زندگینامه
آیتالله العظمی حاج سید عبدالله شیرازی در شب یکشنبه 13 ماه شعبان المعظم 1309ﻫ ق برابر 23 اسفند 1270 ﻫ ش در خانوادهای روحانی، در شیراز دیده به جهان گشود و در دامان مادری علویّه از تبار سرور آزادگان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) و زیر نظر والد گرامیاش، مرحوم آیتالله العظمی حاج سید محمّدطاهر موسوی که از فقها و علمای شیراز بود، پرورش یافت و درسهای نخستین زندگی را فراگرفت. در سنّ ده سالگی ادبیات فارسی و آموزههای قرآنی را فراگرفت، سطح عالی و مقداری از خارج فقه و اصول را در خدمت اساتید وقت آیات عظام، شیخ علی ابوالوردی و میرزا محمّدصادق مجتهد و حاج شیخ محمّدرضا ثامنی آموخت.
در سال 1294 ﻫ ش پس از طیّ مراحلی از درس خارج در حوزه علمیّة شیراز، به منظور درک مراتب عالیة اجتهاد و فقاهت به نجف اشرف عزیمت کرد و از محضر پرفیض اساطین فقه و فقاهت و ارکان اصول و اجتهاد، همچون مرحوم آیتالله العظمی آقا ضیاءالدین عراقی و آیتالله العظمی آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و زمان کوتاهی از محضر آیات عظام میرزا محمّدحسین نائینی و شیخ محمّدحسین اصفهانی استفاده نمود.
دوران تلمّذ آیتالله شیرازی در محضر آیتالله آقا ضیاء عراقی سیزده سال به طول انجامید. آیتالله شیرازی حدّ اعلای اعتقاد را به علمیّت حضرت آیتالله عراقی داشت و شیفتة مبانی اصولی او بود و بر همین اساس منتهای علاقه را به این استاد بزرگوار داشت، همچنان که استاد نیز در میان صدها شاگرد مبرّز که در حوزة درس او بودند، به این شاگرد علاقة وافری داشت.
آیتالله شیرازی به همان نسبت که در اصول شیفتة درس آقا ضیاءالدین عراقی بود در فقه شیفتة درس آیتالله آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی بوده است و بر این باور بود که فقه با آن همه گستردگیاش در آستین سیّد اصفهانی است.
وقتی از ایشان سؤال شد، با این که خودتان درس خارج دارید، چرا در درس خارج اساتید شرکت مینمائید؟ میفرمود:
«به دو جهت، یکی احترام به اساتید، زیرا هرچه را دارا هستیم از اینان آموختهایم، دیگر این که ممکن است در هر دورهای، استاد مطلب و نکتة جدیدی به نظرش رسیده باشد که میخواهم آن را دریافت نمایم.»
ایشان پس از آن که سالها و در چندین مرحله کتابهای کفایهالاصول مرحوم آخوند خراسانی و مکاسب و رسائل مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری را در حوزه علمیهی نجف اشرف تدریس کرد، سرانجام به تدریس مباحث خارج فقه و اصول پرداخت و شاگردان مبرّز و دانشمندی را تربیت نمود.
آیتالله شیرازی در مهاجرت اول به نجف اشرف(1294ش)، پس از سیزده سال اقامت در نجف اشرف و فراگیری مدارج فقه و اخذ اجازه اجتهاد مطلق از مرحوم آیتالله آقا ضیاء عراقی در سال 1306ﻫ ش از نجف اشرف به شیراز مراجعت نمود.
این فقیه فرزانه، پس از ورود به شیراز به احیای هر چه بیشتر و بهتر مراتب درسی و جنبههای علمی طلاب و مدارس علمیّه و اوضاع دینی مردم مسلمان استان فارس پرداخت.
مهاجرت به مشهد مقدس
در ایامی که در گوشه و کنار مملکت زمزمة مهیّا شدن مقدمات کشف حجاب به گوش میرسید این سیاست غربی و ضداسلامی موجبات نگرانی روحانیت و قاطبة ملت مسلمان ایران را به همراه داشت؛ از این رو آیتالله شیرازی پس از تبادل نظر با علمای شیراز، اصفهان و قم (با مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی) به منظور هماهنگی بیشتر با علمای مشهد مقدس در اردیبهشت 1314 ش، مخفیانه عازم آستان قدس رضوی (ع) و بارگاه ملکوتی حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) شد. پس از تشرف به زیارت مرقد مطهّر و منوّر حضرت ثامنالائمه (ع) با آیتالله حاج آقا حسین قمی و آیتالله حاج سید یونس اردبیلی، پیرامون اوضاع جاری کشور به شور و تبادل نظر پرداختند.
نتیجه این نشستها آن بود که تصمیم گرفته شد برای دفاع از احکام اسلام در برابر سیاستهای استعماری و ضداسلامی رضاخان پهلوی مقاومت نموده و مبارزه را شروع نمایند؛ لذا از همة قشرهای مردم جهت تحصّن در مسجد گوهرشاد دعوت به عمل آمد. پیامد این تحصن، حادثة خونین مسجد گوهرشاد بود؛ که عوامل رژیم رضاخان، فجیعترین جنایت را نسبت به زائران و افراد متحصن در بارگاه ملکوتی حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) و آستان قدس رضوی رقم زدند. در این حادثهی دهشتناک و ظالمانه، جمعی از علما و از جمله آیتالله شیرازی در مرداد 1314ش دستگیر و زندانی شدند. در پی این رویداد، موج عظیمی از اعتراض و اظهار خشم و نفرت مردم مسلمان علیه رژیم دستنشانده پهلوی شکل گرفت. دامنه اعتراضات درحدی بود که رژیم نتوانست سیاستهای تبهکارانه خودش را در این مقطع تاریخی در قتل علما و یا زندانی طولانیمدت آنها اعمال نماید، به همین جهت پس از دو ماه بازداشت و حبس علما ایشان را در مهرماه همان سال آزاد کرد.
مراجعت به شیراز
آیتالله شیرازی، پس از آزادی از زندان رضاخان در چهارم آبان 1314ش به شیراز مراجعت نمود. در این ایام مأموریت حسابشده و گستردهی رضاخان از سوی دولت استعمارگر انگلیس، این بود که «با اعمال خشونت و سیاست رعب و تهدید، فرهنگ غربی و ضداسلامی را جایگزین احکام اسلام در ایران نماید» غائلهی شوم کشف حجاب در ایران، یکی از آن مأموریتها بود. آیتالله شیرازی، معتقد بود که رژیم پهلوی از سوی استعمارگران غرب و به ویژه استعمار انگلیس تنها برای مبارزه با اسلام و ضربهزدن به مسلمانان بر سر کار آمده است، همچنان که همزمان در ترکیه، مصطفی کمال پاشا را (که بعدها با حمایت جدی انگلیس از او، به لقب «آتاترک» معروف گردید) برسرکار آورد. آقای شیرازی که از این رویدادهای غمبار و حزنآفرین علیه اسلام و مسلمانان در ایران به ستوه آمده بود و راهی برای خدمت نمییافت، به ناچار در اسفند1314ه ش عازم نجف اشرف گردید.
مبارزات آیتالله شیرازی در نجف اشرف
آیتالله شیرازی در نجف اشرف، مبارزات خود را علیه استعمار همچنان ادامه داد. ایشان در جریان برکناری رضاخان از قدرت و روی کار آوردن پسرش توسط استعمار انگلیس ، به افشاگری پرداخت. آیتالله شیرازی، رضاخان را که با سپردن امور سیاسی و اقتصادی مملکت به بیگانگان، کشور و ملّت را به مخاطره افکنده بود، مورد تقبیح قرار داده با عنوان نمودن این مطلب که «عاقبت، گرگزاده گرگ شود» مردم را به مقاومت و مبارزه علیه رژیم پهلوی دعوت مینمود.
حمایت از مجاهدات مرحوم آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی، پشتیبانی و همراهی با فداییان اسلام و محکوم نمودن جنایت اعدام حجتالاسلام شهید سید مجتبی نوّاب صفوی و یارانش، مخالفت و مبارزه با لایحة ننگین انجمنهای ایالتی و ولایتی، تلگرام شدیداللحن به اسدالله علم، نخستوزیر وقت رژیم پهلوی و اعلام ضرورت لغو آن لایحه استعماری، برخورد با رفراندوم ششم بهمن 1341 محمدرضا پهلوی با صدور اعلامیه و موضعگیری علیه انقلاب به اصطلاح سفید شاه و مردم و ... از جمله اقداماتی است که آیتالله شیرازی در نجف اشرف انجام داد.
آن فقیه فرزانه درجریان فاجعهی مدرسه فیضیه در فروردین ماه سال 1342 طی تلگرامی از نجف اشرف به علمای ایران میفرماید:
«درماه گذشته [طی] تلگرامی از شاه خواستم که رفع ید از مطالب غیرمشروعه بنماید و الا به وظیفهی دینی خود عمل خواهیم نمود، جوابی نداد بلکه بر شدت افعال و بیانات خود افزود و فاجعهی اسفانگیز قم را در وفات حضرت جعفر بن محمد (علیهما الصلوة والسلام) ایجاد نمود، برای آخرین بار بدین وسیله اعلام مینمایم چنانچه [شاه] رفعید ننمود برحسب وعده آخرین وظیفهی خود را انجام خواهیم داد، مسئول حوادث واقعه شخص شاه خواهد بود. سید عبدالله شیرازی. 8 / ذیقعده / 1382 نجف اشرف.»[1]
اعلامیههای پرشور آیتالله شیرازی در نجف اشرف و مخالفتهای صریح ایشان با توطئههای استعمار در کشورهای اسلامی ـ به ویژه در ایران ـ نشان میدهد که این مرجع بزرگ چون کوهی استوار به بلندی رسالت مرجعیت دینی با صلابت در برابر تهاجم استکبار و صهیونیست جهانی علیه اسلام و سرزمینهای اسلامی ایستاده است.
آیتالله شیرازی در مبارزات به حقّ ملّت مسلمان ایران که به رهبری حضرت امام خمینی (ره) از سال 1341 ه ش آغاز گردید، از مراجع تقلید پیشتاز در حمایت از این نهضت بود. مخابره تلگراف به مراجع تقلید ایران در محکومیت بازداشت مراجع و علما، صدور بیانیهای خطاب به ملتها و حکومتهای اسلامی دربارهی اقدامات خلاف شرع شاه ایران، تحریم انتخابات دورهی 21 مجلس شورای ملی، صدور اعلامیه در بزرگداشت اولین سالگرد قیام 15 خرداد، اعتراض به محاکمه عاملین اعدام انقلابی حسنعلی منصور، اعتراض به اولیالامر خواندن شاه از سوی معاون نخستوزیر و رئیس سازمان اوقاف، ارسال نامه به امیر عباس هویدا نخستوزیر وقت در خصوص لزوم کمک به مسلمانان فلسطین، اعتراض به برگزاری جشنهای 2500 سالهی شاهنشاهی، اعتراض به اخراج علما و طلاب حوزه علمیهی نجف از سوی دولت عراق، ارسال نامهی اعتراضآمیز به حسنالبکر- رئیس جمهور عراق- در پی اعدام پنجتن از علما و اعتراض به اخراج ایرانیان بخشی از فعالیتها و اقدامات آیتالله شیرازی در این مقطع زمانی است.
معظمله نه تنها با ایادی و عوامل استعمار در ایران مبارزه مینمود، بلکه از همان روزهای نخست مهاجرت به نجف اشرف، در خصوص تسلط دستنشاندگان استعمار پیر انگلیس بر مقدرات مردم مسلمان عراق در زمان نظام سلطنتی و روی کار آمدن رژیم جمهوری (مانند رژیمهای فاشیستی و کمونیستی عبدالکریم قاسم و عبدالسلام عارف) و تسلط حزب بعث و جنایتهای حسن البکر و صدام تکریتی، از مبارزه و افشاگری غفلت نورزید، همواره در عراق با پشتیبانی از مجاهدات مرحوم آیتالله العظمی سید محسن حکیم به مبارزه علیه دیکتاتورهای سفّاک بعثی پرداخت.
آن فقیه عالیقدر، با شناخت کامل و دقیقی که از حزب بعث عراق و صدام کافر داشت، معتقد بود که خطر حزب بعث و صدام در عراق، نه آن که به نابودی عراق منتهی میشود، بلکه تا صدام بر عراق حکومت نماید هیچگونه ثبات و امنیتی در منطقه وجود نخواهد داشت.
آیتالله شیرازی در خصوص مسائل و مشکلات مسلمانان دیگر کشورها که از سوی دستنشاندگان و مزدوران استعمار پیش میآمد، موضعگیریهای قاطع و فعالیتهای درخشانی داشت؛ از آن جمله نقش ارزندة ایشان علیه جنایت فجیع آل سعود در خصوص هدم قبور مطهّر ائمهی بقیع علیهمالسلام بود. در جریان این اعتراض حوزهی علمیه نجف اشرف به مقابله شدید با این فاجعة هولناک پرداخت، بازارهای نجف تا سه روز به حالت تعطیل درآمد و اعلامیهها و طومارهای اعتراضی علیه هتاکی وهابیها در خصوص مراقد شریف ائمه بقیع (ع) منتشر شد. از دیگر مبارزات آیتالله شیرازی مخالفت با زندانی کردن و اعدام یکصد و بیست نفر از علمای شیعه و سنّی در افغانستان که به دستور استعمار انجام شد، میباشد.
تشدید مبارزات علیه بعثیها در عراق
آیتالله شیرازی در آذرماه 1354 ه ش پس از نیم قرن سکونت و جهاد خاموش در عراق به عنوان یک مبارزة منفی با رژیم سفاک صدام و حزب بعث عراق، تصمیم بر مهاجرت از عراق گرفت و به هنگام ترک نجف اشرف اعلام فرمود:
«میخواهم صدای ملت مسلمان و مظلوم و ستمدیده و رنجکشیدة عراق را به جهانیان به رسانم و مسلمانان جهان را علیه رژیم ضدّ اسلامی و عفلقی حاکم بر عراق به حرکت درآورم.»
ایشان ضمن اعلامیهای در سال 1357 به انگیزه مهاجرت خود از عراق اشاره نموده است:
«علت این که حقیر پس از شصت سال عراق را ترک نمودم آن بود که دیدم توحش و بیتدبیری نظام حاکم [عراق] و بیاعتنایی آنها به احکام مقدسه اسلام و ایجاد خفقان نسبت به طبقات مختلف ملت به صورتی است که صبر در مقابل آن امکانپذیر نیست...لذا به عنوان یک مبارزه منفی با دولت غاصب و غیرمنطقی عراق و به امید آن که شاید وضع در ایران بهتر باشد از آن کشور خارج شدم»
آیتالله شیرازی، هنگام ترک عراق بار دیگر به ملت مسلمان و ستمدیده عراق هشدار داد که حزب بعث عفلقی حاکم بر عراق میخواهد اساس دین و مذهب را از بین ببرد و شعائر مذهبی را محو سازد و سیادت ملت شریف عراق را به بردگی مبدل سازد و از این رو مردم باید یکپارچه قیام کنند و تمامی نیروی خود را در مقابله با چنین رژیم شومی به کار ببرند.
تشدید مبارزات علیه رژیم پهلوی
آن فقیه بزرگوار در اوایل بهمن ماه 1354 ه ش وارد مشهد مقدس گردید و در جوار مضجع ملکوتی حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) رحل اقامت افکند و به زعامت و سرپرستی حوزة علمیة خراسان پرداخت و ضمن اشتغال به تدریس طلاب علوم دینی حوزهی علمیه مشهد مقدس و ارشاد مردم ولایتمدار خراسان و تألیف مباحث گوناگون فقهی و اصولی به مبارزه علیه طاغوت پهلوی استمرار بخشید. ایشان هماهنگ با نهضت حضرت امام خمینی (ره) به مجاهدت و مبارزه خود تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه دادند.
ورود آیتالله شیرازی به ایران و اقامت در مشهد مقدس، برای ساواک و رژیم پهلوی بسیار سنگین و خطرناک ارزیابی میگردید. مدیر کل ساواک خراسان در تلگراف رمز شماره 3123 به تاریخ 9 / 11 / 54 به ساواک مرکز اعلام میکند:
«قرار است روز 10 / 11 / 54 سید عبدالله شیرازی با هواپیما به مشهد وارد و در منزل شخصی به نام درودی که ماهیانه بیست هزار ریال اجاره نموده، اقامت نماید، در مورد وی مراقبتهای لازم معمول و نتیجه اعلام خواهد شد.»
در گزارش 7 / 11 / 54 آمده است:
«با توجه به سابقه شیرازی و اینکه مشهد یک شهر مذهبی است اقامت دائمی او در مشهد به صلاح نمیباشد ... کلیه تماسها و گفتار این اشخاص با روحانیون باید گزارش شود محل اقامت او بعضاً و توسط شهربانی مراقبت و افرادی که با او ملاقات میکنند شناسائی گردند، منبعی بفرستید که مراقبت از او و ملاقاتکنندگان بنماید، نتیجه گزارش شود.»
ساواک با حساسیت تمام جریان مراجعت آیتالله شیرازی به ایران و اقامت ایشان در مشهد مقدس را پیگیری مینمود، تلاش ساواک این بود که آن فقیه معظم را به انزوا کشانده و مانع اقامت ایشان در مشهد گردد.[2]
استقرار آیتالله شیرازی در مشهد مقدس
با ورود آیتالله شیرازی به مشهد مقدس، حوزهی علمیه خراسان رونق و حیات دوبارهای یافت، حوزهی علمیه مشهد که پس از رحلت مرحوم آیتالله العظمی سیدمحمد هادی میلانی در 17 مرداد ماه 1354 کم فروغ شده بود، با استقرار آیتالله شیرازی در آنجا، محوریت مرجع فقاهت را بازیافت. شور و شوق بیشتری در طلاب و محصلین حوزهی علمیه خراسان، هم از نظر تحصیل و هم از نظر گسترش ابعاد مبارزه علیه رژیم پهلوی به وجود آمد. علمای مشهد مدرسه علمیه امام صادق(ع) را که به همت مرحوم آیتالله میلانی ساخته شده بود، در اختیار آیتالله شیرازی قرار دادند و از این پس او ادامه مبارزه را در مشهد پی گرفت.[3]
ساواک مشهد که به شدت دیدارها و اصولاً تمام برنامههای آیتالله شیرازی را تحت مراقبت قرار داده بود، در نخستین دستورالعمل خود به شهربانی از ایشان به عنوان: «یکی از آیات درجه دوم مقیم عراق» نام برد و یادآور شد که ایشان «یکی از روحانیون مخالف بوده و اعلامیههایی علیه دولت ایران منتشر کرده» و در پایان نیز اضافه نموده است:
«خواهشمنداست دستور فرمایید ضمن مراقبت از اعمال و رفتار مشارٌالیه ملاقاتکنندگان را شناسایی و نتیجه را اعلام نمایند»[4]
در پی این دستورالعمل، برنامهی مراقبت از منزل ایشان و شناسایی مراجعه کنندگان در دستور کار دستگاه امنیتی قرار گرفت و انبوهی از گزارشهای روزانه در مورد فعالیتهای آیتالله شیرازی تهیه گردید. بررسی مجموعهی اسناد گردآوری شده در پروندهی آیتالله شیرازی توسط ساواک از ایام اقامت آن فقیه بزرگوار در مشهد، حاکی از دیدار علما و روحانیون برجسته مشهد با ایشان از همان نخستین لحظات ورود به مشهد است. ساواک با اعتراف به موقعیت برتر و نفوذ اجتماعی آیتالله شیرازی، به طور ضمنی به نقش برجستهی او در مشهد تصریح نموده است که البته این جایگاه با گسترش دامنههای انقلاب اسلامی به صورت آشکاری بر همگان مشخص گردید.[5]
نقش محوری آیتالله شیرازی در سال 1356 تا پیروزی انقلاب اسلامی
برخی از وقایع سال 56 «مانند شهادت حاج آقا مصطفی خمینی» اگر چه از یکسو تألمآور و بسیار غمبار بود ولی از سوی دیگر حضرت امام خمینی(ره) آن را «الطاف خفیه الهی» نامید، آن حضرت فرمود:
« ... یک الطاف خفیهای خدای تبارک و تعالی دارد که ماها علم به آن نداریم و چون ناقص هستیم از حیث علم، از حیث عمل، از هر جهتی ناقص هستیم، از این جهت در این طور اموری که پیش میآید جزع و فزع میکنیم، صبر نمیکنیم، این برای نقصان معرفت ماست به مقام باری تعالی، اگر اطلاع داشتیم از آن الطاف خفیهای که خدای تبارک و تعالی نسبت به عبادش دارد و انه لطیفٌ علی عباده و اطلاع برآن مسائل داشتیم در این طور چیزهایی که جزئی است و مهم نیست این قدر بیطاقت نبودیم، میفهمیدیم که یک مصالحی در کار است، یک تربیتهایی در کار است.»[6]
بی تردید یکی از رموز الطاف خفیه در وقایع و حوادث سال 56، تشدید مبارزات امت مسلمان ایران علیه هیمنهی رژیم طاغوتی پهلوی بود. بردن نام «خمینی» تا قبل از حادثهی مؤلمهی شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در تشکیلات امنیتی رژیم پهلوی جرمی نابخشودنی شمرده میشد و چه بسیار افرادی که به اتهام عشق به خمینی و نام و راه او به بیدادگاههای ساواک کشیده شدند، بعضی زیر شکنجههای وحشیانه جان به جان آفرین تسلیم نمودند و برخی آثار روحی و روانی ستمهای ساواک تا آخر عمر همچنان رنجشان میداد. شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و نشر مقالهی موهن به امام خمینی در 17 دی 56 توسط عوامل رژیم پهلوی که منجر به قیام 19 دی مردم قم گردید نقطه عطفی در جنبش انقلاب اسلامی و فرصت طلایی برای ملت مسلمان ایران فراهم ساخت تا با برگزاری مجالس پی در پی ترحیم و یادبود شهدای مبارزه، یاد و نام امام خمینی و نهضت عظیم اسلامی و شهدای این نهضت توحیدی زنده و زندهتر گردد. در این شرایط بیت آیتالله شیرازی در مشهد یکی از مراکز مبارزه مردم ولایتمدار خراسان بود. این فقیه والامقام و مجاهد با دمیدن روحیهی مبارزه بیامان و پایدار به مردم دلاور خراسان و استانهای دیگر ایران اسلامی با صدور اعلامیههای توفنده علیه رژیم پهلوی، همواره بر تداوم نهضت اسلامی و ریشه کن شدن سلطنت پهلوی تأکید میورزید. اعلامیههای آیتالله شیرازی که توسط ساواک جمعآوری شده است، در جای جای مجموعهی اسنادی پیشرو آمده است. در اینجا به عنوان نمونه به اعلامیهای که در پیوست سند شماره: 5003 / 9ﻫ1 تاریخ: 17 / 1 / 1357 آمده است اشاره مینماییم. در این اعلامیه که به مناسبت چهلمین روز فاجعه دلخراش تبریز منتشر شده، آمده است:
«فاجعهای که در آن خانوادههائی عزادار و داغدار و جوانان و رادمردانی به جرم دفاع از حریم مقدس اسلام و پشتیبانی از مقام شامخ روحانیت مقتول گشته و عدهی کثیری مجروح و افراد بیگناه دیگری روانه زندان گردیدند»
ایشان در ادامهی اعلامیه فرموده است:
«حادثهی اسفناک قم و تبریز و جنبشها و موج اعتراضاتی که در سرتاسر کشور به وجود آمده و اعتصابهای دانشجویان در داخل و خارج کشور و تعطیل عمومی بازارها و نماز جماعتها که حکایت از پیوند مستحکم ملت با مذهب و روحانیت میکند، هیچکدام موجب تنبّه مقامات مسئوله نگشته و از اهانتها به ساحت مقدس اسلام و مقام شامخ روحانیت جبرانی ننمودند»
آیتالله شیرازی در این اعلامیه روز پنجشنبه دهم فروردین[57] را به مناسبت چهلم حادثهی تأسف انگیز تبریز و نیز حمله اسرائیل به شیعیان لبنان که منجر به کشته شدن صدها نفر از برادران دینی و آواره شدن هزاران نفر گردید، را عزای عمومی اعلام نمود.
واکنش آیتالله شیرازی به حوادث خونین نهم و دهم دیماه مشهد
روز نهم دیماه 57 برابر با اول صفر 1399 گروههای مردمی در منازل آیات عظام شیرازی، قمی و سید کاظم مرعشی اجتماع و شعارهایی علیه رژیم سر دادند. در این روز بازارها، مغازهها و کلیه ادارات دولتی و بانکها تعطیل بودند، مقصد راهپیمایی استانداری مشهد و برای همبستگی با کارکنان دادگستری بود که از چند روز قبل حمایت و همبستگی خود را با روحانیت و مردم اعلام کرده بودند. با تجمع راهپیمایان در مقابل استانداری، ناگهان تانکها و نیروهای رژیم به سوی جمعیت حاضر تیراندازی کردند و موجی از خون و آتش محیط را فرا گرفت. مردم خشمگین چند تن از ساواکیها را در میدان شهدا به دار کشیده و اعدام کردند و دو دژبان را که به سوی مردم شلیک میکردند دستگیر نمودند و به منزل آیتالله شیرازی تحویل دادند، این فقیه عظیمالشأن اعلامیهای در 11 دیماه برابر دوم صفر 1399 خطاب به ملت ایران درباره حوادث مذکور و نیز حمله مأموران به منزلش صادر نمود. ایشان در این اعلامیه ضمن محکوم کردن این حوادث نکاتی را متذکر شدند:
1- فاجعه نهم و دهم دی بر پرونده جرائم سنگین رژیم افزوده و نتایج سوئی در بر خواهد داشت.
2- روحیهی نیرومند و عزم راسخ مردم نشان از عمق جنبش اسلامی داشته به حدی که هیچگونه تهدیدی قادر به ایجاد خلل و رخنه در اراده و تصمیم آنها نیست.
3- در این برهه حساس عموم مردم باید با آگاهی و به طور هوشیارانه تلاشهای عناصر وابسته به رژیم را خنثی نمایند و عموم ملت باید از آتش زدن، خراب نمودن و مثله کردن اجساد به شدت بپرهیزند.
4- مردم باید از ضربه زدن به اموال و تأسیسات دولتی بپرهیزند چرا که آنها متعلق به اموال عمومی و ملی بوده و در آینده مردم به این تأسیسات نیازمند هستند. آیتالله شیرازی در پایان این اعلامیه ضمن تسلیت به خانوادههای داغدیده روز سهشنبه سوم صفر 1399 برابر با 12 دیماه 57 را عزای عمومی اعلام نمود.[7]
اهتمام آیتالله شیرازی در تثبیت جمهوری اسلامی ایران
پیروزی اسلام بر ظلم، استبداد و کفر از اهداف اولیه شارع مقدس اسلام و به تبع آن اولیای الهی و فقهای عظیمالشأن اسلام بوده است. این آرزوی دیرینه با رهبری حضرت امام خمینی(ره) و همگامی فقهاء، حوزههای علمیه، دانشگاهیان و قشرهای گوناگون مردم مسلمان و انقلابی ایران در 22 بهمن 57 تحقق یافت. در این میان آیتالله شیرازی با بیش از نیم قرن تجربهی مبارزات سیاسی و بهرهمندی از ملکه و قدرت اجتهادی و فقهی، نقش اثرگذار و بالندهای در همگامی با بنیانگذار انقلاب اسلامی و تحقق انقلاب اسلامی ایفاء نمود. این فقیه خستگیناپذیر در نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی «رأی دادن به جمهوری اسلامی را وظیفهی دینی هر فرد مسلمان» اعلام فرمود و ملت مسلمان ایران را به شرکت در رفراندم جمهوری اسلامی فراخوانده و خود نیز در طول حیات پربرکتش لحظهای از ارتباط مستمر و صمیمانه با امام خمینی(ره) غفلت نفرمود. همراهی ایشان با انقلاب اسلامی در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب به شکلهای مختلف ادامه یافت. ملاقات با امام در نخستین روزهای انقلاب اسلامی، ملاقات متقابل امام با معظمله و مکاتبات متعددی که فیمابین آن دو فقیه گرانمایه در جهت بایدها و نبایدها و مصالح نظام ردّ و بدل شده است، نمونههایی از این همراهیها و حمایتهاست. بدیهیاست پرداختن به نگارش آنها از حوصله این مقال و مجال خارج است، علاقمندان به مطالعهی این اسناد میتوانند به صحیفه امام و نیز یادوارهی آیتاللهالعظمی شیرازی مراجعه کنند.
پشتیبانی از رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی
با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره)، سیل توطئهها و سنگاندازیها از سوی استکبار جهانی و صهیونیستی به رهبری آمریکا برای انحراف نهضت عظیم اسلامی آغاز گردید که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی یک نمونه از آنها است. آیتالله شیرازی در خصوص جنگ تحمیلی استکبار جهانی به سرکردگی صدام بعثی علیه انقلاب اسلامی مکرر میفرمود:
«باید رزمندگان دلیر و عزیز ما بیامان به نبرد خود ادامه دهند تا زمینه را برای سقوط رژیم ضدّاسلامی و عفلقی حزب بعث و صدّام تکریتی آماده نمایند.»
ایشان با پیگیری موقعیتهای رزمی جبهههای جنگ و عملیات غرورآفرین رزمندگان اسلام در مقاطع مختلف جنگ تحمیلی و در جهت تقویت روحیه رزمندگان و مردم مسلمان ایران اسلامی، اقدام به صدور اعلامیه مینمود که از جمله آنها میتوان به اعلامیههای صادره ایشان درباره شکست حصر آبادان، حملات موشکی به شهرستان دزفول، شهادت شهید چمران، عملیات فتحالمبین، پیروزی سپاهیان اسلام در عملیات آزادسازی خرّمشهر، آزادسازی هویزه و... اشاره کرد.
وارستگی و تهذیب نفس
آیتالله شیرازی، تربیتشده در مکتبی است که مبارزه با زشتیها و زشتسیرتان را در متن زندگی خود قرار میدهد. به ویژه آن که مجاورت و عتبهبوسی بیش از نیم قرن با مولای متقیان امیرالمؤمنین(ع) در نجف اشرف تأثیرات شگرفی در روح بلند این فقیه فرزانه بخشیده بود و همواره میفرمود:
«اساس و پایه رشد و تکامل روحانیت در معنویت نهفته است و ما باید از زندگی ائمهاطهار علیهم السلام درس عملی بگیریم و زهد و ورع را برای همیشه پیشة خود سازیم.»
ایشان در خصوص روحانیونی که افتخار اشتهار به شاگردی مکتب مقدس امام صادق (ع) و نوکری حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) را دارند، به سه اصل اهمیت فوقالعاده میداد و معتقد بود که روحانیت بیش از هر چیز باید به این اصول پایبند باشد:
1ـ تقوی و ورع که حاصل تزکیة نفس و خودسازی است.
2ـ اهتمام اکید به اشتغال به امر تحصیل و تقویت بنیه علمی و جدیت در این امر تا رسیدن به عالیترین مدارج کمال همراه با خلوص نیّت و قصد قربت.
3ـ جهاد در راه خدا و ایستادن در برابر ستمگران و ظالمان و طاغوتیان.
آیتالله شیرازی میفرمود:
«اگر در هر مقطعی از تاریخ، فردی از علما و بزرگان دین مانند شیخ انصاری (ره) در زهد و دوری از زخارف پوچ دنیا میداشتیم، میتوانستیم در ترویج مبانی دینی و تثبیت عقاید مردم و پیوند بیشتر آنان با روحانیت عملاً گامهای بسیار بلندتری برداریم و افسوس که ما کمتر متوجه مسئولیت خطیر و رسالت عظیم خود میباشیم.»
ایشان میفرمود:
«یکی از امتیازات روحانیت آن است که این قشر در جهت کسب مادیات حرکت نمینماید چرا که اگر قرار باشد روحانیون نیز همانند دیگر اقشار جامعه در طریق کسب مادیات و تقویت بنیه مالی و تجملات زندگی تلاش نمایند و دائم به فکر تامین شئون زندگی خود باشند، پس چرا آنان را روحانی بنامند؟»
بر اساس همین روحیات و خلقیات معنوی و روحانی و وارستگی بود که آن فقیه عارف و سالک الیالله هیچ وقت لباسی برتر از لباس معمولی طلاب متوسط حوزه به تن نمیکرد. نقل شده است هیچگاه اجازه نداد اطاق مسکونیاش حتی فرش ماشینی داشته باشد و زمانی که اقامتگاه خود را به عنوان حسینیه وقف نمود، تعدادی فرش ماشینی با نرخ رسمی به وسیله ادارة اوقاف تهیه و وقف حسینیه شده بود، وقتی از ایشان اجازه خواستند که با توجه به سردی هوا دو قطعه فرش ماشینی در اتاق مسکونیتان پهن شود، فرموده بود:
«میخواهید در این آخر عمر وضع زندگی مرا تغییر دهید و آن را اعیانی نمایید؟ سبحانالله... ابداً اجازه نمیدهم.»
گاهی دعای ابوحمزه را به همراه دیگر ادعیه در قنوت نماز وتر میخواند، به نماز جعفر طیار و نمازهای شبهای متبرکهی قدر در ماه مبارک رمضان، مداومت داشت. در هیچ مقطعی از دوران حیاتش دل به دنیا نبسته و کمترین علقه به حطام دنیا نداشت.
خدمات جاوید
فقیه عظیمالشأن، آیتالله شیرازی، علاوه بر تدریس و تربیت صدها شاگرد فرهیخته و مجتهد در فقه و اصول در حوزههای علمیه شیراز و نجف اشرف، آثار علمی و برکات معنوی ارزندهای از خود باقی گذارد که به بخشهایی از آنها در اینجا اشاره مینماییم.
الف ـ خدمات عامّ المنفعه در عراق:
1ـ مدرسة علمیه آیتالله العظمی شیرازی واقع در حوزه علمیه نجف اشرف.
2ـ مدرسة علمیه طاهرّیه واقع در حوزه علمیه نجف اشرف.
3ـ دبستان پسرانه اسلامی به نام« المدرسه الابتدائیه الطاهریه» در نجف اشرف.
4ـ مسجد بزرگ معروف به مسجد طاهری در نجف اشرف.
5ـ کتابخانه عمومی آیتالله العظمی شیرازی در نجف اشرف.
6ـ منازل مسکونی جهت طلاب علوم دینی مهاجر در نجف اشرف.
7ـ حسینیة آیتالله العظمی شیرازی در کوفه، منطقه آل بوحداری.
8ـ مسجد آیتالله العظمی شیرازی در کوفه، منطقه آل بوحداری.
9ـ مشارکت در تأسیس مساجد، حسینیهها، کتابخانههای عمومی، مدارس علمیه و مراکز اسلامی در نقاط مختلف کشور عراق.
ب ـ خدمات عامّ المنفعه در ایران:
1ـ تعمیر و بازسازی مدرسه علمیه خان در شیراز در سال 1347 هجری قمری.
2ـ حسینیه آیتالله العظمی شیرازی در مشهد مقدس
3ـ مدرسه علمیه امام امیر المومنین علیه السلام در مشهد مقدس
4ـ مرکز درمانی آیتالله العظمی شیرازی (ره) در مشهد مقدس
5ـ بیمارستان آیتالله العظمی شیرازی (معروف به بیمارستان امّ البنین علیهاالسلام) در مشهد مقدس
6ـ کتابخانه عمومی آیتالله العظمی شیرازی در مشهد مقدس
7ـ مجتمع مسکونی آیتالله العظمی شیرازی در مشهد مقدس
8ـ مسجد حضرت ابوالفضل (ع) در مشهد مقدس
9ـ بازسازی کامل و تجدید بنای درمانگاه خیریه حضرت خاتم الأنبیاء (ص) در مشهد مقدس
10ـ درمانگاه حضرت رقیه (علیها السلام) در مشهد مقدس
11ـ همکاری و کمک به تأسیس تعداد زیادی از مساجد و حسینیهها در سراسر کشور.
12ـ همکاری و کمک به تأسیس تعداد زیادی مدارس علمیه در شهرهای مختلف کشور.
13ـ احداث تعداد زیادی منازل مسکونی در شهرهایی که در اثر زلزله یا سیل ویران گردیده، مانند شهرستان طبس، قائن و خوزستان.
ج ـ آثار علمی و تألیفات
1ـ عمدة الوسائل فی الحاشیه علی الرسائل در 3 جلد.
2ـ کتاب القضاء2 جلد.
3ـ رفع الحاجب فی الأجرة علی الواجب.
4ـ الدّرر البیض فی منجزّات المریض.
5ـ ازاحة الشبهات فی الشک فی الرکعات.
6ـ ازاحة الشبهه فی الحکم الآفاق المتحدة و المختلفة.
7ـ التحفة الکاظمیة فی حکم قتل الحیوانات بالآلات الکهربائیه.
8ـ الرساله الرجبیة فی حکم النظر إلی النساء الأجنبیة.
9ـ الرساله الربیعیة فی تصحیح النیابة العبادیه.
10ـ الرساله الرجوعیّة فی حکم المطلّقة الرجعیّة.
11ـ الحاشیة علی العروة الوثقی.
12ـ الاحتجاجات العشرة مع علماء العامه.
13- الإمامة و الشیعه.
14ـ امام و امامت از دیدگاه اسلام.
15ـ پوشش زن از دیدگاه اسلام.
16ـ ذخیرة الصالحین.
17ـ توضیح المسائل ـ فارسی و اردو.
18ـ مختصر المسائل الشرعیه.
19ـ زبدة الأحکام.
20ـ مناسک حج به زبانهای فارسی، عربی، اردو و انگلیسی.
21ـ أنیس المقلّدین (اوّلین رساله عملیه معظّمله که در سال 1325ه ش چاپ گردید و در اختیار مؤمنین قرار گرفت.)
د ـ آثاری که هنوز به طبع نرسیده است:
1 ـ کتاب الزکاة 2 جلد.
2 ـ کتاب الطهارة.
3 ـ کتاب الصلاة.
4 ـ تعلیقة علی کفایة الأصول.
5 ـ تعلیقة علی کتاب المکاسب.
6 ـ غایة المنیة فی معرفة الوقت و القبلة.
ﻫ ـ تقریرات درس خارج آیتالله العظمی شیرازی
1 ـ تنقیح الأصول / 4 جلد / به قلم حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ علی ارومی.
2 ـ کتاب الصوم / 2 جلد / به قلم حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ علی ارومی.
3 ـ رسالة فی الترتیب / به قلم حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ علی اکبر وحیدی همدانی.
4 ـ کتاب الخمس / 2 جلد / به قلم حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ علیاکبر وحیدی همدانی.
5 ـ القطرة فی الزکاة الفطرة / به قلم حجتالاسلام و المسلمین شیخ علی محمّدی مازندرانی.
6 ـ کتاب الحج / به قلم حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ محمّدتقی طبسی.
7 ـ محاضرات فی الحجّ / به قلم حجتالاسلام و المسلمین حاج سیّد محمّدعلی شیرازی.
پرواز به سوی معبود
سرانجام آن فقیه عالی مقام در ساعت 11:30 شب پنجشنبه مصادف با شب اول محرم سال 1405 هجری قمری برابر پنجم مهرماه 1363 شمسی دعوت حقّ را لبیک گفت و به دیدار معبودش شتافت و به مصداق آیة شریفه «یا اُیّتُها النَّفسُ المُطمئنَّه ارْجعی ألَی ربِّک راضیَّة مرضیَّة فَادخُلی فی عبادی وادْخُلی جَنَّتی»، روح پاکش به سوی معشوقش شتافت و در جوار رحمت حق تعالی قرار گرفت. خبر رحلت آن فقیه ربّانی در نخستین ساعات بامداد روز پنجشنبه اول محرم الحرام از صدای جمهوری اسلامی ایران به گوش ملّت ایران رسید و رادیو برنامة خبری ساعت 7 بامداد را با تلاوت آیة شریفه «انّا لله وانّا إلیه راجعون» و سپس با پخش خبر رحلت ناگهانی ایشان آغاز نمود و به دنبال آن از سوی خبرگزاریها این خبر به سراسر جهان مخابره شد.
پیام رهبر کبیر انقلاب اسلامی
پس از اعلام خبر رحلت آن مرجع بزرگوار در ساعات اولیه صبح ملت مسلمان ایران و دیگر ملل مسلمان را ماتم و اندوه فرا گرفت. پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) از رادیو قرائت گردید و امام بزرگوار طی این پیام ضمن عرض تسلیت این مصیبت عظمی به پیشگاه حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) و مسلمین جهان، فقدان آن مرجع بزرگوار را ثُلْمهای بر اسلام و مسلمین خواندند و یادآور شدند که این ضایعه جبران ناپذیر است.
متعاقب آن پیامهای حضرات آیات عظام قم، رئیس جمهور، رئیس مجلس، نخست وزیر و دیگر مقامات مملکتی، شورای عالی قضائی، جامعة مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز تهران، دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه، ائمه جمعه شهرستانها، علماء و مدرسان شهرستانهای مختلف، به وسیله صدا و سیمای جمهوری اسلامی و روزنامههای کشور منتشر گردید.
تشییع باشکوه
از ساعات اولیه صبح جمعه ششم مهر ماه 1363 دهها هزار تن از مردم مسلمان مشهد مقدس و دیگر شهرهای کشور که برای شرکت در مراسم تشییع به این شهر آمده بودند به سوی بیت آن فقید سعید روی آورده تا آنجا که خیابانهای اطراف مملو از جمعیت گردید. در ساعت 9 صبح پیکر پاک آن فقید سعید، به سوی حرم مطهر حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) حمل گردید و نماز میّت با حضور نمایندگان بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) مراجع معظم تقلید، علمای بلاد مختلف اقامه گردید. آنگاه پیکر ایشان در جوار مرقد مطهر ثامن الائمه علیهالسلام در کنار مضجع مرحوم آیتالله العظمی حاج سید محمدهادی میلانی(ره) در جایگاه ابدی آرام گرفت.
عاش سعیداً و مات سعیداً و رحمة الله و برکاته علیه.
[1]. ر.ک: اسناد انقلاب اسلامی، سید حمید روحانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد1، ص 87.
[2]. برای نمونه پیگیریهای ساواک را در این راستا، در اسناد ذیل ملاحظه نمایید:
همین مجموعه، تلگراف رمز ساواک، شماره: 2669/ه 1، تاریخ: 25 /9 /54؛ سند شماره:6844 /312، تاریخ: 26 /9 /54؛ سند شماره: 2795/ه 1، تاریخ: 6 /10 /54؛ سند شماره: 79000 /312، تاریخ: 28 /10 /54؛ سند شماره: 3183/ه 1، تاریخ: 8 /11 /54؛ سند شماره: 8834 /312، تاریخ: 22 /11 /54.
[3]. نقش علمای مشهد در انقلاب، حسن شمسآبادی، صفحه 224.
[4]. همین مجموعه، سند شماره: 3183/ ﻫ 1 ـ 8 /11 /54 و آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی به روایت اسناد، رحیم روحبخش الهآبادی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحه: 138.
[5]. همان، صفحه 139.
[6]. صحیفه امام، جلد 3، صفحه 235.
[7]. همین مجموعه، پیوست سند شماره: 21858/ ﻫ1، تاریخ: 10 /10 /57 و نقش علمای مشهد در انقلاب، حسن شمسآبادی، صص: 332 ـ 325.