تاریخ سند: 3 آبان 1333
بازجوئی از زندانی محمد مصدق
متن سند:
س ـ هویت خود را بیان کنید.
ج ـ دکتر محمد مصدق فرزند هدایت شغل زندانی
س ـ اشخاصی که با جنابعالی با خارج از زندان ارتباط دارند معرفی نمایید.
ج ـ هیچ کس با بنده ارتباطی ندارد.
س ـ عکس هایی از شما در
خارج از زندان در دست
اشخاص است که تاریخ آن
با خط شما و در مدت زندانی
بودن می باشد این عکس ها
وسیله چه اشخاصی به
خارج برده و توزیع می شود.
ج ـ به توسط زنم توسط فرزندانم
س ـ عکسی را که به شما
ارائه می شود و ذیل آن نوشته
شده «به جناب آقای دکتر
شاهپور بختیار اهدا شود
هشتم اردیبهشت 1333 در
زندان لشگر 2 زرهی و امضا
شده است» وسیله چه
شخصی به دکتر بختیار داده
شد.
ج ـ آنچه در خاطر دارم این است که یکی از روزها که سرکار سرهنگ بزرگمهر وکیل من اظهار
نمودند که آقای دکتر شاهپور بختیار معاون وزارت کار در زمان تصدی من تقاضای عکس از من
نموده اند که به رسم یادگار در خانه خود نگهدارند این عکس را من به اسم ایشان نوشته و به آقای
سرهنگ بزرگمهر تسلیم نمودم اگر به بنده گفته بودید که نوشتن یادگار در زیر عکس ممنوع است
بنده هرگز چنین کاری را نمی کردم و حالا هم عرض می کنم که اگر ممنوع است بفرمایید تا دیگر
نکنم و مخصوصا خواهشمندم تذکر دهید که این ممنوعیت بر طبق مقررات زندان است چون
شخص من باید از این امر مطلع باشم.
س ـ آیا نشریه از طرف شما برای چاپ برده می شود اگر جواب آن مثبت است
وسیله چه اشخاصی به خارج برده و چاپ می شود.
ج ـ به هیچ وجه من نشریه برای چاپ به کسی نداده ام و هیچ نامه ای را از زندان بدون اطلاع
افسران محافظ به جائی نفرستاده ام و آنچه هم که به اطلاع افسران بوده از حدود احتیاجات
شخصی خود در زندان از قبیل آوردن دوا غذا و لباس خارج نبوده است یگانه لایحه که من از
زندان فرستاده ام لایحه فرجامی بوده که به دیوان کشور توسط وکلای خود آقای حسن صدر و
آقای علی شهیدزاده که بر طبق
اجازه دیوان کشور و دادستانی
ارتش سه جلسه ملاقات من
آمده اند فرستاده ام و در آن لایحه
از رئیس دیوان کشور تمنی
نموده ام که چهار نسخه از فصل
سوم آن یکی برای دفتر شاهنشاهی
و دیگری دفتر نخست وزیری و دو
نسخه دیگر هم برای مجلسین
شورای ملی و سنا بفرستند و در
روزنامه های یومیه هم که
خوانده ام دیده شد که دیوان کشور
تقاضای بنده را قبول نموده است
دیگر اطلاعی ندارم.
منبع:
کتاب
شاپور بختیار به روایت اسناد ساواک صفحه 80