بحران حاکم بر کشور و چنگالى که با تظاهرات، راهپیمایىها و اعتصابها، گریبان حکومت پهلوى را گرفته بود، ویلیام سولیوان سفیر امریکا در ایران را واداشت که در گزارشى واقعبینانه ـ برخلاف گزارشهاى پیشین ـ به وزارت امور خارجه امریکا اعلام خطر کند و از قول شاه بنویسد که دو راه بیشتر پیش روى محمدرضا پهلوى نیست: استعفا، یاتشکیل دولت نظامى. به دنبال گزارش سولیوان در یازدهم آبان ماه جلسهاى اضطرارى در کاخ سفید برپا شد. نتیجه این نشست در تلفنى که برژینسکى فرداى آن روز (دوازدهم آبان) به شاه کرد، روشن گردید: «به نظر من مشکل شما این است که باید دست به یک سلسله اقدامات خاصى بزنید که اقتدار شما را به نحو مؤثر نشان دهد. شاه به سادگى پاسخ داد: چشم.» توصیه برژینسکى به شاه چیزى جز موافقت امریکا با برپایى یک دولت نظامى نبود.
حوادث روز سیزدهم آبان در تهران، به خواست امریکا و شاه دست به سینه ایران، شتاب بیشترى بخشید. آن روز به مناسبت سالروز تبعید امام خمینى، تظاهرات گستردهاى در کشور برپا شد. با این که تظاهرات تهران پراکنده و نسبت به برخى دیگر از شهرها از حجم کمترى برخوردار بود، اما گشودن آتش مأموران حکومت نظامى به روى دانشجویان و دانشآموزانى که در دانشگاه تهران گرد آمده بودند، فیلمبردارى از این حادثه و سپس نمایش آن در بخش خبرى شب تلویزیون، تأثیر شگرفى در بین مردم سراسر کشور گذاشت. پخش این فیلم مستند برخلاف میل مسؤولان تلویزیون صورت گرفت، اما از فرداى آن روز تظاهرات در شهرهاى گوناگون به واسطه هیجانى که از دیدن این فیلم کوتاه بر مردم مستولى شده بود، فزونى یافت. حکومت، با این که در هواى تجدید سازمان بود، اما از این فرصت بهره گرفت و در روزچهاردهم آبان درتهران اقدام به آتش زدن برخى سینماها،بانکها ، اتوبوسهاى شرکت واحد و دیگر اماکن عمومى کرد. همراه با آتشافروزى و تخریب هدایت شده، شایعاتى نیز درسطح پایتخت جارى شد؛ مثل این که برخى از پادگانها سقوط کرده و یا کودتایى در راه است. این ترفندها، موجب شد که ناآرامىها فراتر از آن چه بود نمایانده شود.ارتشبد اویسى فرماندار نظامى تهران به مأموران خود دستور داده بود که دخالتى در جلوگیرى از تخریبها و آتش زدنها نکنند. سفیر انگلیس نیزمعتقد بود که این اقدامات توسط عوامل حکومت روى مىدهد. آیتاللّه طالقانى نیز که به تازگى از زندان آزاد شده بود، با صدور اطلاعیهاى به دامن زدن فضاى وحشت در بین مردم توسط عوامل حکومت اشاره کرد واز مردم خواست براى خنثى کردن این روش، از درگیرى با مأموران خوددارى کنند.
با زمینه فراهم شده، دولت هفتاد روزه جعفر شریفامامى همان روز (چهاردهم آبان) به خواست شاه استعفا داد و فردایش دولت نظامى، به نخستوزیرى ارتشبد غلامرضا ازهارى روى کار آمد. همزمان شاه پیامى براى مردم ایران خواند و سوگند یاد کرد که اشتباهات گذشته را جبران کند. اما زمان براى این کار بسیار دیر شده بود. منبع ساواک همان روز (15 / 8 / 57) مىنویسد، زمانى که سخنرانى شاه از رادیو پخش مىشد، یک خیاط در خیابان سعدى تهران در برابر این گفته شاه که «ما باید مملکت را نجات دهیم و من هم در کنار شما هستم» چنین گفت: «تمام این اقدامات براى این است که تو بروى، آن وقت مىگویى من هم هستم؟»
با استقرار دولت نظامى شناسایى و دستگیرى آن دسته از مردم که رهبرى تظاهرات را به عهده داشتند آغاز شد و بخشنامههایى براى شدت عمل مأموران مسلح با مردم تظاهرکننده صادر گردید.
همان روز (15 / 8 / 57) روزنامههاى اطلاعات، کیهان و آیندگان، و سازمان رادیو ـ تلویزیون ملى ایران به اشغال نظامیان درآمد. اعتصاب این رسانهها نیز در اعتراض به این تعرض آغاز گردید. درج خبرها و گزارشهاى راهپیمایىها، تظاهرات و اعتراضها در دیگر نشریههایى که به اعتصابیون نپیوسته بودند، منع شد و تا دو ماه بعد سکوتى تحمیلى بر رسانهها حاکم گردید.
دولت نظامى نخستین ضرب شست خود را با کشتن هشت شهروند زنجانى در روز شانزدهم آبان ماه نشان داد.
و اما چند توضیح :
1ـ از مجموعه سندهاى ساواک که به هر نحوى به حرکت انقلابى مردم ایران مربوط مىشد (در دوره تحت بررسى این سلسله از کتابها) بهرهبردارى شده است و تدوین گران، بناى حذف سندى نداشتهاند مگر در این موارد :
الف ـ سندهاى تکرارى .
ب ـ بین اسناد دستنویس و تایپ شده که مشابه هم بودهاند، سندهاى تایپ شده انتخاب شده است. در مواردى که نسخه تایپ شده یافت نشده، از سند دستنویس استفاده شده است.
ج ـ بولتنهایى که در برگیرنده خلاصهاى از گزارشهاى ارسالى از مراکز مختلف ساواک بودند به دلیل تکرارى بودن و درج اخبار خلاصه، حذف شدهاند. اما آن دسته از خبرهاى این بولتنها که سند مشروح آن یافت نشده است، به نقل از شماره جلد بایگانى آن، در پاورقىها مورد استناد قرار گرفته است.
د ـ در میان سندهایى که محتواى تکرارى داشتهاند، اولویت به سندى داده شده است که حجم بیشترى از جزئیات حادثه را در خود داشته است.
ه ـ سندهاى ناقص (جز در چند مورد اندک) که شامل اسناد چند برگى بوده و صفحات پسین یا پیشین آن یافت نشده، معمولاً مورد استفاده قرار نگرفتهاند، مگر در مواردى اندک. علت این امر حاکمیت بحران بر ساواک در واپسین ماههاى پیروزى انقلاب اسلامى بوده که فرصت طبقه بندى و بایگانى وجود نداشته است و یا در تسخیر دفاتر ساواک به نحوى از بین رفته است.
و ـ سندهایى که هیچ ارتباطى با نهضت اسلامى نداشتهاند، همچون تحلیل ساواک از کشورهاى منطقه، حوادث طبیعى و....
2ـ در چینش سندها اولویت با وقوع حادثه بوده است.بنابراین قبل از این که تاریخ ارسال گزارش، تاریخ رسیدن خبربه منبع و...مدنظر باشد،زمان حادثهاى که سند درباره آن گزارش مىدهد،مورد نظر بوده است.
3ـ حروف چینى سندها مطابق نگارش اصل آنها بوده است و هیچ تغییرى در جمله نویسى آنها داده نشده است. فقط در مواردى که کلمه، تعبیر، تاریخ و یا مضمون سندى اشتباه بوده، در پاورقى (با توضیح) یا در متن سندها (بین دو قلاب) تذکر داده شده است.
4ـ تاریخ به کار رفته در سندها، گاه شمسى و گاه شاهنشاهى است و بیش از همه از تاریخ 2537 که مطابق 1357 شمسى است استفاده شده است. عدد 37 در تاریخ این اسناد حاکى از سال 57 است که تغییر داده نشده است.
5ـ همچنانکه در کتابهاى پیشین ملاحظه کردید، پاورقىهاى این مجموعه یا با عدد آمده است و یا با ستاره. پاورقىهاى شمارهدار توضیح برخى ازاعلام یا موضوعات متن سند است،اما پاورقىهاى ستارهداربه مهمترین موضوع آن روز(مطابق با تاریخ سند)اشاره مىکند.این پاورقیها بعضا با متن سند مرتبط هستند و درمواقعى دیگر ارتباط مستقیمى با سندندارند. با این حال به دلیل واقع شدن خواننده در ظرف زمان وآگاهى از رویدادهاى دیگرى که موقعیت رژیم شاه ویا نهضت اسلامى را بهترنمایان مىکند،یاد شدهاند.
6ـ دستورالعمل ساواک این بود که انعکاس تعابیرضدشاه درگزارشهایى که منابع وجاسوسان این دستگاه امنیتى مىنوشتند،باکدنگاشته شود.این کدها براى محمدرضا پهلوى،کلمه«منصور»وعدد«66» بود.
بنابراین تعابیر «مرگ بر 66» و یا «نابود باد حکومت منصور» که در سندها دیده مىشوند همان «مرگ بر شاه» و «نابود باد حکومت شاه» است.
7ـ در بیشتر گزارشهاى ساواک، نظرهایى داده شده که از نظر دهنده با کلمات رمز یاد شده است. این کلمات رمز معمولاً اسامى روزهاى هفته است و منظور از آنها این است:
نظریه شنبه : نظریه منبع نفوذى ساواک (گزارشگر) است که از طریق مشاهده مستقیم یا از راههاى دیگر ارائه شده است.
نظریه یکشنبه : نظریه رهبر عملیات است که پس از گزارش منبع نفوذى آن را تأیید یا تحلیل مىکند.
نظریه دوشنبه : نظریه رئیس دایره عملیات است.
نظریه سه شنبه : نظریه امنیت داخلى است.
نظریه چهارشنبه : نظریه رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.
8ـ از حروف چینى سربرگ سندها خوددارى و صرفا به درج نوع سند (برگ خبر، گزارش خبر، تلفنگرام و...) و موضوع آن اکتفا شده است. همچنین نوع طبقه بندى سندها (محرمانه، خیلى محرمانه و سرى) نیز نیامده است. علت این امر آمدن اصل اسناد در صفحات مورد نظر بوده است، به طورى که علاقمندان مىتوانند با مراجعه به خود سربرگ سندها اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنند. در سربرگ سندها برخى علائم با رمز آمده است. از جمله آنها مبدأ خبر است که منظور از آن رمزها این است:
1 ه (ساواک گیلان)، 2 ه (ساواک مازندران)، 3 ه (ساواک آذربایجان شرقى)، 4 ه (ساواک آذربایجان غربى)، 5 ه (ساواک کرمانشاه)، 6 ه (ساواک خوزستان)، 7 ه (ساواک فارس)، 8 ه (ساواک کرمان)، 9 ه (ساواک خراسان)، 10 ه (ساواک اصفهان)، 11 ه (ساواک سیستان و بلوچستان)، 12 ه (ساواک کردستان)، 13 ه (ساواک همدان)، 14 ه (ساواک سمنان)، 15 ه (ساواک لرستان)، 16 ه (ساواک بوشهر)، 17 ه (ساواک هرمزگان)، 18 ه (ساواک کهگیلویه و بویر احمد)، 19 ه (ساواک چهار محال بختیارى)، 20 ه (ساواک تهران)، 21 ه (ساواک قم)، 22 ه (ساواک اراک)، 23 ه (ساواک قزوین) 24 ه (ساواک ایلام)،25 ه (ساواک زنجان)، 26 ه (ساواک یزد) بودهاند.
همچنین مقصد خبر نیز با علائم رمز عنوان شده است که قریب به اتفاق آنها مربوط به ادارات تابعه اداره کل سوم (امنیت داخلى) ساواک بوده است.
اداره کل سوم از هفت بخش تشکیل مىشد که عبارتند از : 1ـ مدیریت اداره کل سوم 2ـ اداره یکم عملیات و بررسى 3ـ اداره دوم عملیات و بررسى 4ـ اداره سوم کل سوم 5 ـ اداره چهارم کل سوم 6ـ اداره پنجم کل سوم 7ـ اداره ششم کل سوم.
اجزاء اداره یکم عملیات وبررسى شامل:310 (دفتراداره یکم عملیات وبررسى)،311 (بخش احزاب و دستجات کمونیستى)، 312 (بخش احزاب و دستجات سیاسى و مذهبى افراطى)، 313 (بخش هدفهاى تازه و فعالیتهاى مربوط به عرب زبانان ناراحت و بلوچهاى حاد ایرانى)، 314 (اکراد) و 315 (فعالیتهاى خارجى) بوده است.
اجزاء اداره دوم عملیات و بررسى شامل :
320 (دفتر اداره دوم عملیات و بررسى)، 321 (بخش دانشگاه تهران)، 322 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى تهران)، 323 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى استانها و شهرستانها) و 324 (بخش آموزش و پرورش و مدارس در تهران و استانها و شهرستانها) بوده است.
اجزاء اداره کل سوم شامل :
330 (دفتر اداره سوم کل سوم)، 331 (بخش ممالک اسکاندیناوى و اروپاى شرقى)، 332 (بخش کشورهاى اروپاى غربى)، 333 (بخش آمریکا و کانادا و آمریکاى جنوبى و مرکزى) و 334 (بخش خاورمیانه و کشورهاى غربى و ممالک قاره آسیا و آفریقا) بوده است.
اجزاء اداره چهارم کل سوم شامل :
340 (دفتر اداره چهارم کل سوم)، 341 (بخش احزاب و دستجات راست، انجمنها و اتحادیههاى دولتى و خصوصى)، 341 (بخش وزارتخانهها و ادارات و سازمانهاى دولتى)، 343 (بخش کارگرى)، 344 (بخش اصناف و بازرگانان)، 345 (بخش کشاورزى و امور زراعى)، 346 (بخش عشایر و قاچاق اسلحه و مهمات و کالا)، 347 (بخش جراید و سینما و تلویزیون)، 348 (بخش نارضایتىهاى عمومى) و 349 (بخش روابط عمومى) بوده است.
اجزاء اداره پنجم کل سوم شامل :
350 (دفتر اداره پنجم کل سوم)، 351 (بخش دکترین و آموزش و سازمان و وظایف رهبران عملیات امنیت داخلى)، 352 (بخش سانسور و کنترل مکاتبات) و 353 (بخش منابع و مأموران و گروههاى تعقیب و مراقبت) بوده است.
اجزاء اداره ششم کل سوم شامل:
360 (دفتر اداره ششم کل سوم)، 361 (بخش فیش)، 362 (بخش بایگانى) و 363 (بخش بررسى و تجزیه) بوده است.
9ـ توضیح اعلام در پاورقىها، به ویژه درج زندگى نامه معاریف، به یک بار بسنده شده است. براى مثال وقتى زندگى نامه مرحوم آیتاللّه العظمى گلپایگانى در جلد اول یاد شد از تکرار آن در مجلدات بعدى خوددارى شده است.
10ـ شمارى از سندها مربوط است به توزیع اعلامیه، کشف جزوهها و کتابها، ضبط نامههاى پستى و بالاخره مدرکى که به دست ساواک افتاده است. معمولاً در یکى از نظریههاى این نوع سندها نوشته شده است که اعلامیه، کتاب، نامه یا ... به ضمیمه است. توضیح این که بسیارى از این سندها به صورت مجزا در پروندهها نگهدارى مىشوند و در مواردى اندک ضمیمه یاد شده کنار سند بوده است. در تدوین این مجموعه کتابها، ضمائم اسناد در صورت بودن یا در پاورقى مورد اشاره قرار گرفتهاند و یا در بخش ضمیمه کتاب.
11ـ کتاب حاضر مقطع زمانى 11 / 8 / 57 تا 20 / 8 / 57 را در برگرفته است. مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات امیدوار است با ورود این حجم از اطلاعات به حوزه تاریخ معاصر ایران، راه پژوهشهاى تازه درباره انقلاب اسلامى ایران هموارتر گردد.