تاریخ سند: 30 خرداد 1329
اطلاعات در اطراف مجاهدین اسلام (کاشانی):
متن سند:
تاریخ: 30 /3 /1329
اطلاعات در اطراف مجاهدین اسلام (کاشانی):
پس از اینکه سید ابوالقاسم کاشانی در سال ۱۳۲۴ از زندان متفقین به ایران میآید، شروع به تأسیس تشکیلاتی به نام «جمعیت پیروان مذهب جعفری» مینماید. این تشکیلات که ابتدا صرفاً جنبه مذهبی داشته و دارای مجامع تدریس قرآن و قرائت قرآن در شبهای جمعه بوده، در اواسط سال ۱۳۲۵ مبدل به «جمعیت فدائیان اسلام» میشود. پس از اینکه کاشانی به دستور قوامالسلطنه به شاهرود و قزوین تبعید میشود، تا مدتی این تشکیلات متلاشی و عقیم میماند. پس از بازگشت کاشانی از تبعید، مجدداً کاشانی جمعیت دیگری به نام «مسلمانان مجاهد» [تأسیس مینماید که] یک سال قبل، به نام «مجاهدین اسلام» مبدل میشود. اولین عمل سازمانهای مزبور که از آن به وی سیاست و دست خارجی نمودار میشود، قضیه قتل مرحوم کسروی بوده. سپس در اواخر سال ۱۳۲۷ این جمعیت موضوع حجاب را بهانه قرار داده و در سرتاسر شهر تهران و بازار به اذیت زنان بیحجاب میپردازند. در این هنگام مرحوم محمد مسعود، مدیر مرد امروز بر علیه این دسته، مقالاتی مینویسد و سومین عمل خارج از امور دینی یعنی انتشار اعلامیه مهدورالدم شناختن مسعود [را] منتشر میکنند.
در آن اوقات تا ترور ۱۴ بهمن جمعیت مسلمانان مجاهد که عدۀ آنها قریب ۵۰ نفر بود، اغلب از شبها در منزل کاشانی اجتماع نموده، سید ضمن موعظه دینی شروع به فحاشی به مقامات درباری و دولتی مینماید. کسی که خود در این جلسات حضور داشته، میگوید سید کاشانی ضمن ادای هر جملهای یک ناسزا به شاهپور علیرضا میداد و حتی در روزهای اخیر دیماه، شبی سید کاشانی میگوید: مجاهدین من محضالله و قربتا الیاله هر وقت میخواهید درباره مملکت صحبت کنید یک فحش به علیرضا بدهید. این جمله سبب میشود که مجاهدین اسلام شبانه روز در کوچه و بازار به شاهپور علیرضا ناسزا بگویند.
پس از تبعید سید کاشانی به لبنان تا اوایل سال ۱۳۲۸ هیچگونه فعالیتی از این افراد دیده نمیشود. در تیرماه همان سال ناگهان مبلغی پول در اختیار آیتاللهزاده پسر بزرگ کاشانی قرار میگیرد و پسر کاشانی شروع به جمعآوری افراد پراکنده و تجدید سازمان میدهد. آنچه مسلم است اشخاص زیر از جمله کارگردانهای فعال تشکیلات مجاهدین اسلام میباشند:
۱- آیتاللهزاده پسر کاشانی ۲- نوریزاده تاجر بازار که با انگلیسها و سید ضیاءالدین طباطبایی ارتباط نزدیک دارد ۳- گروس ۴ - شمس قناتآبادی ۵- برادر سید حسن امامی قاتل هژیر. سید حسن امامی که فعلاً ریش گذارده، با عبا و عمامه زندگی میکند ۶- مصطفی گاوکش ۷- على فدایی که کاسه بشقاب میفروشد ۸- نواب صفوی 9- جواد واعظ تهرانی [۱۰] - یک نفر خیاط که روبروی شمسالعماره خیاطی دارد، [۱۱] - عدهای از لباسفروشهای بازار.
روی هم رفته آنچه مسلم است، فعلاً آنها عدهشان بیش از دویست نفر نیست و مخارج آنان به وسیله بعضی از تجار داده میشود و جلسات آنها در منزل سید کاشانی تشکیل میشود. ضمناً سید کاشانی با توصیههایی که برای اطرافیان خود مینویسد مخارج آنان را تأمین میکند و حتی در کلانتریها با یک تلفن در کار فواحش نیز مداخله میشود.
توضیحات سند:
1- در داخل حزب توده جناح کیانوری تصمیم گرفته بود که با اقدام به یک سلسله عملیات تروریستی در صحنه سیاست ایران، محیط تشنج و اختناقی ایجاد کند که بر اثر آن حزب توده ناگزیر به یک سازمان مخفی تبدیل شود و به این ترتیب جناح کیانوری بتواند قدرت را در داخل حزب در دست گیرد و به همین منظور هم بود که جناح کیانوری محمد مسعود نویسنده و روزنامهنگار معروف و مدیر روزنامه «مرد امروز» را که در روزنامهاش مرتب به دربار حمله میکرد، در پنجشنبه شبی (22 /11 /26) هنگام بازگشت از چاپخانهای که مرد امروز را چاپ میکرد، ترور کردند. کمیته مرکزی حزب توده به زودی از این ماجرا با خبر شد و پس از مذاکرات زیاد از گروه کیانوری قول گرفت که این نوع عملیات را متوقف سازد.
منبع:
کتاب
روحانی مبارز / آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد- جلد اول صفحه 154