تاریخ سند: 23 آبان 1344
خواهشمند است استعلامیه زیر را تکمیل فرمائید و اطمینان داشته باشید که مطالب مندرجه در این برگ همیشه محرمانه خواهد بود
متن سند:
[تاریخ: 23 /8 /1344]
خواهشمند است استعلامیه زیر را تکمیل فرمائید و اطمینان داشته باشید که مطالب مندرجه در این برگ همیشه محرمانه خواهد بود
13440823
1 . نام حبیب در صورتی که نام دیگری دارید ذکر نمائید
2 . شهرت ثابت لقب چنانچه قبلاً شهرت دیگری داشتهاید ذکر شود.
3 . نام و شهرت پدر عبداله ثابت
4 . نام مادر کشور ثابت1
5 . تاریخ تولد یا سن با ذکر محل تولد 1282 تهران
6 . شماره شناسنامه و محل صدور 379 بخش 2 ...
7 . علائم مشخصه موی سر فلفل نمکی
8 . شغل و رتبه تجارت و عضو هیئت مدیره شرکت امنا
9 . محل سکونت با ذکر شماره تلفن خیابان ویلا شماره 122 تلفن 47484
10 . خانه مسکونی شخصی است یا اجارهای (در صورت دوم میزان اجاره) اجاره
11 . مذهب بهائی تابعیت ایران
12 . میزان تحصیلات دیپلم متوسطه
13 . خدمت نظام وظیفه را در چه تاریخ -- با چه درجه در کدام قسمت در کجا انجام داده اید.
14 . متاهل هستید یا خیر . متأهل هستم
15 . خانم شما از کدام خانواده است (چنانچه خارجی است تابعیت و مشخصات کامل او). از خانواده سید احمد خمسی
16 . تعداد اولاد (اناث . ذکور) با ذکر اسامی. دو پسر
17 . شغل هر یک از اولاد. یکی تحصیل دیگری تجارت
18 . اقوام درجه 1 نسبی و سببی . طاهره ثابت ـ خواهرم
19 . با کدام یک از خانوادههای مشهور قرابت دارید. شریف امامی2 . علاء . پیرنیا3
20 . دوستان و معاشرین نزدیک شما . همان اشخاص فوق
21 . وضع مزاجی شما . بسیار خوب
22 . میزان تمول و ثروت منقول و غیرمنقول . –
23 . در کدام یک از نقاط کشور ملک دارید. –
24 . به چه زبانهائی آشنائی دارید. انگلیسی . فرانسه . آلمانی . عربی . فارسی
25 . تألیفات . مقالات و نشریات خود را نام ببرید. –
26 . آثار علمی و هنری شما چیست. –
27 . به چه نوع کتب و مجلات و روزنامهها بیشتر علاقمند هستید. تلویزیون . کتب صنعتی و اقتصادی
28 . اوقات بیکاری خود را چگونه میگذرانید . به استراحت
29 . به چه چیزهائی بیشتر علاقمند هستید. به هنرهای یدی
30 . میزان نفوذ شما در اشخاص و فامیل و جمعیتها. –
31 . خلاصهای از سوابق خدمتی و مشاغل قبلی خود را شرح دهید. صنعت و تجارت
32 . امتیازات . –
33 . آیا تا به حال از طرف مأمورین انتظامی بازداشت شدهاید در صورت بازداشت شدن تاریخ و محل بازداشت علت آیا سرانجام به محکومیت منجر گردیده است در صورت محکومیت مدت آن ذکر شود. خیر
34 . مسافرتهائی که به خارج از کشور نمودهاید با ذکر تاریخ ـ مدت ـ علت ـ محل توقف ـ همراهان . متجاوز از پنجاه مرتبه به اروپا ـ آمریکا ـ استرالیا ـ ژاپن و سایر ممالک اروپا
35 . هرگونه سابقه فعالیت سیاسی از قبیل شرکت در احزاب ـ جمعیتها ـ کانونها ـ اتحادیهها ـ سندیکاها ـ باشگاهها ـ انجمنها با ذکر تاریخ و محل فعالیت توضیح داده شود. عضو روتاری کلوپ
36 . درحال حاضر در کدام یک از احزاب و جمعیتها ـ کانونها ـ اتحادیهها ـ سندیکاها ـ باشگاهها ـ انجمنها عضویت دارید. هیچکدام
37 . سایر اطلاعاتی که ممکن است بهتر معرف شما باشد.
رونوشت برابر اصل است. 23 /8 /44
توضیحات سند:
1. کشور ارجمند (ثابت)
2. جعفر شریفامامى فرزند حاج محمدحسین نظامالاسلام (معروف به آقاشریف)، در سال 1291 ش در تهران متولد شد. پدر او، از روحانیون تهران در دوران متأخر قاجاریه بود که از ناصرالدین شاه لقب «معتمدالشریعه» و از مظفرالدین شاه، لقب «نظام الاسلام» دریافت داشت و پیشکار سیدمحمد امامی، امام جمعه تهران بود.
جعفر شریفامامى، پس از تحصیلات ابتدایی و مقدماتی، به مدت 8 سال در مدرسه ایران و آلمان تحصیل کرد و سپس در وزارت راه مشغول کار شد.
در سال 1312ش، به توصیهی امام جمعه تهران، برای ادامه تحصیل به آلمان فرستاده شد و پس از چند سالی که در قسمت راهآهن مشغول کارآموزی و فعالیت در کارخانجات مرتبط بود، با استفاده از بورس دولتی به سوئد فرستاد شد و مدت دو سال هم در آن کشور به تحصیل و کار پرداخت.
شریف امامی، پیش از آغاز جنگ دوم جهانی به کشور بازگشت و در راهآهن مشغول به کار گردید که تا ردهی معاونت آن پیش رفت.
پس از اشغال ایران، و دستگیری افراد ژرمانوفیل، شریف امامی نیز یکی از افرادی بود که به همین اتهام! دستگیر شد و نزدیک به یک سال در اراک زندانی گردید و پس از آزادی از زندان، که بیشتر به نوعی خیمه شب بازی شباهت داشت، به وسیلهی شوهر خواهر خود (احمد آرامش) که به احمد قوام نزدیک بود، به فعالیت بازگشت
برخی از دیگر مشاغل او به این شرح است: «سال 1324ش مدیرعامل بنگاه آبیارى . سال 1329ش وزیر راه در دولت رزمآرا . عضو شورای عالی سازمان برنامه در دولت مصدق . مدیرعامل سازمان برنامه در دولت فضلالله زاهدی . سال 1333 سناتور . وزیر صنایع و معادن در دولت منوچهر اقبال . سال 1339ش، نخستوزیرى »
دولت مستعجل شریفامامى، ثمرهی یک دوره تنشهاى جدّى در روابط ایران و آمریکا بود. تشدید فعالیت جناحهاى وابسته به «حزب دمکرات» آمریکا در ایران، به اعتصاب معلمین و شهادت دکتر ابوالحسن خانعلى و سرانجام سقوط دولت شریف امامى، در اردیبهشت 1340 انجامید. امیراسداله علم، در سال 1341ش، او را به جای خود، به نیابت بنیاد پهلوی رساند و در سال 1342 نیز، رئیس مجلس سنا شد و تا آستانه انقلاب اسلامى ایران، به مدت 15 سال، در این سمت بود.
جعفر شریف امامی در کنار ریاست مجلس سنا، مشاغلی دیگری را نیز داشت، که از آن جمله است: «ریاست هیئت مدیره بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران . ریاست اتاق صنایع و معادن و بازرگانی . ریاست کانون مهندسین . عضویت در هیئت امناء هفت دانشگاه.»
جعفر شریفامامى همچنین در مرداد 1346ش به ریاست مجلس مؤسسان سوم رسید، که وظیفه داشت نیابت سلطنت فرح پهلوى را تسجیل کند.
با آغاز امواج انقلاب اسلامى ایران، محمدرضا پهلوى در یکى از واپسین تلاشهاى خود، به فراماسونرى و استاد اعظم آن، جعفر شریفامامى متوسل شد و وى را در نقش دیرینش، به عنوان محور «تفاهم» و «آشتى» سیاستهاى بیگانه مؤثر در ایران نخستوزیر کرد. شایان ذکر است که برخلاف تصور شاه، هر چند شریفامامى، طى دوران «شیخوخیت» خود، به عنوان سمبل «آشتى» و «تفاهم» کانونهاى قدرت بیگانه، وجههاى اندوخته بود و لذا مىتوانست نمادى از «آشتى بینالمللى» به شمار رود، ولى او هیچ گاه نتوانست در سطح مردم، به عنوان یک چهره «وجیه الملّه» مطرح شود.
جعفر شریفامامى که ننگ کشتار جمعهی خونین در 17 شهریور در شهر تهران را به دامان داشت، در تاریخ 14 /8 /1357 از صدارت استعفا داد و جاى خود را به دولت نظامى ارتشبد غلامرضا ازهارى سپرد و خود به خارج از کشور گریخت.
او که با بهرهگیری از موقعیت در دوران اشتغال در جایگاههای مختلف، ثروت زیادى برای خویش اندوخته و با احداث دامداری و شراکت در آپارتمان سازی با بهاءالدین کهبد، بر این ثروت افزوده بود و همچنین به گرفتن درصد در مقاطعه کاریها نیز شهرت داشت، بنا بر نقل حسین فردوست، هنگام خروج از ایران، تنها در یک قلم، 17 میلیون دلار به حساب خود در خارج از کشور واریز نموده بود.
شریف امامی، که از چهرههاى وابسته به سیاست غرب بود، از دوران جوانى به تشکیلات ماسونى پیوسته و در این تشکیلات، به درجه 33 و مقام استاد اعظمى رسید.
وی که پس از فرار از کشور، مدتی را در انگلیس زندگی کرده بود، در سال 1378ش، در آمریکا درگذشت.
اسناد ساواک . پرونده انفرادی و باقر عاقلی . شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران . ج 2 . ص 872
3. باقر پیرنیا فرزند ابوالحسن معاضدالسلطنه در سال 1298 ﻫ ش در تهران متولد شد. وى پس از طى دوره ابتدایى و گرفتن دیپلم، به دانشگاه تهران راه یافت و از دانشکده علوم لیسانس ریاضى و از دانشسرایعالى لیسانس علوم تربیتى دریافت کرد و در سال 1319 در وزارت دارایی استخدام شد.
باقر پیرنیا از دوستان نزدیک علم بود که با حمایت او مناصب مهمى بدست آورد. نامبرده در وزارت دارایى در مسئولیتهاى مختلف از جمله، معاون پیشکارى استان نهم، سرپرست پیشکارى استان نهم، رئیس دارایی مشهد، نماینده ایران در صندوق بینالمللى پول و معاونت اقتصادى وزیر دارایى به کار پرداخت.
نامبرده همچنین در مشاغل دیگرى از جمله: استاندار استانهاى کرمان، خراسان، فارس، رئیس حسابدارى وزارت کار، رئیس حسابدارى وزارت امور خارجه، متصدى امور مالى و بازرگانى و اقتصادى دولت ایران در واشنگتن، مشاور اقتصادى وزیر امور خارجه، عضو هیئت امناء دانشگاه کرج و عضو هیئت امناى دانشگاه پهلوى شیراز مشغول به کار بود که در تمام این مسئولیتها اختلاسهای زیادى انجام میداد. وی در سال 1336 زمانى که معاون اقتصادى وزارت دارایى بود ساختمانهایى که شرکت دارسى براى وزارتخانه ساخته بود به اسم خودش ثبت کرد و در هنگام استانداریش در استان فارس با گرفتن پول و رشوه طرحهاى عمرانى را به افراد واگذار مىکرد. وی در زمان استانداریش در خراسان و مسئولیت بر آستان قدس گرانترین زمینهاى متعلق به آستان مقدس امام رضا (ع) را بین دوستان و نزدیکانش مجانى بذل و بخشش کرده و قرآنهاى بسیار نفیس و گرانبهاى آستان قدس (ع) را به سرقت برده بود. با این وجود وی در سال 1348 به عنوان استاندار نمونه شناخته شد.
پیرنیا، مستغلات گرانقیمتى در تهران و سوئیس خریدارى کرد و زنش که به قماربازی علاقه داشت تنها در یک مورد 200 هزار تومان باخته بود.
گفته شده است که وی در سال 1348 با تظاهر به روزهخوارى در ماه رمضان در حالت مستى به حرم رفته است.
ساواک در یک ارزیابى، نامبرده را فردى: سست اراده، بىحال، عیاش و ولخرج، شبنشین و تریاککش، در مقابل زن و مشروبات الکلى تسلیم و … قمارباز معرفى کرده است.
مشارالیه نشان درجه 1 و 3 همایون و نشان تاجگذارى از محمدرضا پهلوى دریافت کرد و در حزب ایران نوین عضویت داشت. وی پس از انقلاب خاطراتش را با نام «گذر عمر» در سال 1382 منتشر کرد.
منبع:
کتاب
حبیب ثابت پاسال به روایت اسناد ساواک صفحه 226