گزارش ویژه اطلاعات خارجی و فعالیت ایرانیان مقیم کشورهای خارج
متن سند:
پانزده روز اول اسفند ماه 1339
د ـ فرانسه :
1ـ روزنامه اومانیته ارگان مرکزی حزب کمونیست فرانسه در شماره 28
فوریه 19 اسفند خود متن
مصاحبه مطبوعاتی را که با
دکتر رادمنش1 بعمل آورده
منتشر ساخت.
روزنامه پس از شرح
مختصری در اطراف تاریخ
حزب کمونیست و حزب
توده ایران می نویسد که طی
دوران اخیر ترور و وحشتی
که وسیله دولت در بین مردم
آمده تشدید یافته و برای
آنکه خوانندگان روزنامه
اومانیته به اوضاع و احوال
ایران آشنائی بیشتری
حاصل نمایند با یکی از
رهبران حزب توده ایران
مصاحبه ای بعمل آورده است.
متن مصاحبه :
سئوال : هدف تظاهرات بزرگ تهران.
آبادان.
شیراز.
اصفهان.
تبریز و سایر نقاط
چه بوده است؟
جواب.
منشاء و اساس این تظاهرات را آرزوی تحصیل آزادیهای دموکراتیک
مردم ایران تشکیل می دهد.
البته این آزادی در قانون اساسی قید شده است ولی
عملاً خبری از آن نیست.
خصوصیت دیکتاتوری دولت در جریان انتخابات
اخیر به خوبی مشهود گردیده است.
دولت به منظور این که کرسی های مجلس رامیان دو حزب تقسیم کند سعی نمود
این انتخابات را به نام دموکراسی ظاهری بیاراید.
یکی از این احزاب ملیون2
است که رهبر آن اقبال نخست وزیر سابق است و رهبر حزب مردم3 علم که با
مقامات عالیه بستگی دارد و یکی از خانواده های بزرگ فئوال می باشد و رهبر
منفردین هم علی امینی4 بود که در گذشته وزیر دارائی بوده و هوادار آمریکائیان
محسوب می شود.
در برابر ایرانیان قوای ملی
قرار گرفته اند که از جبهه
ملی، حزب توده ایران،
طرفداران دکتر مصدق
می باشند.
سئوال ـ چگونه انتخابات
برگزار شد؟
جواب ـ عوامل دولت و
احزاب دولتی بر امور
انتخابات نظارت می کردند.
پس از آنکه کارمندان
تشکیلات دولتی را تهدید
نمودند آنها را برای اخذ رای
دعوت نمودند.
با وجود همه
اینها آراء دسته دسته تعویض
می گشت.
رئیس پیشین
دیوان عالی کشور که جریان انتخابات از نظر او می گذشت به تقلباتی که در آن
روی داده بود اعتراف نمود ولی به موقع از این تقلبات جلوگیری بعمل نیاورد،
زیرا به گفته خودش از خطری که متوجه جانش بود می ترسید.
او پاداش خود را
گرفت و به نامزدی نمایندگی در انتخابات جدید تعیین شد و نیز نخست وزیر که
در انتخابات گذشته مرتکب تقلب شده بود اینبار به نمایندگی مجلس شورایملی
برگزیده شد.
از یک طرف بین حزب مردم و ملیون و به اصطلاح منفردین و این
احزاب از طرف دیگر اختلافات شدیدی روی داد.
سرانجام خشم و تنفر مردم از
این زد و بندها آشکار شد.
بهمین لحاظ انتخابات باطل و اقبال از کار برکنار
گردید.
سئوال ـ توصیه های حزب توده در دوران انتخابات اول از چه عبارت بود؟
جواب ـ حزب توده از مردم دعوت بعمل آورد تا از جبهه ملی پشتیبانی نمایند.
حزب توده در تظاهراتی که علیه دولت انجام گرفت شرکت فعالانه می نمود.
سئوال ـ تدارک دوره دوم انتخابات بچه صورت بود؟
جواب ـ مقامات دولتی از موقعیت خود در انتخابات سوءاستفاده نموده و تلاش
می نمودند خود را یکی از
قهرمانان دموکرات نشان
دهند.
در این دوران نیز
کرسیهای مجلس را طوری
میان نوکرهای خود قسمت
نمودند تا آمال و آرزویشان
برآورده گردد و پس از
هشت ماه زدوبند دیگر از
مسئله آزادی انتخابات
صحبت نکرده بلکه موضوع
مطروحه عبارت از این بود
که این انتخابات در مدت
بسیار کوتاه و در محیط آرام
صورت پذیرد.
مهندس
شریف امامی5 که بازیچه
دست دربار است به
نخست وزیری و رئیس شهربانی نیز به وزارت کشور منصوب گشتند.
اختلافات
موجود بین حزب ملیون و مردم و منفردین پس از تقسیم مجدد کرسیهای مجلس
مرتفع گردید.
به مطبوعات دستور سکوت داده شده بود.
اما تقلبات آن قدر
آشکار بود که مطبوعات مجبور گشتند آنها را منعکس نمایند.
باز هم حزب توده از مردم دعوت بعمل آورد تا از کاندیدهای جبهه ملی دفاع
نمایند و در مبارزه ای که تحت عنوان تأمین آزادی انتخابات جریان می یابد
شرکت نمایند.
در آستانه دوره دوم انتخابات یک گروه، آن هم گروه دولتی در
مقابل نهضت مردم عرض اندام می کرد.
حرکات اعتراض آمیز در تهران وسعت
گرفت و به شهرهای مختلف ایران سرایت کرد.
کارگران و دانشجویان به اتفاق هم تظاهرات می نمودند.
جبهه ملی به علت قلابی
بودن انتخابات در آن شرکت نجست.
سئوال ـ مقامات عالیه کشور برای حفظ رژیم استبدادی خود به کدام نیروئی
متکی است؟
جواب ـ مقامات عالیه دولتی برای جلوگیری از مخالفت مردم به ترور خونین
متوسل شده است و هزاران
وطن پرست را به زندانها
انداخته و صدها تن از آنها
در زیر شکنجه کشته
شده اند.
تنها در طی
هفته های اخیر در تهران
400 نفر دانشجو محبوس
گشته اند.
مطبوعات ایران
چیزی در این خصوص به
رشته تحریر در نیاوردند.
تظاهرات اگر بر ضد این
رژیم عملی می شود گسترش
می یابد.
کارگران اصفهان ـ تهران و
سایر شهرها به اتفاق
دانشجویان به خیابانها
می آیند و شعارشان «ما آزادی می خواهیم» می باشد.
رهبران جبهه ملی بعنوان
اعتراض نسبت به تضییقات پلیس در مجلس سنا متحصن گشتند.
چهارده هزار
نفر دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه.
آلمان غربی.
انگلستان و آمریکا نسبت به این
ترور اعتراض نموده و به منظور ابراز مخالفت با رژیم و باطل کردن انتخابات
هیئت های مختلف روانه سفارت خانه های ایران ساختند.
سئوال ـ نتیجه سیاست ضد ملی رژیم چیست؟
جواب ـ در مقابل دولت سه مشکل قرار گرفته است :
1) بحران داخلی ـ دولت هر اندازه بخواهد این تضادها را حل نماید به همان
اندازه به موفقیتش امیدوار نمی توان بود.
2) مشکلات اقتصادی ـ با وجودی که درآمد ایران از نفت به صدها میلیون
می رسد حکومت تا گردن مقروض می باشد.
تأمین مخارج زیاد امکان پذیر نبوده
و واردات ایران هفت برابر صادراتش می باشد.
هزینه زندگی روزانه 20 درصد
زیادتر و گرانتر می شود.
3) دولت قادر نیست که مناسبات خود را به دول همجوار به صورت عادی
درآورد.
متزلزل شدن
موقعیت امپریالیست ها در
ممالک آسیائی و آفریقائی
موجبات رعب و هراس
حکومت های ایران و آمریکا
را فراهم آورده است.
سئوال ـ حزب توده ایران چه
نقشی در مبارزه مردم ایران
داشت؟
جواب ـ با وجود تلاشی که
ارتجاع و امپریالیست ها
می نمایند رژیم فعلی
نمی تواند دوام بیاورد.
رژیم
فعلی اکنون نمی تواند ادعا
کند که مردم در دنبالش
می باشد.
حزب توده ایران این مجلس را به رسمیت نمی شناسد و در این راه کوشش
خواهد نمود که مردم را به مبارزه برانگیزد.
شعار ما توسعه بخشیدن به جنبش
ملی.
تشدید نمودن مبارزه علیه رژیم فعلی و دستجات منافق می باشد.
2 ـ اعلامیه ای اخیرا در پاریس از طرف دانشجویان ایرانی ضداستعمار وابسته به
حزب توده6 تحت عنوان آنان که می بایستی بمیرند منتشر گردید.
در این اعلامیه
ضمن حمله به دبیر کل سازمان ملل متحد چنین نوشته است :
مسئول شهادت لومومبا آنهائی هستند که هنوز هم سیاست دولت سابق آمریکا
را دنبال می کنند.
دبیر کل سازمان ملل شریک جرم و چومبه.
کازاوبو و موبوتو
آلات جرم می باشند.
در این اعلامیه همچنین از افسران معدوم سازمان نظامی
حزب توده و دکتر فاطمی7 و خسرو روزبه تمجید شده است.
2 ـ در 27 بهمن ماه جاری در حدود صد نفر دانشجوی ایرانی مقیم فرانسه به
طور دسته جمعی با شعار اعتراض به انتخابات و درخواست ابطال آن و همچنین
آزادی دانشجویان دانشگاه به محوطه حیاط سفارت کبرای آمده و پس دادن
شعار چند نفر از آنان با جناب آقای سفیر کبیر ملاقات و آقای سفیر کبیر به
ایشان تذکر دادند که
دانشجویان بدون وساطت
شما آزاد خواهند شد و تعداد
زیادی تاکنون آزاد شده اند.
دانشجویان بعد از مذاکراتی
با آقای سفیر کبیر محوطه
سفارت را ترک گفته اند.
4 ـ به قرار اطلاع حزب
منحله توده مشغول تشکیل
جبهه ای بنام نهضت مبارزه با
استعمار بین دانشجویان و
ایرانیان مقیم اروپا می باشد.
زیرا دیگر فعالیت آنان به
عنوان حزب توده خریداری
ندارد ولی در لوای نام نهضت
واحد مبارزه با استعمار با
عناصر جبهه ملی و دسته های بی طرف نیز می توانند کنار بیایند.
افراد نیروی سوم در فرانسه در مقابل دو جبهه دیگر که فعلاً فعالیتشان از بیشتر
جهات مشترک است قدرتی ندارند و تعدادشان قابل مقایسه نیست و با آنکه
سعی فراوانی شده است که به افراد جبهه ملی فهمانده شود که لااقل تحت تأثیر
توده ایها و نقشه های آنان قرار نگیرند ولی چون عناصر توده ای که واقعا از طرف
حزب مأمورینی دارند تحت پوشش بوده و ظاهرا فعالیتی نمی کنند، تشخیص
این امر برای آنان بسیار مشکل است.
توضیحات سند:
1ـ رضا رادمنش در یک
خانواده ملاک لاهیجانی بدنیا
آمد.
در نوجوانی به همراه گروه
خالو قربان در نهضت جنگل
شرکت داشت.
پس از اتمام
تحصیلات متوسطه در زمره
دانشجویان اعزامی به فرانسه
رفت.
در پاریس به وسیله ایرج
اسکندری که آن هنگام
دانشجوی حقوق در فرانسه بود
با افکار مارکسیستی آشنا شد.
در فرانسه تحصیلات خود را با
مدرک دکترا در رشته فیزیک به
پایان رسانید.
پس از مراجعت
به ایران در سال 1316 به همراه
گروه رشتی ها دستگیر محاکمه و
به 5 سال زندان محکوم و در
سال 1320 مورد عفو قرار
گرفته و آزاد شد.
از ابتدای تأسیس حزب توده
عضو کمیته مرکزی حزب توده
بوده و در کنگره دوم حزب در
سال 1327 به عنوان دبیرکل
حزب انتخاب گردید.
در پی دستگیری عده ای از
اعضاء کمیته مرکزی در سال
1327 برای مدتی مخفی و
سپس از کشور خارج و به
شوروی عزیمت نموده در سال
1336 به اتفاق سایر اعضای
کمیته مرکزی و کادر حزبی از
شوروی به آلمان شرقی اعزام و
در لایپزیک ساکن گردید.
وی تا سال 1349 همچنان به
عنوان دبیر کل حزب ابقا گردید.
حزب توده در دوران دبیرکلی
رادمنش دچار فراز و نشیب های
متعددی بالاخص در دهه چهل
گردید و ساواک با نفوذ در درون
حزب ضربات مهلکی به حزب
وارد آورد.
و همین مسائل
بالاخره موجب عزل رادمنش از
دبیرکلی حزب گردید.
رادمنش پس از عزل از
دبیرکلی کماکان به عنوان عضو
کمیته مرکزی در حزب باقی
ماند.
در سال 1358 برای مدت
کوتاهی به کشور مراجعت نمود
و با اعضای حزب ملاقات و
مذاکره کرد و بالاخره در بهمن
1362 در سن 78 سالگی در
آلمان شرقی درگذشت.
(اسناد ساواک پرونده های
انفرادی ـ خاطر اردشیر
آوانسیان، موسسه فرهنگی و
انتشاراتی نگره، ص 120 ـ
خاطرات نورالدین کیانوری،
موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی
دیدگاه ص 396 ـ 506)
2ـ حزب ملیون : این حزب در
سال 1326 به رهبری دکتر
منوچهر اقبال نخست وزیر وقت
تشکیل شد طلوعی در کتاب
خود در این خصوص می گوید:
در سال 1326 که اولین سال
حکومت اقبال است دو حزب
تازه در ایران پا به عرصه وجود
نهاد و هر دو حزب با اشاره شاه
تشکیل شد و هر دو مجری اوامر
شاهانه بودند.
منتهی برای حفظ
ظاهر دموکراسی در ایران یکی
نقش حزب مخالف و دیگری
نقش حزب طرفدار دولت را
بازی می کرد حزب به اصطلاح
مخالف دولت به رهبری
امیراسداله علم که ظاهرا
برنامه ای مترقی داشت و
اصلاحات ارضی و سهیم کردن
کارگران در سود کارخانه ها را
در برنامه خود گنجانده بود حزب
مردم نام گرفت و حزب دولتی که
خود دکتر اقبال در رأس آن قرار
گرفته بود به حزب ملیون معروف
شد (ص 423)
3ـ حزب مردم : پس از شهریور
1320 سید محمد صادق
طباطبائی از رجال صدر
مشروطه که در زمره نمایندگان
مجلس شورای ملی به شمار
می رفت.
حزب اتحاد ملی را
بنیان نهاد، که در حقیقت شعبه ای
از فراکسیون اتحاد ملی در
مجلس شورای ملی بود.
پس از
آن در دهم مرداد 1323 با
صدور اطلاعیه ای که تعداد
زیادی از رجال سیاسی آن را
امضاء کرده بودند تشکیل حزب
مردم اعلام گردید.
از جمله
افرادی که این اعلامیه را امضاء
کرده بودند، امان اللّه اردلان،
عباسقلی اردلان، ذبیح اله صفا،
ابراهیم زند، اسماعیل سنگ،
مظفر بقایی، مهدی ملک زاده،
حسام الدین دولت آبادی،
عزیزاللّه بیات و...
این حزب
ابتدا اتحاد ملی و سپس حزب
مردم نام گرفت.
صدای مردم
ارگان رسمی حزب مردم که
صاحب امتیاز آن محمدحسین
فری پور بود در 16 دی ماه
1325 توقیف شد.
حزب مردم
علاوه بر تهران، در اصفهان،
کرمان، کرمانشاه، لرستان و
همدان نیز فعالیت داشت.
سرانجام حزب مردم با ائتلاف با
دو حزب دیگر حزب اتحاد را
تأسیس نمود.
(کتاب : اسناد احزاب سیاسی
ایران (1320ـ1330) بهروز
طیرانی)
4ـ علی امینی در سال 1284
شمسی در تهران متولد شد.
و
تحصیلات عالی خود را در
پاریس در رشته اقتصاد با اخذ
درجه دکتری در سال 1310 به
پایان رساند و پس از بازگشت
به ایران در وزارت دادگستری
مشغول گردید.
در حکومت
مصدق وزیر اقتصاد شد،ولی
پس از مدتی کنار گذاشته شد.
پس از 28 مرداد 1332، امینی
در کابینه زاهدی، به وزارت
دارائی رسید.
پس از برکناری
زاهدی امینی وزیر دادگستری
در کابینه علاء شد و پس از
مدتی به عنوان سفیر عازم
آمریکا گردید.
حوادث مهم
دوران زمامداری نخست
وزیری امینی که از سال 1340
و پس از استعفای شریف امامی
آغاز شد، عبارت بودند از وارد
کردن چند شخصیت چپ و
جنجالی در کابینه اش، بازداشت
چندین تن از سران رژیم سابق
که به قساوت و بیرحمی مشهور
بودند نظیر ـ علوی مقدم ـ کیا ـ
ضرغام و...
اصلاحات ارضی که
به توصیه جان کندی رئیس
جمهوری جوان و دموکرات
آمریکا، انجام گرفت و برکناری
تیمور بختیار از ریاست ساواک
و فرار او به اروپا نیز از حوادث
مهم دوران امینی بود که نهایتا
وی پس از 14 ماه صدارت پر
سر و صدا استعفا داد و جایش را
به اسداللّه علم داد.
از دلایل مهم
مخالفت شورویها، با امینی
نزدیکی و دوستی بیش از حد او
با کندی رئیس جمهور آمریکا
بود.
وی ارتباطات نزدیکی با
کندی داشت و تمام برنامه های
خود را با هماهنگی و همفکری
او انجام میداد.
کندی که قلبا
مقداری تمایل به ایذاء شاه
ایران داشت از امینی استفاده
می کرد و او را بطور غیرمستقیم
وادار به اتخاذ سیاستهایی
می کرد که مورد قبول حزب
دموکرات آمریکا باشد.
(رجوع
شود به ناصر نجمی ـ بازیگران
سیاسی عصر رضاشاهی و
محمدرضاشاهی ـ انتشارات
انیشتن ـ چاپ 1373 ص 84 و
طلوعی همان منبع ص 430 به
بعد)
5ـ جعفر شریف امامی فرزند
حاج محمد حسین نظام الاسلام،
در 27 خرداد سال 1291، ش در
تهران متولد شد.
پدرش از
روحانیون دربار قاجار بود.
تحصیلات متوسطه را در تهران
به پایان رسانید و برای ادامه
تحصیل به سوئد و آلمان رفت.
در
آلمان در رشته برق مدرک
تحصیلی گرفت سمتهای وی تا
پیروزی انقلاب اسلامی به شرح
زیر بود: ـ معاونت راه آهن دولتی
ایران ـ در دولت قوام السلطنه در
سال 1324 مدیر عامل بنگاه
آبیاری بود ـ در دولت سپهبد
رزم آرا وزیر راه شد.
ـ در دولت
سپهبد زاهدی بعد از کودتای 28
مرداد به وزارت راه رسید.
ـ در
سال 1333 به سناتوری تهران
انتخاب شد ـ در سال 1339
حدود سه ماه نخست وزیر شد ـ
در سال 1341 نایب تولیت بنیاد
پهلوی شد و از سال 1342 به
مدت پانزده سال ریاست مجلس
سنا را عهده دار گردید.
استاد
اعظم فراماسونری بود.
ـ در
واپسین روزهای عمر رژیم
دوباره قبول نخست وزیری کرد و
دولت به اصطلاح آشتی ملی را
تشکیل داد و در تاریخ
13 /8 /1357 از صدارت استعفا
داد.
(ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی، جلد 1)
6ـ «جمعیت مبارزه با استعمار
را یزدی با همکاری قدوه اداره
می کرد، ولی رهبری قدوه
پنهانی بود و جمعیت تحت
رهبری علنی کمیسیونی اداره
می شد.
نقش این جمعیت در
دوران حکومت مصدق سعی
برای تماس با مصدق بود.
مصدق هر گاه به او اعلام
می کردند که نمایندگان جمعیت
مبارزه ضداستعمار خواستار
دیدن او هستند، می گفت :
آها، جمعیت مبارزه ضدضد
استعمار!، چون مصدق مبارزه
خود را ضداستعماری
می دانست، و چون حزب توده با
او مبارزه می کرد، لذا عنوان
ضدضد استعمار را برای
توده ایها مناسب می دید.
»
(کژراهه ـ احسان طبری ص
149 ـ 150)
7ـ سید حسین فاطمی در سال
1296 ه ش در خانواده ای از
عالمان دینی شهر نائین دیده به
جهان گشود، به مناسبت تولدش
در روز عاشورا او را حسین
نامیدند.
پدرش آیت الله
«سیدعلی محمد سیف العلماء» و
مادرش دختر حجت الاسلام
«خادم» بود.
تحصیلات قدیمه
را نزد پدر و سایر افراد خانواده
فرا گرفت.
برای گرفتن دیپلم
راهی اصفهان شد.
در آن شهر
همزمان با تحصیل، اقدام به
انتشار مقالاتی در روزنامه
«باختر» نمود.
سپس برای
تکمیل تحصیلات روانه اروپا
شد و در نیمه اول 1327 به
ایران بازگشت.
پس از مراجعت،
در سال 1328، روزنامه «باختر
امروز» را در تهران منتشر کرد.
در اسفند 28 با تشکیل «جبهه
ملی» به آن پیوست.
با انتشار
«باختر امروز» در دوران
اوج گیری مبارزات نهضت ملی
و رشد جنبش استقلال طلبی و
بازیابی هویت اسلامی ـ ایرانی
مردم، پهنه ای گسترده برای
تداوم و تکامل مبارزات خود
یافت.
از آغاز دوران
نخست وزیری دکتر مصدق،
دکتر فاطمی در پست معاونت
سیاسی و پارلمانی نخست وزیر
مشغول به کار گردید.
دکتر
فاطمی در 26 بهمن 30، به
هنگام سخنرانی هدف گلوله
نوجوان پانزده ساله ای از فدائیان
اسلام به نام «مهدی عبدخدائی»
قرار گرفت و به شدت مجروح
گردید.
آیت الله کاشانی، با
حضور خود در بیمارستان نجمیه
و عیادت از دکتر فاطمی در
چندین نوبت مخالفت خود را با
این عمل اعلام داشت.
سوءقصد
مذکور سبب گشت که یکی از
چهره های نهضت، مدت هشت ماه
از لحظات حساس کشور را تحت
درمان قرار گرفته و از ایفای
نقش خود آن چنان که باید موفق
نگردد.
دکتر فاطمی در مهر ماه
31 از سوی دکتر مصدق به
وزارت امور خارجه منصوب و
در سی ام مهر همان سال، به
دستور نخست وزیر، مسئول قطع
روابط ایران با انگلیس گردید.
فاطمی در دوران خدمت در
وزارت خارجه تحولات اساسی
در جهت گیری سیاست خارجی
ایران به وجود آورد.
او علاوه بر
قطع روابط با انگلستان، به
گسترش روابط با کشورهای
اسلامی، آسیایی و آفریقایی و
پشتیبانی از مبارزات نهضت های
آزادیبخش و...
نیز پرداخت.
سیدحسین فاطمی که به عواقب
خانمانسوز درگیری و
برخوردهای غیراصولی در
سطوح رهبری نهضت واقف بود،
حداکثر توان خود را در ماههای
پایانی سال 31 برای التیام
روابط دکتر مصدق و آیت الله
کاشانی به کار برد، اما متأسفانه به
دلیل وسعت توطئه های نفاق
افکنان، توفیق چندانی حاصل
نکرد.
دکتر فاطمی در نیمه شب
25 مرداد 32 به دنبال کودتای
عوامل اجنبی علیه حکومت ملی
و قانونی، توسط گارد
شاهنشاهی دستگیر، محبوس و
مورد آزار واقع و صبحگاه همان
روز در پی شکست کودتا و فرار
محمدرضا پهلوی از رامسر به
بغداد، آزاد گردید.
دکتر فاطمی
در همان روز با حضور در کاخ
سلطنتی نوشتن و سرمقاله «باختر
امروز» 26 مرداد را با عنوان
«خائنی که می خواست وطن را به
خاک و خون بکشد، فرار کرد»
تحریر و ماهیت وابسته و
فسادانگیز دربار پهلوی را افشا
نمود.
فاطمی در پی کودتای
آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد
32 و شروع فصل نوینی از
کشتار، شکنجه و زندان، مبارزه
با رژیم کودتا و اربابانش را در
ابعاد جدیدی ادامه داد و
سرانجام در تاریخ 22 اسفند
همان سال، توسط سرگرد مولوی
دستگیر گردید.
پس از دستگیری
دکتر فاطمی، تیمور بختیار،
نصیری و علوی مقدم عوامل
سرکوب رژیم شاه، با طرح
نقشه ای شیطانی بر آن شدند تا به
هنگام انتقال او از شهربانی،
فاطمی را به دست شعبان بی مخ و
جمعی دیگر از بدکاره های
هوادار شاه در تهران به قتل
برسانند ولی این نقشه به علت
فداکاری خواهر دکتر فاطمی که
خود را بر روی بدن برادر افکند و
ضربات کارد و خنجر را بر پیکر
خود تحمل نمود، نتوانست دارای
موفقیت کامل و مورد نظر رژیم
گردد.
پس از آن واقعه، دکتر
فاطمی به بیمارستان منتقل و به
دستور محمدرضا شاه در دادگاه
فرمایشی محکوم به اعدام و در
19 آبان 33 بدنش آماج
گلوله های نفتخواران جهان
گشت.
(روحانی مبارز، آیت الله
سیدابوالقاسم کاشانی، مرکز
بررسی اسناد تاریخی ـ ص
253ـ254).
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در خارج از کشور به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 184