گزارش
متن سند:
کمیته مرکزی حزب منحله توده در سال جاری (47) جزوه ای تحت عنوان
«توده ایها در دادگاه نظامی» منتشر نموده و در این جزوه متن دفاعیات پرویز
حکمت جو1، علی خاوری2، صابر محمدزاده و آصف رزم دیده در دادگاه
بدوی و تجدید نظر نظامی ایران تشریح شده است که اهم مطالب آن به شرح زیر
می باشد: «پرویز حکمت جو...
ضمن اشاره به مطالبی که نامبرده در دادگاه بدوی
به عنوان دفاع از خود نموده گفته است که جاسوس خواندن به هیچ مدارک و
دلیلی به سود کیست؟
دوست یا دشمن؟ تا چند
باید این غل و زنجیر
اتهامات در دست و پای
دوستان خلق باشد و
دشمنان قسم خورده ترقی و
تعالی میهن و بدخواهان
سعادت این مرز و بوم برگور
آزادگان پایکوبی کنند.
بنده
و امثال بنده نه جاسوس
هستیم و نه خائن.
جواسیس
و خائنین کسانی هستند که
هزار جا زد و بند دارند و
دشمن این آب و خاک و
تکیه گاه غارتگران خارجی
می باشند و زهد آنها ریا،
احساساتشان دروغین، میهن پرستی آنها کاذب و تنها امر مقدس در نزد آنها
منافع غارتی و استثمار وحشیانه ای است که سالها و از راهها و طرق مختلفه بدان
پرداخته اند.
افسوس نه ادیبم که با قلم و نه خطیبم که با سخن، عشق مقدسم را به
وطنم و هم میهنان بیان دارم.
عشق آتشین من به وطنم، به خلقم، به رفقایم، به
دوستانم، به تمام آنهایی که در راه بهروزی افراد شرافتمندانه و رنجبر در تلاش
می باشند و عشق من به زحمتکشان میهنم و سراسر جهان، عشق و احترام کسانی
است که در راه صلح بین کلیه ملل به جهاد برخاسته اند و این عشق
و احساسات که از خود بیخودم ساخته با زبان الکن من قابل توصیف نیست.
»
«علی خاوری ...
من و امثال من ساخته محیط خودمان هستیم یا بزعم بعضی،
میوه های تلخ این محیط و به نظر اکثریتی نتایج رشد یافته محیط پر از بی عدالتی و
پر از نابرابری وطنمان می باشیم که خواسته ایم و کوشش کرده ایم این تضادها را
تشخیص بدهیم راه حلی برای آنها بیابیم و به حل آن کمک کنیم...
» علی خاوری
ضمن تمجید از اقدامات لنین در روسیه چنین می گوید : «من آن تغییرات شگرف و
حیرت آور را که در زندگی مناسبات تولیدی و مناسبات اجتماعی این کشور بزرگ
بوجود آمده است از نزدیک
دیده ام و شعار انسان دوران
نوین «یکنفر به خاطر همه و
همه به خاطر یکنفر» را بر
روی مناسبات انسانهای
اجتماعی سوسیالیستی
خوانده ام.
روحیه پاک
انترناسیونالیستی، همبستگی
و همدردی با تمام
زحمتکشان جهان و دوستی
ملل را احساس کرده ام و
خلاصه مفهوم سوسیالیسم را
بی واسطه درک نموده ام و
سوسیالیسم رایگانه راه حل
تضادهای جانفرسای
اجتماعی سرمایه داری
می دانم.
این است آنچه که در نتیجه مطالعات و مشاهدات خود در اتحاد جماهیر
شوروی سوسیالیستی آموخته ام، نه آن اتهامات ناروایی که طی کیفر خواست به من
نسبت می دهند.
عشق به سوسیالیسم منافی عشق به میهن و ملت نیست بلکه تکمیل
کننده آنست.
سوسیالیسم را ما بخاطر نجات انسانهای زحمتکش، به خاطر سعادت
بشر و بخاطر اعتقاد و به اعتلای میهنمان دوست داریم.
این نخستین درسی است که
مارکسیسم و حزب به ما آموخته است...
حزب توده ایران پیشروترین و توده ای ترین
حزب و جمعیت سیاسی است که تاریخ مبارزات سیاسی ملت ایران به خاطر دارد و
این حزب از آغاز تشکیل خود و همواره به منافع طبقات زحمتکش ایران و به
آرمانهای عادلانه ملی وفادار بوده و هست.
در نتیجه حقانیت ما و تشخیص صحیح
مشکلات و دردهای اجتماعی ما و ارائه صحیح این مشکلات بود که حزب توده
ایران در اندک زمانی به بزرگترین نیروی سیاسی خاورمیانه مبدل شد و پیوند
ناگسستنی با توده های وسیع مردم ایران برقرار ساخت...
حزب توده ایران از توده ها
و برای توده ها و با توده های زحمتکش میهن ماست...
.
»
صابر محمدزاده «...
اگر سازمانهای وابسته به حزب توده ایران در ادامه برنامه خود
آزاد بودند و به آنها این طور
بیرحمانه حمله نمی شد آیا
آزادی در مملکت ما به چنین
روزی می رسید که امروز
کمترین آثاری از آن نیست؟
نه مجلس، نه دولت، نه رجال،
نه طبقات دیگر مملکت
هیچکدام نمی توانند کمترین
مداخله ای در امور داخلی
مملکت خودشان بکنند.
حتی
مطبوعات که به اصطلاح رکن
چهارم مشروطیت است
کمترین نقشی در راه تأمین
آزادی و احقاق حق افراد کلاً
و جزئا نمی توانند بکنند...
نان
خواستن، آب خواستن، طالب
فرهنگ و بهداشت بودن، بیدار کردن مردم، بوجود آوردن نهضتهای ملی و بالاخره
طلب آزادی و آزادگی از برنامه های علمی خوب ماست چگونه و چرا باید این عمل
جرم شناخته شود؟ چرا باید پیروان مکتب سیاسی را به نام مجرم و به نام جنایتکار به
محاکمه بکشانند؟ دقت کنید قبل از شما این طور رفتار کردند و در کشورهای دیگر
هم این طور کردند.
آیا اثری از آنها باقیست؟اما ملت و ملتها همچنان کوهی از سنگ
برجای خود ایستاده اند».
شهبازی 18 /12 /47
توضیحات سند:
1ـ پرویز حکمت جو فرزند
عباس در سال 1306 در تهران
بدنیا آمد.
پس از طی تحصیلات
متوسطه وارد دانشکده افسری
شد و با درجه ستوان هوائی
تحصیلات نظامی را به پایان
برد.
نامبرده در قسمت موتوری
ارتش مشغول بکار گردید و بعد
از وقایع کودتای 28 مرداد
1332 به علت عضویت در
حزب توده جزو افسران توده ای
معرفی و از سوی ساواک تحت
پیگرد قرار گرفت و به رومانی
گریخت.
طبق گزارشهای
ساواک، حکمت جو در رومانی
در رادیو صوت ایران که از
سوی حزب توده برنامه پخش
می نمود فعالیت داشته است.
در
سال 1337 دادگاه نظامی به
طور غیابی 41 تن از اعضای
سازمان نظامی حزب توده را به
مجازات های مختلف محکوم
می کند و پرویز حکمت جو نیز از
طرف این دادگاه به 10 سال
زندان مجرد محکوم می شود.
نامبرده در سال 39 به عراق
مراجعت و نزد ملامصطفی
بارزانی رفت.
وی مدتی نیز به
گویندگی در بخش فارسی
رادیو بغداد مشغول بود.
نامبرده
در سال 1343 در آستارا مرز
ایران و شوروی دستگیر
می گردد.
مطابق گزارشهای
ساواک و تائید پزشک قانونی
وقت، پرویز حکمت جو در
14 /3 /1353 در زندان هنگام
بازجویی با فرو بردن چنگال
روی میز به پریز برق اقدام به
خودکشی و در اثر برق گرفتگی
فوت نموده است.
(اسناد
ساواک، پرونده های انفرادی)
2ـ علی خاوری ـ فرزند حسن،
متولد 1302 مشهد، نامبرده در
سال 1321 به عضویت حزب
توده در آمده و متعاقبا به عنوان
یکی از تئوریسین های حزب و
فعالین حزب توده در خراسان
محسوب می شده است.
او در
سال 1325 از طریق مرز
باجگیران بطور غیر مجاز از
کشور خارج و به عشق آباد
عزیمت نموده و سپس ضمن
اقامت در شهر گورکی به عنوان
معلم و سپس مدیر مدرسه
مهاجرین به کار پرداخت.
وی
سپس جهت تدریس زبان
فارسی در دانشگاه پکن به
همین اغلام گردید و به مدت سه
سال در آن کشور اقامت داشت و
پس از خاتمه مأموریت در چین،
مجددا به شوروی مراجعت
نموده و در شهر دوشنبه به
تحصیل در رشته ادبیات
پرداخت و هنرمان در انستیتوی
زبان و ادبیات این شهر به کار
ادامه داد.
خاوری در سال 1342 بنا به
دعوت حزب به آلمان شرقی
عزیمت نموده و مأموریت ایجاد
تشکیلات حزبی در داخل کشور
به او واگذار گردید و لذا با نام
مستعار «غفار توکل» از طریق
غیر مجاز و از مرز، عراق وارد
کشور شده و پس از مدتی
فعالیت در همین سال قبل از
خروج از کشور توسط ساواک
دستگیر گردید.
وی پس از
محاکمه و به اتهام انجام
فعالیتهای کمونیستی، اقدام بر
علیه رژیم سلطنتی و جاسوسی
به اعدام و متعاقبا با یک درجه
تخفیف به حبس ابد محکوم
گردید.
خاوری چند ماه قبل از پیروزی
انقلاب از زندان آزاد شده و
جزء اولین کسانی بود که رهبری
تجدید فعالیت حزب را در ایران
بدست گرفت و قبل از ورود
مابقی اعضاء حزب به داخل
کشور اقدام به انتشار «روزنامه
مردم» نمود.
او در پلنوم هفدهم عضو هیئت
دبیران کمیته مرکزی شد و در
سال 1360 به بهانه معالجه
چشم به خارج رفت و پس از
عزیمت به خارج نماینده حزب
در مجله «مسائل صلح و
سوسیالیسم» شد و مسئولیت
سازمان حزب در خارج را به
عهده گرفت و پس از دستگیری
اعضاء حزب در داخل کشور به
عنوان دبیر اول حزب به تجدید
فعالیت در خارج پرداخت.
(خاطرات نورالدین کیانوری،
موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی
دیدگاه، ص 450 و 451 ـ اسناد
ساواک، پرونده های انفرادی)
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در خارج از کشور به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 245