تاریخ سند: 15 شهریور 1344
موضوع: اظهارات جمال حسینزاده اسکوئی عضو حزب ایران
متن سند:
شماره: 14661 /20 الف تاریخ:15 /6 /1344
موضوع: اظهارات جمال حسینزاده اسکوئی عضو حزب ایران
روز شنبه 13 /6 /44 جمال حسینزاده اسکوئی کارمند بیمههای اجتماعی و عضو حزب ایران ضمن صحبت خصوصی اظهار نمود که قرار بود روز جمعه گذشته کنگره حزب ایران در منزل مهندس کاظم حسیبی تشکیل گردد و برای این کار از تقریباً 50 نفر هم دعوت به عمل آمده بود و عدهای هم در شیراز و اصفهان آمده بودند ولی روز چهارشنبه 10 /6 /44 از طرف سازمان امنیت تلفنی به مهندس حسیبی دستور داده میشود که دعوتنامهها را پس گرفته و از تشکیل کنگره خودداری شود. مهندس حسیبی هم عصبانی میشود و میگوید شاید ما میخواستیم با تشکیل این کنگره فاتحه خودمان را بخوانیم.
ناطق افزود حتی از طرف سازمان امنیت گفته شده است که مهندس فریدون امیرابراهیمی و جمال حسینزاده اسکوئی با اینکه از ما حقوق میگیرند، خیلی فعالیت میکنند؛ به ایشان بگوئید متوجه خود باشند.
نامبرده سپس در پاسخ این سئوال که چرا حزب ایران در مبارزات شرکت نمیکند گفت ما منتظریم تا موقعیتی پیش آید و چون حزب ایران معتقد است که مبارزه باید از راه دموکراتیک صورت گیرد لذا به هیچوجه به انقلاب و جنگهای پارتیزانی تن در نمیدهد و آخرین هدف حزب این است که انتخابات آزاد صورت گیرد و چند نفر نماینده به مجلس بفرستد و از آنجا مبارزه را شروع کند.
ناطق افزود حزب ایران و تمام رهبرانش حتی احمد زیرکزاده و شاپور بختیار اعتقاد به حکومت سلطنتی مشروطه دارند و طرفدار آنچه که در قانون اساسی نوشته شده میباشند و به همین جهت است که با جبهه سوم همکاری نکردهاند و حتی مطبوعات خارجی نوشتند که علت عدم نضج جبهه سوم، عدم همکاری حزب ایران بوده است. حزب ایران لوایح ششگانه شاه را تصویب نموده و خود دستگاه هم از وضع حزب ایران مطلع است و مثلاً میتوانست بگذارد کنگره تشکیل شود و همه را یکجا دستگیر کند. اسکوئی سپس گفت چند نفر در حزب هستند که معتقد به اینگونه مبارزه نمیباشند، ولی این سیاق حزب میباشد؛ آیا هرگز از اللهیار صالح شنیدید که روش تندی داشته باشد.
ناطق افزود حزب ایران مخالف حزب توده است و همین روش بود که در پیشرفت او تأثیر داشت و هیچ یک از احزاب به اندازه ما عضو در دانشگاه نداشتند.
اصل در ح 276. فعلاً در پرونده اللهیار صالح بایگانی شود. 21 /6 /44
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 271