تاریخ سند: 24 بهمن 1350
موضوع: مکتبالرضا
متن سند:
از: 20 ﻫ 12 تاریخ: 24 /11 /1350
به: 312 شماره: 141046 /20ﻫ 12
موضوع: مکتبالرضا
جلسه هفتگی مکتب الرضا از ساعت 8:30 الی 10:30 روز 15 /11 /50 در حشمت الدوله غربی چهار راه باستان خیابان افخمی پلاک 92 تشکیل شد ابتدا آقای سید محمد باقر فخر قائمی مطالبی پیرامون خداپرستی بیان داشت و ذکر مصیبت نمود سپس شیخ علی دوانی در ساعت 9:30. به منبر رفت و درباره عید غدیر صحبت نمود و گفت تمام گرفتاریها و ناراحتیهائی که گریبانگیر مسلمانان شد به خاطر این است که ما و سایر مسلمانان دنیا این عید بزرگ و دستورات صاحب عید را کنار گذاشتهایم و علت گرانیها و گرفتن این همه عوارض از طرف شهرداری و زیاد شدن ناراحتیهائی که بر اثر ریزش برف و غیره برای ما فراهم شده این است که ما از خصوصیات این عید بزرگ بیاطلاعیم و عمل شایسته نداریم گرچه من نمیخواهم وارد سیاست بشوم و از سیاست هم بدورم اما باید بعضی موضوعات را گفت چون اگر ما نگوئیم پس کی بگوید مرحوم بهبهانی و مدرس1 و سایر علمائی که برای روشن کردن مردم موثر بودند، مردم همه آنها را میشناسند در آن زمان دستگاههای دولت با مرحوم شیخ فضل اله نوری 2دشمن بودند و جان او در خطر مرگ بود از طرف سفیر روسیه برای او پیغام آوردند که چون جان شما در خطر است بیائید به سفارت شوروی و در اینجا مصون خواهید بود او ضمن اظهار قدردانی و تشکر گفت من یک عمر زیر پرچم اسلام زندگی کردهام و حالا حاضر نیستم زیر پرچم کفر باشم بعد از مدتی نظیر همین پیشنهاد از طرف سفارت عثمانی به شیخ فضلاله شد و او باز هم جواب داد که من یک عمر زیر پرچم علی بودهام و حالا حاضر نیستم زیر پرچم عثمان باشم و بالاخره سرانجام وی را کشتند اما او استقامت و بزرگی خود را حفظ کرد.3در حال حاضر چهارصد میلیون مسلمان اعم از شیعه و سنی در دنیا زندگی میکنند از میان اینها فقط ایرانیان تا حدودی به حضرت علی احترام میگذارند و چون اغلب مسلمانان از رهبری حضرت علی و خصوصیات این عید بزرگ بیبهرهاند لذا عدهای یهودی سرگردان بر آنها تسلط پیدا کردهاند و بر ملل ضعیف حکومت میکنند و بر دستگاه سازمان ملل هم تسلط دارند و اگر ما مسلمانها متفرق و از حق به دور نبودیم این جنگها و این گرانیهای روز افزون و هزاران ناراحتی دیگر ما را رنج نمیداد ناطق آنگاه مطالبی درباره صفات برجسته حضرت علی بیان داشت و در ساعت 10:30 به گفتار خود پایان داد و مجلس ختم شد تعداد شرکت کنندگان حدود یکصد نفر و اشخاص شناخته شده عبارت بودند از آقایان محسن فخر قائمی ـ احمد صادقی. سرهنگ شهربانی محمد خان و حسن حقیقی.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه:نظری ندارد. آمال
نظریه سهشنبه: نظری ندارد.
نظریه چهارشنبه: نظری ندارد. پاد
توضیحات سند:
1. شهید آیتالله سید حسن مدرس قمشهاى اسفهاى، فرزند سیداسماعیل در سال 1249 ﻫ ش در «سرابه کجو» از توابع اردستان یزد متولد شد. در شش سالگى همراه پدرش به قمشه سفر کرد و مدت 10 سال مقدمات ادبیات عرب و فارسى را فرا گرفت و در 16 سالگى جهت ادامه تحصیلات به اصفهان رفت و تا 1270 به تحصیل علوم دینى از محضر آخوند ملامحمد کاشانى، جهانگیرخان قشقایى و میرزا عبدالعلى هرندى پرداخت.
آیتالله مدرس سپس به نجف اشرف عزیمت کرد و از محضر آیات عظام خراسانى، یزدى و دیگر علماى نجف بهرهمند شد و پس از 7 سال به اصفهان مراجعت و در مدرسه علمیه این شهر به تدریس پرداخت. ایشان در سال 1298 از سوى هیات علماى نجف نامزد نظارت بر قوانین مصوبه در مجلس شد و به تهران رفت و در دوره سوم مجلس شوراى ملى در سال 1292 از طرف اهالى تهران به وکالت انتخاب شد و تا دوره ششم در این مجلس حضور داشت. وى با شروع جنگ جهانى اول به همراه عدهاى از رجال سیاسى و نمایندگان مجلس به مدت 2 سال به کرمانشاه، عراق، سوریه و ترکیه مهاجرت کرد. در دوره چهارم مجلس به تهران بازگشت و با قرارداد 1919 وثوقالدوله با انگلیسىها به مخالفت پرداخت.
مدرس از آنجا که از مخالفان سرسخت رضاخان بود در 7 آبان 1305 مورد سوء قصد عوامل وی قرار گرفت و مجروح شد، اما مجدداً به مخالفت خود ادامه داد تا اینکه در 16 مهرماه 1307 به خواف و سپس به کاشمر در خراسان تبعید شد سرانجام در 10 آذر 1316 آیتالله مدرس توسط چند نفر از نیروهاى شهربانى در منزلش به شهادت رسید.
شهید آیتالله مدرس به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378
2. شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری (کجوری)، فرزند ملاعباس در 1222 ﻫ ش در تهران متولد شد. در عنفوان جوانى جهت تحصیلات عالیه همراه با مرحوم حاج میرزا حسین نورى (محدث)، دایى و پدر زن خود به نجف اشرف مهاجرت کرد و در محضر مرحوم شیخ راضى و مرحوم حاج میرزا حبیب الله رشتى و میرزای شیرازی تحصیل کرد. در سال 1254 به سامرا هجرت کرد و پس از مدتى در عداد بزرگان تلامذه و افراد مورد وثوق مرحوم میرزاى شیرازى قرار گرفت.
شیخ شهید در حدود سال 1262 به تهران بازگشت و از جمله معاریف علما، مجتهدین، فقها و محدثین این شهر شد و به نشر و تبلیغ احکام الهى و اخبار اهل بیت پیامبر (ص) و تدریس طلاب علوم دینى و حل معضلات و مسائل مردم پرداخت.
شیخ فضلالله در جنبش ضد انگلیسى و استقلالطلبانه تنباکو در سال 1271ﻫ ش فعالانه شرکت و همراه با مرحوم میرزاى آشتیانى و برخى دیگر از علماى ایران در رهبریت این حرکت قرار داشت. در جریان نهضت مشروطیت ابتدا از سران نهضت بود و پس از آنکه انحراف مشروطه از مسیر درست آن را مشاهده کرد به مخالفت با مشروطهخواهان و عناصر وابسته به سفارت انگلستان پرداخت و از سوى دشمنان مورد اذیت و آزار قرار گرفت و به رغم تلاشهاى بسیارى که در جلوگیرى از انحراف خواستههاى مردم و تحقق حکومت مشروعه داشت، در نهایت در 8 مرداد 1288ﻫ ش توسط قواى (سردار اسعد بختیارى) دستگیر و پس از یک محاکمه ساختگى به دادستانى شیخ ابراهیم زنجانى، فراماسون ضد اسلام، محکوم به اعدام شد و در عصر 9 مرداد 1288 مطابق با زاد روز تولد حضرت على(ع) در میدان توپخانه به جرم دفاع از اسلام و استقلال به دست دشمنان اسلام و ایران به درجه رفیع شهادت نائل شد.
جنازه شهید نوری را پس از بىاحترامى فراوان به اصرار منسوبین آن مرحوم و وساطت عضدالملک تحویل خانواده وی دادند و جنازه توسط شیخ ابراهیم نورى از شاگردان و بستگان شیخ در خانه آن «شهید» با کمک فرزند وى غسل و کفن و در اتاقى در همان منزل قرار داده شد. پس از گذشت دو ماه محل جنازه را تغییر و در مکانى دیگر در همان خانه به ودیعت گذاشتند. 18 ماه بعد به علت پیش آمدن «شرایط نوین سیاسى» عدهاى به فکر بهرهبردارى از جنازه افتادند که همین باعث شد تا خانواده آن شهید جنازه را شبانه به طور ناشناس به قم انتقال داده و در صحن مطهر حضرت معصومه(س) دفن کنند.
3. مرحوم جلال آلاحمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» اعدام آیتالله شیخ فضلالله نوری را نشانهی استیلای کامل غربزدگی بر نهضت مشروطیت دانسته است.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام و المسلمین علی دوانی به روایت اسناد ساواک صفحه 150