تاریخ سند: 24 مهر 1344
موضوع: فعالیتهای پارلمانی
متن سند:
شماره: 988 /322 تاریخ:24 /7 /1344
موضوع: فعالیتهای پارلمانی
پیرو گزارش قبلی در مورد مذاکرات جلسه علنی مجلس شورای ملی ( در روز پنجشنبه گذشته) به منظور تجدید انتخاب اعضا هیئت رئیسه مجلس شورا و اعتراض نمایندگان اقلیت به تصمیم نمایندگان اکثریت به عرض میرساند.
روز پنجشنبه گذشته نمایندگان اقلیت بعد از خاتمه مراسم رأیگیری برای انتخاب اعضا هیئت رئیسه در مجلس جلسهای تشکیل داده و در این مجلس دکتر الموتی، دکتر بقایی، زهتابفرد، کیهان یغمایی و فولادوند برای حضار سخنرانی کرده و ضمن انتقاد از رویه اکثریت گفتهاند روش آنها نسبت به اخذ تصمیم جهت امضا دفتر یادبود تولد اعلیحضرت فرح پهلوی1 شهبانوی ایران به هیچ وجه متناسب با شئون مقام سلطنت نبوده و ما باید از هم اکنون مراقب باشیم که صورت مذاکرات مجلس به دستور مهندس ریاضی عوض نشود.
ضمناً در همین جلسه نمایندگان اقلیت تصمیم گرفتهاند که علیه تصمیم اکثریت درباره اعضا هیئت رئیسه و اینکه چرا سهمی به اقلیت داده نشده در جلسه علنی مجلس شورا نطق تندی علیه اکثریت ایراد شود و پس از تبادل نظر رحیم زهتابفرد را برای اجرای این منظور و ایراد سخنرانی انتخاب کردهاند. کیهان یغمایی اظهار نمود که بایستی من بعد نیز اقلیت بیش از پیش در یک صف متحد و متشکل در برابر اکثریت ایستادگی نموده و در مسیر اصول کلی که به مصلحت مملکت است بروند.
در پوشه مورخه 26 /7 /44 درج گردید و در پروندههای مربوطه بایگانی شد اقدام دیگر ندارد این اطلاعیه در پرونده دکتر الموتی به کلاسه الف- ﻫ – 5 بایگانی شود. 27 /7 /44
آیا جلسه در روز مزبور تشکیل شده یا نه 26 /7 رئیس بخش 222 رشیدی. 29 /7
محترماً به استحضار میرساند که جلسه علنی روز یکشنبه (25 /7 /44) تشکیل نگردیده است. 26 /7 /44
به عرض برسد رشیدی 26 /7/ کمیته مجلسین 27 /7
توضیحات سند:
1. فرح دیبا (پهلوى): در مهرماه سال 1317 ﻫ ش از پدری آذربایجانى به نام سهراب و مادری گیلانى به نام فریده قطبى گیلانى، در بخارست پایتخت رومانى به دنیا آمد. پدر فرح، سهراب دیبا افسر ارتش بود که هنگام تولد فرح براى انجام مأموریتى در رومانى، که در آن زمان رژیم سلطنتى داشت، به سر مىبرد. فرح در کودکى پدر را از دست داد و با مادرش راهى تهران شد. در تهران تحت سرپرستى مادر با مراقبت و حمایت داییاش بزرگ شد.
تحصیلات خود را در تهران ابتدا در مدرسهی ایتالیاییها (مدرسهی خواهران کاتولیک) و سپس مدرسهی ژاندارک و دبیرستان رازى وابسته به فرانسویان به انجام رساند و براى ادامهی تحصیل به فرانسه اعزام و در رشتهی معمارى مشغول تحصیل شد. ضمن تحصیل، با گروههاى دانشجویان ایرانى مقیم فرانسه، که در آن زمان بیشتر گرایشهاى چپى داشتند آشنا شد. پسردایى او رضا قطبى هم در میان این دانشجویان بود و روابط نزدیک بین آن دو، بالطبع در گرایش و کشش او به سمت این فعالیتها بى تأثیر نبود.
فرح هنگام تحصیل در پاریس، از نظر تأمین هزینهی تحصیل و اقامت خود در پاریس در مضیقه بود و تحت تأثیر شرایط محیط زندگى خود و رواج افکار و عقاید کمونیستى در فرانسهی آن روز گرایشهاى چپى پیدا کرد، به طورى که احسان طبرى ـ از رهبران حزب توده بعدها در کتاب «کژراهه» خود نوشت: «در حوزههاى حزب توده در پاریس نیز حضور مىیافت. دوستان او نیز همه گرایشهاى چپى داشتند و پسردایى فرح، رضا قطبى، که او هم در پاریس تحصیل مىکرد به گروههاى چپ پیوسته بود. فرح اولین ملاقات خود را با شاه در یک مجلس پذیرایى که از طرف سفارت ایران در پاریس ترتیب داده شده بود خوب به خاطر مىآورد. ... دو ماه بعد از این ملاقات، فرح براى گذراندن تعطیلات تابستانى به تهران آمد و عمویش اسفندیار دیبا که در آن موقع در دربار کار مىکرد، او را براى گرفتن یک بورس تحصیلى به اردشیر زاهدى معرفى کرد. اردشیر زاهدى که در آن موقع داماد شاه بود، دفترى در دربار داشت و ضمن سایر کارها به امور دانشجویان ایرانى در خارج هم رسیدگى مىکرد. اردشیر زاهدى از قیافه و هیکل متناسب و طرز صحبت این دختر خیلى خوشش آمد و او را براى همسرى شاه مناسب تشخیص داد. فرداى همان روز شهناز دختر شاه و همسر اردشیر زاهدى هم فرح را دید و پسندید و تمام داستان از همین جا آغاز شد. و طى یک ضیافتى که شهناز و اردشیر زاهدى برپا کردند وسیلهاى به دست آمد تا با هم بیشتر آشنا شوند و با یکدیگر به گفتگو پرداختند ... مراسم ازدواج بعد از ظهر دوشنبه 29 آذرماه 1338 برگزار و در همان شب مجلس شام و ضیافت باشکوهى در کاخ گلستان منعقد گردید.» فرح که از خانوادهای متوسط به دربار راه یافته بود به زراندوزی و اشرافیگری پرداخت. وی که شیفته و مفتون فرهنگ غرب و فاقد هرگونه هویت ملی و دینی بود با ورود به دربار به عقده گشایی پرداخت. خریدهای مجلل او از مغازههای پاریس، برگزاری جشنهای مسرفانه، برپایی جشنتاجگذاری و جشن هنر شیراز نمونهای از تمام واقعیت بود. عمده کارهای او مدرن گرایی از نوع مبتذل و تقلید از نمادهای غربی و تبلیغ و اشاعه بیبند و باری بود که جامعه را به سوی انحطاط میبرد.
فرح بعد از مرگ شاه هرگز دربارهی میزان ثروت و ارثیهاى که به او رسید سخنى بر زبان نیاورد، ولى با کمترین تخمین، دارایى او به صدها میلیون دلار بالغ مىشود. وى در یک خانهی مجلل در شرق آمریکا زندگى مىکند و ویلایى نیز در جنوب فرانسه دارد، ولى غالبا در آمریکا به سر میبرد و سالى یکى دوبار هم براى گردش و تفریح و خرید به فرانسه مىآید. پسر کوچک فرح علیرضا و دخترش لیلا خودکشی کردهاند و فرحناز با وی زندگی میکند. او با پسر بزرگش رضا پهلوى رفت و آمد زیادى ندارد.
رک: زنان دربار به روایت اسناد، فرح پهلوی، 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
منبع:
کتاب
مصطفی الموتینیا به روایت اسناد ساواک صفحه 116