دنباله عکسالعمل برخی از روحانیون و قشریون مذهبی طرفدار خمینی
در رابطه با ایجاد محدودیت از طرف دولت عراق برای روحاله خمینی
متن سند:
دنباله عکسالعمل برخی از روحانیون و قشریون مذهبی طرفدار خمینی
در رابطه با ایجاد محدودیت از طرف دولت عراق برای روحاله خمینی
در چند روز اخیر تعدادی از روحانیون تندرو طرفدار روحاله خمینی، در مذاکراتی که با یکدیگر داشتند، عنوان کردند که دولت عراق محدودیتهائی برای روحاله خمینی فراهم آورده و روحانیون مذکور ضمن تماس با چند تن از آیات و روحانیون سرشناس، خواستار اقدامات هماهنگ آنها برای اعتراض به این اقدام دولت عراق شدند.
به دنبال این تلاشها که برای اعتراض به ایجاد محدودیت برای روحاله خمینی انجام گرفت، برخی از روحانیون طرفدار روحاله خمینی اعلام کردند که دولت عراق از خمینی رفع محدودیت به عمل آورده است (مراتب قبلاً به استحضار رسیده است.)
در پی انتشار خبر ایجاد محدودیت برای روحاله خمینی، تعدادی دیگر از روحانیون تندرو و همچنین طرفداران روحاله خمینی، در مذاکرات خود، ضمن اشاره به موضوع ایجاد محدودیت، به اقداماتی که قرار است علیه دولت عراق انجام گیرد، اشاره کردهاند که چگونگی آن به شرح زیر میباشد:
1 ـ روز 3 /7 /57 (2537 شاهنشاهی)، ابوالحسن بنی صدر (از فعالین جبهه به اصطلاح ملی سوم در خارج از کشور) از پاریس تلفنی با مجدالدین محلاتی 1 (پسر آیتاله بهاءالدین محلاتی) در شیراز تماس گرفته و اظهار داشته:
"عوامل عراقی چند روز است که خمینی را تحت نظر گرفته و منزل وی را کنترل مینمایند"
2 ـ اخیراً سید محمدعلی قاضی طباطبائی (از روحانیون سرشناس تبریز) تلفنی با شخص ناشناسی که لهجه یزدی داشته (احتمالاً شیخ محمد صدوقی از روحانیون افراطی و با نفوذ یزد) بود تماس گرفته و گفته:
" قرار است از طرف روحانیون و طرفداران خمینی تلگرافهای اعتراضآمیزی مبنی بر محاصره منزل خمینی به کشور عراق مخابره شود و در این تلگرافها قید خواهد شد چنانچه کوچکترین صدمهای به خمینی وارد شود، جامعه تشیع بیکار نخواهد نشست و خونهای زیادی ریخته خواهد شد."
قاضی طباطبائی همچنین افزوده:
" قرار است روز 2 /7 /57 تظاهراتی از طرف دانشجویان مقیم کشورهای اروپا در جلو سفارتخانههای عراق واقع در این کشورها برپا شود"
3 ـ روز 4 /7 /57، شخص ناشناسی از تهران تلفنی با شیخ محمد صدوقی در یزد تماس گرفته و خطاب به صدوقی اظهار داشته:
" برای اعتراض به اهانت دولت عراق، قرار شده چهارشنبه (5 /7 /57) تعطیل سراسری اعلام شود و تصمیمات متخذه را آقایان تا عصر امروز (4 /7 /57) اطلاع خواهند داد"
4 ـ روز 4 /7 /57، شخصی به نام کاظم کوچکزاده ضمن مذاکرات تلفنی با شیخ محمد صدوقی، عنوان کرده:
" قرار شده دانشجویان ایرانی مقیم عراق در جلوی سفارتخانه ایران در عراق اجتماع نمایند."
شیخ محمد صدوقی گفته:
" قرار است تمام دانشجویان ایرانی در ممالک خارجی اعتراض نمایند."
نامبرده چنین اظهار داشته:
"باید تلگرافی از طرف اصناف و روحانیون یزد، به عراق مخابره کنم و حسن البکر را محکوم نمایم."
5 ـ روز 4 /7 /57، شخصی به نام " مولائی " تلفنی با شیخ محمد صدوقی تماس گرفته و خطاب به صدوقی گفته:
" قرار بود کارهائی انجام شود ولی دوستان از قم اطلاع دادند که دست نگهدارید و گویا شنبه (8 /7 /57) تعطیل عمومی اعلام خواهد شد."
صدوقی پاسخ داده:
"پس تعطیل عمومی در روز چهارشنبه (5 /7 /57) منتفی است"
مولائی ضمن تایید اظهارات صدوقی، گفته:
" تعطیل عمومی در روز شنبه هم هنوز دقیقاً مشخص نشده است."
6 ـ روز 4 /7 /57، شخصی به نام "موسویان" تلفنی با شیخ محمد صدوقی تماس گرفته و از قول شخصی به نام خاتم که از نجف با موسویان صحبت کرده، اظهار داشته:
" منزل خمینی هنوز در محاصره است، فقط طلاب را راه میدهند البته آنها را بازرسی میکنند و آقا (خمینی) از مامورین علت را پرسیده که مامورین گفتهاند این اقدام برای حفظ جان شما است، ولی خمینی اظهار نموده طرز حفظ جان که این طور نیست من (خمینی) از منزل بیرون نمیآیم و به این رویه اعتراض دارم."
7 ـ ساعت 11: روز 4 /7 /57، سید محمد علی شیرازی (پسر آیتاله سید عبداله شیرازی) در مذاکرات تلفنی که یک نفر از دوستان خود داشته، گفته:
" طبق اطلاع از منزل خمینی رفع محدودیت نشده و در آنجا زد و خوردی رخ داده و چهار نفر نیز کشته شدهاند."
محمد علی شیرازی عنوان نموده که خبر فوق را از شیخ محمد صدوقی شنیده و اضافه کرده:
" در مشهد و همچنین در محافل روحانی نقاط دیگر، تلاشهائی برای اعلام عزای عمومی و تعطیل شروع شده است."
تا کنون خبری در زمنیه زد و خورد در منزل خمینی و کشته شدن چهار نفر، واصل نگردیده است.
8 ـ روز 4 /7 /57، شیخ محمد صدوقی از یزد تلفنی با آیتاله سید کاظم شریعتمداری تماس گرفته و خطاب به آیتاله شریعتمداری گفته:
" مجدداً منزل خمینی را محاصره کردهاند ولی به شدت محاصره قبلی نیست و خوب است یک روز تعطیل عمومی اعلام شود."
آیتاله شریعتمداری، اعلام تعطیل عمومی را ضروری ندانسته و قرار شده در این زمینه با آیاتاله گلپایگانی و نجفی مرعشی مشورت نماید."
9 ـ روز 4 /7 /57، سید کاظم مرعشی (از روحانیون افراطی مشهد) تلفنی با آیتاله سید کاظم شریعتمداری تماس گرفته و اظهار داشته:
" آقایان (روحانیون) در مشهد میگویند اعلامیهای صادر شود و گویا در تهران هم قصد دارند روزهای شنبه و یکشنبه (8 و 9 /7 /57) را تعطیل عمومی اعلام کنند و ضمن مراجعه به سفارت عراق در تهران، تلگرافی نیز به عراق مخابره نمایند."
آیتاله شریعتمداری خطاب به سیدکاظم مرعشی گفته:
" پس از مشورت با آقایان قم (آیاتاله گلپایگانی و نجفی مرعشی) تصمیم خواهیم گرفت ولی باید کاری کرد که در دولت عراق موثر واقع شود."
1 ـ روز 4 /7 /57، آیتاله سید کاظم شریعتمداری ضمن تماس تلفنی با یک نفر از روحانیون تبریز به نام "حکم آبادی"، ضمن صحبت پیرامون وضعیت خمینی، خطاب به "حکمآبادی" گفته:
"در تبریز مواظب باشید، اشخاصی میخواهند سوء استفاده کنند."
11 ـ روز 4 /7 /57، حدود 2 نفر از طلاب علوم دینی به طور پراکنده، به منزل آیتاله شریعتمداری مراجعه و از آیتاله شریعتمداری درخواست نمودهاند که نسبت به ایجاد محدودیت برای روحاله خمینی، عکسالعمل نشان دهد.
آیتاله شریعتمداری هرگونه اقدامی را موکول به تحقیق بیشتر پیرامون قضیه فوق و تبادلنظر با سایر آیات (گلپایگانی و نجفی مرعشی) نموده است.
12 ـ روز 4 /7 /57، ابوالحسن بنی صدر (از فعالین جبهه به اصطلاح ملی سوم) از پاریس تلفنی با آیتاله سید کاظم شریعتمداری تماس گرفته و گفته:
" امروز (4 /7 /57) خبرگزاری فرانسه خبری منتشر کرده که آقایان در قم مسئله نجف را تکذیب کردهاند."
آیتاله شریعتمداری ضمن اظهار بیاطلاعی از این موضوع، بیان کرده:
"در این مورد هیچ خبرگزاری با ما تماس نگرفته است."
ابوالحسن بنیصدردر ادامه اظهارات خود عنوان کرده:
"محاصره منزل خمینی قطع و دوباره برقرار شده است."
نامبرده همچنین اضافه نموده:
"روز شنبه (1 /7 /57) خبری رادیو فرانسه پخش کرده که زنی از ایران با جسارت به خمینی گفته است که باید ساواک تو را بکشد، لیکن از جناب عالی (شریعتمداری) تعریف شده که مرد مبارز هستید."
بنی صدر آنگاه افزوده:
"در فرانسه زمینه فعالیت بهتر از انگلیس است. در پاریس اظهار نظر شده که آیات در قم متحد نیستند."
13 ـ به دنبال ایجاد محدودیت برای روحاله خمینی، روز 4 /7 /57 در بین برخی از طبقات مختلف مردم و تعدادی از روحانیون کرمان شایع شده که روز چهارشبه (5 /7 /57) به منظور اعتراض به اقدام دولت عراق، کلیه بازارها و مغازهها در ایران تعطیل خواهد شد.
14 ـ روز 4 /7 /57، ابوالحسن بنی صدر از پاریس تلفنی با شیخ محمد صدوقی در یزد تماس گرفته و خطاب به صدوقی اظهار داشته:
" امروز (4 /7 /57) با احمد خمینی2 (پسر روحاله خمینی) در نجف تماس گرفتم، گفت محاصره ادامه دارد."
صدوقی پاسخ داده:
"بلی شنیدهام، ولی گویا سبکتر شده است."
بنی صدر به شیخ محمد صدوقی گفته:
" نه خیر، پسر خمینی (احمد) عنوان کرد فرقی نکرده و فقط پریروز (2 /7 /57) چند ساعتی محاصره را قطع کردهاند."
نامبرده ادامه داده:
"گویا قرار است در ایران اعتصاب عمومی اعلام شود."
صدوقی در جواب بیان کرده:
"بلی قرار است شنبه (8 /7 /57) اعتصاب عمومی بشود، لکن صدق و کذب آن هنوز معلوم نیست."
ابوالحسن بنی صدر به شیخ محمد صدوقی اظهار نموده:
" پسر خمینی (احمد) عنوان کرد که تهدیدها ادامه دارد و محاصره شدید است.
خمینی هم گفته هرکاری میخواهید، بکنید، از مردم جدا نمیشوم."
بنیصدر همچنین عنوان کرده:
" این طور که صحبت بود گویا میخواست (احمد خمینی) کاری انجام شود به طوری که سفارت عراق در ایران متوجه این مطلب بشود که با یک ملت طرف است."
شیخ محمد صدوقی طرز عمل در ایران را از مخاطب خود پرسیده که بنی صدر پاسخ داده:
" اگر علماء و هیئتهائی در ایران، به سفارت عراق رفته و اعتراض نمایند خوب است."
15 ـ از صبح روز 4 /7 /57، عدهای از روحانیون و طلاب علوم دینی در منزل آیتاله سید حسن طباطبائی قمی در مشهد اجتماع و قصد دارند به منظور اعتراض به اقدام دولت عراق، اعلامیهای صادر نمایند.
این اجتماع تا ساعت 13: روز مذکور ادامه داشته است.
16 ـ روز 4 /7 /57 به منظور اتخاذ تصمیم علیه دولت عراق در زمینه ایجاد محدودیت برای روحاله خمینی، چند تن از روحانیون تندرو طرفدار روحاله خمینی شهر مشهد از جمله عباس واعظ طبسی، محمد رضا محامی، حسنعلی مروارید و علی خلقی در منزل یک نفر دیگر از روحانیون تندرو این شهر به نام میرزا جواد تهرانی اجتماع نمودهاند.
روحانیون مذکور تصمیم گرفتهاند که در این مورد نامه اعتراضآمیزی به سفارت عراق در تهران نوشته و روز یکشنبه (9 /7 /57) را تعطیل عمومی اعلام نمایند.
ارزیابی خبر:
وجود شایعه در بند 13 و سایر خبرها صحت دارد.
اقدامات انجام شده:
مراتب به نخستوزیری اعلام گردیده است.
توضیحات سند:
1. حجت الاسلام مجدالدین محلاتی، فرزند آیتالله بهاءالدین محلاتى در سال 1304 ﻫ ش در نجف متولد شد و چندى بعد به همراه پدر به شیراز آمد. تحصیلات خود را در همین شهر آغاز کرد و دروس جدید را تا بیست سالگى ادامه داد و در سال 1324 راهى قم شد و نزد اساتید آن زمان به آموزش علوم دینى پرداخت و طى 15 سال، به مدارج بالاى علمى رسید. ایشان در سال 1339 به شیراز بازگشت. حجتالاسلام مجدالدین محلاتى با آغاز نهضت امام خمینى (ره) در سال 1342 به گروه مبارزان پیوست و پایدارى در همین امر موجب شد به ایرانشهر و زاهدان تبعید شود و گاه راهى زندان گردد. نتیجه علاقه ایشان به ترجمه، برگردان دو اثر از دکتر تیجانى تونسى است. همچنین در تألیف برخى از کتابهاى دروس معارف براى دانشگاه شرکت جسته است. حجتالاسلام مجدالدین محلاتى در سال 1379ﻫ ش دار فانی را وداع گفت و به رحمت واسعه الهی پیوست..
3. حجت الاسلام سید احمد خمینى، فرزند روحالله در 1324 ﻫ ش در قم دیده به جهان گشود. پس از گذراندن تحصیلات متوسطه، به توصیه پدر، به فراگیرى علوم اسلامى پرداخت و پس از گذراندن مقدمات، در محضر درس اساتید بزرگى چون سلطانى، فاضل و ابطحى شرکت کرد. پس از آن 5 سال از محضر درس خارج فقه و اصول حضرت امام خمینى، آیتالله حاج شیخ مرتضى حائرى، زنجانى و آیتالله حاج آقا مصطفى خمینى کسب فیض کرد. هنگامى که پدر و برادرش تبعید شدند او وظیفه داشت تا مشعل مبارزه را در کانون قیام، روشن نگه دارد. وى در اواخر سال 1344 به همراه یکى از دوستان، مخفیانه از طریق آبادان به نجف اشرف رفت. وى پس از پنج ماه اقامت در نجف اشرف به ایران بازگشت و به هنگام مراجعت در مرز خسروى به دست ساواک دستگیر و پس از مدتى آزاد شد و به قم رفت. در پایان سال 1345 دوباره براى اطلاع رسانى به پدر بزرگوارش از اوضاع ایران، از طریق خرمشهر به عراق رفت و در همین سفر مُلَبس به لباس روحانى شد و در سلک روحانیون درآمد و پس از مدتى به ایران بازگشت، اما هنگام مراجعت براى دومین بار دستگیر شد و بعد از بازجویى و مدتى حبس در زندان « قزل قلعه» در سال 1346 از زندان آزاد شد. منزل امام خمینى به هنگام حضور او در قم، محل برگزارى مجالس خاص بود و حرکتهاى مبارزان ضد رژیم شاه، از آن خانه رهبرى و هدایت مىشد. در سال 1356 مجدداً عازم نجفاشرف شد و رابط بین امام و سایر مراکز مبارزاتى بود. وى در طول مبارزات خستگى ناپذیر پدر، یار و یاور امام خمینى(ره) بود. سرانجام حاج سید احمد خمینى در آخرین روزهاى سال 1373 پس از عمرى کوشش و مجاهدت به دیار باقى شتافت و در جوار مرقد پدر گرامیش به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی به روایت اسناد ساواک صفحه 320