موضوع: حاج سیداحمد مصطفوی
متن سند:
از: 2ﻫ2 تاریخ: [ناخوانا]
به: 312 شماره: [ناخوانا]
موضوع: حاج سیداحمد مصطفوی
پیرو: 1368 /2ﻫ1 ـ 21 /3 /37
نامبرده بالا که از روحانیون ساکن بهشهر میباشد و سالیان سال به عنوان یک روحانی طرفدار دولت مشهور بوده به طوری که عملاً با روحانیونی که مخالف مصالح دولت بودهاند همیشه در جنگ و ستیز بوده اخیراً شرح مفصلی به آقایان آیتاله شریعتمداری و گلپایگانی نوشته و اعلام داشته که اینجانب در بهشهر همکاری خود را به هر طریق که صلاح میدانید با شما اعلام میدارم و این نامه را به امضاء آقای فاضلی پیشنماز مسجد ملاصفرعلی و آقای سلطانی پیشنماز مسجد نصیرخان رسانیده و تصمیم داشته از آقای شاهرودی هم امضاء بگیرد ولی آقای شاهرودی تمکینی نکرده به همین علت هماکنون مورد غضب آقای مصطفوی واقع شده است به طوری که با مشارالیه مشاجره نموده و به وی گفته است با توجه به اینکه در قم کشتار بیرحمانهای توسط عمال دولت انجام شده و عدهای از روحانیون بیگناه صدمه دیدهاند عملاً ثابت شده که شما محافظهکاری مینمایید و این روش از یک روحانی و مسلمان واقعی بعید به نظر میرسد. ضمناً در روز وفات حضرت زهرا علیها سلام که در منزل حاج ابوالحسن خلیلی به همین مناسبت مجلس روضهخوانی بوده و عدهای از روحانیون از جمله آقای مصطفوی حضور داشتهاند وقتی آقای حاج حسن احمدی در بالای منبر در وصف زندگی حضرت زهرا موعظه میکرده آقای مصطفوی با عصبانیت به آقای احمدی پرخاش نموده و اظهار داشته چرا در وصف زندگی زهرای فعلی که همانا خانم آقای شریعتمداری است که در قم منزلش مورد حمله واقع شده و ناجوانمردانه عدهای در این منزل به قتل رسیدهاند موعظه نمیکنی چرا درخصوص قتل عام واقعه قم که به بچه شیرخوار رحم نشده صحبت نمیکنی و مطالبی از این قبیل که در نتیجه آقای حاج حسین احمدی از این موضوع که در حضور عده کثیری بوده به شدت ناراحت شده به طوری که بعد از آن جریان بیمار گردیده و در منزل بستری است.
نظریه شنبه: خبر فوق به احتمال قوی صحیح میباشد. ضمناً آقای حاج سیداحمد مصطفوی از افرادی بوده که همیشه از دولت طرفداری کرده و در منابر مطالبی برله دولت و مملکت عنوان مینموده به نظر میرسد که مشارالیه خواستهای داشته که انجام نشده است لذا در رویه خود تغییر داده و طوری مطالب را عنوان مینماید که باعث تحریک ......1
توضیحات سند:
1. ادامه سند در میان پروندهها یافت نشد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 05 صفحه 142