تاریخ سند: 21 خرداد 1357
گزارش خبر
متن سند:
سند شماره (377)
13570321 تاریخ: 21 /3 /57
گزارش خبر
موضوع: امراله سیاهپوش دانشجوى سال سوم دانشکده کشاورزى
چندى قبل امراله سیاهپوش (معروف به سیاهپور) فرزند غلامحسین دانشجوى سال سوم دانشکده کشاورزى مازندران با عجله خود را از سارى به یاسوج رسانیده و برادرش را به نام حاج فرامرز سیاهپوش با خود به سارى برده است تا با مقامات دانشکده مذاکره و نگذارد که ویرا اخراج نمایند. پس از چند روز امراله و حاج فرامرز از سارى به یاسوج مراجعت و امراله طى صحبتهائى که براى چند تن از دوستان نزدیک خود نموده اظهار داشت اکثر دانشجویان دانشکده کشاورزى مازندران را افراد مذهبى و پیروان عقاید دکتر شریعتى و مکارم شیرازى1 و روحاله خمینى تشکیل مىدهند و ما براى بدست آوردن بهانهاى جهت اعتصاب خواستههاى خود را که تشکیل شرکت تعاونى دانشجویان، خوابگاه و موارد دیگر بود نوشته و به رئیس دانشکده دادیم که رئیس دانشکده ابتدا با تشکیل شرکت تعاونى موافقت نمود ولى بعدا از امضاى اساسنامه خوددارى کرد و همچنین مخالف ایجاد کتابخانه دانشجو بود. و البته ما مىدانستیم که شرکت تعاونى دانشجویان مدتى است که غیرقانونى اعلام شده روى این اصل اعتصاب و شلوغى ما صورت گرفت و من خود شخصاً (امراله سیاهپوش) در تریاى دانشکده رئیس دانشکده را دنبال نموده و وى را کتک زدهام یکى از دوستان از امراله سیاهپوش پرسیده از این که آمدى حاج فرامرز سیاهپوش را با خود به سارى بردى چه تأثیرى در وضع تو داشت؟ امراله پاسخ داده برادرم حاج فرامرز با رئیس دانشکده صحبت نموده و از من دفاع کرده است و گفته اگر قرار باشد شلوغ کنیم من خود داراى هزار خانواده هستم که عموما به من سپرده هستند و عشایرى غیور مىباشند و ما شلوغ مىکنیم نه یک دانشجو که براى تحصیل راهى شهرى غریب شده است و شما اشتباه کردهاید و خلاصه خیلى خوب از من دفاع کرده است و سرانجام از من مجددا ثبت نام نمودهاند امراله سیاهپوش در دنباله اظهارات خود گفته است در دانشکده کشاورزى سارى شخصى به نام آقاى سنگ وجود دارد که مأمور انتظامات بوده و از عوامل سازمان امنیت به شمار مىرود و دانشجویان بخصوص مرا خیلى اذیت مىکند و من هم ترتیبى دادهام که این شخص بعدها نتواند این چنین فضولى کند و انشاءاله قریبا ادب خواهد شد و اسمش در لیست سیاه مجاهدین ثبت شده است. امراله سیاهپوش اضافه نموده بعد از مرگ شریعتى و تبعید مکارم شیرازى و ظلمى که حکومت مىکند وضع بدى بوجود آمده و فساد سراسر کشور را در برگرفته و تنها راه مبارزه جهاد است. یکى از دوستان حاضر در جلسه در پاسخ امراله اظهار داشت مملکت ما در حال ترقى است و شما که یک دانشجوى مهندسى هستى نباید در جهت منفى قدم بردارى و به آرزوى دشمنان کشورمان جامه عمل بپوشانى سیاهپوش پاسخ داد شما اهل مطالعه هستى و سواد هم دارى چرا واقعیتها را فراموش کردهاى و پاسخ این سوال شما را شب خواهم داد.
در هنگام شب همان افراد فوق در منزل حاج فرامرز سیاهپوش جمع شده و امراله سیاهپور (سیاهپوش) در حالى که نوار سخنرانى دکتر على شریعتى را با صداى بلند پخش مىنمود عدهاى از عشایر و روستائیان نیز در این جلسه جمع شده بودند و کتابهایى از شریعتى نیز در دست حاضران به چشم مىخورد.
نظریه شنبه ـ امراله سیاهپور به حدى عشایر ساده لوح را تحت تأثیر قرار داده که به کلى افکار آنان را شستشو داده و این افراد که تا چندى قبل در خانههایشان صداى موزیک و نوار آوازهاى محلى به گوش مىرسید اینک به جاى آن نوارهاى مذهبى و جلسات بحث و گفتگو درباره مسائل مملکتى و روزمره رواج دارد و در یک حالت بلاتکلیفى و بىقیدى بسر مىبرند و اکثرا به جاى استماع صداى ایران به رادیوهاى بیگانه بخصوص رادیو لندن گوش فرا مىدهند.
نظریه یکشنبه ـ در مرخصى است.
نظریه سهشنبه ـ با توجه به دسترسى و صداقت شنبه گزارش فوق به احتمال زیاد صحت دارد چنانچه کنترل فعالیتهاى امراله سیاهپور (سیاهپوش) در منطقه بویراحمد مورد لزوم مىباشد مقرر فرمایند مراتب را ابلاغ تا با استفاده از عوامل مربوطه این کنترل صورت گیرد. ضمناً از مشارالیه تاکنون هیچگونه سابقهاى مضرهاى در این سازمان بدست نیامده است. خوبان
نظریه 18/ ه ـ ضمن تأیید نظریه سهشنبه اصلح است سازمان مازندران دانشجوى مزبور را دقیقا تحت مراقبت قرار دهد و در صورت ادامه فعالیت شدید دستگیر و تحت پیگرد قرار گیرد.
توضیحات سند:
1. آیتاللّه ناصر مکارم شیرازى فرزند حاج محمد در بهمن ماه سال 1355 قمرى در شیراز دیده به جهان گشود. دوران تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در شیراز گذرانید و پس از شهریور 1320 به فراگیرى مقدمات و سطح در مدرسه علمیه آقابابا خان در آن شهر پرداخت. در سال 1324 به قم عزمت نمود و طى اقامت پنج ساله در آنجا، از محضر آیات عظام بروجردى، حجت و کوه کمرهاى بهرهمند گردید. وى در سال 1329 جهت ادامه تحصیل، راهى نجف اشرف شد و موفق به کسب اجازه اجتهاد از علماى آن سامان گردید. در سال 1330 به قم بازگشت و مجددا در درس آیهاللّه بروجردى شرکت نمود. او فلسفه را نزد علامه طباطبایى ره خواند و به تدریس سطوح عالیه فقه و اصول در حوزه علمیه قم مشغول شد. در دهه 30 شمسى به منظور مقابله با تبلیغات الحادى، با همکارى گروهى از همفکرانش مبادرت به تشکل جلسات بحث علمى و فلسفى کرد. در آن جلسات کلیه اصول فلسفى مکتبهاى مادى را مطرح و در نتیجه کتاب «فیلسوف نماها» را تألیف نمود. این کتاب با استقبال جوانان و روشنفکران روبرو شد و در سال 1333 به عنوان بهترین کتاب سال، بزرگترین جایزه علمى را به خود اختصاص داد. نگارش قریب 50 عنوان کتاب درباره فقه، اقتصاد، فلسفه، کلام و تفسیر از جمله «تفسیر نمونه» در 27 جلد، از جمله اقدامات علمى ایشان است. وى در سال 1337 اقدام به نشر مجله ماهانه «درسهایى از مکتب اسلام» نمود. فعالیت و مبارزه سیاسى ایشان با اوجگیرى نهضت اسلامى در سال 1342 شهرت یافت. او با ایراد سخنان انتقادى و اعتراضآمیز در مجامع علمى و مذهبى و نیز نگارش مقالات انتقادآمیز در نشریه مکتب اسلام، توجه ساواک را به خود جلب کرد. بعد از قیام 15 خرداد 1342 دستگیر و بازداشت شد. پس از آن نیز بارها به شهربانى احضار و مورد تذکر قرار گرفت. به دنبال قیام مردم قم در آذر و دى 1356، ایشان به سه سال اقامت اجبارى در چابهار محکوم گردید و پس از مدتى محل تبعید وى به مهاباد و سپس مرودشت تغییر یافت. پس از پیروزى انقلاب اسلامى و بازگشت از تبعید، در قم مستقر شد و همچون گذشته به تدریس و تربیت طلاب علوم دینى پرداخت.* آیتاللّه مکارم شیرازى، پس از رحلت آیتاللّه العظمى حاج شیخ محمدعلى اراکى، از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان یکى از مراجع تقلید معرفى گردید.ر. ک : شهید آیتاللّه صدوقى به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، ص 73، محمد شریف رازى، گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 65، سخنوران نامى معاصر ایران، ج 6، 1373
* ایشان در دوره اول و دوم مجلس خبرگان به نمایندگى از طرف مردم انتخاب شد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 1 صفحه 287