تاریخ سند: 13 بهمن 1343
متن سند:
گزارش بازجوئی :
الف ـ مشخصات متهم :
نام احمد نام پدر محمد نام خانوادگی کافی شماره شناسنامه 49496 صادره
از مشهد تاریخ تولد 1315 مذهب اسلام ـ متأهل دارای دو فرزند ـ شغل واعظ
باسواد در علوم دینی محل سکونت تهران قنات آباد کوچه شهاب الدوله کاشی
43
ب ـ خلاصه سوابق متهم :
در بهمن ماه سال گذشته به
اتهام ایراد بیانات مخالف
مصلحت عمومی توسط
مأمورین پلیس دستگیر و به
بازداشتگاه قزل قلعه تحویل
و مدت 24 ساعت در
بازداشت بسر برده است.
ج ـ موضوع اتهام :
اقدام بر ضد امنیت داخلی
مملکت.
د ـ گردش کار :
نامبرده بالا متهم است به
اینکه در روز 2 /11 /43 در
مسجد حضرتی در یک
سخنرانی مذهبی بیاناتی
مخالف مصلحت عمومی ایراد نموده که نکات قابل توجه آن به شرح زیر
می باشد.
1ـ حکومت ظالم با چند نفر از جگرگوشه های زهرا چه می کند؟ آنها را (منظور
واعظین) به جرم گفتن حقایق به قزل قلعه می برند و شنیده ام که یکی دو نفر از
اولادان زهرا در قزل قلعه مریض می باشند خداوند مردم را دعوت به صبر کرد و
ما هم صبر کردیم و دیدید صبر علماء سابق چه کرد.
2ـ فرعون قدغن کرد مردها از زنها جدا زندگی کنند ولی فرعون عصر دستور داد
زن و مرد با هم توأما زندگی کنند.
3ـ من این حقایق را می گویم انشاءاللّه کارآگاهی در بین شما نیست.
آقا مگر کار
قحط است ـ دیگر کار پیدا نمی شود؟ بروید کار دیگر انتخاب کنید.
4ـ آیت الله خمینی را نایب امام زمان معرفی و او را در زندان و مظلوم معرفی و
مرتبا دعا و صلوات برای خمینی فرستاد.
لذا بر اثر بیانات تحریک آمیز توسط مأمورین انتظامی دستگیر و به بازداشتگاه
قزل قلعه تحویل گردیده است.
به موجب نامه شماره
5585 /36782 /7 /11 ـ
4 /11 /43 بازپرسی شعبه
7 دادستانی ارتش در مورد
نامبرده قرار بازداشت
موقت صادر شده و قرار
صادره به رؤیت متهم مزبور
رسید و بدان اعتراض کرد.
طبق رأی شماره 468
ـ10 /11 /43 دادگاه عادی
شماره 3 اداره دادرسی
ارتش قرار صادره فوق
مبنی بر بازداشت متهم
نامبرده وارد تشخیص داده
شده و تأیید گردیده است.
ه ـ خلاصه اظهارات متهم :
در مورد چهار فقره مطالب تحریک آمیز که از طرف متهم مزبور در بالای منبر
ایراد گردیده تحقیق شد که خلاصه اظهارات مشارالیه به شرح زیر می باشد.
الف ـ در مورد نسبت ظلم دادن به حکومت.
منکر این اظهارات شده و توضیح داد
فقط دعا کردم وضع اصلاح شود و بین دولت و روحانیون التیام به وجود آید.
ب ـ در مورد واعظین بازداشت شده در قزل قلعه.
توضیح داد که اسمی از کسی
نبردم ولی می دانستم یک نفر از روحانیون در قزل قلعه مریض است و برای او دعا
کردم.
ج ـ در مورد قدغن کردن فرعون که دستور داده مردها از زنها جدا زندگی کنند و
اینکه متهم مزبور به دنبال آن بحث اضافه کرده و گفته است « ولی فرعون عصر
دستور داد زن و مرد با هم توأما زندگی کنند.
» تحقیق شد در جواب اظهار داشت
در مورد فرعون شرحی بیان داشتم ولی قسمت اخیر را من نگفته ام.
د ـ در مورد ایراد مطالب موهن در [مورد] مأمورین انتظامی به اینکه در منبر گفته
است (آقا مگر کار قحط است دیگر کار پیدا نمی شود؟ بروید کار دیگر انتخاب
کنید) تحقیق شد در جواب اظهار داشت منظورم این بود که کاش یک دستگاه
ضبط بود و بیانات مرا ضبط
می کرد و اگر مأموری هست
دقت کند و بداند که من چه
می گویم.
و ـ در مورد دعا و صلوات
مکرر برای آیت الله خمینی
صراحتا اعتراف کرد که این
کار را کرده است.
نظریه :
اظهار متهم به دلایل زیر
مردود و بی وجه است.
1ـ در مورد نسبت ظلم دادن
به حکومت و اظهار
دلسوزی به بازداشت
شدگان قزل قلعه و
نتیجه گیری از صبر علماء که
از آن کنایه به واقعه ترور نخست وزیر فقید می باشد هر چند در طی تحقیقات
معموله تا حدی آن را تعدیل کرد معهذا اثرات سوء و تحریک کننده آن بیانات
مشهود است.
2ـ در مورد دادستان فرعون تصدیق می کند که آیه ای در مورد مأمور موسی که
خداوند به او توصیه می کند به موسی شیر دهد مطالبی بیان داشته است ولی
توضیح نداد که منظور از بیان آن داستان برای چه بوده و به تکذیب گزارش مأمور
اکتفا کرد و لذا به علت ندادن توضیحات قانع کننده در زمینه این اتهام گزارش
مأمور بدون تردید صحیح به نظر می رسد و منظور متهم از ذکر این جمله که
(فرعون عصر دستور داد زن و مرد توأما زندگی کنند) ظاهرا کنایه از آزادی
بانوان است که به زعم متهم مخالف شرع می باشد و کلیه مطالب جمله مزبور
تحریک کننده بوده و به این منظور که در اذهان مستمعین خود روح عصیان ایجاد
کند.
3ـ مطالبی که در مورد مأمورین انتظامی بیان داشته دور از وظیفه یک واعظ بوده
و همین موضوع می رساند که مطالب او مخالف مصلحت عمومی بوده و به همین
لحاظ از مأمورین و
همچنین از بیانات تحریک
کننده خود نگرانی داشته
است و لذا اگر سخنرانی او
صرفا جنبه مذهبی داشته
موردی در بین نبود که
چنین نگرانی در او بوجود
آید.
4ـ مطالب مربوطه به
خمینی که در منبر ایراد کرده
هدفش از این بیانات مانند
مطالب دیگرش ایجاد
بدبینی در بین مردم بوده
است.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک صفحه 42