یادداشت برای فرمانداری نظامی تهران
متن سند:
یادداشتی به تاریخ 4 /10 /35 برای اینجانب ارسال فرموده بودید که تذکراتی برای طرز نگارش و تنظیم روزنامه پست تهران دربر داشت.
محترماً اجازه میخواهم نظریات خود را در این باره تقدیم دارم.
قسمت اول: پیمان بغداد:1
در اینباره روزنامه پست تهران بیش از مجموع کلیه روزنامههای ایران بحث نموده و از نظر خبری نیز لازمه اهتمام را به عمل آورده است.
توأم با این نکته همچنین بیش از کلیه روزنامه¬های دیگر مقالات و بحث درباره مخاطرات کمونیسم و مقاصد استعماری روسیه شوروی در خاورمیانه منتشر ساخته¬ایم ولی متأسفانه از جانب دولت هیچگونه مساعدت و همکاری برای توسعه پخش روزنامه پست تهران به عمل نمی¬آید.
یک واقعیت را باید در نظر داشت و آن اینکه در حال حاضر یک عدم رضایت کلی بین مردم شایع شده و چون دولت ما را به دولت¬های غربی نزدیک میدانند تمایل خطرناکی به جماهیر شوروی پیدا کرده¬اند.
این تمایل در تیراژ روزنامه¬ها محسوس است مثلاً در اوقاتی که ما مسئله مجارستان را خیلی شدید مورد بحث قرار داده¬ایم تیراژ روزنامه به طور محسوس تنزل کرد.
در این جریان، روزنامه فروش¬ها به طور قطع رل مهمی بازی میکنند و تعمد دارند و برای شخص اینجانب جای هیچگونه تردیدی باقی نمانده که کمونیستها در تشکیلات روزنامه فروشی در ایران نفوذ موثر دارند و به همین جهت تعمداً جلو انتشار روزنامه¬های ضد کمونیستی را می¬گیرند.
روزنامه¬های اطلاعات و کیهان که در این مدت دو جانبه بازی میکردند، در بین مردم موفقیت بیشتری به دست آوردند.
به علاوه باید در نظر داشت که تیراژ مجلات هفتگی خیلی زیاد است و مادامی که آنها از تمایلات غلط و اشتباه مردم پیروی می¬کنند، روزنامه¬های یومیه در محصور خواهند بود.
تصور می¬کنم در وفاداری اینجانب به شاهنشاه و وطنم جای هیچگونه تردیدی باقی نمانده و مشی صریح ضد کمونیستی اینجانب نیز اظهر من¬الشمس است.
اینجانب حاضر بوده¬ام و هستم که در این قسمت نظر عالیه را کاملاً تأمین کنم، ولی دستگاه دولت که همه موجبات برایش فراهم است باید کمک کند که افکار روزنامه ما بیشتر عمومیت یابد.
این عمل برای دولت بسیار آسانست و در صورت تمایل ممکنست پیشنهاد لازم تقدیم گردد.
روزنامه پست تهران یک حسن منحصر دارد و آن اینکه در نهایت صراحت نسبت به این مسائل و مسائل دیگر اظهارنظر میکند، در حالی که روزنامه¬های اطلاعات و کیهان در اثر وضع خاص خود هیچگاه قادر به چنین نحوه عملی نخواهند بود به علاوه به طور قطع سرمقالات پست تهران امروز خیلی بیش از سرمقالات اطلاعات و کیهان مورد توجه و بحث محافل داخلی و خارجی قرار می¬گیرند، منتهی متأسفانه دولت کمک نمیکند که با انتشار بیشتری این افکار بیشتر رسوخ کنند.
از اینها گذشته دستگاه تبلیغاتی خود دولت باید که مرتب مدارک و توضیحات و مقالات در اختیار مطبوعات بگذارد تا بتوانند روی آنها مقالات و خبر تنظیم کنند.
کلیه روزنامه¬های ایران در اثر قلت تیراژ نمی¬توانند دارای آن تشکیلاتی باشند که مدارک و اطلاعات لازم را رأساً برای خود تحصیل کنند در این قسمت باید به آنها کمک شود و متأسفانه در حال حاضر هیچگونه کمکی نمی¬شود و حتی دستگاه اطلاعاتی آمریکایی¬ها بسیار ناقص است.
قسمت دوم- نهرو و هندوستان
متأسفانه مطالبی که تذکر داده¬اید کافی نیست.
نهرو مرتکب چه اشتباهاتی شده؟
به عقیده اینجانب حمله مستقیم به نهرو تأثیر مطلوب را در افکار عمومی ایران نخواهد داشت زیرا نهرو امروز دارای موقعیت خوبی در بین مردم ماست.
تصور می¬کنم که اگر معکوس قضیه عمل شود یعنی مرتب تذکر داده شود که چرا نهرو با پاکستان کنار نمی¬آید و اوضاع را متشنج نگاه می¬دارد اثر بهتری در بین مردم به وجود خواهد آورد تا اینکه در این موقع که نهرو مورد حمایت آمریکا قرار گرفته به وی مستقیماً حمله شود.
به علاوه وضع هندوستان از لحاظ روسیه با خاورمیانه فرقی ندارد، زیرا هندوستان مرز بسیار طولانی مشترکی با بلوک کمونیست دارد و این را مردم متوجه هستند.
...
.
در قسمت نگرانی مردم خاورمیانه از مقاصد استعماری روسیه لازمست به تذکرات فوق خود مجدداً اشاره و متذکر گردم که برای مواجهه با این خطر و توفیق یافتن در مبارزه با مقاصد استعماری روسیه باید اقدامات بسیار وسیع¬تری را به عمل آورد یکی از موثرترین حربه¬های تبلیغاتی شوروی¬ها در ایران پخش شایعات شفاهی است و متأسفانه محافل مخالف داخلی از روی جهالت به آن کمک می¬کنند.
در مقابل این شایعات مطبوعات فقط قادر به کمک محدودی هستند.
خود دولت باید برای این موضوع فکر عاجلی بکند.
مطالبی که بر علیه خاندان سلطنتی جعل و در افواه مرتباً منتشر می¬گردند از این ناحیه است هر صدمه¬ای به پرستیژ خاندان سلطنتی موفقیتی برای شوروی¬ها و اخلال¬گران است.
این موضوع را اینجانب دو بار به مقامات دولتی تذکر داده¬ام ولی به هیچ وجه به آن توجهی نشده است.
قسمت سوم- پیشرفت¬های داخلی
اینجانب بارها تقاضا کرده¬ام در قسمت برنامه¬ها و مخصوصاً عملیاتی که انجام می¬شود گزارشات و ارقام و عکس در اختیار مطبوعات گذارده شود.
بحثهای کلی در مردم اثری ندارند.
تبلیغات مخالف بسیار قوی¬تر از آنست که تصور می¬رود برای جلب نظر مردم باید مدارک و آثاری از آنچه انجام شده ـ ولو اینکه کوچک باشد ـ ارائه داد.
در این مملکت در دو سال اخیر صدها کار مفید انجام گرفته که حتی خود مقامات دولتی از آن بیاطلاع هستند در هر گوشه¬ای کاری می¬شود و مملکت حقیقتاً پیش می¬رود ولی کدام مرجعی است که مدارک و آثار و اطلاعاتی در دسترس مطبوعات یا مردم بگذارد؟ این فقط فرمانداری نظامی بود که نتایج مساعی و اهتمامات خود را در دسترس همه گذارده ولی دیگران چه کرده¬اند؟ اداره انتشارات سازمان برنامه یک پول سیاه ارزش ندارد و در اثر بی¬لیاقتی خود افکار عمومی را علیه سازمان برنامه و کلیه اقدامات عمرانی دولت تحریک کرده است.
لازمست دولت بداند که حتی اخبار سازمان برنامه را باید با منقاش به دست آورد.
این بولتن بازی کلیه سازمان¬های دولتی فقط موقعی ارزش خواهد داشت که عمل نشان بدهد وگرنه همه¬اش از آینده بحث کردن افکار عمومی را جلب نمیکند.
اینجانب معتقد هستم که هر خبر مثبت و مستدل درباره عملیات عمرانی یک ضربه محکم بر علیه کمونیسم و دشمنان مملکت است ولی سازمان روزنامه¬های ایران برای اینکه راساً همه اطلاعات را به دست آورند کافی نیست.
همه ماهه صدها هزار تومان خرج تبلیغات شخصی مسئولین کارها میشود یعنی بودجه¬های تبلیغاتی ادارات برای مملکت مصرف نمیشود، بلکه فقط به مصرف تبلیغ برای فلان اداره یا وزیر می¬رسد.
باید این طرز فکر و عمل را تغییر داد و آن قدر مطلب مستدل و مدرک در بین مطبوعات ریخت که حقیقتاً خود مسئولین روزنامه¬ها هم تغییر فکر و عقیده بدهند و معتقد گردند که خیر و سعادت مملکت مهمتر از فروش فلان مقدار روزنامه و یا تعریف و تحسین چند نفر مخالف مغرض است.
در خاتمه اجازه می¬خواهد یک نکته دیگر را که در یادداشت فرمانداری نظامی دیده نشد یادآور گردم و آن موضوع (عدالت اجتماعی) و تحول در نظام کنونی اجتماعی مملکت است.
نسبت به وضع کارگران مملکت به هیچ وجه توجهی نمی¬شود، در حالی که همیشه و در همه جا کارگران زمینه را برای انقلاب¬های کمونیستی حاضر کرده¬اند.
این وزارت کار با 10 /12 نفر مدیر کل بی¬خاصیت هیچگونه قدمی برنمی¬دارد در حالی که یک کارگر محال است بتواند با روزی 33 ریال شکم عائله خود را با نان خالی سیر کند، در عین حال ناچار تجمل و خودفروشی احمقانه سرمایهداران این مملکت است که تمام حواسشان متوجه عیاشی در اینجا و انتقال پول به خارجه است.
پیشنهادی که اینجانب در مورد (شرکت دادن کارگران در منافع) نمودم یک راه حل عملی است و دولت میتواند این موضوع را به آسانی عملی سازد.
در مورد حداقل دستمزد باید هر چه زودتر تجدیدنظر شود فقط از کارمندان دولت حمایت کردن و حداقل دستمزد را به همان حال سابق باقی گذاردن دیر یا زود موجب شدت خصومت طبقه کارگر با دستگاه دولت خواهد شد و دشمنان مملکت از آن نهایت استفاده را خواهند کرد.
هم اکنون کارگران مملکت به رادیو مسکو بیش از رادیو تهران گوش می¬دهند و اگر اقدام متقابلی نشود این سم تدریجاً اثر خود را خواهد بخشید.
اگر تذکرات اینجانب صریح است معذرت می¬خواهم ولی علاقه خلل ناپذیر اینجانب به شاهنشاه و وطنم موجب تقدیم آن شد و عرایضم به روی اطلاع و تجربه تنظیم گشته است.
بهرام شاهی
توضیحات سند:
1.
پیمان بغداد: در حقیقت اولین نشانهی جدید همبستگی نظامی بین دو دولت ایران و ایالات متحده را باید در پیمان بغداد دید.
دولت ایران در 19 مهر 1334 آشکارا تصمیم خود را مبنی بر الحاق به پیمان همکاری دو جانبهی عراق و ترکیه (پیمان بغداد) اعلام کرد.
پیمان بغداد بدواً به عنوان یک قرارداد همکاری دو جانبه به پشتیبانی آمریکا و به خواست انگلستان بین نوری سعید نخست وزیر عراق و عرفان سندس نخست وزیر وقت ترکیه در بهمن 1332 در 8 ماده و برای مدت 5 سال به امضأ رسید.
همان سال انگلستان و سپس پاکستان به این پیمان پیوستند.
هدف پیمان بغداد که پس از فروپاشی نظام سلطنتی عراق در تیر 1337 سازمان پیمان مرکزی (سنتو) نام گرفت، همانند سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و سازمان پیمان آسیای جنوب شرقی (سیتو)، ایجاد کمربند دفاعی در مقابل نفوذ عقیدتی، سیاسی و تهدیدات نظامی شوروی در کشورهای ایران، ترکیه و پاکستان بود.
اگر چه دولت آمریکا که در تشکیل این سازمان پیشگام بود، رسماً حاضر به عضویت در آن نشد، ولی همواره از فعالیتهای این سازمان جانبداری کرد و به عنوان عضو کمیسیونهای نظامی و اقتصادی بر فعالیت آن نظارت کامل داشت.
به عبارت دیگر، آمریکا به عنوان گردانندهی اصلی در پیمان ناتو و سیتو قصد داشت از پیمان نظامی بغداد برای اتصال ناتو به سیتو استفاده کند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد پیمان بغداد رجوع شود به : سنتو، سازمان مرکزی تهران، انتشارات سازمان پیمان مرکزی، مرداد 1353
منبع:
کتاب
مسعودیها به روایت اسناد ساواک صفحه 490