تاریخ سند: 25 اسفند 1356
درباره : دعوت از محمدجواد باهنر واعظ ممنوع المنبر1
متن سند:
اخیرا از طرف محمد شریف نحوی سرپرست کلوپهای دینی مدارس بندرعباس از
نامبرده بالا دعوت به عمل آمده تا از تاریخ 3 الی 6 /12 /36 برای سخنرانی به
بندرعباس مسافرت نماید که مراتب از طریق اداره کل آموزش و پرورش استان
هرمزگان بطور شفاهی با این سازمان در میان گذارده شده و نظریه استعلام گردیده که
پاسخ داده شد دعوت از نامبرده به مصلحت نمیباشد.
لیکن ضرورت دارد موضوع کتبا
از شهربانی استعلام گردد.
ضمنا محمد شریف نحوی دبیر علوم دینی از عناصر افراطی
مذهبی منطقه است که به نحو غیر محسوسی در این زمینه فعالیت دارد و قبلاً گزارشات
متعددی از وی به مرکز منعکس گردیده است.
2%
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت هرمزگان : محمد بیگ زاده
گیرنده : مدیریت کل اداره سوم 324ـ جهت استحضار.
به استحضار ریاست بخش 324 می رساند
از طرف رئیس بخش 312ـ دبیری
توضیحات سند:
1ـ محمدجواد باهنر : شهید
حجت الاسلام والمسلمین
دکتر محمدجواد باهنر در سال
1312 ه ش در کرمان متولد
شد.
خواندن و نوشتن را در
مکتب آموخت و در مدرسه
معصومه تحصیل علوم دینی
را آغاز کرد.
همزمان
تحصیلات ابتدایی و متوسطه
نظام جدید آموزشی را طی
کرد و دیپلم گرفت.
وی در سال
1332 به قم مهاجرت کرد و به
طی مدارج عالی علوم دینی
پرداخت.
حجت الاسلام باهنر
با روی آوردن به تحصیلات
دانشگاهی کارشناسی علوم
تربیتی و دکترای رشته الهیات
را از دانشگاه تهران گرفت.
فعالیتهای سیاسی وی از سال
1341 آغاز شد در اسفند
1342 پس از سخنرانی هایی
در مسجد هدایت،
مسجدالجواد و حسینیه ارشاد
دستگیر شد و به زندان افتاد.
ایشان پس از آزادی به کار
تدوین دروس دینی مدارس
پرداخت و موفق شد از این
رهگذر کتابهای تعلیمات دینی
مدارس را تألیف و تدوین کند.
دکتر باهنر در سال 1350
ممنوع المنبر شد.
پس از
پیروزی انقلاب اسلامی دکتر
باهنر در مناصب مختلفی
حاضر شد.
ایشان عضو شورای
انقلاب و یکی از بانیان ستاد
انقلاب فرهنگی، از اعضای
مؤسس حزب جمهوری
اسلامی، عضو مجلس
خبرگان، وزیر آموزش
وپرورش و بالاخره نخست
وزیر دولت محمدعلی رجایی
شد.
دکتر باهنر و رئیس
جمهور محمدعلی رجایی در
هشتم شهریور سال 1361 به
وسیله بمبی که از طرف یکی از
عناصر نفوذی سازمان
مجاهدین خلق در ساختمان
نخست وزیری وقت کار
گذاشته شده بود به شهادت
رسید.
2ـ درباره فعالیتهای سیاسی
دانش آموزان بندرعباس
گزارش دیگری نیز وجود دارد
که در سند بعدی می خوانید.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 02 صفحه 334