تاریخ سند: 17 اسفند 1343
داستان بهائیگری مهندس روحانی پیشگوئی مرحوم آیتاله بروجردی1 در این خصوص
متن سند:
پیک ایران17 /12 /1343
داستان بهائیگری مهندس روحانی پیشگوئی مرحوم آیتاله بروجردی1 در این خصوص
پریروز به ملاقات مهندس روحانی وزیر آب و برق رفته بودم روی میز جلوی ایشان یک جلد کلامالله مجید و روی میز کنار دستشان شمایل حضرت امیرمومنان جلب توجهم را کرد. از آنجائی که روزنامهنویسها به خود حق میدهند در هر مورد بحث و فحص کنند با وزیر آب و برق بدین طریق وارد صحبت شدم.
داستان بهائیگری مهندس روحانی
- ببخشید آقای مهندس روحانی این قرآن و این شمایل متعلق به وزارتخانه و جزء اثاث اطاق وزیر است یا از خودتان؟
- چطور؟
- میخواهم بدانم همینطور که تلفن و قلم و دوات و میز و صندلی و پرده را برای وزارتخانه تهیه کردهاند این قرآن و شمایل هم به وسیله کارپردازی وزارتخانه تهیه شده و یا از قبیل عکس خانوادگی که کنار دستتان از اشیای اختصاصی شماست؟
متعلق به خودم است زیرا این چیزها جزء لوازم کار نیست که کارپردازی تهیه کند اما آیا ممکن است جنابعالی هم بفرمایید منظورتان از این سئوال چیست؟
- بله میگویم. شنیدهام که شما بهائی هستید و اگر این شایعه مقرون به حقیقت بود اکنون بنده به جای قرآن کتاب اقدس و بیان2 و به جای شمایل مولای متقیان عکس میرزا علی محمد یا عباس افندی یا شوقی افندی را میدیدم و بر فرض که بگوئیم که گذاردن کتابها و تصاویر بهائیان باعث تحریک مردم میشده لذا از گذراندن آنها خودداری کردهاید لیکن دیگر گذاردن قرآن مجید و تمثال امیر مؤمنان روی و کنار میز یک نفر بهائی ضرورتی ندارد مگر اینکه در بهائی بودنشان تردید کنیم.
- این مطلبی که میگوئید قریب 19 سال قبل مرحوم حاج آقا حسین بروجردی پیشوای شیعیان در بروجرد پیش بینی کردند و شرح این قضیه از این قرار است که در آن تاریخ دائی من سروان حسامالدین راغب رئیس نظام وظیفه بروجرد بود.
روزی به اتفاق دائی به محضر مرحوم بروجردی رفتم. دائیم مرا به آن مرحوم معرفی کرد حضرت آیت الله فقید فرمودند چرا نام روحانی را انتخاب کردهای؟ این نام را حضرات بهائی بر محافل خود گذاردهاند و ممکن است همین نام موجب شود مخالفان شما، شما را بهائی معرفی کنند عرض کردم انتخاب این نام به مناسبت شغل پدری و اجدادی است زیرا پدر و پدربزرگ و جد من از علما و روحانیون قزوین بودهاند و انتخاب این نام خانوادگی دارای وجه تسمیه است و بیمورد نیست، اکنون میبینم که پیش بینی حضرت آیتالله تحقق یافته و این مطلب را از زبان شما میشنوم.
گفتم: شاید شما برای اولین دفعه این مطلب را از زبان من میشنوید ولی بدانید که آنچه در تهران به شیاع و تواتر رسیده موضوع بهائیت شما است حتی اینکه مردم میگویند مهندس روحانی آنقدر در اظهار عقیده خود جری و جسور است که نام خانوادگی خود را هم روحانی انتخاب کرده است.
این مطلب تا آنجا که میگویند من در اظهار عقیده جسور و جری هستم درست است و مطمئن باشید اگر خدائی نخواسته بهائی بودم هیچ استنکاف و استیحاشی از بیان عقیده خود آن هم در حضور یک نفر دوست صمیمی نداشتم ولی اینکه مرا بهائی معرفی کنند کمال ناجوانمردی است زیرا در مذهب اسلام اصل برائت و دستور شارع مقدس این است که به کسی که خود را مسلمان معرفی میکند نگوئید مسلمان نیستی. ولی مخالفان اشخاص وقتی نتوانستند هیچ پیرایه سیاسی و تهمت آلودگی مادی و ناموسی و اخلاقی به اشخاص بزنند به ناچار او را هدف تیر تکفیر قرار میدهند و این ظالمانهترین و ناجوانمردانهترین حربهای است که اشخاص کوتهنظر علیه محسودان خویش به کار میبرند.
گفتم موافق هستید که جریان ملاقات امروز و این مذاکرات در روزنامه منعکس شود. مهندس روحانی اظهار داشت گرچه انتشار این مطلب از نظر من توضیح واضحات است ولی جنابعالی نسبت به مندرجات روزنامه خود آزادید و از نظر من انتشار این مصاحبه گرچه غیر ضروری ولی خالی از اشکال است.
در پرونده مهندس روحانی بایگانی شود. 25 /12
ر ـ و 50
توضیحات سند:
1. آیتالله العظمى سیدحسین بروجردى، فرزند سید علی طباطبایی در سال 1254 ﻫ ش در بروجرد متولد شد. تحصیلات خود را در مکتب شروع کرد و سپس به مدرسه نوربخش بروجرد منتقل شد و از آنجا به حوزه علمیه بروجرد رفت و صرف و نحو، بدیع، عروض، منطق و فقه و اصول را فرا گرفت و براى ادامه تحصیل به حوزه علمیه صدر اصفهان رفت و از محضر میرزا جهانگیر خان قشقایى، سید محمد باقر درچهاى و میرزا کلباسى و محمد تقى مدرس کسب فیض کرد.
او در سال 1281 براساس درخواست والد خود پس از نه سال تحصیل در اصفهان به بروجرد مىرود و در سال 1282 به نجف اشرف جهت ادامه تحصیل عزیمت مىنماید. سید حسین در 36 سالگى در حوزه نجف مشهور شد و چنان موقعیتى پیدا نمود که در معابر و مدارس مورد توجه عام و خاص قرار گرفت و حوزه درسى او بسیار باشکوه برگزار مىشد. او از سال 1282 تا سال 1289 در نجف اشرف بود و باز به تقاضاى والد خود در سال 1289 به بروجرد حرکت کرد که در سال 1290 پدر او رحلت فرمودند و مرگ پدر باعث شد که دیگر به نجف نرود و در بروجرد بماند. 12 سال در بروجرد مشغول تربیت طلاب شد و در سال 1304 بعد از مرگ فرزند خود جهت مسافرت عازم مشهد شد. در برگشت به قم رفت و به گرمى از طرف آیتالله حائرى و حوزه علمیه قم تکریم شد و به دعوت فضلای قم شروع به مباحثه کرد، ولى با پیگیرى مردم بروجرد پس از یکسال و نیم توقف در سال 1306 به بروجرد بازگشت. سپس به مکه مشرف شد و پس از مراجعت به تهران رفت و از آنجا برای بار دوم عازم مشهد شد و پس از 7 ماه توقف مجددا به بروجرد بازگشت و تا سال 1319 در آنجا ماند. در سال 1320 پس از رحلت آیتالله حائرى به درخواست علما و اهل علم ایشان به قم رفتند و خلاء وجودى آیتالله حائرى را پر نمودند. با درگذشت مرحوم آیتالله قمى آیتاللهالعظمی بروجردى مرجع تقلید جهان تشیع شدند و ایشان نسبت به گسترش حوزه علمیه قم توجه وافرى داشتند و آنرا بیش از گذشته گسترش دادند و مکتب فقهى خاص و مکتب علم رجال را پایهگذارى نمودند.
مرحوم آیتالله العظمی بروجردى از مراجعی بود که با سلطنت رضاشاه مخالفت مىکرد و در دوره سلطنت محمدرضا شاه با بسیارى از اقدامات رژیم نظیر لایحه اصلاحات ارضى مخالف بود و تلاش مىکرد تا به وسیله نامه و پیامهاى ارسالى از خلافکاریهاى رژیم شاه نسبت به حریم اسلام جلوگیرى نماید. او در مواردى نیز تقیه میکرد و مبارزه با رژیم شاه را به فرصت مناسبترى موکول مینمود. سرانجام پس از یک عمر خدمت به اسلام و مسلمین آیتاللهالعظمی بروجردی در دهم فروردین 1340 ﻫ ش ـ (12 شوال 1380 ﻫ ق) رحلت فرمودند.
2. نام دو کتاب، از کتب معروف تشکیلات بهائیت است. بیان متعلق به علیمحمد باب و اقدس مربوط به حسنعلی کجوری معروف به بهاءالله است.
منبع:
کتاب
منصور روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 52
