تاریخ سند: 21 مرداد 1348
رونوشت گزارش خبر شماره 426/20 و ـ 18/5/48 و 14996/20 ه 3 عطف به 12608/20 ه 3 ـ 3/2/48
متن سند:
به قرار اطلاع: 1ـ کامبیز1 روز 1 /5 /48 مطابق با هشتم جمادی الاول به عراق وارد و از وی در
کاخ ریاست جمهوری عراق پذیرایی شده است.
نامبرده اکثر اوقات با سیدموسی آیت اله زاده
اصفهانی2 سخنگوی ایرانی رادیو و تلویزیون عراق و [محمدتقی]بهلول و محمد عربشاهی
درعراق در تماس بوده است.
ضمنا مشارالیه روز یکم مرداد ماه جاری در حالی که وسیله چند
نفر از مأمورین امنیتی عراق اسکورت می شده به اتاق کلیددار کربلا وارد و از چند نفر از ایرانیانی
که در محل مذکور مشغول نماز بوده اند درباره اینکه آیا از طرف دولت عراق مورد آزار و اذیت قرار
گرفته اند یا نه سؤالاتی نموده است.
2ـ دولت عراق روز 11 /5 /48 مطابق با 18 جمادی الاول جاری برای تحبیب آیت اله سیدمحسن
حکیم چند نفر را به حضور مشارالیه می فرستد لیکن نمایندگان دولت عراق از طرف آیت الله
حکیم پذیرفته نشده و به آنان اجازه ملاقات داده نمی شود.
3ـ اخیرا در عراق برنامه نهضت روحانیت3 که به حمایت از روش خمینی است و مورد حمایت
دولت عراق می باشد بوجود آمده که در رأس آن سیدموسی آیت اله زاده اصفهانی قرار دارد.
به
همین منظور و برای جلب توجه خمینی سیدموسی آیت اله زاده اصفهانی هر هفته دو سه روز از
بغداد به نجف به ملاقات خمینی می رود و گویا تاکنون موفق نشده که نظر خمینی را نسبت به
برنامه مزبور جلب نماید.
4ـ در موقع بحرانی وضع عراق و دستگیری و آزار زوار ایرانی وسیله عمال عراق سیدمصطفی
خمینی فرزند خمینی نیز وسیله مأمورین سازمان امنیت عراق بازداشت و مستقیما به نزد
حسن البکر رئیس جمهوری عراق هدایت می گردد.
ضمن ملاقاتی که احمد حسن البکر با
سیدمصطفی خمینی می نماید گویا نظر وی را در مورد بعضی از مسایل جلب و یک عدد ساعت
مچی هم به او هدیه می نماید و پس از 24 ساعت آزاد می گردد.
سیدمصطفی پس از آزادی
ساعتی را که از حسن البکر هدیه گرفته بود به مادرش نشان می دهد و اظهار می دارد این ساعت
وسیله رئیس جمهوری عراق به او هدیه شده است.
ملاقات احمد حسن البکر با سید مصطفی
خمینی ابتدا به وسیله مترجم و در آخرین ساعات بدون مترجم بوده است.
5ـ در عراق شایع است که ملامصطفی بازرانی در نظر دارد که در اوایل پاییز سال جاری
(حکومت عراق آزاد) را در عراق اعلام نماید.
ضمنا گفته می شود که ملامصطفی بازرانی این
موضوع را وسیله پیکی با آیت اله سیدمحسن حکیم در میان گذاشته ولی تاکنون پاسخی
دریافت ننموده است.
توضیحات سند:
1ـ کامبیز نام مستعار تیمور بختیار است.
تیمور بختیار در سال 1293 ه ش در یکی از ایلات بختیاری چشم به جهان
گشود، پدرش فتحعلی بختیار از خوانین بزرگ بختیاری و نیای بزرگ او جعفرقلی خان بختیاری بود.
بختیار تحصیلات خود را تا سیکل در اصفهان گذراند و سپس همراه با شاپور بختیار برای ادامه تحصیل به بیروت رفت.
پس
از پایان تحصیلات مقدماتی یکسال دوره مهندسی دید و سپس برای تحصیل در مدرسه نظامی سن سیر به فرانسه رفت.
دو سال بعد این مدرسه را با درجه ستوان دومی ترک کرد و به ایران بازگشت و در هنگ حمله جمشیدآباد تهران مشغول به
کار شد.
وی در خدمت نظام در هنگ های سوار به عنوان بهترین افسر جوان شناخته شد تیمور بختیار بعد از مدت کوتاهی
برای ادامه خدمت به زاهدان منتقل شد و مقارن جنگ جهانی دوم وی به اصفهان منتقل و سپس در سال 1321 با درجه
سروانی به تهران بازگشت صلاحیت و قابلیت های فردی بختیار بزودی از او یک فرمانده هنگ ساخت.
به طوری که در سال
1325 به فرماندهی هنگ سوار حمله رسید.
در جنگ جهانی دوم که ایران توسط قوای روسی و انگلیس اشغال و کنترل
شد و تحریکات تجزیه طلبی در کشور شکل گرفت بختیار از جمله افرادی بود که علیه تجزیه طلبی کمونیست ها در
آذربایجان مبارزه کرد.
وی در این زمان با درجه سرگردی فرمانده هنگ سوار شاپور بود.
در جریان رفع غائله آذربایجان،
بختیار به طور داوطلب برای سازماندهی نیروهای پارتیزانی ضد حکومت آذربایجان و کردستان به منطقه خمسه زنجان
که زیر نفوذ برادران ذوالفقاری بود اعزام شد وی در حوالی مراغه در ستون دوم تحت امر سرلشگر ضرابی داوطلب سرکوب
یک پایگاه فرقه دمکرات شد.
جنگ سختی درگرفت و به کمک ذوالفقاری ها به جسارت کامل به دمکراتها حمله کرد و
تعدادی را کشته و بقیه را فراری داد این نبرد تنها نبرد واقعی علیه نیروهای دمکرات بود و تیمور به خاطر این شهامت به
درجه سرهنگی و اخذ نشان نایل شد.
سپس سرهنگ دوم بختیار برای ادامه تحصیل به دانشگاه جنگ می رود و در سال
1329 با احراز شاگرد اولی و کسب نشان درجه اول دانش به سمت رئیس ستاد لشگر گارد شاهنشاهی تحت فرماندهی
حسین منوچهری (بهرام آریانا) مشغول کار می شود.
یکی از رویدادهایی که منجر به محبوبیت و ترقی بیشتر بختیار شد،
دفع غائله ابوالقاسم خان بختیاری است.
ابوالقاسم خان عموی تیمور بختیار از خوانین با نفوذ ایلات بود.
وی در سال
1321 تیپ اعزامی ارتش را خلع سلاح و نابود کرد و هر از گاهی علیه حکومت نافرمانی هایی داشت.
دکتر محمد مصدق
نخست وزیر وقت سرهنگ بختیار را مأمور سرکوب غائله ابوالقاسم خان کرد.
انجام موفقیت آمیز این مأموریت او را به
فرماندهی یکی از تیپ های تهران رساند.
ولی با تصمیم دکتر محمد مصدق مبنی بر انحلال لشکر گارد و انجام تغییراتی در
پادگانها، سرهنگ بختیار به فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه منصوب شد.
در جریان 28 مرداد 32 تیپ زرهی کرمانشاه به
فرماندهی بختیار عازم تهران می شود عده ای معتقدند این حرکت به دنبال تقاضای سرلشکر زاهدی برای کمک به
کودتاگران صورت گرفت، برخی معتقدند بختیار افسر فرصت طلبی بود.
او به سمت تهران حرکت کرد و در صورت پیروزی
هر گروهی او به آنها می پیوست.
در تاریخ 5 /10 /1332 به عنوان فرماندار نظامی تهران انتخاب شد و در این مقام (بنابر
آنچه که فردوست گفته) از هیچ جنایتی فروگذاری نمی کرد او در سال 1338 به درجه سپهبدی رسید و سرانجام در تاریخ
اول فروردین 1340 از کار برکنار و در اول مهرماه 1340 بازنشسته شد.
و در ششم بهمن ماه 1340 ایران را ترک کرد و
نهایتا در سال 1349 به قتل رسید.
2ـ درخصوص سیدموسی آیه اللّه زاده اصفهانی و ارتباط وی با امام خمینی (ره) رجوع کنید به اسناد شماره 119 ـ 136 و
180.
3ـ نهضت روحانیون عنوان روزنامه ای بود که در نجف منتشر می شد.
بعدها نیز این عنوان برای بخش فارسی رادیو بغداد
استفاده گردید.
(نهضت امام خمینی، ج 2، ص 588)
منبع:
کتاب
شهید آیتالله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 266