نخستین ماه تابستان در سال 1357 با چهرهاى ظاهرا آرام شروع شد اما تظاهرات مردم در دو شهر شیراز و کرمانشاه در روزهاى هشتم و نهم این ماه و سپس سخنرانیهایى که در شب دوازدهم تیرماه به مناسبت مبعث حضرت رسول اکرم (ص) در مساجد شهرهاى مختلف ایراد شد نشان داد که حرکت مردم علیه نظام سلطنتى از تلاطم نیفتاده است.
امام خمینى در تیرماه تنها یک اعلامیه منتشر کردند که همین اعلامیه کوتاه در سرنوشت این ماه، بسیار مهم افتاد. امام در پاسخ به پرسشهاى مکررى که درباره شیوه برپایى جشنهاى ماه شعبان به ویژه روز تولد حضرت مهدى (ع) از ایشان شده بود، نوشتند: «رژیم منحط براى مسلمین ایران عیدى نگذاشته است. دست شاه تا مرفق به خون ملت ایران فرو رفته و در حال حاضر ملت عزیز در عزاى عزیزان خود نشسته.» امام در بخش دیگرى از پاسخ خود نوشتند: «ما روزى را عید مىگیریم که بنیان ظلم و ظالم را منهدم کنیم و دست دودمان ستمکار پهلوى را از کشور قطع نماییم و آن روز انشاءالله تعالى نزدیک است و روز عید اسلامى است.»
اعلامیه امام در سطح وسیعى از جغرافیاى ایران توزیع شد. گروههاى مختلف اجتماعى اقدام به تکثیر این اعلامیه کردند. مأموران ساواک و شهربانى گزارشهاى فراوانى از کشف این اعلامیه در شهرهاى کوچک و بزرگ تهیه کردند. حجم این گزارشها به اندازهاى است که در این مجموعه بالاجبار تعدادى از آنان را مورد استفاده و استناد قرار دادهایم و موارد تکرارى حذف شدهاند.
ساواک پس از این که متوجه شد مردم و روحانیان جشنهاى ماه شعبان را تحریم خواهند کرد در صدد برآمد اقداماتى صورت دهد که بتواند از تحقق این خواست جلوگیرى کند. ابتدا اعلامیهاى چاپ کرد و در آن با توسل به این امر که جشن نیمه شعبان اقدامى است علیه فرقه ضاله و طایفه گمراه بهاییت، از مردم دعوت کرد که باشکوه بیشترى پانزدهم شعبان را جشن بگیرند. در این اعلامیه آمده بود: «امسال جشن نیمه شعبان با بهترین طرز و عالىترین کیفیت بهتر از گذشته انجام خواهد شد و این خود بهترین مبارزه علیه ستمگران و ظالمان است.»
اقدام بعدى ساواک مذاکره با انجمن حجتیه براى برپایى این جشن بود. پاسخى که ساواک از رهبر انجمن گرفت این بود که برخلاف میل خود و از ترس واکنشهاى مردم نمىتوانیم در این جشنها شرکت کنیم.
تمهیدات ساواک در نهایت مؤثر نیفتاد و عملاً آن سال جشن پانزدهم شعبان شباهتى با سالهاى پیشین خود نداشت. چراغانى و آذینبندیها محدود بود به ادارات، بانکها و ساختمانهاى دولتى.
از حوادث مهمى که در نیمه شعبان یا شب این عید روى داد، یکى در تهران بود. روز بیست و نهم تیر ماه تجمعى در خیابان طالقانى صورت گرفت، اما با مقدماتى که ساواک و نیروهاى انتظامى و نظامى چیده بودند، گروه بسیارى دستگیر شدند و گروهى نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و تجمع از هم پاشید. در رفسنجان مردم تظاهراتى در خیابانهاى اصلى بر پا کردند. آنان قصد برانداختن مجسمه شاه را داشتند اما رویارویى نیروهاى انتظامى منجر به شهادت جوانى هجده ساله شد. روزهاى بیست و نهم و سىام فضاى شهر جهرم ناآرام بود. گروهى از مردم به برخى از اماکن چراغانى شده دولتى یورش بردند و آذین بندى این محلها را به هم زدند. در اینجا نیز مقابله نیروهاى انتظامى با مردم به شهادت یک جوان هجده ساله انجامید. او به وسیله تفنگ ساچمهاى رئیس شهربانى شهید شد. در شهر شیراز نیز خون یکى از جوانان شهر در راه نهضت اسلامى به زمین ریخت. تظاهرات شیراز پس از سخنرانى آیتاللّه سید عبدالحسین دستغیب شروع شد که منجر به تیراندازى مأموران گشت. ساواک در بولتن خود نوشت که در شیراز و جهرم دو نفر در اثر پرتاب سنگ از سوى اخلالگران کشته شدهاند!
آخرین رویداد تیرماه به دنبال وفات حجتالاسلام کافى در شهر مشهد رخ داد. حجتالاسلام شیخ احمد ضیافتى کافى واعظ شهیر وقت، بین راه قوچان ـ مشهد در اثر تصادف اتومبیل به همراه فرزند ده سالهاش و هفت نفر دیگر کشته شد. در تشیع جنازه او که در مشهد صورت گرفت بین مأموران رژیم شاه و مردم درگیرى صورت گرفت و یک دختر جوان در اثر تیراندازى به شهادت رسید.
ادامه مخالفتها و تظاهرات، محمد رضا پهلوى را به تصمیم تازهاى واداشت. او در حضور مقامات عالى رتبه امنیتى، پس از انتقاد از عملکرد آنان، خواست که ارتش براى سرکوب تظاهرات وارد میدان شود و اجازه آتش هم داشته باشد. پیش از این ارتش جز در موارد استثنایى مثل حادثه تبریز و قم در سال 1356 فقط با دستور شخص شاه به خیابانها مىآمد و علیه مخالفتهاى مردمى وارد عمل مىشد. سرکوبها در سطح شهر توسط شهربانى و در روستاها به وسیله ژاندارمرى صورت مىگرفت. تصمیمات نشست شاه با مقامات امنیتى، غیر مستقیم به سفارت امریکا رسید و در یکى از گزارشهاى ارسالى از تهران به واشنگتن منعکس شد.
از رویدادهاى دیگر تیر ماه 1357 تحصن خانواده زندانیان سیاسى اصفهان مقابل منزل آیتالله سید حسین خادمى بود. زندانیان سیاسى اصفهان پس از طرح خواستهاى خود در بیست و هفتم خرداد 57 مورد ضرب و شتم زندانبانان قرار گرفتند و برخى به سختى زخم برداشتند. پس از این تعرض، زندانیان دست به اعتصاب غذا زدند و خانواده ایشان در برابر خانه آیتالله خادمى متحصن شدند. این تحصن نزدیک به بیست روز به درازا کشید و پایان آن با قولى همراه بود که آقاى خادمى به این خانوادهها داد؛ مبنى بر این که مقامات زندان گفتهاند به خواستهاى زندانیان سیاسى ترتیب اثر داده خواهد شد.
ساواک که به وقوع حوادث در مناسبتهاى مذهبى آگاه بود، نزدیکى ماه رمضان را خطرى براى امنیت نظام سلطنتى دانست و مقدماتى را براى پیشگیرى از رویدادهایى که امکان وقوعشان در این ماه مىرفت فراهم کرد. در این کتاب سندهایى را مىخوانید که دستگاه امنیتى شروع به جمعآورى اطلاعاتى درباره مساجد و حسینیههاى فعال در ماه رمضان کرده است. و بالاخره این که شکستهاى حزب رستاخیز در این ماه بیش از پیش نمایان شد و در پیکره این تک حزب نظام استبدادى شکافهاى عمیقى افتاد. موج استعفاهاى مقامات عالى رتبه حزب بالا گرفت. دو قائم مقام دبیرکل استعفا دادند. برخى از سران حزب در شهرها از سمت خود کنار کشیدند. و بالاخره مقامات دولتى پذیرفتند که در انتخابات آینده مجلس شوراى ملى افراد غیر وابسته به حزب نیز مىتوانند خود را نامزد ورود به مجلس کنند. اظهار این مسأله انعکاس وسیعى در رسانههاى گروهى دیگر کشورها به همراه داشت. آنها این اجازه را قدم بزرگى براى فاصله گرفتن از استبداد و ایجاد فضاى باز سیاسى به حساب آوردند و این اصلاحات در گمان آنان بسیار مهم جلوه کرد، در حالى که رهبرى نهضت و مردم همراه ایشان به مرحلهاى فراتر از این اصلاحات مىاندیشیدند؛ به انقلاب، به برانداختن نهادهاى وابسته به نظام سلطنتى، به برکنارى و حذف نخبگان سیاسى و به برپایى حکومتى نوین براساس آیین سیاسى اسلام.
و اما چند توضیح :
1ـ از مجموعه سندهاى ساواک که به هر نحوى به حرکت انقلابى مردم ایران مربوط مىشد (در دوره تحت بررسى این سلسله از کتابها) بهرهبردارى شده است و تدوین گران، بناى حذف سندى نداشتهاند مگر در این موارد :
الف ـ سندهاى تکرارى .
ب ـ بین اسناد دستنویس و تایپ شده که مشابه هم بودهاند، سندهاى تایپ شده انتخاب شده است. در مواردى که نسخه تایپ شده یافت نشده، از سند دستنویس استفاده شده است.
ج ـ بولتنهایى که در برگیرنده خلاصهاى از گزارشهاى ارسالى از مراکز مختلف ساواک بودند به دلیل تکرارى بودن و درج اخبار خلاصه، حذف شدهاند. اما آن دسته از خبرهاى این بولتنها که سند مشروح آن یافت نشده است، به نقل از شماره جلد بایگانى آن، در پاورقىها مورد استناد قرار گرفته است.
د ـ در میان سندهایى که محتواى تکرارى داشتهاند، اولویت به سندى داده شده است که حجم بیشترى از جزئیات حادثه را در خود داشته است.
ه ـ سندهایى ناقص (جز در چند مورد اندک) که معمولاً شامل اسناد چند برگى بوده و صفحات پسین یا پیشین آن یافت نشده، مورد استفاده قرار نگرفتهاند. علت این امر حاکمیت بحران بر ساواک در واپسین ماههاى پیروزى انقلاب اسلامى بوده که فرصت طبقه بندى و بایگانى وجود نداشته است و یا در تسخیر دفاتر ساواک به نحوى از بین رفته است.
و ـ سندهایى که هیچ ارتباطى با نهضت اسلامى نداشتهاند، همچون تحلیل ساواک از کشورهاى منطقه، حوادث طبیعى و....
2ـ در چینش سندها اولویت با وقوع حادثه بوده است. بنابراین قبل از این که تاریخ ارسال گزارش، تاریخ رسیدن خبر به منبع و... مدنظر باشد، زمان حادثهاى که سند درباره آن گزارش مىدهد، مورد نظر بوده است.
3ـ حروف چینى سندها مطابق نگارش اصل آنها بوده است و هیچ تغییرى در جمله نویسى آنها داده نشده است. فقط در مواردى که کلمه، تعبیر، تاریخ و یا مضمون سندى اشتباه بوده، در پاورقى (با توضیح) یا در متن سندها (بین دو قلاب) تذکر داده شده است.
4ـ تاریخ به کار رفته در سندها، تاریخ شاهنشاهى است و بیش از همه از تاریخ 2537 که مطابق 1357 شمسى است استفاده شده است. عدد 37 در تاریخ این اسناد حاکى از سال 57 است که تغییر داده نشده است.
5ـ همچنانکه در کتابهاى پیشین ملاحظه کردید، پاورقىهاى این مجموعه یا با عدد آمده است و یا با ستاره. پاورقیهاى شمارهدار توضیح برخى از اعلام یا موضوعات متن سند است، اما پاورقىهاى ستارهدار به مهمترین موضوع آن روز (مطابق با تاریخ سند) اشاره مىکند. این پاورقیها بعضا با متن سند مرتبط هستند و در مواقعى دیگر ارتباط مستقیمى با سند ندارند. با این حال به دلیل واقع شدن خواننده در ظرف زمان و آگاهى از رویدادهاى دیگرى که موقعیت رژیم شاه و یا نهضت اسلامى را بهتر نمایان مىکند، یاد شدهاند.
6ـ دستورالعمل ساواک این بود که انعکاس تعابیر ضدشاه در گزارشهایى که منابع و جاسوسان این دستگاه امنیتى مىنوشتند، با کد نگاشته شود. این کدها براى محمدرضا پهلوى، کلمه «منصور» و عدد «66» بود. بنابراین تعابیر «مرگ بر 66» و یا «نابود باد حکومت منصور» که در سندها دیده مىشوند همان «مرگ بر شاه» و «نابود باد حکومت شاه» است.
7ـ در بیشتر گزارشهاى ساواک، نظرهایى داده شده که از نظر دهنده با کلمات رمز یاد شده است. این کلمات رمز معمولاً اسامى روزهاى هفته است و منظور از آنها این است:
نظریه شنبه : نظریه منبع نفوذى ساواک (گزارشگر) است که از طریق مشاهده مستقیم یا از راههاى دیگر ارائه شده است.
نظریه یکشنبه : نظریه رهبر عملیات است که پس از گزارش منبع نفوذى آن را تأیید یا تحلیل مىکند.
نظریه دوشنبه : نظریه رئیس دایره عملیات است.
نظریه سه شنبه : نظریه امنیت داخلى است.
نظریه چهارشنبه : نظریه رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.
8ـ از حروف چینى سربرگ سندها خوددارى و صرفا به درج نوع سند (برگ خبر، گزارش خبر، تلفنگرام و...) و موضوع آن اکتفا شده است. همچنین نوع طبقه بندى سندها (محرمانه، خیلى محرمانه و سرى) نیز نیامده است. علت این امر آمدن اصل اسناد در صفحات مورد نظر بوده است، به طورى که علاقمندان مىتوانند با مراجعه به خود سربرگ سندها اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنند. در سربرگ سندها برخى علائم با رمز آمده است. از جمله آنها مبدأ خبر است که منظور از آن رمزها این است:
1 ه (ساواک گیلان)، 2 ه (ساواک مازندران)، 3 ه (ساواک آذربایجان شرقى)، 4 ه (ساواک آذربایجان غربى)، 5 ه (ساواک کرمانشاه)، 6 ه (ساواک خوزستان)، 7 ه (ساواک فارس)، 8 ه (ساواک کرمان)، 9 ه (ساواک خراسان)، 10 ه (ساواک اصفهان)، 11 ه (ساواک سیستان و بلوچستان)، 12 ه (ساواک کردستان)، 13 ه (ساواک همدان)، 14 ه (ساواک سمنان)، 15 ه (ساواک لرستان)، 16 ه (ساواک بوشهر)، 17 ه (ساواک هرمزگان)، 18 ه (ساواک کهگیلویه و بویر احمد)، 19 ه (ساواک چهار محال بختیارى)، 20 ه (ساواک تهران)، 21 ه (ساواک قم)، 22 ه (ساواک اراک)، 23 ه (ساواک قزوین) 24 ه (ساواک ایلام)،25 ه (ساواک زنجان)، 26 ه (ساواک یزد) بودهاند.
همچنین مقصد خبر نیز با علائم رمز عنوان شده است که قریب به اتفاق آنها مربوط به ادارات تابعه اداره کل سوم (امنیت داخلى) ساواک بوده است.
اداره کل سوم از هفت بخش تشکیل مىشد که عبارتند از : 1ـ مدیریت اداره کل سوم 2ـ اداره یکم عملیات و بررسى 3ـ اداره دوم عملیات و بررسى 4ـ اداره سوم کل سوم 5 ـ اداره چهارم کل سوم 6ـ اداره پنجم کل سوم 7ـ اداره ششم کل سوم.
اجزا اداره یکم عملیات و بررسى شامل : 310 (دفتر اداره یکم عملیات و بررسى)، 311 (بخش احزاب و دستجات کمونیستى)، 312 (بخش احزاب و دستجات سیاسى و مذهبى افراطى)، 313 (بخش هدفهاى تازه و فعالیتهاى مربوط به عرب زبانان ناراحت و بلوچهاى حاد ایرانى)، 314 (اکراد) و 315 (فعالیتهاى خارجى) بوده است.
اجزاء اداره دوم عملیات و بررسى شامل :
320 (دفتر اداره دوم عملیات و بررسى)، 321 (بخش دانشگاه تهران)، 322 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى تهران)، 323 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى استانها و شهرستانها) و 324 (بخش آموزش و پرورش و مدارس در تهران و استانها و شهرستانها) بوده است.
اجزاء اداره کل سوم شامل :
330 (دفتر اداره سوم کل سوم)، 331 (بخش ممالک اسکاندیناوى و اروپاى شرقى)، 332 (بخش کشورهاى اروپاى غربى)، 333 (بخش آمریکا و کانادا و آمریکاى جنوبى و مرکزى) و 334 (بخش خاورمیانه و کشورهاى غربى و ممالک قاره آسیا و آفریقا) بوده است.
اجزاء اداره چهارم کل سوم شامل :
340 (دفتر اداره چهارم کل سوم)، 341 (بخش احزاب و دستجات راست، انجمنها و اتحادیههاى دولتى و خصوصى)، 341 (بخش وزارتخانهها و ادارات و سازمانهاى دولتى)، 343 (بخش کارگرى)، 344 (بخش اصناف و بازرگانان)، 345 (بخش کشاورزى و امور زارعى)، 346 (بخش عشایر و قاچاق اسلحه و مهمات و کالا)، 347 (بخش جراید و سینما و تلویزیون)، 348 (بخش نارضایتىهاى عمومى) و 349 (بخش روابط عمومى) بوده است.
اجزاء اداره پنجم کل سوم شامل :
350 (دفتر اداره پنجم کل سوم)، 351 (بخش دکترین و آموزش و سازمان و وظایف رهبران عملیات امنیت داخلى)، 352 (بخش سانسور و کنترل مکاتبات) و 353 (بخش منابع و مأموران و گروههاى تعقیب و مراقبت) بوده است.
اجزاء اداره ششم کل سوم شامل:
360 (دفتر اداره ششم کل سوم)، 361 (بخش فیش)، 362 (بخش بایگانى) و 363 (بخش بررسى و تجزیه) بوده است.
9ـ توضیح اعلام در پاورقىها، به ویژه درج زندگى نامه معاریف، به یک بار بسنده شده است. براى مثال وقتى زندگى نامه مرحوم آیتاللّه العظمى گلپایگانى در جلد اول یاد شد از تکرار آن در مجلدات بعدى خوددارى شده است.
10ـ شمارى از سندها مربوط است به توزیع اعلامیه، کشف جزوهها و کتابها، ضبط نامههاى پستى و بالاخره مدرکى که به دست ساواک افتاده است. معمولاً یکى از نظریههاى این نوع سندها نوشته شده است که اعلامیه، کتابنامه یا...به ضمیمه است. توضیح این که بسیارى از این سندها به صورت مجدد در پروندهها نگهدارى مىشوند و در مواردى اندک ضمیمه یاد شده کنارشان بوده است. در تدوین این مجموعه کتابها، ضمائم اسناد در صورت بودن یا در پاورقى مورد اشاره قرار گرفتهاند و یا در بخش ضمیمه کتاب.
11ـ کتاب حاضر مقطع زمانى 1 / 4 / 57 تا 31 / 4 / 57 را در برگرفته است، یعنى فاصله زمانى تیر ماه. مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات امیدوار است با ورود این حجم از اطلاعات به حوزه تاریخ معاصر ایران، راه پژوهشهاى تازه درباره انقلاب اسلامى ایران هموارتر گردد.