تاریخ سند: 30 آبان 1342
مستخرجه از گزارش مورخه 30/8/43 لشگر خراسان
متن سند:
از ساعت 0730 روز جاری در منزل آیت الله قمی مجلس روضه خوانی بود
در این مجلس هفت نفر واعظ به منبر رفتند که صحبت های پنج نفر آنها عادی و
نکته انحرافی وجود نداشت.
نفر ششم یک نفر سید واعظ بنام وثوق به منبر رفت و در مورد زندگی امام دهم
صحبت نمود و گفت که متوکل عباسی امام دهم را از مدینه به سامراء دعوت نمود
و با منتهای ظلم و جور با
امام رفتار نمود و حتی امام
را به شراب دعوت کرد.
آن شخص مست باده
سلطنت و ریاست بود.
واعظ مزبور سپس خطاب
به مستمعین بیان داشت که
خیلی مرد می خواهد به مقام
و منصبی برسد و بتواند خود
را کنترل نماید.
پس از این آقای کافی به
منبر رفت و ضمن سخنانش
گفت خداوند به حضرت
موسی نصیحت کرد که من
ضامن روزی رساندن به تو
و به همه بندگان هستم.
این را همه شما می دانید پس چرا برای تهیه روزی هر شغلی را قبول می کنید و زیر
بار می روید.
برای تهیه بار شکم دست به هر کاری می زنید قمار می کنی بلیط
می خری.
ریش می تراشی.
مرتکب جنایت می شوی.
دروغ می گویی در صورتی
که خداوند ضامن تهیه رزق تو می باشد.
نامبرده سپس به ذکر مصیبت پرداخت و به منبر خود خاتمه داد.
توضیحات سند:
* استخراج از گزارش مورخه
27 /8 /42 رکن 2
از ساعت 1800 آقای کافی در
مسجد گوهرشاد به منبر رفت و
فقط در مورد بی حجابی و اینکه
زنهای سربرهنه را در آن دنیا با
موی سر آویزان می کنند
سخنانی ایراد و اعلام کرد از
شب چهارشنبه به مدت 10 شب
در تکیه راسته عیدگاه به منبر
خواهد رفت.
از ساعت 1705 آقای محدث
در همین مسجد به منبر رفته بود
علت نرفتن به منبر را در شب
قبل گفت مردم این روزها خیلی
گرفتاری و مزاحمت برای ما و
سایر مجالس پیش می آورند و
دل همه ما خون است.
این نکته کاملاً برای شما مسلم
است پس از آن سه مطلب از
حضرت باقر عنوان نمود که یکی
از آنها صبر بود و ضمن تشریح
آن به مردم گفت صبر و مقاومت
داشته باشید اگر پولت را
خوردند اگر مملکت را گرفتند و
اگر سایر ناراحتی ها را برایت بار
آوردند صبر و استقامت را پیشه
نموده و با توجه به دوران گذشته
و مجسم نمودن زندگی ائمه
معصومین که چقدر گرفتاری و
مصائب برای آنها بوجود آورده
بودند شما هم صبر کنید سرانجام
حقیقت پیروز است.
واعظ مزبور پس از ذکر مصیبت
از مردم دعوت کرد کتابهایی که
خود نوشته خریداری و مطالعه
نمایند.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک صفحه 16