تاریخ سند: 4 اسفند 1342
موضوع : اظهارات شیخ غلامحسین جعفری امام جماعت مسجد جامع
متن سند:
شماره : 2353 ر س ت / 3
ساعت 2000 روز چهارشنبه 30 /11 /42 شیخ غلامحسین جعفری امام
جماعت مسجد جامع به شخصی به طور خصوصی اظهار داشته (به طوری که
شایع است قرار بر این است که فعلاً شورای سلطنتی به کارهای مملکت رسیدگی
کند و الان هم شورای سلطنتی برقرار است و عجب این است که هیچ یک از
شاهپورها در شورا شرکت ندارند و معلوم است که بین خودشان هم اختلاف
وجود دارد) و اضافه نمود قرار است علم برود و نخست وزیر دیگری بیاید شاید
با رفتن علم1 سیاست مملکت عوض شود و آقای خمینی آزاد گردد2 و این
فشاری که به روحانیون آورده اند کم شود و گویا قرار است حسنعلی منصور3
روی کار بیاید و اگر واقعا او باشد شاید وضع بدتر شود زیرا او آدم پاک و منزهی
نیست و نمی شود انتظار اصلاحاتی از او داشت چون از قماش علم و امثال او
می باشد و امتیازی بر اینها ندارد.
ساواک شمال شرق تهران 4 /12 /42
اجتماعی 4 /12/
اطلاعیه شود 4 /12 /42
توضیحات سند:
1ـ امیراسداللّه علم فرزند
محمدابراهیم (شوکت الملک) در
سال 1298 در بیرجند متولد
شد.
امیر اسداللّه علم در سال
1321 از دانشکده کشاورزی
کرج فارغ التحصیل شد و چون
وضع تهران آشفته و تحت اشغال
نیروهای بیگانه بود، عازم
بیرجند شد.
در اواخر سال
1324 علم ضمن مسافرتی به
تهران به ملاقات قوام السلطنه
نخست وزیر رفت، که تازه از
سفر مسکو به تهران بازگشته
بود.
قوام السلطنه این جوان 26
ساله را ظاهرا به واسطه سابقه
دوستی و آشنایی با امیر
شوکت الملک و شاید هم به
توصیه انگلیسیها که در آن زمان
نقش حساسی در سیاست ایران
داشتند، برای فرمانداری کل
سیستان و بلوچستان در نظر
گرفت.
اسداللّه علم که در سی ام
تیر ماه سال 1341 به
نخست وزیری برگزیده شد، اول
کاری که کرد یاران گرمابه و
گلستان خویش از قبیل «دکتر
باهری»، «ناتل خانلری»،
«متقی» و «رسول پرویزی»، را
گرد خود جمع کرد.
او نه کاری به
احزاب موافق و مخالف و
گروه های سیاسی داشت و نه
آدمی بود که به طور حاد در
کارهای سیاسی دخالت مستقیم
نماید فقط و فقط مجری اوامر
ملوکانه بود.
اسداللّه علم بسیار
زود به وزارت رسید و نخستین
بار در سن 29 سالگی در کابینه
دوم ساعد (آبان 1327 ـ
فروردین 1329) وزیر
کشاورزی شد.
او در کابینه علی
منصور (فروردین ـ تیر
1329) نیز این سمت را حفظ کرد
و پس از آن در دولت رزم آرا
(تیر ـ اسفند 1329) وزیر کار
شد.
در سال های 1329 ـ 1339،
علم از نزدیک ترین یاران
محمدرضا پهلوی بود و در
ماجرای 25 ـ 28 مرداد 1332
نقش فعالی ایفاء نمود.
علم
وسیع ترین باند را در کشور
ایجاد کرد و در همه استان ها
دارای مهره ها و عوامل خود بود،
که آن ها را به وکالت و یا مقامات
عالی می رساند.
مهم ترین پایگاه
علم در خراسان و شرق کشور و
فارس بود، در خراسان و سیستان
و بلوچستان به علت این که پایگاه
اصلی خانواده اش، بود و در
فارس به علت وصلت با خانواده
قوام شیرازی.
اسداله علم از
مرتبطین فراماسونری بین المللی
بود که در انتشار کتاب اسماعیل
رائین، نقش پنهان داشت.
علم در
فروردین 1357 پیش از انقلاب
اسلامی به مرض سرطان مرد و
روزهای انقلاب را ندید.
2ـ امام خمینی (ره) در پانزده
خرداد 1342 دستگیر شد.
ابتدا
ایشان را به تهران باشگاه افسران
و بعد به پادگان قصر بردند.
در 4
تیرماه 1342 امام را به پادگان
عشرت آباد انتقال دادند.
در
تاریخ 11 مرداد 42 امام خمینی
از زندان آزاد و به خانه ای که
متعلق به ساواک بود در محله
داودیه تهران منتقل شد.
پس از
آن در تاریخ 15 مرداد 1342
تحت مراقبت شدید ساواک به
خانه آقا رضا روغنی در محله
قیطریه تهران انتقال یافت.
رژیم
شاه در تاریخ 16 /1 /43 به
حصر و زندان امام پایان داد و
ایشان به قم مراجعت نمود.
3ـ حسنعلی منصور در
اردیبهشت ماه 1302 در تهران
به دنیا آمد.
پدر او رجبعلی
منصور (منصورالملک) از
اعضاء اولیه لژ «بیداری
ایرانیان» بود که در دوران
رضاشاه سالیان مدید در مشاغل
حساس جای داشت و در آخرین
ماه های سلطنت او به صدارت
رسید و در دوران محمد رضاشاه
پهلوی نیز مجددا در رأس دولت
قرار گرفت.
ارتشبد فردوست
می نویسد: «علی منصور
[منصور الملک] از مأموران
انگلیس بود.
پسرش حسنعلی
منصور مانند پدر پرورش یافته
انگلیسی ها بود ولی از آن گروه
بود که به آمریکائی ها وصل
شدند.
او چه در اصل چهار و چه
بعدها که نخست وزیر شد از
طرف امریکا به شدت تقویت
می شد.
» منصور از مهره هایی
بود که توسط انگلیسی ها به
امریکا معرفی شد و لذا حمایت
هر دو قدرت را به حد کافی پشت
سر داشت.
منصور برنامه های
مهمی به سود غرب داشت که
یکی از آنها کاپیتولاسیون بود که
با مقاومت جدّی امام خمینی
مواجه شد مخالفت های ایشان با
نفوذ امریکا و غرب و اقدامات
محمدرضا در دوران دولت
منصور شدت گرفت و بالاخره به
تبعید ایشان به ترکیه (13 آبان
43) منجر گردید.
ساواک در
تاریخ 19 /4 /1337 که
حسنعلی منصور در دولت
منوچهر اقبال معاونت
نخست وزیر را عهده دار بوده
بیوگرافی او را چنین ثبت کرده
است: بسیار خوشگل، صورتی
سفید، چشمانی میشی و خیلی
قشنگ، قدی متوسط، خوش
قامت ـ پدرش بی اندازه متموّل
که در حدود 50 میلیون تومان
ثروت دارد.
دارای لیسانس از
دانشکده حقوق تهران رشته
سیاسی در سال 24 می باشد
فرانسه خوب میداند و به
انگلیسی به اندازه رفع احتیاج
آشنایی دارد.
وی تمام
روزنامه ها و مجلات عادی و تا
اندازه ای اقتصادی را مطالعه
می کند.
به زن و مقام علاقمند
است، تحصیلات متوسطه را در
دبیرستان ایرانشهر گذرانده
لیاقت و شایستگی ندارد، ابتدا
در وزارت امورخارجه در لندن
بود بعد منشی وزیر خارجه و
سپس رئیس اداره چهارم سیاسی
شده است.
به علت نفوذ پدر نشان
تاج دریافت نمود.
پدرش از
عمّال درجه اول سیاست انگلیس
است.
عضو جمعیت یاران
دبیرستانی بوده، متواضع ولی
بی شخصیت است، افکار عالی به
هیچوجه ندارد و تمام ترقی او
روی نفوذ پدرش می باشد.
کم
مغز، بی تجربه و عزیز بی جهت
است.
در اردیبهشت سال 1340
زمانی که نماینده مجلس بوده
است کانون مترقی را متشکل از
عده ای روشنفکران و کارشناسان
مسایل اقتصادی و اجتماعی
تشکیل میدهد که تعداد کثیری از
اعضای آن در انتخابات مجلس
شورای ملی (تابستان 1342) به
نمایندگی مجلس انتخاب
میگردند.
این نمایندگان به
رهبری حسنعلی منصور بدوا به
تأسیس حزب ایران نوین (آذر
1342) اقدام کرده و چون در
مجلس شورای ملی اکثریت
داشته اند در اسفند 1342 مأمور
تشکیل دولت حزبی میگردند.
حسنعلی منصور چند ماه بعد از
تبعید حضرت امام خمینی «ره»
توسط شاخه نظامی جمعیت
مؤتلفه اسلامی کشته شد.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ غلامحسین جعفری همدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 7