تاریخ سند: 13 دی 1347
درباره : شیخ محمد مفتح پیرو شماره : 3840/21ـ23/9/47
متن سند:
از : ساواک قم
به : مدیریت کل اداره سوم (316) شماره : 4077 /21
به استحضار می رساند که به آقای محمد چاوشی1 دانش آموز دبیرستان
حکمت آموزش داده شد که انشایی در خصوص آنچه دبیر مربوطه تعیین کرده و
تهیه و نظرات خود را در
قالب شاهدوستی و میهن
پرستی و امنیت و آرامش
کشور در آن گنجانیده و در
کلاس درس قرائت و
عکس العمل آقای مفتح را
تعیین نماید.
اینک فتوکپی انشاء نامبرده
که در کلاس درس قرائت
کرده و همچنین عکس العمل
آقای مفتح جهت استحضار به
پیوست تقدیم چون تاکنون در
خصوص امریه شماره
84439 /316ـ13 /9 /47
آن اداره کل نسبت به تعویض
وی اقدام نشده مقرر فرمایید
در این خصوص تسریع و نتیجه را ابلاغ فرمایند.
رئیس ساواک قم ـ مهران
آقای شکوری 16 /10
97482
سابقه ارائه شود
قبلاً اقدام شده بایگانی شود.
1 /10 /47
توضیحات سند:
1ـ علی محمد چاوشی دانش
آموز 6 ریاضی دبیرستان
حکمت
آدرس قم صندوق پستی 27
ریاست محترم سازمان امنیت
سلام گرم و صمیمانه مرا
بپذیرید پیروزی، شادکامی و
موفقیت ریاست محترم سازمان
امنیت شهرستان قم نهایت
آرزوی اینجانب است من کسی
هستم که به خاطر میهن پرستی و
شاهدوستی طرد شده خانواده و
حتی بعضی از دبیران و دوستان
خود هستم آنها بوئی از شرافت و
انسانیت و قومیت ایرانی
نبرده اند و اما اصل مطلب اسم
اینجانب علی محمد چاوشی و
دانش آموز ریاضی دبیرستان
حکمت می باشم در خانواده ای
به اصطلاح روحانی و متعصب
خشک به دنیا آمده ام تاکنون
سوء رفتار آنها در من هیچگونه
تأثیری نگذاشته است من به
ملیت ایرانی خود احترام گذاشته
و به شاه و مردم ایران ارادت
خالص و پاک دارم به تمام
مسائل اجتماعی و سیاسی
امروزی تا حدود بسیار زیادی
آشنائی دارم در جوار ما
کشورهائی وجود دارند که خود
را سوسیالیست می نامند و به
ناسیونالیستهای افراطی عرب
مشهورند پس از هیتلر برتری
نژادی را و حتی پا از این هم
فراتر نهاده و تاریخ و ملتها را به
دلخواه خود تغییر و یا به آنها
سرسری می نگرند پس از وقایع
56 تز حضرت ناصری در
خاورمیانه پیدا شد جنگ و
بدبختی، نفاق و دشمنی را برای
مردم این منطقه به ارمغان آورد
پنهان و به طور تصادفی
خلیج فارس را خلیج عربی نامید
آیا قابل قبول است که اینها را
نادیده انگاشته و فقط به خاطر
یکسان بودن مذهب از ملیت
ایرانی خود صرف نظر کنبم ما به
موضوع تشکر کرده و به انسانیت
آنها (به استثنای مذهب) شادباش
گفته ام گویا گردانندگان دارالتبلیغ
به وسیله این رادیو از موضوع با
اطلاع شده اند (حضرتعالی که از
سوابق اینان اطلاع بیشتری از
اینجانب دارید سردسته اینان از
همان عوامل عربی شناخته شده
پول می گرفت و می خواست به
مردم و ملت ایران خیانت کند که
خوشبختانه مغلوب گردید) مرا ...
قرار داده اند و اصل مطلب در این
است که اینجانب آخرین مراحل
دبیرستانی را پشت سر گذرانده ام
و می گذرانم متأسفانه در سر
کلاس انشاء ما دبیر مربوطه
(مفتح) که دکتر در فلسفه است
وضعی را به وجود آورده که
واقعا برای ما غیر قابل کنترل
است اصلاً با ملت و دولت مخالف
است و بجای این که در هر جلسه
از اصول انقلاب شاه و ملت
صحبت کند تا برای امتحانات
نهایی ما مفید باشد انشاءهایی
نظیر شرایط یک انقلاب و
امثالهم را پیش می کشد و به
اصطلاح خود کلاس را آزاد
گذاشته است که بیایند از شوروی
و مرام توده ای پشتیبانی کنند و
چون این حضرت معمم و با شیوخ
دارالتبلیغ رابطه دارد می ترسم به
من نمره های بدی بدهد و با دسته
بندی مرا از معرفی کردن به
امتحانات محروم کند تحمل این
موضوعات در این شهر برای من
فوق العاده مشکل است
می خواستم مستقیما با سازمان
امنیت وارد گفتگو شوم ولی گفتم
که درد دلم را با نزدیکترین
دوستانم در میان بگذارم و از
آنها مدد بطلبم من در دنبال
محیطی هستم که از لحاظ میهن
پرستی کامل باشد تا من بتوانم به
خوبی درس بخوانم بد نیست
بدانید که اینجانب امسال
می خواهم به یاری خدای بزرگ
شاگرد ممتاز سراسر ایران شوم و
حداقل در ششم ریاضی 190 از
200 نمره را بدست آوردم و این
آن چیزی است که حداکثر کوشش
خود را برای رسیدن به آن انجام
خواهم داد.
نامه های من همواره
در سازمانهای دولتی و دوستان
رفقا واکنش بسیار داشته است در
تابستان امسال هنگامی که
شهبانوی بزرگ ایران از غرب
ایران دیدن می فرمودند و از آنجا
دیدن می کردند من خیلی دلم
سوخت و آرزو کردم که ایشان و
شاه بزرگ ما نسبت به قم نیز
مرحمتی داشته باشند و شهبانو در
این سفر فرمودند مردم خیال
می کنند که عریضه را باید خود
ایشان به من بدهند در صورتی
بوسیله پست هم بفرستند به دست
من خواهد رسید بدین منظور
نامه ای حاوی از احساسات بی
شائبه برای ایشان به آدرس
مستقیم کاخ سعدآباد فرستادم و
از ایشان برای دیدن قم به شهر ما
تشریف فرما شوند خوشبختانه به
این ندای ما مردم قم پاسخ دادند
و ما از این جهت بر خود می بالیم
حال که من در دشوارترین
لحظات زندگی خود به سر می برم
و امنیت من بوسیله این دشمنان
میهن ما مورد تهدید قرار گرفت
از شما دوست واقعی میهن خود
می خواهم که مرا دستگیری کنید
مرا پسر خود بدانید من اکنون از
این محیط ...
می خواهم در تهران
درس بخوانم ولی برای من
مشکلی وجود دارد و آن قبول
کردن من در دبیرستانهای تهران
پس از گذشتن 2 ماه و نیم از سال
تحصیلی است و این مشکل را
شما می توانید با معرفی کردن و یا
دادن توصیه نامه به من تا
زودتر بتوانم در دبیرستانهای
تهران مشغول تحصیل شوم و
حتی اگر جا هم نبود من فقط
اسمم در آن دبیرستان نوشته
شود تا قبل از پایان سال تحصیل
اسم من به دانشگاه آریامهر و
پلی تکنیک معرفی گردد و به آن
دبیرستانها نروم چون قادرم
بدون دبیر و دبیرستان به خوبی
از عهده درس کامل خوانده...
در
خاتمه من حاضرم اگر میل داشته
باشید مستقیما در این موارد با
شما صحبت کنم و نصایح شما را
از جان و دل بشنوم اکنون که
پنجشنبه است من به تهران
می روم برای انجام اموری و
رفع خستگی از تلاش شبانه
روزی من در یکشنبه به قم
می آیم شما حتما بوسیله صندوق
پستی 27 قم با من مکاتبه کنید و
من هر روز به صندوق سر
می زنم بسیار بسیار منتظر نامه
شما هستم بر سر دو راهی عجیبی
قرار گرفته ام پیروز و کامیاب
باشد 14 /9 /47
علی محمد چاوشی ـ قم ـ
صندوق پستی 27 بسیار در
انتظارم ـ موفق باشید ـ فدائی
میهن و شاه و مردم ایران
منبع:
کتاب
شهید آیتالله دکتر محمد مفتح به روایت اسناد ساواک صفحه 200