مقدمه - کتاب حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک - جلد 4

اسناد جلد چهارم کتاب حزب ایران نوین نیز چون مجلدات پیشین آن، در بردارنده مطالب ارزشمندى است که مطالعه آنها خوانندگان و محققان گرامى را به نقطه نظرات تازه‌اى مى‌رساند. در این نوشتار کوشیده‌ایم برخى نکات موجود در اسناد، همچون : چگونگى رعایت دموکراسى حزبى، ناشى‌گرى‌ها، برگزارى دومین کنگره حزب، داستان تلخ جدایى بحرین از ایران و انتخابات مجلس را بازکاوى نماییم.

 

دموکراسى حزبى

در یازدهم اردیبهشت 1350 ششصد تن از اعضاى شهرستان تهران که قصد داشتند در کنگره شرکت کنند، در سالن جوانان حزب کنفرانسى تشکیل دادند تا 240 تن از اعضا را براى راه یافتن به شوراى مرکزى انتخاب کنند که از میان آنان 120 تن به عنوان نمایندگان تهران به شوراى مرکزى راه یابند.

دادن کارت شرکت به افراد غیرمجاز براى رأى دادن، دادن لیست‌هاى پلى‌کپى شده از طرف افراد صاحب نفوذ به حضار، تغییر تعداد رأى‌هاى داده شده به صورت آشکار گوشه‌اى از چگونگى رأى‌گیرى آنان بود.

هم‌زمان با شمارش آراء در یکى از اطاقهاى طبقه دوم سازمان جوانان جلسه محرمانه‌اى با شرکت آقایان دکتر شادمان، قراچورلو، سناتور بلورى مسئول کارگران، پزشکى رئیس بازرسى حزب، شهرستانى رئیس امور شهرستان‌ها و شیخ بهائى رئیس اصناف حزب تشکیل و به دلخواه خود افراد مورد نظر را انتخاب کردند. در نظریه ساواک در این خصوص مى‌خوانیم :

«به نظر مى‌رسد انتخابات مذکور از هر جهت غیر عاقلانه و عادلانه بوده است زیرا لازم بود صورت ظاهر عمل و نحوه اجرا را بى سروصدا و دور از هرگونه تشبث انجام مى‌دادند و چنانچه مى‌خواستند لیستى محرمانه تهیه و اعلام نمایند باید خارج از محیط سازمان عمل مى‌کردند که موضوع را دموکراسى جلوه دهند.»[1]

در انتخاب هیئت اجرایى حزب ایران نوین نیز وضع مشابه تکرار شد و تحت عنوان دموکراسى، دمکراسى را به لجن کشیدند.[2]

عدم رعایت اصول حزبى، حزب ایران نوین را عملاً به کانون دسته‌ها و گروه‌هاى ذینفع و به مرکز دسته‌بندیها و رفیق‌بازیها و توطئه‌هاى عناصر کهنه و پر توقع و کم تلاش قدیم مبدل ساخت. ساواک طى گزارشى نقاط ضعف حزب را برمى‌شمارد که خلاصه آن به شرح ذیل مى‌باشد.

1ـ استفاده رهبرى حزب از چهره‌هاى انحصارطلب

2ـ مبارزه باندهاى قدیمى با هرگونه احیاى سازمانهاى حزبى و مبارزه و کارشکنى علیه چهره‌هاى‌جدید.

3ـ فساد و سوء استفاده‌هاى بعضى از عوامل حزب

4ـ حمایت معاونین حزب از مرتکبین اعمال خلاف

5 ـ عدم علاقه دستگاه رهبرى حزب به تبلیغ ایدئولوژیها و اصول علمى و صحیح سیاسى و اجتماعى.

با توجه به وضعیت ایجاد شده کارشناسان ساواک نظر خود را جهت احیاى حزب اعلام داشتند از جمله پیشنهادهاى ارائه شده، مبارزه با فساد، طرد عوامل ناپاک، جلوگیرى از توطئه‌ها و باند بازیهاى عوامل قدیم، مبارزه با انحصارطلبى و نوساختن برنامه‌هاى ایدئولوژیک و آموزشى و تشکیلاتى حزب بود.

 

ناشى‌گرى‌هاى حزبى

سران حزب ایران نوین در برخورد با مردم و فعالیت‌هاى حزبى آنقدر ناشیانه عمل مى‌کردند که دست‌شان براى افراد معمولى جامعه نیز رو مى‌شد. مردم به خوبى نسبت به حزب و رهبران آن آشنایى داشتند. یکى از اعمال ناشیانه حزب چگونگى برخورد با افکار عمومى و انتخابات بود. هنگام انتخابات با کمک فرماندار و تنى چند تابلو حزب را در اغلب شهرستانها برپا و افراد منتخب حزب را تبلیغ و پس از انتصاب فرد موردنظر مرکز، کلاً فعالیت حزبى تعطیل مى‌شد و فرد به اصطلاح منتخب نیز سالى یک بار هم زحمت رفتن به حوزه انتخابى را به خود نمى‌داد :

«آقاى فروزین فرماندار یکى از شهرستانها اظهار داشت... در شهرستانى موقع انتخابات، حزب تابلویى زد و فعالیت را شروع نمود و شخص موردنظر را انتخاب کرد و بعدا تابلو را برداشته و رفتند و آن نماینده در عرض چهار سال مدت نمایندگى خود به آن شهرستان مراجعت نکرد».[3]

این ناشى‌گرى‌ها باعث بى‌اعتمادى بیشتر افکار عمومى به حزب شد. هرگاه حزب تبلیغ و برنامه ریزى براى برگزارى کنگره و یا هرگونه تلاش به ظاهر حزبى را انجام مى‌داد افکار عمومى آن را بازى جدید حزب مى‌انگاشت. در اسناد ساواک در این خصوص مى‌خوانیم :

«در اکثر محافل، تشکیل کنگره دوم حزب ایران نوین در وضع موجود با تعجب تلقى شده و به علت عدم اعتقاد مردم به حزب مذکور، تشکیل کنگره فعلى و تظاهراتى از این قبیل را یکنوع سرگرمى براى مردم مى‌دانند و گردانندگان آن که مشخص مى‌باشند فقط براى تأمین منابع و حفظ موقعیت خود دست به چنین اقداماتى مى‌زنند.»[4]

نتیجه سنجش افکار عمومى توسط ساواک در خصوص حزب ایران نوین و حکومت شاه جالب توجه است.

«با مطالعه روى افکار عمومى هشتاد درصد مردم از قیافه حزب ایران نوین و حکومت فعلى خسته شده‌اند مضافا به اینکه افزایش هزینه‌هاى سرسام‌آور یکماه گذشته موجبات این خستگى و نارضایتى مردم را بیشتر کرده است.»[5]

 

دومین کنگره حزب ایران نوین

در آستانه برگزارى دومین کنگره حزب که وظیفه انتخاب اعضاء شوراى مرکزى و دبیرکل را در دستور داشت، سران حزب با تبلیغات انجام شده اعلام کردند مقید به رعایت دموکراسى حزبى بوده و آراى مأخوذه با ماشینهاىI.B.M  شمارش مى‌شود تا حقى ضایع نگردد.[6]

دومین کنگره حزب ایران نوین روز چهارشنبه 15 / 2 / 1350 آغاز به کار کرد. رأى‌گیرى به منظور انتخاب اعضاى شوراى مرکزى حزب انجام و اوراق به منظور شمارش به اتاق دبیرخانه انتقال یافت. این انتخابات حزبى 50 نفر عضو هیئت نظارت داشت که به گواه اسناد «هیئت نظارت در زمان شمارش آرا بدون توجه به دموکراسى حزب شروع کردند براى خودشان علامت گذاشتن و اعمالِ تصمیمات از قبل اتخاذ شده.»[7] ساواک در این خصوص این گونه اعلام نظر مى‌کند :

«باتوجه به لیست اسامى منتخبین و میزان شهرت و محبوبیت و معروفیت حزبى انتخاب‌شدگان کاملاً روشن است که انتخابات اعضاى شوراى مرکزى برمبناى نظریات شخصى بوده و لیست اعضاى شوراى مرکزى را قبلاً تهیه نموده و یک انتخابات هم جهت حقیقى جلوه‌گر ساختن آن انجام داده و براى اثبات و تأیید آن از ماشین آى. بى. ام نیز استفاده کرده‌اند. بى‌تردید اگر انتخابات اعضاى شوراى مرکزى صحیح انجام مى‌گرفت به طور کلى ترکیب آن از صورت فعلى خارج و اشخاص دیگرى به شوراى مرکزى راه مى‌یافتند.»[8]

انتخاب مجدد منوچهر کلالى به دبیرکلى نیز جالب توجه است. بجز او کسى کاندیداى دبیرکلى نبود وقتى رئیس جلسه تیمسار صفارى اعلام مى‌دارد که امروز مى‌بایست دبیرکل انتخاب شود برادرِ کلالى از میان جمعیت با صداى بلند مى‌گوید بله کلالى که عده‌اى نیز مى‌گویند کلالى. منوچهر کلالى نیز پس از صحبت‌هاى هویدا پشت تریبون قرار گرفته و از هم مسلکان تشکر مى‌کند و این بود چگونگى انتخاب ایشان.

 

جدایى بحرین از ایران

سال 1860 انگلیسها مى‌کوشند در راستاى اهداف استعمارى بر بحرین مسلط شوند علیرغم تقاضاى کمک شیخ محمد حاکم بحرین، ایران توان یارى ایشان در برابر انگلیسها را نداشت. نتیجه تسلط انگلستان بر بحرین و امضاى قرارداد آن کشور با حکام آل خلیفه و پیوستن بحرین به جمع تحت الحمایگان انگلستان شد. از اواخر قرن 19 تا نیمه اول قرن بیستم ایران ادعاى حاکمیت خود بر بحرین را مطرح مى‌کرد. ایران در سال 1928 مجددا به جامعه ملل اطلاع مى‌دهد که براعتراض خود باقى است و طى نامه به سفارت انگلیسى نیز موضع ایران را اعلام مى‌نمایند. انگلستان از آنجا که قدرت مسلط بر جامعه ملل بود حتى اجازه طرح مسئله را در آنجا نمى‌دهد.

محمدرضا پهلوى در دیدار خود از هند در سال 1969 طى مصاحبه‌اى اعلام مى‌کند :

«اگر مردم بحرین مایل نباشند که به کشور ما ملحق شوند، هرگز به زور متوسل نخواهیم شد... هرکارى که بتواند اراده مردم بحرین را به نحوى که نزد همه جهان به رسمیت شناخته شود، نشان دهد خوب است.»

رژیم شاه و انگلستان به توافق مى‌رسند تا به جاى برگزارى رفراندم، سازمان ملل متحد نظرخواهى کند و طبق نتیجه نظرخواهى سرنوشت سیاسى آن سرزمین روشن شود.

گیچاردى مدیر دفتر سازمان ملل در ژنو از طرف اوتانت دبیرکل وقت مامور انجام این کار مى‌شود.

گیچاردى به جاى مراجعه به نظر توده مردم به سراغ عوامل انگلیسى رفته و در یک گزارش انگلیس‌پسند مى‌نویسد :

«اکثریت مردم بحرین خواهان آن هستند که سرزمین آنان رسما به عنوان کشورى مستقل با حاکمیتى کامل و با آزادى تعیین روابط با ملل دیگر شناخته شود.»

شوراى امنیت به استناد این گزارش قطعنامه 278 مورخه 11 مه 1970 را صادر و به ایران و انگلیس اعلام مى‌کند. در حالى که مردم ایران بویژه بحرین به شدت نسبت به این گزارش و قطعنامه معترض بودند رژیم پهلوى به آن تن داد و بحرین که عضوى از بدن ایران بود در سال 1971 از ایران جدا شد.[9]

حزب ایران نوین در این خیانت پس از شخص شاه نقش اصلى را به عهده داشت چرا که حزب حاکم بوده و در مجلسى از اکثریت نمایندگان برخوردار بود.

اظهارات هویدا در جلسه خصوصى کنگره حزب ایران نوین در خصوص توجیه جدایى بحرین از ایران جالب توجه است :

«از من سؤال کرده‌اند که چرا بحرین را پس دادید صحیح است ما قدرت داشتیم و نیروى دریایى و هوایى ما قوى بود ولى ما طالب صلح هستیم و ساده‌تر بگوییم بحرین دختر ما است دختر بزرگ مى‌شود به خانه شوهر مى‌رود ولى به هر حال دختر ما است نور چشم ما است و فعلاً به خانه شوهر است ضمنا دیدیم در یکصدوپنجاه سال گذشته که دیگران در آن دخالت داشته‌اند وضعى بوجود آورده‌اند و چون ما قصد نداشته‌ایم به آنها بگوییم بروید، کار را به آن صورت که گفتم حل کردیم. باید بگویم که کشورهاى دیگر قدرت دخالت در کشور ما ندارند ما رهبرى خردمند داریم.»[10]

 

عضویت و حق عضویت اجبارى

مسئولین حزب ایران نوین به منظور افزایش اعضا عضو و جمع‌آورى حق عضویت به هر شیوه ممکن دست مى‌زدند. برخى مواقع کار را به جایى مى‌رساندند که بدون رضایت فرد او را عضو حزب محسوب و حق عضویت اجبارى نیز دریافت مى‌داشتند. سازمان تعاون روستایى از جمله سازمان‌هاى وابسته به حزب بود که در سراسر ایران با پرداخت وام به کشاورزان آنها را عضو حزب قلمداد و مبلغى را از وام پرداختى بدون اجازه وام گیرنده به عنوان حق عضویت کسر مى‌کردند. در یکى از گزارش‌هاى ساواک در این خصوص مى‌خوانیم :

«سازمان تعاون روستایى شهرستان آمل در تاریخ 11 / 2 / 50 هنگام پرداخت وام به کشاورزان قراء ملا کلاه و زردآب مبلغ 60 ریال از 10000 ریال وام [را] بابت حق عضویت سالانه در حزب ایران نوین کسر نموده است. عده‌اى از کشاورزان قراء مذکور به این امر اعتراض و اظهار مى‌دارند در سال گذشته نیز این عمل تکرار گردیده است در حالى که ما عضو حزب ایران نوین نیستیم و همچنین نمى‌دانیم حزب براى ما چکارى انجام داده و یا مى‌دهد و ضمن توضیح که در این مورد از آقاى اکبرى مأمور حوزه 3 تعاون روستایى خواسته شده وى اظهار داشته است : کسر مبلغ 60 ریال از وام هر کشاورز به طور سالانه اجبارى است و به حساب حزب ایران نوین ریخته مى‌شود.»[11]

 

انتخابات مجلس

سهمیه‌بندى کرسى نمایندگان مجلس بین احزاب از کارهاى همیشگى انتخابات دوران پهلوى به شمار مى‌رود. مردم ایران با کیاست خاص خود به بسیارى از حقایق دست یافته، با بى‌اعتنایى و عدم حضور در انتخابات و تمسخر نسبت به آن عکس‌العمل نشان مى‌دادند. اما نکته جالب، اعتراض خود حزبیون به این داستان است :

«موضوع تهیه سهمیه بندى مناطق انتخاباتى و تبلیغ نادرستى که در چند روز اخیر در این زمینه به عمل آمده موجبات یأس و بدبینى و گریز بسیارى از مردم شهرهاى مختلف مملکت را از مبانى تشکیلاتى و حزبى گردیده است [فراهم کرده است]. در تماسهایى که ستاد انتخاباتى حزب ایران نوین با شهرستانها داشته است در بسیارى از شهرها صداى این اعتراض بلند بوده که چرا ما را وجه‌المصالحه قرار داده و با حیثیت تشکیلاتى و حزبى معامله کرده است. البته در دوره‌هاى قبل (طى 8 سال گذشته) اعم از انتخابات مجلس شوراى ملى، انجمن‌هاى شهر و انجمنهاى شهرستان و استان چنین رویه‌اى [معمول] بوده ولى نه به این آشکارى که مردم را سخت بدبین کند و تشکیلات احزاب پیرو انقلاب را در شهرها در هم بریزد. امروز هر کس به حزب مراجعه کند به آسانى مى‌تواند بپرسد این شهر سهمیه کدام حزب است و چه کسى برنده مى‌شود.»[12]

 

شگردهاى انتخاباتى

رهبران حزب ایران نوین هر چند قبل از انتخابات نمایندگان را انتصاب کرده بودند اما جهت فریب افکار عمومى و تبلیغات داخلى و خارجى به حداقل حضور مردم در پاى صندوق‌هاى رأى نیاز داشتند. از آنجا که مردم اعتمادى به دولت نداشتند، آنان به هر شیوه ممکن تلاش مى‌کردند تا به حداقل لازم دست یابند. ذیلاً به برخى از شگردهاى انتخاباتى این حزب اشاره مى‌گردد :

1ـ وزیر وقت آموزش و پرورش دستور مى‌دهد وقتى دانش‌آموزان سال ششم متوسطه جهت دریافت نتیجه امتحانات مراجعه مى‌نمایند شرط اعلام نتیجه دریافت کارت الکترال انتخابات توسط آنها مى‌باشد در غیر این صورت نتیجه اعلام نگردد. این موضوع نارضایتى‌هایى را براى دانش‌آموزان ایجاد کرده است.[13]

2ـ اجبار سرپرستهاى خطوط اتوبوسرانى شرکت واحد به تهیه 100 رأى و کارت آنها و تحویل به کمیته تدارکات رأى‌گیرى در حزب ایران نوین.[14]

3ـ استفاده از زنان بى‌حجاب و زیبا براى فریب جوانان که در گزارشهاى ساواک در این خصوص مى‌خوانیم :

«در خیابان هاشمى میدانى است که در آنجا مال و مارگیر و تعزیه خوانى مى‌شود. امروز بعدازظهر در آن محل حزب ایران‌نوین چند صندلى چیده و بلندگو نیز نصب کرده بودند دو دستگاه مینى‌بوس که حامل عده‌اى زنان جوان بود آنجا آمده هر یک روى صندلى نشستند پاهاى خود را روى هم گذاشته بطورى که همه جاى آنها نمایان بود. جوانان که از دور شاهد این جریان بودند دهانشان آب افتاده و بلندگو نیز اعلام مى‌گردد از آقایان خواهش مى‌کنم به حزب ایران‌نوین رأى دهند. هر یک از جوانان و مردان جلو یکى از خوشگلها ایستاده و ضمن خوردن کوکاکولا و دادن برگ به آنها توصیه مى‌شود برگ مخصوص را گرفته در صندوق بیاندازند.»[15]

با توجه به شرایط بوجود آمده طبق نظر ساواک 90 درصد مردم به دولت و حزب ایران نوین اعتماد و اعتقاد لازم را نداشته[16] و درخصوص علت آن مى‌خوانیم :

«علت عدم توجه مردم عمل نکردن دولت به وعده‌هایى است که داده و در مطبوعات و یا رادیو تلویزیون به اطلاع عموم رسانیده است طبقه کشاورز و دامدار و بازاریان که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل مى‌دهند به علت اینکه کارشان رونق نداشته و یا مالیات‌هاى سنگین از آنها گرفته مى‌شود و درآمد کافى ندارند ناراضى بوده و مسبب این ناراحتى را دولت و مسئولین امور مى‌دانند.»[17]

در این نوشتار سعى شد خوانندگان گرامى را با اهم اسناد این جلد آشنا سازیم. البته محققان گرامى با مطالعه اسناد کتاب علاه بر مطالب فوق‌الاشاره با نکات قابل توجه دیگرى نیز آشنا خواهند شد. امید است توانسته باشیم یارى‌گر شما گرامیان در شناخت این حزب باشیم.

(والسلام)

 

پی‌نوشت‌ها:


[1]- اسناد ساواک، گزارش شماره 232 / 20 ح  مورخ 12 / 2 / 1350

[2]- اسناد ساواک، گزارش شماره 23627 / 20 ه 2     مورخه 25 / 9 / 50

[3]- اسناد ساواک، گزارش شماره 20154 / 20 ه 4 مورخه 8 / 2 / 50

[4]- اسناد ساواک، گزارش شماره 96 / 342 مورخه 14 / 2 / 50

[5]- اسناد ساواک، گزارش شماره 862 / 302 مورخه 15 / 2 / 50

[6]- اسناد ساواک، گزارش شماره 20980 / 20 ه 4 مورخه 22 / 2 / 50

[7]- اسناد ساواک، گزارش شماره 20978 / 20 ه 4 مورخه 22 / 2 / 50

[8]- اسناد ساواک، گزارش شماره 20973 / 20 ه 4 مورخه 21 / 2 / 50

[9]- معصومه سیف افجه‌اى، بحرین، وزارت امورخارجه، 1376

[10]- اسناد ساواک، گزارش شماره 20956 /  20 ه 4 مورخه 18 / 2 / 50

[11]- اسناد ساواک، گزارش شماره 1148 /  ه مورخه 21 / 2 / 50

[12]- اسناد ساواک، گزارش شماره 21824 /  20 ه 21 مورخه 15 / 4 / 50

[13]- اسناد ساواک، گزارش شماره 85053 /  150 ه مورخه 10 / 4 / 50

[14]- اسناد ساواک، گزارش شماره 26127 /  20 ه22 مورخه 17 / 4 / 50

[15]- اسناد ساواک، گزارش شماره 694 /  20 ح مورخه 12 / 4 / 50

[16]- اسناد ساواک، گزارش شماره 46933 /  20 ه 24 مورخه 9 / 4 / 50

[17]- اسناد ساواک، گزارش شماره 47075 /  24320 مورخه 24 / 5 / 50

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.