صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

خبرنامه

خبرنامه


متن سند:

خبرنامه
بسم‌الله القاصم الجبارین
* ما و اینهمه خفقان
* اعتصاب غذای 25 روزه زندانیهای سیاسی در قصر
* سخنرانی مذبوحانه سرهنگ محرری رئیس زندان
* تظاهرات و پیاده‌روی زنان در مقابل زندان
* خاتمه
ما و اینهمه خفقان

در این زمان که بردهانها قفل‌ زده‌اند و قلمها را شکسته‌اند و فریادها را در گلو خفه می‌کنند و هر ندای حقی را با گلوله پاسخ می‌دهند.
در این زمان که آزادگان و امامان جامعه را و وارثان حسین را و امام خمینی‌ها را به بند کشیده‌اند و یا که تبعید کرده‌اند.
در این زمان که از نفیر بوقهای تبلیغاتی شیطان گوشها کر و نداهای به حق سر میداد و هر ناحقی حق جلوه داده می‌شود.
در این زمان که غولهای خون‌آشام صهیونیسم و امپریالیسم توسط مامور دست‌نشانده و سرتا پا مسلح خویش ملت را به خاک و خون کشیده‌اند و به خواسته‌های آنها دهن‌کجی می‌کنند و نه قوانین حقوق بشر و قانون اساسی که حقوق اولیه انسانیت و حق حیات را هم برای ملت مسلمان قائل نیستند.
و بالاخره در این زمان که از هرگوشه‌ای صفیر گلوله می‌آید و بوی خون و نه مال که برای جان و ناموس مسلمانان ارزشی قائل نشوند وظیفه یک مسلمان چیست؟ فریاد یا که سکوت؟ جنبش یا که سکون؟ آخر مگر اسلام برای چنین شرایطی برنامه ندارد و مگر نه اینست که امام علی در مرگ زنی که به علت تنبلی و فرار مسلمانان از مسئولیت جهاد لشگریان معاویه خلخال از پایش در آورده بودند گریست و فرمود که «فلوا ان امرا مسلماً مات من بعد هذا اسفاً ما کان به ملوماً بل کان به عندی جدیرا»1 اگر در سوگ این ماجرا مسلمانی از شدت تاسف بمیرد سزاوار ملامت نیست و من او را شایسته ستایش می‌دانم و مگر نه اینست که قرآن فریاد می‌زند «فقاتلوا ائمه الکفر انهم لا ایمان لهم»2 با سردمداران کفر بجنگید و آنها را به خاک و خون کشیده که اینان پایبند سوگند و قانون نیستند.
و مگر این سخن وحی نیست که فرمان می‌دهند «و اعدو لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل»3 برای ترساندن دشمنان خدا و دشمنان خویش تا سر توانائی نیرو و اسلحه تهیه کنید؟
اعتصاب غذاء 25 روزه زندانیان سیاسی در قصر
آری در این زمان که به جرم عمل نکردن ما به دستورات بنیادی وحی و به جرم بدست نیاوردن اسلحه و پشتوانه قدرت فرزندان اسلام و آزادگان به بند کشیده شده و یا که تبعید شده‌اند و همزمان با عزای عمومی ملت و فریادهای اعتراض آنها زندانیان سیاسی زندان قصر نیز به عنوان احقاق حقوق خویش و به عنوان اعتراض به محیط خفقان‌زا و کشنده زندان دست به اعتصاب بزرگ زده‌اند. در این اعتصاب 2 نفره و دو ماهه که ابتدا تنها اعتصاب ملاقات بود و اینک مدت 25 روز است که به صورت اعتصاب غذا نیز درآمده است. زندانیان به هیچ‌وجه غذای زندان را نمی‌پذیرند و تنها به بیسکویت و اقسام بیسکویت بوفه زندان قناعت می‌کنند.
و این نه تنها نشانگر نمونه‌ای از اراده آهنین ملت یست که سرسختی و دهن‌کجی بیش از حد رژیم را به ملت ایران و در راه پایمال کردن حقوق حقه آنان نیز نشان می‌دهد.
خواسته‌های زندانیان
* برداشتن توری از پشت میله‌های اتاق قفس مانند ملاقات و حق آشپزی و خیاطی و افزایش مدت 15 دقیقه‌ای ملاقات
* حق ملاقات با اقوام و خویشان درجه دوم از قبیل عمو و عمه و اجازه ملاقات زندانی با زندانی از قبیل خواهر با برادر
* سانسور نکردن مطبوعات و کتابهائی که در ایران آزاد است و حق نگهداشتن روزنامه و حق تالیف و ترجمه و این خواسته‌ها خود نشان دهنده محیط خفقان‌آور کشنده زندان می‌باشد.
عکس‌العمل رژیم
عکس‌العمل رژیمی که دوامش و حیاتش برای کوبیدن ملت و خاموش کردن فریادهای حق و حقیقت روشن است عکس‌العمل رژیمی که رئیس آنها درگیرودار ناله‌های مادران داغدیده و فریادهای دادخواه در جزیره کیش مشغول هم پیاله شدن با رقاصه‌های معروف جهان و سرگرم قماربازی و عیش ‌و نوش است نباید برای کسی مجهول باشد.
سرهنگ محرری رئیس زندان در جلسه‌ای که برای خاموش کردن فریادهای اعتراض ملاقات کنندگان صورت گرفته بود خطاب به آنان چنین گفت:
سخنرانی مذبوحانه رئیس زندان
زندانهای ما نمونه عالی زندانهای جهان است ما همه گونه وسائل رفاه و آسایش در اختیار زندانیان قرار داده‌ایم و این مورد تصدیق جهانیان است از صلیب‌سرخ گرفته تا سازمان عفو بین‌المللی و با این همه زندانیان یک مشت خواسته‌های احمقانه از ما خواسته‌اند که جز هرج‌ومرج طلبی چیزی نمی‌تواند باشد که من بعضی از آنها را برایتان نقل می‌کنم تا خودتان تصدیق کنید و سپس با تحریف کردن خواسته‌های زندانیان و اضافه کردن چیزهائی برآنها چنین ادامه داد «از ما خواسته‌اند که هر کتابی به آنها بدهیم مگر اینجا کشور کمونیستی است که هر کتابی به شما بدهند بخوانید و بعد مثل تبریز مملکت را به خاک و خون بکشید؟ از ما خواسته‌اند که به آنها رادیو بدهیم شاید دوست تو نخواهد رادیو گوش دهد و تو مزاحم او باشی و به علاوه تلویزیون هست و احتیاجی به رادیو نیست و دیگر از خواسته‌های آنها اینست که مامور داخل زندان نباشد شما را به خدا اینهم شد حرف (این خواسته را هم جناب‌آقای رئیس زندان تراشیدند و اضافه کردند) از ما می‌خواهند ملاقات با اقوام و خویشان آزاد باشد اینجا کاروانسرا نیست که هرکس خواست بتواند داخل آن شود ما کاروانسرا درست نکرده‌ایم و این حرفها جز هرج‌ومرج طلبی نیست و ما با هر نوع هرج‌ومرج طلبی مبارزه می‌کنیم.
در اینجا یکی از خانم‌های محجبه و چادر مشکی اجازه گرفت و در جواب رئیس به نمایندگان از زنان چنین گفت اولا به فرزندان ما توهین نکنید و آنها را هرج‌ومرج طلب نخوانید که ما آنها را خوب می‌شناسیم و برای شما هم مخفی نیست که آنها جز یک افراد مذهبی بیش نیستند و اگرچه اکنون در سیاه‌چال‌های شما گرفتارند اما قصدی جز اصلاح‌طلبی نداشته و ندارند و شما اگر خیال کرده‌اید با این حرفهایتان می‌توانید اولیای زندانیان را نسبت به فرزندانشان بدبین کنید و آنها را از حمایت فرزندانشان منصرف سازید سخت اشتباه کرده‌اید چه ما بهتر از شما فرزندانمان را می‌شناسیم فرزندان ما هرج‌ومرج طلب نیستند و همه مسلمان و مذهبی‌اند و ثانیا اینکه می‌گوئید ما هر کتاب کمونیستی و گمراه کننده‌ای را نمی‌پذیریم باید گفت اگر این کتابهائی را که ما می‌آوریم گمراه کننده است پس چرا اجازه چاپ می‌دهید؟ در اینجا رئیس زندان که مانند گراز تیر خورده به خود میلولید فریاد زد «شما این کتابها را از کشورهای کمونیست می‌آورید و تو خودت از همان هرج‌ومرج طلبان هستی آهای مامورین این خرابکار را از اینجا بیرون کنید».....
مادر مسلمان بی‌هیچ تغییر حالتی با خونسردی ادامه داد که: اولا من به نمایندگی از طرف همه این خانمها و از زبان آنها صحبت می‌کنم و آنچه من می‌گویم سخن همه است و ثانیا اگر شما قصدتان فریب نیست و از سخن حق نمی‌ترسید پس چرا نمی‌گذارید تا ما صحبت کنیم و حرفهایمان را بزنیم؟
در اینجا فریاد جمعیت به پشتیبانی و تایید او بلند شد و داد و فریاد بالا گرفت و بیش از همه غرشهای رئیس زندان بود که در فضای ساکن طنین می‌افکند و در آخر فریاد زد حالا که این طور است همه تون برید بیرون دیگه به هیچکس ملاقات نمی‌دهیم. در اینجا مامورین که چون نوکران دست به سینه منتظر یک فرصت بودند به جان جمعیت افتادند و آنها را از زندان بیرون کردند.
ماجرا در اینجا خاتمه پیدا نکرد و هنوز در هر روز ملاقاتی زنان مذهبی و اولیای زندانیان [ناخوانا] زندان جمع‌اند و زبان به اعتراض میگشایند.
یک روز که به عنوان شکایت و دادخواهی به دادسرای ارتش رفته بودند ساعت [ناخوانا] آنها توجهی نکرد و در پایان جواب آمد که یک نفر را به عنوان نماینده [ناخوانا] جمعیت یک روحانی را به عنوان نماینده انتخاب کردند که او را به عنوان مذاکره با خود بردند و دیگر برنگشت و از قرار معلوم فعلاً در زندانی کشنده با او مشغول مذاکره هستند؟ و بعد هم با باتون جمعیت را متفرق کردند.
تظاهرات و پیاده‌روی زنان در مقابل زندان
و روزی دیگر که جمعیت برای دادرسی به داد‌گستری میروند چند نفر از آنها دستگیر و [ناخوانا] می‌سازند. در ایام عید که پنج روز متوالیاً ملاقات است اولیای زندانیان که در جواب سخنان خود و نامه‌‌هائی که به دادرسی ارتش و دیوان عالی کشور و دادگستری نوشته بودند جز قلدری چیزی ندیده بودند به عنوان اعتراض در مقابل زندان بست می‌نشینند و فریاد یاحسین آنها در فضا می‌پیچید که ناگهان مورد حمله قرار می‌گیرند و عده‌ای دستگیر شده و بقیه متواری می‌گردند و در این ماجرا دست یک خانم نیز می‌شکند.
در روز سوم فروردین جمعیت زنان به تظاهرات آرام پرداخته و دست به پیاده‌روی می‌زنند و با تمام تلاشی که ماموران برای درهم شکستن آنها به خرج می‌دهند به علت پشتیبانی شدید مردم این پیاده‌روی از زندان قصر تا پیچ شمیران ادامه می‌یابد که با حمله ناگهانی چند ماشین گارد و زخمی شدن گروهی از زنان و دستگیری عده‌ای دیگر جمعیت از هم می‌پاشد.
و این ماجرا هنوز به صورت اعتصاب ملاقات و اعتصاب غذا در دو زندان قصر و اوین ادامه دارد. تلفات این حادثه دقیقاً معلوم نیست تاکنون عده زیادی هم زخم معده گرفته‌اند و حدود صد و چند نفر زندانی پسر نیز از پا در آورده‌اند.
و اینست معنای دفاع از آزادی و حقوق بشر در ایران و راز باز شدن فضای سیاسی مملکت
و اینست برداشتن سانسور از مطبوعات و آزادی قلم در ایران که کسی را یارای گفتن یک کلمه در این‌باره نیست [ناخوانا] دیدیم که ننوشتند.
بی‌توجهی و دهن‌کجی رژیم به خواسته‌های زندانیان و حقوق حقه آنان نشان می‌دهد که حکومت و در رأس آنان شاه نه تنها پایبند قوانین حقوق بشر و قانون اساسی نیستند که حقوق اولیه انسانیت و حق حیات را هم برای ملت مسلمان ایران قائل نمی‌باشند. اما باید بدانند که ملت مسلمان و آزاده ایران تا سرحد پاره کردن تمام بندهای اعتراضات و شرک و تا رسیدن به جامعه توحیدی و ایده‌آل خویش به مبارزه ادامه خواهد داد و در این راه از هیچ چیزی فروگذاری نخواهد کرد و در رأس همه مسئولین امر را به سزای اعمال ناجوانمردانه خویش خواهد رساند.
(فقاتلوا ائمه الکفر انهم لا ایمان لهم)
(لعلهم ینتهون)
14 فروردین ـ 24 ربیع‌الثانی 1398

توضیحات سند:

_
1. نهج‌البلاغه، خطبه 27
2. قرآن کریم، سوره مبارکه توبه، آیه‌ی 12
3. قرآن کریم، سوره مبارک الانفال، آیه‌ی 60

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 04 صفحه 289



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.