کتاب یازدهم که در برگیرنده رویدادهاى نیمه دوم شهریور ماه 1357 است با اعتصاب سراسرى روز شانزدهم شهریور، به ویژه در تهران، آغاز مىشود. به دعوت روحانیان پیشرو تهران در این روز راهپیمایى بزرگى صورت گرفت. در این حرکت اجتماعى همچون راهپیمایى بزرگ عید فطر (13 / 6 / 57) مردم بار دیگر نفى سلطنت و تغییر نظام حکومتى را خواستار شدند و نیز با گل و گلاب و نقل از نظامیانى که در خیابانها مستقر بودند استقبال کردند. این شیوه از مخالفت که با دفع حکومت و جذب ارتش همراه بود، هر چه زودتر مىباید متوقف مىگردید، چرا که ادامه آن موجب تزلزل هر چه بیشتر پایههاى سلطنت مىشد. برپایى حکومت نظامى تنها چاره پیشرو بود. مقامات بلندپایه نظامى و امنیتى حکومت بیش از دیگر دولتمردان به ایجاد حکومت نظامى تاکید داشتند. در واپسین ساعات روز شانزدهم شهریور اعلامیه برقرارى حکومت نظامى در تهران و یازده شهر دیگر نوشته شد.
با این که روحانیان تهران براى روز هفدهم شهریور تظاهرات و راهپیمایىاى پیشبینى نکرده بودند، اما مردم قرار تجمع این روز را در میدان ژاله گذاشتند. طعم تلخ این حکومت ساعت 9 صبح به مردم حاضر در میدان چشانده شد و با گشودن رگبار مسلسلها تعداد قابل توجهى از مردم به شهادت رسیدند و بسیارى زخمى شدند.
از همان روز این شایعه در سطح کشور پراکنده شد که سربازان اسرائیلى دست به این کشتار وحشیانه زدهاند. مردم باور نمىکردند که هموطنان نظامىشان این چنین به روى آنها آتش بگشایند.
حادثه 17 شهریور تأثیر عمیقى بر روند نهضت مردم ایران گذاشت؛ با این که ظاهرا سه هفته کشور را با آرامش نسبى روبهرو کرد، ولى نه تنها توقفى در روند انقلاب ایجاد نشد بلکه کینه عمومى از حکومت شاهنشاهى بیشتر گردید؛ کینهاى که سربسته باقى نماند ـ مانند آنچه پس از 15 خرداد 1342 روى داد ـ و همچنان تا سقوط سلطنت فوران کرد.
کشور یک هفته دست به اعتصاب زد. تمامى بازارها و بیشتر اماکن کسب تا 25 شهریور به عنوان اعتراض به این کشتار وحشیانه تعطیل بودند.
حکومت نظامى تا واپسین روز دوام نظام شاهنشاهى پابرجا بود، اما عملاً کارآیى نداشت و هرگز نتوانست مقررات خشک خود را به پیکره شهرها تزریق کند. براى نمونه با این که اجتماع بیش از سه نفر در حکومت نظامى ممنوع بود، اما در بعضى از شهرها تظاهرات بزرگى روى مىداد و مأموران حکومت نظامى واکنشى از خود نشان نمىدادند.
خبر ناپدید شدن امام موسى صدر از دیگر وقایع ناگوارى بود که در همین زمان به ایران رسید و روحانیان را براى مدتى به تلاطم واداشت. پىجویى او یکى از دلمشغولىهاى سران نهضت شد. امام موسى صدر براى شرکت در سالگشت پیروزى کودتا در لیبى به آن کشور رفته بود، اما زودتر از موعد مقرر آنجا را ترک کرد. ظاهرا او به سوى رم، پایتخت ایتالیا حرکت نمود، اما هرگز نشانى از او چه در ایتالیا و چه در لیبى به دست نیامد. امام خمینى تلاش فراوانى براى یافتن وى صورت دادند که به نتیجه نرسید. ایشان در دو تلگراف جداگانه به آقایان یاسر عرفات و حافظ اسد خواستار پىگیرى این موضوع شدند، که نتیجهاى در برنداشت.
زلزله طبس شوک دیگرى بود که از ناحیه طبیعت وارد شد. بیست و پنجم شهریور زلزلهاى به قدرت 7 / 7 ریشتر طبس و اطراف آن را لرزاند. این حادثه دهشتناک ساعت 19 و 36 دقیقه روى داد و منطقه را با خاک یکسان کرد. خبرنگار رادیو لندن پس از دیدار خود از طبس نوشت که فقط یک بمب اتمى مىتوانست چنین ویرانهاى از شهر تاریخى طبس و دهکدههاى اطراف آن بسازد. دولت شاه عزاى عمومى اعلام کرد و خواستار کمک مردم شد. جامعه ایرانى هر دو اقدام را صورت دادند اما نه به واسطه اعلام دولت. ملت که عزادار شهداى خود بود، در غم کشتهشدگان این حادثه شریک شد و کمکهاى خود را از طریق ستادهایى که روحانیان تشکیل داده بودند، به دست بازماندگان زلزله طبس رساند.
امام خمینى نیز در اعلامیهاى خطاب به مردم گفتند که مبادا شوک وارد شده آنان را از ادامه نهضت دور سازد، چرا که این بهترین فرصت براى حکومت شاه است که از مردم بخواهد در قبال این حادثه آرامش خود را حفظ کنند. اما کشته شدن پسر آیتاللّه گلپایگانى در راه طبس که براى کمکرسانى راهى آن منطقه شده بود ورق حوادث را بار دیگر برگرداند. چرا که مجالس ترحیم او که تقریبا در بیشتر شهرها برپا شد، ماجراى تازهاى براى اوجگیرى مخالفتها و تظاهرات بود.
و اما چند توضیح :
1ـ از مجموعه سندهاى ساواک که به هر نحوى به حرکت انقلابى مردم ایران مربوط مىشد (در دوره تحت بررسى این سلسله از کتابها) بهرهبردارى شده است و تدوین گران، بناى حذف سندى نداشتهاند مگر در این موارد :
الف ـ سندهاى تکرارى .
ب ـ بین اسناد دستنویس و تایپ شده که مشابه هم بودهاند، سندهاى تایپ شده انتخاب شده است. در مواردى که نسخه تایپ شده یافت نشده، از سند دستنویس استفاده شده است.
ج ـ بولتنهایى که در برگیرنده خلاصهاى از گزارشهاى ارسالى از مراکز مختلف ساواک بودند به دلیل تکرارى بودن و درج اخبار خلاصه، حذف شدهاند. اما آن دسته از خبرهاى این بولتنها که سند مشروح آن یافت نشده است، به نقل از شماره جلد بایگانى آن، در پاورقىها مورد استناد قرار گرفته است.
د ـ در میان سندهایى که محتواى تکرارى داشتهاند، اولویت به سندى داده شده است که حجم بیشترى از جزئیات حادثه را در خود داشته است.
ه ـ سندهاى ناقص (جز در چند مورد اندک) که شامل اسناد چند برگى بوده و صفحات پسین یا پیشین آن یافت نشده، معمولاً مورد استفاده قرار نگرفتهاند، مگر در مواردى اندک. علت این امر حاکمیت بحران بر ساواک در واپسین ماههاى پیروزى انقلاب اسلامى بوده که فرصت طبقه بندى و بایگانى وجود نداشته است و یا در تسخیر دفاتر ساواک به نحوى از بین رفته است.
و ـ سندهایى که هیچ ارتباطى با نهضت اسلامى نداشتهاند، همچون تحلیل ساواک از کشورهاى منطقه، حوادث طبیعى و....
2ـ در چینش سندها اولویت با وقوع حادثه بوده است. بنابراین قبل از این که تاریخ ارسال گزارش، تاریخ رسیدن خبر به منبع و... مدنظر باشد، زمان حادثهاى که سند درباره آن گزارش مىدهد، مورد نظر بوده است.
3ـ حروف چینى سندها مطابق نگارش اصل آنها بوده است و هیچ تغییرى در جمله نویسى آنها داده نشده است. فقط در مواردى که کلمه، تعبیر، تاریخ و یا مضمون سندى اشتباه بوده، در پاورقى (با توضیح) یا در متن سندها (بین دو قلاب) تذکر داده شده است.
4ـ تاریخ به کار رفته در سندها، گاه شمسى و گاه شاهنشاهى است و بیش از همه از تاریخ 2537 که مطابق 1357 شمسى است استفاده شده است. عدد 37 در تاریخ این اسناد حاکى از سال 57 است که تغییر داده نشده است.
5ـ همچنانکه در کتابهاى پیشین ملاحظه کردید، پاورقىهاى این مجموعه یا با عدد آمده است و یا با ستاره. پاورقىهاى شمارهدار توضیح برخى از اعلام یا موضوعات متن سند است، اما پاورقىهاى ستارهدار به مهمترین موضوع آن روز (مطابق با تاریخ سند) اشاره مىکند. این پاورقیها بعضا با متن سند مرتبط هستند و در مواقعى دیگر ارتباط مستقیمى با سند ندارند. با این حال به دلیل واقع شدن خواننده در ظرف زمان و آگاهى از رویدادهاى دیگرى که موقعیت رژیم شاه و یا نهضت اسلامى را بهتر نمایان مىکند، یاد شدهاند.
6ـ دستورالعمل ساواک این بود که انعکاس تعابیر ضدشاه در گزارشهایى که منابع و جاسوسان این دستگاه امنیتى مىنوشتند، با کد نگاشته شود. این کدها براى محمدرضا پهلوى، کلمه «منصور» و عدد «66» بود. بنابراین تعابیر «مرگ بر 66» و یا «نابود باد حکومت منصور» که در سندها دیده مىشوند همان «مرگ بر شاه» و «نابود باد حکومت شاه» است.
7ـ در بیشتر گزارشهاى ساواک، نظرهایى داده شده که از نظر دهنده با کلمات رمز یاد شده است. این کلمات رمز معمولاً اسامى روزهاى هفته است و منظور از آنها این است:
نظریه شنبه : نظریه منبع نفوذى ساواک (گزارشگر) است که از طریق مشاهده مستقیم یا از راههاى دیگر ارائه شده است.
نظریه یکشنبه : نظریه رهبر عملیات است که پس از گزارش منبع نفوذى آن را تأیید یا تحلیل مىکند.
نظریه دوشنبه : نظریه رئیس دایره عملیات است.
نظریه سه شنبه : نظریه امنیت داخلى است.
نظریه چهارشنبه : نظریه رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.
8ـ از حروف چینى سربرگ سندها خوددارى و صرفا به درج نوع سند (برگ خبر، گزارش خبر، تلفنگرام و...) و موضوع آن اکتفا شده است. همچنین نوع طبقه بندى سندها (محرمانه، خیلى محرمانه و سرى) نیز نیامده است. علت این امر آمدن اصل اسناد در صفحات مورد نظر بوده است، به طورى که علاقمندان مىتوانند با مراجعه به خود سربرگ سندها اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنند. در سربرگ سندها برخى علائم با رمز آمده است. از جمله آنها مبدأ خبر است که منظور از آن رمزها این است:
1 ه (ساواک گیلان)، 2 ه (ساواک مازندران)، 3 ه (ساواک آذربایجان شرقى)، 4 ه (ساواک آذربایجان غربى)، 5 ه (ساواک کرمانشاه)، 6 ه (ساواک خوزستان)، 7 ه (ساواک فارس)، 8 ه (ساواک کرمان)، 9 ه (ساواک خراسان)، 10 ه (ساواک اصفهان)، 11 ه (ساواک سیستان و بلوچستان)، 12 ه (ساواک کردستان)، 13 ه (ساواک همدان)، 14 ه (ساواک سمنان)، 15 ه (ساواک لرستان)، 16 ه (ساواک بوشهر)، 17 ه (ساواک هرمزگان)، 18 ه (ساواک کهگیلویه و بویر احمد)، 19 ه (ساواک چهار محال بختیارى)، 20 ه (ساواک تهران)، 21 ه (ساواک قم)، 22 ه (ساواک اراک)، 23 ه (ساواک قزوین) 24 ه (ساواک ایلام)،25 ه (ساواک زنجان)، 26 ه (ساواک یزد) بودهاند.
همچنین مقصد خبر نیز با علائم رمز عنوان شده است که قریب به اتفاق آنها مربوط به ادارات تابعه اداره کل سوم (امنیت داخلى) ساواک بوده است.
اداره کل سوم از هفت بخش تشکیل مىشد که عبارتند از : 1ـ مدیریت اداره کل سوم 2ـ اداره یکم عملیات و بررسى 3ـ اداره دوم عملیات و بررسى 4ـ اداره سوم کل سوم 5 ـ اداره چهارم کل سوم 6ـ اداره پنجم کل سوم 7ـ اداره ششم کل سوم.
اجزا اداره یکم عملیات و بررسى شامل : 310 (دفتر اداره یکم عملیات و بررسى)، 311 (بخش احزاب و دستجات کمونیستى)، 312 (بخش احزاب و دستجات سیاسى و مذهبى افراطى)، 313 (بخش هدفهاى تازه و فعالیتهاى مربوط به عرب زبانان ناراحت و بلوچهاى حاد ایرانى)، 314 (اکراد) و 315 (فعالیتهاى خارجى) بوده است.
اجزاء اداره دوم عملیات و بررسى شامل :
320 (دفتر اداره دوم عملیات و بررسى)، 321 (بخش دانشگاه تهران)، 322 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى تهران)، 323 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى استانها و شهرستانها) و 324 (بخش آموزش و پرورش و مدارس در تهران و استانها و شهرستانها) بوده است.
اجزاء اداره کل سوم شامل :
330 (دفتر اداره سوم کل سوم)، 331 (بخش ممالک اسکاندیناوى و اروپاى شرقى)، 332 (بخش کشورهاى اروپاى غربى)، 333 (بخش آمریکا و کانادا و آمریکاى جنوبى و مرکزى) و 334 (بخش خاورمیانه و کشورهاى غربى و ممالک قاره آسیا و آفریقا) بوده است.
اجزاء اداره چهارم کل سوم شامل :
340 (دفتر اداره چهارم کل سوم)، 341 (بخش احزاب و دستجات راست، انجمنها و اتحادیههاى دولتى و خصوصى)، 341 (بخش وزارتخانهها و ادارات و سازمانهاى دولتى)، 343 (بخش کارگرى)، 344 (بخش اصناف و بازرگانان)، 345 (بخش کشاورزى و امور زارعى)، 346 (بخش عشایر و قاچاق اسلحه و مهمات و کالا)، 347 (بخش جراید و سینما و تلویزیون)، 348 (بخش نارضایتىهاى عمومى) و 349 (بخش روابط عمومى) بوده است.
اجزاء اداره پنجم کل سوم شامل :
350 (دفتر اداره پنجم کل سوم)، 351 (بخش دکترین و آموزش و سازمان و وظایف رهبران عملیات امنیت داخلى)، 352 (بخش سانسور و کنترل مکاتبات) و 353 (بخش منابع و مأموران و گروههاى تعقیب و مراقبت) بوده است.
اجزاء اداره ششم کل سوم شامل:
360 (دفتر اداره ششم کل سوم)، 361 (بخش فیش)، 362 (بخش بایگانى) و 363 (بخش بررسى و تجزیه) بوده است.
9ـ توضیح اعلام در پاورقىها، به ویژه درج زندگى نامه معاریف، به یک بار بسنده شده است. براى مثال وقتى زندگى نامه مرحوم آیتاللّه العظمى گلپایگانى در جلد اول یاد شد از تکرار آن در مجلدات بعدى خوددارى شده است.
10ـ شمارى از سندها مربوط است به توزیع اعلامیه، کشف جزوهها و کتابها، ضبط نامههاى پستى و بالاخره مدرکى که به دست ساواک افتاده است. معمولاً در یکى از نظریههاى این نوع سندها نوشته شده است که اعلامیه، کتاب، نامه یا ... به ضمیمه است. توضیح این که بسیارى از این سندها به صورت مجزا در پروندهها نگهدارى مىشوند و در مواردى اندک ضمیمه یاد شده کنار سند بوده است. در تدوین این مجموعه کتابها، ضمائم اسناد در صورت بودن یا در پاورقى مورد اشاره قرار گرفتهاند و یا در بخش ضمیمه کتاب.
11ـ کتاب حاضر مقطع زمانى 16 / 6 / 57 تا 31 / 6 / 57 را در برگرفته است. مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات امیدوار است با ورود این حجم از اطلاعات به حوزه تاریخ معاصر ایران، راه پژوهشهاى تازه درباره انقلاب اسلامى ایران هموارتر گردد.