موضوع: ملیحه همسر سپهبد پرویز خسروانی
تاریخ سند: 31 خرداد 1351
موضوع: ملیحه همسر سپهبد پرویز خسروانی
متن سند:
از: 302 به: عرض میرسد نامبرده بالا اتومبیل مورد بحث را از خرمشهر با قطار بتهران وارد و ضمن تماسی که با همسرش (سپهبد خسروانی) گرفت اظهار داشت من در حصارک1 بحضور آقای اردشیر زاهدی رفتم ایشان بمن گفتند پرویز (سپهبد خسروانی) فوری با سپهبد شفقت تماس گرفته تا موضوع اتومبیل را بمحض اینکه اعلیحضرت به تهران تشریف آوردند قبل از اینکه کسی گزارشی در اینمورد بعرض مبارک برساند بعرض برسد که چون فرزندم بزرگ شده برایش اتومبیل خریده ام.پس از آن خسروانی با سپهبد شفقت تماس گرفت و برای ساعت 0830 روز 1 /4 /51 قرار ملاقات گذاشت.
بعرض رسید فرمودند به اطلاع قائم مقام سپهبد آزموده رسانیده شود خط قرمز وسیله آقای ترابی به آقای [ناخوانا] قائمقام گمرک ابلاغ گردید اظهارات داشته در جریان است.
مراتب باستحضار آقای سرتیپ ترابی رسید 1 /4 /51
توضیحات سند:
1ـ حسین فردوست درباره نحوه آشنایی فرح با اردشیر می گوید:فرح از فرط استیصال برای کمک مالی به سراغ اردشیر زاهدی در حصارک می رود تا بتواند در پاریس تحصیل و زندگی کند.اگر ندانیم حصارک چیست، شاید مسئله مفهوم نشود.
در حصارک ویلایی بود که اردشیر زاهدی با تعدادی از رفقای جوان او منتظر شکار دخترها و زنها می نشستند و هر مراجعه کننده از جنس مؤنث اگر مورد پسند زاهدی واقع می شد بلافاصله به اتاق خواب می رفتند و اگر مورد پسند زاهدی نبود او را به یکی از رفقایش که حضور داشتند می داد آنها نیز در همان حصارک به اتاق خواب می رفتند.
این بود کار و شغل زاهدی و البته به دوستان انگلیسی و آمریکایی اش هم چیزی می رسید.
حال این دختر با اطلاع از چنین وضعی برای درخواست پول به سراغ زاهدی در حصارک می رود، یعنی اینکه خود را تقدیم زاهدی کند.
لابد زاهدی از این دختر خوشش نیامده بود که به محمدرضا تلفن می زند که دختری اینجا آمده و اگر اجازه دهید او را بیاورم.
محمدرضا می پذیرد و بدون تحقیق قبلی که او کیست و خانواده او چیست، او را به فرودگاه می برد و در هواپیما به وی پیشنهاد ازدواج می کند.
معلوم است که فرح نیز بلافاصله قبول می کند.
دختری که تا یک ساعت پیش از زاهدی پول می خواست، که مفهومش معین است، حال قرار شده که با شاه ازدواج کند و می کند.
بدین ترتیب فرح حصارک «ملکه ایران» می شود و در مراسم تاجگذاری با آن تشریفات و تجملات، که از تلویزیون دیده اید، تاج بر سر می گذارد! ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ص 211.