تاریخ سند: 17 فروردین 1346
موضوع: دیدار دبیران دبیرستان کمال نارمک با دکتر سحابی
متن سند:
گزارش
از: 20ﻫ2 تاریخ: 17 /1 /46
به: 312 دو نسخه شماره: 1078 /2ﻫ2
موضوع: دیدار دبیران دبیرستان کمال نارمک با دکتر سحابی
منبع:706
بعد از ظهر روز 1 /1 /46 طبق قرار قبلی کارکنان دبیرستان کمال به اسامی سید ضیاء الدین میرهاشمی، عباس صاحبالزمانی. علیجان رئوفیان، رجبعلی زمانپور (حاج ملاحاجی سابق). علی مجیدی، نعمتالله محمدی، بیداریان، ابوالقاسم ملک زاده، محمدجواد باهنر جهت دیدار و تبریک عید به منزل دکتر یدالله سحابی رفتند. در منزل وی شیخی بنام هاشمی1 که قبلاً در قم طلبه بوده و اخیراً بتهران آمده حضور داشت. در اطاق پذیرایی دکتر سحابی عکسی به قطع 24×18 از دکتر مصدق2 در یک قاب خاتم بدیوار نصب و دکتر سحابی نیز کراوات مشکی زده و نحوه پذیرایی از حاضرین هم طوری بود که درست نشان میداد جنبه عزاداری دارد. در این دیدار پس از سخنانی بحثی درباره دبیرستان کمال و کارهای فنی پیش آمد و دکتر سحابی گفت بهتر است قدری بکارهای دستی و فنی بچهها را آشنا کنیم و نمایشگاهی از هنرهای آنها درست و به معرض فروش گذارده شود اگر نفعی هم عاید نگردد باز ترس جوانان از کار میریزد و اینهمه واهمه از مشاغل عملی که در این مملکت هست حداقل ما از افراد و دانشآموزان دبیرستان کمال دور کنیم. عصرها در مدرسه بمانیم یک ساعت هم که بر مقدار دروسشان اضافه کردیم نتیجه آن باید عاید گردد. زمانپور اظهار داشت این مسئله کارهای دستی متعلق به دبیرستانهای حرفهای است نه دبیرستان که به صورت علمی اداره میشود اگر هم مایل هستید که کارهای دستی ترقی کند بهتر است که وسائل آزمایشگاه فیزیک بسازیم و خوب نتیجه میگیریم. دکتر سحابی گفت اولاً بازار برای فروش این گونه وسائل کم است و در ضمن موضوع مربوط به مردم نیست در هر خانهای ممکنست میز ناهار خوری خراب شود و یا سیم برق احتیاج به تعویض داشته باشد ولی هیچگاه وسائل فیزیکی اسباب احتیاج خانواده نیست باید کاری کرد که برای هر کار جزئی لنگ نباشند در زندان شرکت فرش تمام وسائل را در اختیار زندان میگذارد و فرش میبافند به قیمت خیلی نازل و خیلی خوب از نیروی نفرات استفاده میشود. زمانپور اظهار نمود یک زندانی تمام وقت آزاد است ولی یک محصل وقتی ندارد در حالیکه متعهد حفظیاتی هم در دروس هست که باید غیر از ساعت مدرسه تکالیفی انجام دهد و دروسی را حفظ کند آنگاه دکتر سحابی از میرهاشمی از وضع ورزش سؤال کرد صاحبالزمانی گفت ورزش امسال سر و صورتی گرفته است و واقعاً راضی هستیم. میرهاشمی اظهار داشت که تا حد لیاقت تلاش میکنیم حال چقدر مقبول طبع واقع گردد معلوم نیست. دکتر سحابی گفت صاحبالزمانی در غیاب شما خیلی تعریف کردند. میرهاشمیگفت نظر لطف است ولی اساساً پایه ورزش در دبیرستان امسال گذارده شده اما اشکالاتی در کار است که نمیگذارند جلوه کنیم مثلاً از طرف سماوات مدیر فنی فرهنگ ناحیه 9 کارشکنیهایی در دبیرستان کمال برای برگزاری مسابقات میشود حتی برای جشن ورزشی سال میخواستم ایشان را دعوت کنم سماوات گفت که در آن مدرسه باید مواظب بود یکمرتبه میروند سخنرانی میکنند و آدم را گرفتار میکنند و افزود میرهاشمیتوهم مواظب خودت باش وقتی وضع را چنین دیدم اقدامات داخلی از نظر ورزش کردم یک اکیپ کوهنوردی و چند نفر برای کشتی تربیت کردیم که افراد برجسته و پسندیدهای هستند و در والیبال و بسکتبال و فوتبال ترقیهای لازم شده است در روزنامه کیهان خبری از کوهنوردی ما چاپ شده ولی اسم دبیرستان کمال را نبرده و نوشته دبیرستان نارمک به قله هم همین صعود کرد. دکتر سحابی گفت این حرفها هست دستگاه همیشه از کسانی ترس دارد که به نفع اجتماع فعالیت دارند. پس از این مختصری با خسروی صحبت و سپس حاضرین خداحافظی نموده و در موقع خروج دکتر سحابی به آنان گفت وقتی آقایان را میبینم دوست دارم به مدرسه بیایم ولی بایستی مرا تا سال آینده معذور بدارید.
نظریه منبع: علی مجیدی و نعمتالله محمدی پیشخدمتهای دبیرستان کمال هستند.
نظریه رهبر عملیات: در زمینه علت تأخیر گزارش خبری فوق به گزارش عملیاتی خبر توجه فرمایید.
توضیحات سند:
1. ایشان احتمالا آقای هاشمیرفسنجانی بودهاند.
2. دکتر محمد مصدق: محمد مصدق در روز 29 اردیبهشت سال 1261 ﻫ ش در تهران بدنیا آمد. پدرش میرزا هدایت آشتیانی وزیر دفتر استیفاء در دوران ناصری و از رجال تجدد طلب و پیروان میرزا تقی خان امیرکبیر و مادرش ملک تاج خانم نجمالسلطنه، بنیانگذار بیمارستان نجمیه تهران و از نواده عباس میرزا ولیعهد بهادر قاجار بود. مصدق پس از تحصیلات مقدماتی به دنبال مرگ پدر (1271 ﻫ ش) بعد از چند سال اشتغال به شغل پدری، به منظور تحصیل علوم جدید وارد مدرسه علوم سیاسی دینی که تازه در تهران تأسیس شده بود گردید. وی در دروه اول مجلس به نمایندگی از سوی مردم اصفهان انتخاب شد اما به لحاظ آنکه کمتر از سی سال داشت از قبول وی خودداری شد.. پس از شکست آزادیخواهان در صدر مشروطیت، برای تکمیل تحصیلات به سوئیس رفت و دکترای حقوق خود را دریافت داشت. در سال 1296 به معاونت مالیه و در کابینه مشیرالدوله به سمت وزیر دادگستری بعداً به سمت (والی فارس) منصوب گردید و تا سوم اسفند 1299ﻫ ش (کودتای سید ضیاء) در این شغل باقی بود. در کابینه سردار سپه (رضاخان) از قبول شغل خوددداری کرد و از سوی مردم تهران به نمایندگی دوره پنجم مجلس انتخاب شد. پس از سقوط رضاخان از سلطنت در دوره چهاردهم به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در 22 مهر 1328 در مخالفت با دخالت دولت در انتخابات، جبهه ملی را با کمک برخی دیگر از ملیون و سیاسیون همچون دکتر شایگان، عباس خلیلی و دکتر مظفر بقایی تشکیل داد. در 24 اسفند 1329 قانون ملی شدن نفت را از مجلس گذراند. در جریان مخالفت و شکایت انگلیس از قانون ملی شدن نفت در سال 1330 و 1331 در جلسه شورای امنیت و دادگاه لاهه حضور یافت. موفقیت مصدق در جریان نهضت ملی نفت مرهون حمایتها و پشتیبانیهایی بود که از طرف روحانیون و نیروهای مذهبی که در رأس آنها آیتالله کاشانی قرار داشت، بود. به دنبال بروز اختلاف و جند دستگی در جبهه مبارزین دکتر مصدق و (آیتالله کاشانی) حکومت شاه با همکاری سازمان سیا، نقشههایی را برای سرنگونی حکومت مصدق طرحریزی کرد و نهایتاً در 28 مرداد 1332 دولت مصدق سقوط کرد و وی در یک دادگاه نظامی محاکمه و به سه سال زندان محکوم شد. در سال 1335 از زندان آزاد و در احمد آباد تحت نظر بود و در سال 1345 به علت بیماری در گذشت.
(رک: زندگینامه و مبارزات سیاسی دکتر مصدق تألیف نصرالله شیفته و کتاب «مجاهدان و شهیدان راه آزادی»، شمس الدین امیر علایی)
منبع:
کتاب
شهید حجۀالاسلام دکتر محمدجواد باهنر صفحه 94