مقدمه - کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 08

     برگ‌هاى تقویم مردادماه سال 1357 پر است از رویدادهایى که کام تاریخ ایران را تلخ کرده است. هر چند این تلخ‌کامى داغ‌هاى فراوانى بر دل خانواده‌هاى شهرهاى ایران گذاشت ـ و در این میان آبادان داغ‌دارترین بود ـ اما شتاب گذر از سیاهى و رسیدن به روشنایى آزادى را دوچندان کرد و فاصله جامعه ایرانى را با روز موعود، روز رهایى و پیروزى به حداقل رساند.

     اوایل مردادماه سال 1357 مصادف بود با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان. رمضان این ماه عبادت و بندگى در آن سال شاهد سیاسى‌ترین روزهاى خود در ایران بود. گردهم‌آیى و اجتماعات آیینى در مساجد، منازل و حسینیه‌ها که به طور سنتى در این ماه صورت مى‌گیرد، ظرفیت مبارزه با حکومت پهلوى را بسیار بالا برد. در پى تجمعى که پس از نماز مغرب و عشا در مسجدها صورت مى‌گرفت، وقوع تظاهرات بسیار محتمل بود. یعنى حادثه‌اى که پیش از این ممکن بود فقط در مناسبت‌هاى مذهبى یا ملى علیه حکومت شاه پدید آید، در این ماه هر شب و گاه هر روز روى داد.

     دستگاه امنیتى رژیم پهلوى از عواقب ماه رمضان آگاه بود؛ و مهمترین اقدامى که توانست صورت دهد، جابه‌جایى روحانیان تبعیدى بود. ساواک مى‌دانست که با استقرار چند ماهه این عناصر سیاسى در یک منطقه، ایجاد ارتباط با مردم و تأسى آنان از این روحانیان امرى حتمى است؛ از این رو تبعیدگاه ایشان را تغییر داد و در اوایل ماه رمضان موفق شد محل همه این افراد را که تبدیل به قطب سیاسى شده بودند، عوض کند. این اقدام ساواک قطعا از حجم تبلیغات ضدرژیم کاست اما در روند مبارزه که با گذشت زمان عمومى‌تر مى‌شد خللى وارد نکرد.

     در آستانه ماه رمضان امام در پیامى، مردم را خطاب قرار دادند و از وعده انتخابات آزاد حکومت شاه که به یک سال بعد (1358) حواله داده مى‌شد به عنوان عوام‌فریبى یاد کردند و همه اقشار مردم را تا سقوط رژیم حاکم بر ایران به وحدت و مبارزه دعوت کردند.

     پیش از فرا رسیدن ماه رمضان مجالسى که براى بزرگداشت مرحوم آقاى کافى برپا مى‌شد دردسرهایى را براى رژیم شاه فراهم کرد، چرا که شایعه‌اى در مورد چگونگى مرگ این واعظ مشهور

پراکنده شده بود که مى‌گفت؛ او در یک تصادف ساختگى به دست عوامل حکومت از دنیا رفته است. سوءظن بیش از حد مردم به دستگاه حاکمه اجازه شیوع این گفته‌ها را به راحتى فراهم کرد. (در میان سندهاى روزهاى اول این کتاب، تعدادى از این گزارشها را خواهید خواند.) در مجالسى که براى مرحوم کافى برپا مى‌شد مردم با چنین ذهنیتى شرکت مى‌کردند و طبیعى بود که در صورت بروز تظاهرات یا سردادن شعارى مشارکت کنند و همگامى و هم‌آوایى از خود نشان دهند.

     از دیگر شایعاتى که در این ماه به او خود رسید، ترور محمدرضا پهلوى بود. او بیشتر مرداد ماه را در شمال ایران و در حاشیه سبز دریاى خزر گذراند. دورى او از پایتخت به این شایعه دامن زد تا حدى که مجبور شد یکى دو میهمان خارجى را براى عقب زدن این شایعه بپذیرد و با پخش خبرهاى آن از نفوذ بیش از پیش این شایعه بکاهد.

     وقتى برگزارى مجالس ختم براى مرحوم کافى مى‌توانست ظرفیت مخالفت با رژیم سلطنتى را نشان دهد، طبیعى است که تشییع جنازه عالم بزرگوارى چون آیت‌اللّه‌ ملاعلى معصومى همدانى نیز از چنین ماهیتى برخوردار بود. پس از این که پیکر این روحانى عالى‌مقام از لندن به تهران منتقل شد ـ ایشان براى معالجه راهى آن دیار شده بود ـ و به شهر همدان رسید، تشییع جنازه باشکوهى از طرف مردم شهر و بخش‌هاى تابعه برپا گردید. تجمع مردم با شعارهایى علیه حکومت همراه بود. نیروهاى انتظامى براى خاموش کردن این صدا مردم را گلوله بستند و دو تن از شهروندان همدانى شهید و شمارى هم مجروح شدند.

     واقعه بعدى در اصفهان رخ داد. آیت‌اللّه‌ طاهرى اصفهانى که به تازگى از تبعیدگاه خود به اصفهان بازگشته بود، در نخستین نماز جمعه‌اى که برپا کرد با استقبال فراوان مردم مواجه شد. او در اقدامى براى تغییر محل نماز جمعه از مسجد اعظم حسین‌آباد به مسجد مصلى با مخالفت مقامات امنیتى مواجه گردید و در نهایت دستگیر شد. خبر دستگیرى آیت‌اللّه‌ طاهرى، اصفهان را دچار التهاب بى‌سابقه‌اى کرد که یک جوان در رویارویى‌هاى مردم با نیروهاى انتظامى و نظامى به شهادت رسید. گروهى از مردم در اعتراض به این دستگیرى به خانه آیت‌اللّه‌ خادمى رفتند و متحصن شدند. تحصن ده روز به طول کشید و این خانه تبدیل به کانون مبارزه شد. از نظر رژیم این تحصن به هر قیمتى باید متلاشى مى‌شد که بهاى آن با برقرارى حکومت  نظامى در اصفهان پرداخت شد؛ البته پس از شش شهیدى که اهالى این شهر تقدیم انقلاب کردند.

و اما چند توضیح :

1ـ از مجموعه سندهاى ساواک که به هر نحوى به حرکت انقلابى مردم ایران مربوط مى‌شد (در دوره تحت بررسى این سلسله از کتابها) بهره‌بردارى شده است و تدوین گران، بناى حذف سندى نداشته‌اند مگر در این موارد :

الف ـ سندهاى تکرارى .

ب ـ بین اسناد دست‌نویس و تایپ شده که مشابه هم بوده‌اند، سندهاى تایپ شده انتخاب شده است. در مواردى که نسخه تایپ شده یافت نشده، از سند دست‌نویس استفاده شده است.

ج ـ بولتنهایى که در برگیرنده خلاصه‌اى از گزارشهاى ارسالى از مراکز مختلف ساواک بودند به دلیل تکرارى بودن و درج اخبار خلاصه، حذف شده‌اند. اما آن دسته از خبرهاى این بولتنها که سند مشروح آن یافت نشده است، به نقل از شماره جلد بایگانى آن، در پاورقى‌ها مورد استناد قرار گرفته است.

د ـ در میان سندهایى که محتواى تکرارى داشته‌اند، اولویت به سندى داده شده است که حجم بیشترى از جزئیات حادثه را در خود داشته است.

ه‍ ـ سندهاى ناقص (جز در چند مورد اندک) که شامل اسناد چند برگى بوده و صفحات پسین یا پیشین آن یافت نشده، معمولاً مورد استفاده قرار نگرفته‌اند، مگر در مواردى اندک. علت این امر حاکمیت بحران بر ساواک در واپسین ماههاى پیروزى انقلاب اسلامى بوده که فرصت طبقه بندى و بایگانى وجود نداشته است و یا در تسخیر دفاتر ساواک به نحوى از بین رفته است.

و ـ سندهایى که هیچ ارتباطى با نهضت اسلامى نداشته‌اند، همچون تحلیل ساواک از کشورهاى منطقه، حوادث طبیعى و....

2ـ در چینش سندها اولویت با وقوع حادثه بوده است. بنابراین قبل از این که تاریخ ارسال گزارش، تاریخ رسیدن خبر به منبع و... مدنظر باشد، زمان حادثه‌اى که سند درباره آن گزارش مى‌دهد، مورد نظر بوده است.

3ـ حروف چینى سندها مطابق نگارش اصل آنها بوده است و هیچ تغییرى در جمله نویسى آنها داده نشده است. فقط در مواردى که کلمه، تعبیر، تاریخ و یا مضمون سندى اشتباه بوده، در پاورقى (با توضیح) یا در متن سندها (بین دو قلاب) تذکر داده شده است.

4ـ تاریخ به کار رفته در سندها، تاریخ شاهنشاهى است و بیش از همه از تاریخ 2537 که مطابق 1357 شمسى است استفاده شده است. عدد 37 در تاریخ این اسناد حاکى از سال 57 است که تغییر داده نشده است.

5ـ همچنانکه در کتابهاى پیشین ملاحظه کردید، پاورقى‌هاى این مجموعه یا با عدد آمده است و یا با ستاره. پاورقیهاى شماره‌دار توضیح برخى از اعلام یا موضوعات متن سند است، اما پاورقى‌هاى ستاره‌دار به مهمترین موضوع آن روز (مطابق با تاریخ سند) اشاره مى‌کند. این پاورقیها بعضا با متن سند مرتبط هستند و در مواقعى دیگر ارتباط مستقیمى با سند ندارند. با این حال به دلیل واقع شدن خواننده در ظرف زمان و آگاهى از رویدادهاى دیگرى که موقعیت رژیم شاه و یا نهضت اسلامى را بهتر نمایان مى‌کند، یاد شده‌اند.

6ـ دستورالعمل ساواک این بود که انعکاس تعابیر ضدشاه در گزارشهایى که منابع و جاسوسان این دستگاه امنیتى مى‌نوشتند، با کد نگاشته شود. این کدها براى محمدرضا پهلوى، کلمه «منصور» و عدد «66» بود. بنابراین تعابیر «مرگ بر 66» و یا «نابود باد حکومت منصور» که در سندها دیده مى‌شوند همان «مرگ بر شاه» و «نابود باد حکومت شاه» است.

7ـ در بیشتر گزارشهاى ساواک، نظرهایى داده شده که از نظر دهنده با کلمات رمز یاد شده است. این کلمات رمز معمولاً اسامى روزهاى هفته است و منظور از آنها این است:

نظریه شنبه : نظریه منبع نفوذى ساواک (گزارشگر) است که از طریق مشاهده مستقیم یا از راههاى دیگر ارائه شده است.

نظریه یکشنبه : نظریه رهبر عملیات است که پس از گزارش منبع نفوذى آن را تأیید یا تحلیل مى‌کند.

نظریه دوشنبه : نظریه رئیس دایره عملیات است.

نظریه سه شنبه : نظریه امنیت داخلى است.

نظریه چهارشنبه : نظریه رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.

8ـ از حروف چینى سربرگ سندها خوددارى و صرفا به درج نوع سند (برگ خبر، گزارش خبر، تلفنگرام و...) و موضوع آن اکتفا شده است. همچنین نوع طبقه بندى سندها (محرمانه، خیلى محرمانه و سرى) نیز نیامده است. علت این امر آمدن اصل اسناد در صفحات مورد نظر بوده است، به طورى که علاقمندان مى‌توانند با مراجعه به خود سربرگ سندها اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنند. در سربرگ سندها برخى علائم با رمز آمده است. از جمله آنها مبدأ خبر است که منظور از آن رمزها این است:

1 ه‍‌ (ساواک گیلان)، 2 ه‍ (ساواک مازندران)، 3 ه‍ (ساواک آذربایجان شرقى)، 4 ه‍ ( ساواک آذربایجان غربى)، 5 ه‍ (ساواک کرمانشاه)، 6 ه‍ (ساواک خوزستان)، 7 ه‍ (ساواک فارس)، 8 ه‍ (ساواک کرمان)، 9 ه‍ (ساواک خراسان)، 10 ه‍ (ساواک اصفهان)، 11 ه‍ (ساواک سیستان‌و بلوچستان)، 12‌ه‍ (ساواک کردستان)، 13 ه‍ (ساواک همدان)، 14 ه (ساواک سمنان)، 15ه‍ (ساواک لرستان)، 16 ه‍ (ساواک بوشهر)، 17 ه‍ ‍)ساواک هرمزگان)، 18 ه‍ (ساواک کهگیلویه و بویر احمد)، 19 ه‍ (ساواک چهار محال بختیارى)، 20 ه‍ (ساواک تهران)، 21 ه‍ (ساواک قم)، 22 ه‍ (ساواک اراک)، 23 ه‍ )ساواک قزوین) 24 ه‍ ) اواک ایلام)،25 ه‍ (ساواک زنجان)، 26 ه‍ (ساواک یزد) بوده‌اند.

     همچنین مقصد خبر نیز با علائم رمز عنوان شده است که قریب به اتفاق آنها مربوط به ادارات تابعه اداره کل سوم (امنیت داخلى) ساواک بوده است.

     اداره کل سوم از هفت بخش تشکیل مى‌شد که عبارتند از : 1ـ مدیریت اداره کل سوم 2ـ اداره یکم عملیات و بررسى 3ـ اداره دوم عملیات و بررسى 4ـ اداره سوم کل سوم 5 ـ اداره چهارم کل سوم 6ـ اداره پنجم کل سوم 7ـ اداره ششم کل سوم.

     اجزا اداره یکم عملیات و بررسى شامل : 310 (دفتر اداره یکم عملیات و بررسى)، 311 (بخش احزاب و دستجات کمونیستى)، 312 (بخش احزاب و دستجات سیاسى و مذهبى افراطى)، 313 (بخش هدفهاى تازه و فعالیتهاى مربوط به عرب زبانان ناراحت و بلوچهاى حاد ایرانى)، 314 (اکراد) و 315 (فعالیتهاى خارجى) بوده است.

     اجزاء اداره دوم عملیات و بررسى شامل :

     320 (دفتر اداره دوم عملیات و بررسى)، 321 (بخش دانشگاه تهران)، 322 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى تهران)، 323 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى استانها و شهرستانها) و 324 (بخش آموزش و پرورش و مدارس در تهران و استانها و شهرستانها) بوده است.

     اجزاء اداره کل سوم شامل :

     330 (دفتر اداره سوم کل سوم)، 331 (بخش ممالک اسکاندیناوى و اروپاى شرقى)، 332 (بخش کشورهاى اروپاى غربى)، 333 (بخش آمریکا و کانادا و آمریکاى جنوبى و مرکزى) و 334 (بخش خاورمیانه و کشورهاى غربى و ممالک قاره آسیا و آفریقا) بوده است.

     اجزاء اداره چهارم کل سوم شامل :

     340 (دفتر اداره چهارم کل سوم)، 341 (بخش احزاب و دستجات راست، انجمنها و اتحادیه‌هاى دولتى و خصوصى)، 341 (بخش وزارتخانه‌ها و ادارات و سازمانهاى دولتى)، 343 (بخش کارگرى)، 344 (بخش اصناف و بازرگانان)، 345 (بخش کشاورزى و امور زارعى)، 346 (بخش عشایر و قاچاق اسلحه و مهمات و کالا)، 347 (بخش جراید و سینما و تلویزیون)، 348 (بخش نارضایتى‌هاى عمومى) و 349 (بخش روابط عمومى) بوده است.

     اجزاء اداره پنجم کل سوم شامل :

     350 (دفتر اداره پنجم کل سوم)، 351 (بخش دکترین و آموزش و سازمان و وظایف رهبران عملیات امنیت داخلى)، 352 (بخش سانسور و کنترل مکاتبات) و 353 (بخش منابع و مأموران و گروههاى تعقیب و مراقبت) بوده است.

     اجزاء اداره ششم کل سوم شامل:

     360 (دفتر اداره ششم کل سوم)، 361 (بخش فیش)، 362 (بخش بایگانى) و 363 (بخش بررسى و تجزیه) بوده است.

9ـ توضیح اعلام در پاورقى‌ها، به ویژه درج زندگى نامه معاریف، به یک بار بسنده شده است. براى مثال وقتى زندگى نامه مرحوم آیت‌اللّه‌ العظمى گلپایگانى در جلد اول یاد شد از تکرار آن در مجلدات بعدى خوددارى شده است.

10ـ شمارى از سندها مربوط است به توزیع اعلامیه، کشف جزوه‌ها و کتاب‌ها، ضبط نامه‌هاى پستى و بالاخره مدرکى که به دست ساواک افتاده است. معمولاً در یکى از نظریه‌هاى این نوع سندها نوشته شده است که اعلامیه، کتاب، نامه یا...به ضمیمه است. توضیح این که بسیارى از این سندها به صورت مجزا در پرونده‌ها نگهدارى مى‌شوند و در مواردى اندک ضمیمه یاد شده کنار سند بوده است. در تدوین این مجموعه کتاب‌ها، ضمائم اسناد در صورت بودن یا در پاورقى مورد اشاره قرار گرفته‌اند و یا در بخش ضمیمه کتاب.

11ـ کتاب حاضر مقطع زمانى 1 / 5 / 57 تا 23 / 5 / 57 را در برگرفته است. مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات امیدوار است با ورود این حجم از اطلاعات به حوزه تاریخ معاصر ایران، راه پژوهشهاى تازه درباره انقلاب اسلامى ایران هموارتر گردد.

 

 

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.