تاریخ سند: 12 شهریور 1357
تلفنگرام
متن سند:
پرسنلی که تا چندی قبل در مبارزه بهم پاشیدن اجتماع آشوبگران صادقانه حاضر
به هرگونه فداکاری بودند با مشاهده عدم مداخله مقامات مسئول و سطحی گرفتن
این همه تجاوزات از یکسو و بالا گرفتن دامنه خرابکاریها و سازمان یافتن و
متشکل شدن و ازدیاد روزافزون آشوبگران از سوی دیگر و ناسزا شنیدن از هر
بی سروپایی در ملاء عام انگیزه ای بوده است تا بتدریج ایمان اولیه خود را از دست
داده و اکنون از وحشت حمله به خانه و کاشانشان در یک حالت سردرگمی و
اضطراب بسر می برند درجه داران از فرماندهان خود توضیح میخواهند که
سرانجام کار ما چیست درجه داری اظهار میداشت که ای کاش ما تفنگ چی خان
بودیم نه سرباز وطن ما قسم یاد کرده ایم چرا فرماندهان ما را روشن نمی کنند اگر
قرار بر این است که ما هم همانند سایرین باشیم چرا به ما اسلحه داده اند چرا کتبا
ابلاغ کرده اند که با آشوبگران مبارزه کنیم و چرا خودشان مماشات می کنند یا
خیانت می ورزند و یا می ترسند و ممکن هم هست دستور داشته باشند تکلیف ما
چیست چرا ما جرئت رفت وآمد در شهر نداشته باشیم اگر بخواهند ما را خلع
سلاح نمایند تکلیف خود را نمیدانیم رئیس شهربانی که قبلاً با تفنگ شکاری یک
جوانی را به قتل رسانده و دو نفر را زخمی نمود اکنون به ازاء عدم مداخله در کار
آشوبگران براحتی در خیابان قدم می زند شنیده ایم عده ای از افسران و درجه داران را که
مسلح هم بودند با ساطور دست و پایشان را شکسته اند درجه داری اظهار داشته قبل از
اینکه به من حمله شود خودکشی خواهم کرد افسران اکثرا از وسیله نقلیه شخصی خود
استفاده نمی کنند و از اجتماعات فرار می نمایند ضعف نیروهای انتظامی به مراتب بیشتر
شده در آن زمان توده ای ها دشمنان شناخته شده و تعداد قلیلی بودند ولی اکنون جمعیتی
انبوه و ناشناخته است.
1فرمانده ضداطلاعات وابسته به مرکز آموزش جهرم سرگرد
خائف 89 /09 /503
توضیحات سند:
1ـ قبل از این گزارش سرگرد
خائف خبر داد که «آشوبگران
بدون تظاهرات بعدی متفرق
شده ولی در بین اهالی شایع
نموده اند که آیت الله خمینی
حکم جهاد داده تا مسلمانان
روز عید فطر جهاد نمایند.
»
(90 /09 /503 ـ 12 /6 /2537)
این گزارش ساعت 0420
صبح دوازدهم شهریور
مخابره شد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 10 صفحه 385