در جلدهاى اول و دوم این مجموعه به روند شکلگیرى انقلاب اسلامى از ارتحال حاج آقا مصطفى خمینى و برگزارى مراسمات و تظاهرات مردم استان اصفهان تا 31 / 4 / 1357 پرداخته شد.
کتاب حاضر نیز در برگیرنده رویدادهاى مرداد و شهریور 1357 در استان اصفهان مىباشد.
در بررسى رخدادهاى انقلابى در ماههاى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، خیزشهاى قهرآمیز مردم اصفهان در مرداد و شهریور 1357 از جایگاه ویژهاى در تاریخ نهضت خداجویانه مردم ایران برخودار مىباشد.
بازگشت آیتاللّه طاهرى از تبعید به اصفهان و اقامه مجدد نماز جمعه در یکى از بزرگترین مساجد اصفهان و اقبال عمومى مردم از این حرکت عبادى ـ سیاسى در جهت وحدت و همدلى بیشتر روحانیت و مردم بود که نماز جمعه را به جایگاهى براى حقطلبى و آزادیخواهى مبدّل کرده بودند.
انتقادهاى تند آیتاللّه طاهرى از سیاستهاى رژیم شاه و سخنرانى حجتالاسلام هادى غفارى در یکى از مساجد مرکزى شهر اصفهان موجب گشت تا جوانان انقلابى در خیابانهاى اصلى شهر به تظاهرات بپردازند.
رژیم که نمىتوانست انتقاد روحانیان را برتابد، آیتاللّه طاهرى را در ساعت 5 صبح روز 10 / 5 / 57 دستگیر و به تهران انتقال داد.
انتشار خبر دستگیرى آیتاللّه طاهرى موجب گشت تا عدهاى از مردم اصفهان در اطراف منزل ایشان تجمع و ضمن تظاهرات، خواستار آزادى ایشان شوند.
تجمع مردم به درگیرى با نیروهاى پلیس انجامید و با به شهادت رسیدن یکى از جوانان برومند اصفهان و مجروح شدن عدهاى، خشم مردم شعلهورتر گردید. جمله به کنسولگرى آمریکا در اصفهان و مؤسسات دولتى، واکنش مردم در برابر حرکت خشونتآمیز رژیم شاه با خواستههاى به حق مردم بود.
پس از انتشار خبر در شهر، بازاریان اصفهان به عنوان اعتراض مغازههاى خود را تعطیل و به همراه روحانیان براى کسب تکلیف به سوى منزل روحانى بزرگ شهر به حرکت درآمدند و پس از حضور در منزل آیتاللّه خادمى، براى آزادى آیتاللّه طاهرى اقدام به تحصّن نمودند و روحانیان نیز در حمایت از این حرکت، از برگزارى نمازهاى جماعت و منبر خوددارى کردند.
شور این اعتراضات همهگیر با رسیدن پیام حضرت امام (ره) به مردم اصفهان و شروع ماه مبارک رمضان شدت یافت.
در این تحصّن که به مدت 10 روز به طول انجامید، سخنرانان به افشاى ماهیّت رژیم پرداخته و جوانان را به مبارزه بر علیه ظلم وستم شاه و نظام سلطنتى هدایت و ترغیب مىکردند. این اجتماع به کانون تجمع هزاران مسلمان انقلابى تبدیل گردید کانونى که جوانان انقلابى با شناخت یکدیگر بر ابعاد مبارزه با رژیم شاه مىافزودند.
با اعلام حمایت گروهها، جمعیتها و... از این تحصّن، این موضوع فقط به اصفهان ختم نشد، بلکه سندها گویاى وسعت فعالیتها در سایر شهرستانهاى اصفهان نیز مىباشد.
رژیم شاه که مىدید امواج این حرکت انقلابى به اقصى نقاط کشور رسیده در صدد برآمد تا هرچه زودتر آن را متوقف نماید، چرا که ادامه آن موجب تزلزل هر چه بیشتر پایههاى سلطنت را فراهم مىآورد. از این رو به انواع تهدیدات، حیلهها و ... روى آورد بلکه بتواند مردم را از این خواست برحقشان باز دارد.
پس از ده روز تحصّن، با صلاحدید علماء و سایر دست اندرکاران، پایان تحصّن اعلام گردید. سیل جمعیت اجتماع کننده در منزل آیتاللّه خادمى و کوچههاى اطراف با پذیرش این تصمیم براى بازگشت به منازلشان به طرف خیابان به حرکت در آمدند.
پلیس که در میادین و خیابانهاى اطراف منزل آیتاللّه خادمى در حالت آماده باش بود با مشاهده سیل جمعیت که به طرف خیابان سرازیر شده بود ابتدا به تیراندازى هوائى و سپس با دستور فرماندهان خائن مستقیما سینه جوانان انقلابى را نشانه رفتند و عدهاى را شهید و بسیارى نیز مجروح شدند.
این درگیرى از ساعت 10 شب 19 / 5 / 1357 شروع و هر لحظه بر وسعت و دامنه آن افزوده مىگشت. بسیارى از مؤسسات وابسته به رژیم از سوى مردم به آتش کشیده شد و درگیرى تا بعد از ظهر روز 20 / 5 / 57 بطول انجامید و در حالى که نقاط مرکزى شهر چهره جنگ زده به خود گرفته بود و مىرفت که کنترل اوضاع از دست رژیم خارج گردد، با دستور مقامات عالى رتبه نظامى و امنیتى تانکها، توپها ونفربرها شهر را به اشغال خود درآوردند و سرانجام حکومت نظامى مورد تصویب قرار گرفت.
عصر روز 20 / 5 / 57 سرلشگر رضا ناجى، فرمانده توپخانه و موشکها در حالى که از شدت عصبانیت دهانش کف کرده بود، با وحشت و نگرانى بر صفحه تلویزیون ظاهر گشت و با خواندن اولین اعلامیه، در اصفهان اعلام حکومت نظامى کرد.
تمامى نیروهاى نظامى، انتظامى و امنیتى رژیم به حالت آماده باش کامل درآمدند تا با شدت هرچه تمامتر قیام مردم سرکوب گردد. از همان ساعات اولیه حکومت نظامى، تعداد زیادى از مبارزین دستگیر و روانه بازداشتگاهها شدند.
برابر مقررات حکومت نظامى اجتماع بیش از سه نفر ممنوع گردید و با دستور مستقیم شاه مىبایست «اجتماعات بیش از سه نفر داقان گردد».
این حرکت رژیم نه تنها توقّفى در روند پر شتاب انقلاب اسلامى و روحیه مردم ایجاد نکرد، بلکه خشم و کینه عمومى از حکومت شاهنشاهى را بیشتر کرد؛ کینهاى که سربسته باقى نماند و همچنان تا سقوط سلطنت خاندان پهلوى فرو ننشست.
اولین واکنش مردم به اعلام حکومت نظامى، ـ علىرغم تهدیدات و تمهیدات رژیم ـ تعطیل شدن بازارها و بیشتر اماکن کسبه بود.
در همین زمان آیتاللّه على صافى در گلپایگان دستگیر گردید لیکن به خاطر ترس رژیم از عکسالعمل شدید مردم مجبور گردید پس از چند روز ایشان را آزاد گرداند.
انتشار اعلامیههاى شدیدالحن فرماندار نظامى، ایجاد محدودیتها و تلاش مأموران نظامى و امنیتى براى جلوگیرى از تجمعات بیش از سه نفر، هرگز موجب نشد تا از خروش مردم اصفهان جلوگیرى کند. این اعلامیهها که هر روز منتشر مىگردید تا واپسین روز دوام نظام شاهنشاهى پا برجا بود، اما عملاً کارآیى نداشت و هرگز نتوانست مقررات خشک خود را به پیکره شهر اصفهان تزریق کند.
در این زمان رهبران نهضت شیوه و روش مبارزه را تغییر دادند. مغایرت اجتماعات بیش از سه نفر و تظاهرات خیابانى با مقررات حکومت نظامى موجب رویکرد مبارزین به مبارزه منفى گردید. چاپ و پخش اعلامیه، تعطیلى بازار و دکاکین و عدم تجمع و حرکت دسته جمعى در محدوده مأموریت مأمورین رژیم، پاسخى به محدودیتهایى بود که دستگاه ستم شاهى براى متوقف کردن مبارزات مردم ایجاد کرده بود.
در شهریور ماه نیز علیرغم تهدیدات و محدودیتهایى که حکومت نظامى به وجود آورده بود ولى همچنان انقلابیون با انتشار اعلامیه، شعارنویسى و... به فعالیتهاى خود ادامه دادند.
در شهرستانهاى تابعه استان نیز فعالیتها همچنان رو به گسترش بود و در دو شهر کاشان و شهرضا تظاهرات بى سابقهاى برگزار گردید.
با فرا رسیدن لیالى قدر، سخنرانان به افشاى ماهیّت رژیم پرداخته و در پایان این مراسمها نیز به تظاهرات منجر مىگردید.
با نزدیک شدن به پایان ماه مبارک رمضان، مردم آماده برگزارى مراسم با شکوه عید فطر شدند، لیکن رژیم مانع برگزارى گسترده این مراسم مذهبى گردید. علیرغم تهدیدات و تمهیدات رژیم در شهرهایى مانند شهرضا، کاشان و نجفآباد این مراسم به یک مراسم عبادى، سیاسى مبدّل گشت و اجتماع کنندگان به محکومیت رژیم پرداختند.
از اقدامات بازاریان و کسبه اصفهان در شهریور ماه تعطیلى چند روزه مغازهها به عنوان اعتراض به فاجعه 17 شهریور و کشتار بیرحمانه مردم در میدان ژاله تهران بود که با واکنش تند و احضار و دستگیرى عدهاى از بازاریان توسط مأموران فرماندار نظامى منجر شد.
در این ماه جوانان مسلمان با حمله به مأموران نظامى آمریکا در ایران باعث رعب و وحشت آن شدند و بسیارى از آنان مقدمات فرار از ایران را فراهم ساخته و از کشور گریختند.
در ذیل به منظور ارتقاء آگاهى علاقهمندان و براى استفاده مطلوب از اسناد چند توضیح کتاب متذکر مىشویم:
1ـ مجموعه اسناد حاضر که در چند مجلد تقدیم رهپویان انقلاب اسلامى مىشود، اسناد سالهاى 1356 و 1357 را در بر مىگیرند که در جلد حاضر اسناد 1 / 5 / 1357 تا 31 / 6 / 1357 گنجانده شده است.
2ـ در پى اعلام حکومت نظامى در اصفهان و بعضى از شهرهاى استان و تمرکز کلیه امور اطلاعاتى و امنیتى در فرماندار نظامى، از اسناد فرماندار نظامى اصفهان در این مجموعه استفاده گردیده است.
3ـ در گردآورى این مجموعه، کلیه پروندههاى انفرادى و موضوعى ـ بدون در نظر گرفتن وضعیت و گرایش سیاسى، اجتماعى افراد و گروهها پس از پیروزى انقلاب اسلامى ـ که به نحوى به حرکت انقلابى مردم اصفهان مربوط بوده مورد بررسى و بهرهبردارى قرار گرفته، تدوینگران در راستاى اطلاعرسانى بهتر بناى حذف سندى را نداشتهاند مگر :
الف) اسنادى که فاقد ارزش تاریخى بودهاند.
ب) سندهاى تکرارى
ج) در بین اسنادى که محتواى تکرارى داشته، اولویت به اسنادى داده شده که حجم بیشترى از جزئیات موضوع را در خود داشته است.
4ـ در چینش اسناد، ترتیب تاریخى آن رعایت شده و اولویت تنظیم اسناد، به ترتیب با زمان وقوع حادثه، تاریخ سند، تاریخ امضاى سند و تاریخ پىنوشتهاى مربوطه مىباشد.
5ـ عناصر مهم و مؤثر اسناد که نیاز به گویاسازى داشته (اعم از زندگى نامه مختصر رجال، شرح وقایع، مکانهاى تاریخى، مشخصات شهرستانهاى استان و ...) در حاشیه اسناد ارائه گردیده است و یا در جلدهاى آتى توضیح داده خواهد شد. این گویاسازى در بعضى از اسناد به صورت توضیح سند با سندى دیگر صورت پذیرفته که بعضا" تصویر آن در بخش ضمائم کتاب آورده شده است.
6ـ در پایان این مجلد بخشى با عنوان ضمایم آورده شده و شامل اسناد مهمى است که یا در متن کتاب از آنها استفاده نشده و یا از محتوى آنها در پاورقىها بهره گرفته شده است.
7ـ در بعضى از اسناد عباراتى مانند : مخابره شد، بایگانى شود، امضاى مسئولین ساواک، شماره پرونده، دستور اقدام، پىنوشت و ... به کار رفته که براى خدشه وارد نشدن به سند، عینا" با قلمى متفاوت از متن اصلى درج شده است.
8ـ سندهایى که داراى غلطهاى املایى و یا از نظر محتوا اشتباه بودهاند، صحیح آن در بین دو قلاب [ ] یا در پاورقى آورده شده و جهت سهولت در خواندن آن، از نگارش جدید کلمات نیز استفاده و نکات ویرایشى رعایت گردیده است.
9ـ با درج اصل تصویر اسناد در صفحات مورد نظر، از حروف چینى سربرگ سندها خوددارى و صرفا" به درج مبدأ، مقصد، تاریخ، شماره و موضوع آن اکتفا شده است. در سر برگ سندها برخى کدها و رموزى آمده است که تفضیل آنها در کتاب اول این مجموعه آمده است.
10ـ تاریخ ثبت شده در اسناد، گاه شمسى و گاه شاهنشاهى است که تاریخ 2537 مطابق با 1357 هجرى شمسى مىباشد. عدد 37 در تاریخ این اسناد حاکى از سال 57 است که بدون تغییر آورده شده است.
11ـ دستورالعمل ساواک مبتنى بر این بود که تعابیر ضد شاه در گزارشهایى که منابع و جاسوسان این دستگاه امنیتى مىنوشتند، با کد نگاشته شود. این کدها براى محمدرضا پهلوى، کلمه «منصور» و عدد «66» بود. بنابر این تعابیر «مرگ بر 66» و یا «نابود باد حکومت منصور» که در سندها دیده مىشود همان «مرگ بر شاه» و «نابود باد حکومت شاه» است.
12ـ در یک سرى از گزارشهاى ساواک، نظریههایى وجود دارد که از شخص نظردهنده با کلمات رمز یاد شده است. این کلمات رمز معمولاً اسامى روزهاى هفته و معناى آنها به شرح زیر است :
نظریه شنبه : نظریه منبع نفوذى ساواک (گزارشگر) است که از طریق مشاهده مستقیم یا از راههاى دیگر کسب خبر نموده است.
نظریه یکشنبه : نظریه رهبر عملیات است که گزارش منبع نفوذى را تأیید یا تحلیل کرده است.
نظریه دوشنبه : نظریه رئیس دایره عملیات است.
نظریه سهشنبه : نظریه رئیس امنیت داخلى است.
نظریه چهارشنبه : نظریه رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.
نظریه جمعه : نظریه رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان است.
13- در توضیح اعلام، به ویژه درج زندگىنامه معاریف، در پاورقىها به یک بار بسنده شده است. براى مثال وقتى زندگى نامه مرحوم آیتاللّه العظمى گلپایگانى که در جلد اول یاد شد از تکرار آن در مجلدات بعدى خوددارى شده است.
14ـ شمارى از اسناد که به توزیع اعلامیه، کشف جزوهها و ... اختصاص دارد که به دست ساواک یا سایر نیروهاى نظامى و انتظامى افتاده است و در آن به ضمیمه بودن اعلامیه اشاره گردیده لیکن بعضى از این اسناد فاقد ضمیمه مىباشند و آنهائى که داراى ضمیمه بودهاند یا در پاورقى مورد اشاره قرار گرفتهاند یا در بخش ضمائم کتاب.
15ـ این مجموعه در اداره کل اطلاعات استان اصفهان فراهم آمده است و در نظر است که وقایع نهضت اسلامى (از سال 1341 تا 1357) در مجموعهاى فراهم آید. لذا از کلیه علاقهمندان و کسانى که اسنادى (اعلامیه، عکس، خاطره و...) در اختیار دارند دعوت مىشود با آدرس ذیل مکاتبه فرمایند:
اصفهان . صندوق پستى شماره 681 - 81465 ـ مرکز بررسى اسناد تاریخى اصفهان.
در پایان از کلیه افرادى که ما را در تکمیل نمودن این مجموعه یارى رساندند (خصوصا بنیاد شهید انقلاب اسلامى اصفهان) تقدیر و تشکر مىنمائیم.
امیدواریم ورود این حجم از اطلاعات به حوزه تاریخ معاصر ایران، راه پژوهشهاى جدید درباره انقلاب اسلامى ایران را هموارتر نماید.
مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات