صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع‌‌: مجلس ترحیم سعیدی در مسجد مشیرالسلطنه

تاریخ سند: 28 خرداد 1349


موضوع‌‌: مجلس ترحیم سعیدی در مسجد مشیرالسلطنه


متن سند:

موضوع‌‌: مجلس ترحیم سعیدی در مسجد مشیرالسلطنه

از ساعت 16:30 مورخه ۲۵/۳/۴۹ مجلس ختمی به مناسبت فوت سعیدی در مسجد مشیرالسلطنه واقع در خیابان مسگرآباد خیابان اهل على برگزار گردید و جمعاً حدود ۸۰۰ نفر شرکت کرده بودند ضمناً شجونی و مهدوی و طباطبائی برادر زن سعیدی نیز در این مجلس مشاهده شدند. پس از خواندن قرآن در ساعت ۱۸ سیدی به نام موسوی که دارای هیکلی درشت، و عینکی دودی بر چشم داشت به منبر رفت. ابتدا مشارالیه مرگ سعیدی را به پیشگاه امام زمان تسلیت گفت و سپس اضافه نمود من نمی‌دانم سعیدی را چگونه از بین بردند، همین قدر می‌دانم که سعیدی در راه مبارزه و هدف خود و پشتیبانی از اسلام و حقانیت کشته شد. در کشوری که با روحانیت اینطور رفتار شود و روحانیت نتواند حرفش را بزند، در مملکتی که روحانیت نتواند حقایق را بنویسد، آن مملکت کشور حیوانات است. سعیدی در راه هدفش جان داد اما دست از برنامه خود برنداشت. این احترام روحانیت است که بدون اعلامیه و آگهی، هزاران نفر دور قم جمع شده‌اند. روحانیت باید قابل احترام باشد. روحانیت از هیچ چیز ترس ندارد. اگر صدها سعیدی را در جلوی چشم ما سر ببرند روحانیت دست از مبارزه بر نمی‌دارد مگر خون ما از خون سعیدی رنگین‌تر است؟ با زندان بردن‌‌ها و تبعید کردن‌‌ها نمی‌توانند مقام روحانیت را پایین بیاورند. با یک اعلان رادیو که خبر مرگ ‌‌‌آیت‌الله بروجردی را پخش کرد چقدر جمعیت به قم آمد، بطوری که فاصله ۵۰۰ متر راه سه ساعت طول کشید تا جنازه ‌‌‌آیت‌الله به صحن مطهر رسید. این مقام روحانیت است، با زور و قدرتشان می‌خواهند با روحانیت مبارزه کنند این روحانیت است که به خاطر ملت به زندان می‌رود و حتی جان می‌دهد اگر به قدرت و زورشان می‌نازند و با قدرت می‌خواهند روحانیت را بکوبند باید بدانند که کار اشتباهی است. سر شب که بخوابند نیمه شب خود را ناگهان از هستی ساقط خواهند دید. مگر نادر سر شب نقشه فلان کار را نداشت؟
سر شب به سر قصد تاراج داشت
سحرگه نه تن سر نه سر تاج داشت
مردم روحانیت را می‌خواهند و با مرگ سعیدی اسلام متوقف نخواهد شد من هم اکنون در تمام چشمها اشک می‌بینم که زندگانی ‌‌‌آیت‌الله سعیدی مانند موسی بن جعفر و مرگ او هم مانند موسی بن جعفر بود زندان و سپس شهادت. موسوی در خاتمه گفت: من یکی از کوچکترین افراد روحانی می‌باشم و آنطور که باید و شاید نتوانستم حق این منبر را ادا کنم. دوستان وعاظ من اینجا بودند ولی قرعه به نام من افتاد. حق بود که دوست ارجمند جناب آقای شجونی منبر می‌آمد و حقایق را می‌گفت. (توضیح آن که در تمام مدتی که موسوی مطالبی راجع به سعیدی می‌گفت مردم گریه می‌کردند) در خاتمه یاد شده روحانیت و مراجع تقلید را دعا نمود و با صدای بلند گفت.
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
و مردم بلند آمین گفتند. در پایان موسوی اعلام داشت: از آقایانی که برای مرحوم سعیدی ختم می‌گذارند تقاضا می‌شود قبلاً موضوع را به اطلاع بستگان ایشان برسانند. در این موقع طباطبایی برادر زن سعیدی از جای بلند شد و گفت: منظور آن است که با ما تماس بگیرید تا گوینده‌‌‌ای انتخاب نماییم که بتواند حق سعیدی را بگوید و هدف او را بیان کند که درباره او ظلم نشود.۱

نظریه منبع: منبع نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات: رهبر عملیات نظری ندارد.
نظریه ۲۰ه‍ ‍۳: ۲۰ ه‍‍ س ۲ نظری ندارد
...... در مورد دستگیری موسوی اقدام شود
۲۷/۳
۶۲۰۹۱ ارسال شود
28 /3 /49

توضیحات سند:

۱- آنچه رژیم شاهنشاهی را به وحشت‌انداخت آن بود که مردم و روحانیون در برابر توطئه کشتن سعیدی قهرمانانه ایستادند و با فداکاری و ایثار، نقشه‌های رژیم شاه را نقش بر آب کردند. استقبال پرشکوه مردم از مراسم گرامی‌داشت سعیدی به پایه‌ای بود که رژیم شاه را به عقب نشینی واداشت و به رغم دستور سپهبد مقدم مبنی بر جلوگیری از برگزاری مراسم، ملت ایران آن چنان توفنده و کوبنده به صحنه آمد که یارای هرگونه برابری و رویارویی با مردم را از رژیم سلب کرد. گزارشهای مکرر ساواک از مراسم بزرگداشت شهید سعیدی در تهران، قم و دیگر شهرستانها بازگو کنده شکست توطئه رزیم و پیشبرد و تداوم نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی است.  

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک صفحه 513


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.