر با ۲۵ تا ۲۹ اردیبهشت ماه ۴۳ در دهکده "الرباخ" واقع در بیست کیلومتری شهر (اویسکیرشن Eiskirchen) با شرکت عدهای قریب چهل نفر از سوسیالیستهای ایرانی مقیم اروپا نظیر حسین ملک (برادر خلیل ملکی) و دکتر امیر پیشداد3 تشکیل گردیده و برنامه این کنگره بدین قرار بوده است:
یک- روز ۱ ماه مه (۲۵ اردیبهشت) پلنوم سوسیالیستهای ایران در آلمان.
دو- روزهای ۱۶ و ۱۷ ماه مه (۲۶ و ۲۷ اردیبهشت) کنگره جامعه سوسیالیستها.
سه- روزهای ۱۸ و ۱۹ ماه مه (۲۸ و ۲۹ اردیبهشت) برنامه سمینار با دعوت عدهای از افراد جبهه ملی و حزب منحله توده.
در این کنگره نیز بار دیگر پیشنهاد تشکیل جبهه واحد و متحدی مرکب از تمامی نیروها و عناصر سوسیالیست از طرف جامعه مورد بحث عنوان گردیده و در کنگره مزبور گفته شده است: "چنانچه این بار نیز جبهه ملی با جامعه سوسیالیستها همکاری ننماید آنان جامعه واحد سوسیالیستی را در اروپا تشکیل خواهند داد" که منظور آنان این بوده است که هر آینه جبهه ملی برابر نظریه دکتر مصدق حاضر نشوند که کلیه عناصر سوسیالیست بطور متحد در جبهه ملی منحله توده یک جامعه واحد سوسیالیستی تشکیل دهند.
بطور کلی در حال حاضر فعالیت خارج از کشور جامعه سوسیالیستها بمراتب بیش از فعالیت آنان در داخل مملکت بوده و جامعه داخلی سوسیالیستها بعلت گسیختگی فعالیت و پراکنده بودن افراد فعالیت مثمرثمری ندارد و تقریباً در پارهای از جهات دنبالهرو سازمانهای سوسیالیستی اروپایی است.
7- صورت اسامی فعالین جامعه سوسیالیستها:
الف: در داخل کشور.
یک- خلیل ملکی. رهبر حزب نیروی سوم.
دو- حسین ملک. برادر خلیل ملکی نماینده دانشجویان خارج از کشور.
سه- منوچهر صفا- نویسنده و تئوریسین مسائل حزبی و مارکسیسم. لیسانسیه حقوق (فعلاً زندانی است).
چهار- میرحسین سرشار. گوینده و نویسنده مسائل حزبی و عضو هیئت اجرائیه.
پنج - عباس عاقلیزاده. عضو حوزه دانشجوئی- گرداننده امور داخلی حزب و عضو هیئت اجرائیه (فعلا زندانی است).
شش- علیاصغر شانسی. مسئول امور کارگری و عضو هیئت اجرائیه.
هفت- فضلالله نیکآئین- مسئول تایپ نشریات که در سال ۴۱ باتفاق خلیل ملکی رهبر حزب در کنفرانس سوسیالیستهای اروپائی شرکت نموده بود.
هشت- فرخ شعاعی. مسئول توزیع نشریات- عضو هیئت اجرائیه- کارمند اداره بهبود عمومی شهرداری
نه- مهندس ابوالقاسم قندهاریان. عضو هیئت اجرائیه.
ده- دکتر هوشنگ ساعدلو.
یازده- دکتر غلامرضا وثیق.
دوازده - رضاشایان. کارمند وزارت کار و متخصص امور اقتصادی جامعه سوسیالیستها و نویسنده مسائل مزبور.
سیزده- داریوش آشوری. کارمند وزارت دارائی و معلم کلاس کادر در امور جغرافیائی مربوطه به چین کمونیست.
چهارده- فریدون نوروزپور. عضو هیئت اجرائیه و مسئول امور دانشآموزان و متخصص پلیکپی با الکل که بوسیله دست نوشته میشود و بعضی از نشریات را بدینوسیله نوشته و توزیع مینمایند.
پانزده- ضیاء ابقى [ابقاء]. کارمند وزارت کار. عضو هیئت اجرائیه.
شانزده- موسی (عزالدین) غروی. عضو هیئت اجرائیه- دانشجوی رشته پزشکی. محل کار بیمارستان پهلوی.
هفده- پورکریمی. معمم ساکن اردبیل- محضردار. عضو جامعه و رابط و مسئول توزیع نشریات در اردبیل.
هجده- خانم پروین فخرائی. دکتر در طب در سازمان بیمههای اجتماعی. عضو هیئت اجرائیه.
نوزده- خانم بهجت صدقی. عضو هیئت اجرائیه.
بیست- خانم ملکی. همسر خلیل ملکی عضو هیئت اجرائیه.
بیست و یک- عیسی اسمعیلزاده. کارمند اداره بازرسی شهرداری. عضو هیئت اجرائیه.
بیست و دو- هدایتاله موسوی. رئیس سابق فرهنگ اصفهان- عضو و مشاور هیئت اجرائیه.
بیست و سه- جلال آلاحمد. نویسنده ساکن شمیران.
بیست و چهار- دکتر سیمین دانشور (همسر جلال آلاحمد) کارمند دانشگاه تهران.
بیست و پنج- خانم لیلی آبادی. آموزگار فرهنگ استان تهران.
بیست و شش- حسین سرپولکی. گوینده و مشاور حزبی
بیست و هفت – حسین صدری. کارمند اداره بازرسی آمار و ثبت احوال تهران گوینده حزبی
بیست و هشت- دکتر وثوق. کارمند دانشکده حقوق و مشاور حزبی.
بیست و نه- علیاشرف رضائی. مأمور پخش اعلامیهها و مبلغ حزبی و عضو کمیته تحقیق.
سی- اصغر طالبی. کارمند بانک صادرات شعبه نادری. مأمور توزیع نشریات.
سی و یک- هرمز همایونپور. عضو هیئت اجرائیه.
سی و دو- قاسم رسا. دانشجو. عضو هیئت اجرائیه.
سی و سه- مظفری. خیاط وابسته به جبهه ملی و سمپاتیزان نیروی سوم.
سی و چهار- حسین تحویلدار. مأمور پخش نشریات و مسئول حوزه کارگری.
سی و پنج- دکتر مخلصی
سی و شش- دکتر هوشنگ سیاحپور
سی و هفت- بیریا
سی و هشت- فیروزهای.
سی و نه- جوهری دانشآموز سال دوم متوسطه آموزشگاه شبانه آذر.
ب: در خارج از کشور:
یک- حسین ملک.
دو- محمود حسینزاده.
سه- سهرابزاده.
چهار- منوچهر هزارخانی4.
پنج- دکتر امیر پیشداد.
شش- طاهری.
هفت- فرخ داداشپور.
هشت- مقبلی.
نه- خوشنویس.
ده- پاکدامن.
یازده- ختائی.
دوازده- داورپناه.
توضیحات سند:
_
1- مائوئیسم: اندیشههای مائوتسه تونگ، رهبر انقلاب کمونیستی چین دربارۀ استراتژی جنگ انقلابی و سازگار کردن مارکسیسم- لنینیسم با اوضاع چین. آنچه مائوتسه تونگ و کمونیستهای چین، بویژه بر روش انقلاب کمونیستی افزودهاند یکی انتقال کانون مبارزه از شهرها به روستاها و دیگر از کارگران شهری به دهقانان است.
2- آیتالله حاج سید فرید زنجانی (حاج سیدرضا موسوی زنجانی): از مبارزان سیاسی اواخر قرن سیزدهم هجری و اوایل قرن چهاردهم در سال ۱۲۸۲ شمسی در زنجان متولد شد. مقدمات علوم متداوله آن روز را نزد پدر خود، مرحوم حاج سیدمحمد موسوی مجتهد زنجانی و استادان دیگر در زنجان آموخت و برای تکمیل تحصیلات عازم حوزه علمیه قم که به تازگی توسط مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی تأسیس شده بود گردید و نزد استادانی چون آیتاله حجت کوه کمرهای، حاج حسین آقا قمی، صدر و به ویژه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی شرکت کرده و به درجه اجتهاد رسید. هنگامی که دموکراتهای آذربایجان تا زنجان آمده و شهر و حومه آن را تسخیر کردند، (۱۳۲۲ ش) زنجانی به مبارزه با آنها پرداخت، به طوری که او را به تهران تبعید کردند. وی در تهران نیز مبارزات خود را علیه آنها ادامه داد. اولین جلسه در منزلش واقع در خیابان وحدت (شاپور سابق) و با حضور آقایان صالح، معظمی، مهندس حقشناس، مهندس بازرگان، دکتر سحابی و عدۀ دیگری تشکیل شد. وی تا پایان عمر از فعالان نهضت آزادی ایران بود و سرانجام در دیماه سال ۱۳۶۲ شمسی بعد از یک بیماری از دنیا رفت و در قسمت جنوبی داخل حرم مطهر حضرت معصومه (ع) قم به خاک سپرده شد.
3- امیر پیشداد: یکی از فعالین کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی در دهه ۱۹۶۰ میلادی در پاریس بود و «نامۀ پارسی» را که بعدها ارگان فرهنگی کنفدراسیون شد در سال ۱۳۳۸ منتشر میساخت.
امیر پیشداد یکی از بنیانگذاران جامعه سوسیالیستهای ایرانی در اروپا در سال ۱۳۳۷ بود. پیشداد همچنین مدتی نیز سردبیر ماهنامۀ «علم و زندگی» ارگان نیروی سوم شد..
4- منوچهر هزارخانی: فرزند یوسف در سال ۱۳۱۳ ه ش در خانوادهای نظامی- پدرش با درجه سرگردی بازنشسته شد- به دنیا آمد. در ۶ سالگی به مدرسه رفت و دوران ابتدائی را در دبستان نظام سپری کرد و در سال ۱۳۲۵ به دبیرستان فیروز بهرام رفت و در سال ۱۳۳۱- پس از اخذ دیپلم- جهت ادامه تحصیل به فرانسه عزیمت کرد. وی مدت ۸ سال در دانشکده پزشکی شهر مونپلیه به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۳۹ جهت طی دوره تخصصی آسیبشناسی به پاریس رفت و ۲۷ مهر ماه سال ۱۳۴۶ پس از اخذ مدرک دکترا به ایران بازگشت. ازدواج وی با شهر آشوب امیرشاهی در زمان اقامت در فرانسه- در سال ۱۳۴۱- در هنگامی که شهرآشوب به همراه مادر و خواهرش در فرانسه ساکن بودند به صورت گرفت.
این ازدواج که ثمره آن دو فرزند پسر بود که یکی از آنها فلج به دنیا آمد- به دلایلی که ذکر آن ممکن نیست، دستخوش اختلاف گردید و در سال ۱۳۴۹ به اوج خود رسید و در نهایت به متارکه انجامید و شهرآشوب امیرشاهی پس از چندی مجدداً به فرانسه رفت. خصوصیات فردی هزارخانی در ارزیابی ساواک، شخصی آرام، باسواد عمیق و وارد به امور اجتماعی، بسیار پخته و مطلع، حراف و در نهایت شخصی زنباره و مریض جنسی عنوان گردیده است. منوچهر هزارخانی که با اخذ کمک هزینه تحصیلی در فرانسه امور خود را سپری میکرد پس از بازگشت به ایران در دانشگاه تبریز مشغول به کار شد ولی- پس از مدتی به علت سوابق فعالیتهای سیاسی در فرانسه و به بهانه انجام خدمت سربازی از کار برکنار شد. نامه نگاریهای پدرش به ساواک و تعهداتی که وی شخصاً به ساواک داد باعث موافقت ساواک با استخدام وی در وزارت بهداری گردید که منجر به اشتغال ایشان به عنوان پاتولوژیست در بیمارستان بوعلی شد. هزارخانی در این دوران بعد از ظهرها در توسعه تحقیقات اجتماعی نیز به کار ترجمه اشتغال داشت و مدتی نیز در سال ۱۳۵۵ به عنوان رئیس اداری دبیرخانه کمیسیون علمی یونسکو در ایران فعالیت کرد. و در انتشارات رواق با اسلام کاظمیه نیز همکاری داشت. ارتباط وی با مرحوم جلال آلاحمد به علت ارتباط سببی با شمس آلاحمد میباشد- هزارخانی باجناق وی بوده است- بر این اساس ترجمه مقالاتی که از فرانسه برای جلال آلاحمد ارسال میگردید توسط او در مجله جهان نو چاپ شد و سپس تحت عنوان «گفتاری در باب استعمار»، توسط انتشارات قبلی به چاپ رسید. از دیگر نمونههای ترجمه شده هزارخانی به کتابهایی «درباره فلسطین و نمایشنامه فصلی از کنگو» میتوان اشاره کرد.» منوچهر هزارخانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فرانسه گریخت و به همراه بنیصدر و رجوی به شورای مقاومت ملی پیوست.
منبع:
کتاب
خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک صفحه 249