صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

جناب آقای شریف امامی نخست وزیر

تاریخ سند: 14 آبان 1357


جناب آقای شریف امامی نخست وزیر


متن سند:

همکاری جنابعالی با افرادی نظیر منوچهر آزمون دیپلمه مدرسه کمونیست ها در آلمان شرقی، خواهرزاده نبی زاده نوری معروف به طیوری که به سمت دلقکی و مسخرگی در میهمانیهای رجال صدای پرندگان را درمی آورد (و خانواده نوری این شخص و منوچهر آزمون را از خانواده طرد کردند)، جاسوس سازمان امنیت در بین دانشجویان ایرانی مقیم آلمان ـ عضو سازمان امنیت و رئیس دفتر و دلال جنایات ارتشبد نصیری ـ نماینده سازمان امنیت در رادیو تلویزیون ـ همکار و واسطه امیرعباس هویدا ـ رئیس اوقاف هویدا که بیشتر از یکصد و پنجاه هزار متر زمین اوقاف را خورده و به بستگان خودش داده، کسی که به حمیرا آوازه خوان چهار هزار متر زمین اوقاف داده، به گوگوش ـ مرضیه ـ الهه ـ مهستی و تمام مطربها زمینهای اوقاف را تقسیم کرده که پرونده این زمینها در اوقاف موجود است.
بعد معاون امیرعباس هویدا شده و در انتخابات قلابی دوره قبل به اتفاق هویدا در مملکت فعالیت کردند و چند میلیون تومان از انتخابات دزدی کرده، بعد وزیرکار هویدا شد و اعلامیه ای داد که برای اولین مرتبه کارگران را در ایران به شورش وادار کرد و شاهنشاه امر فرمودند از کابینه اخراج شد.
بعد به کمک ارتشبد نصیری انتخابات تهران را به همکاری دلال معروف محمدعلی مسعودی1 و حسین دهاء2 معروف به حسین چهل رنگ و مأمورین سازمان امنیت با همکاری نزدیک ارتشبد نصیری انجام داد.
خودش وکیل اول قلابی تهران شد.
دو میلیون تومان از یاسینی، چهار میلیون تومان از حسن صحرایی3 (حسن نفتی) پول گرفت و آنها را وکیل کرد.
حالا شما بعد از چهل سال خدمت به این مملکت آمده ای با فساد مبارزه بکنی و شریک و همکار خودت را کسی انتخاب کرده ای که : عضو حزب توده عضو سازمان امنیت واسطه و دلال دزدیها و جنایتهای ارتشبد نصیری رئیس اوقاف و دلال هویدا معاون هویدا که مسئول این همه فساد و خرابکاری مملکت است.
روزنامه لوموند و روزنامه نوول آبزرور هم در خارج نوشته اند که چون شریف امامی دستش زیر سنگ توده ایها است نمی تواند منوچهر آزمون و هوشنگ نهاوندی4 را وزیر نکند.
تمام دانشگاهیان ـ اصناف و بازاریها ـ مأمورین دولت از شما متنفر شده اند به خاطر همکاری با آزمونها و نهاوندیها که پرونده دزدی و خیانت به این مملکت دارند.
شما که دم از درستی می زنید حق ندارید با دست نهاوندیها و منوچهر آزمونها که خودشان از فاسدها و دزدهای درجه اول هستند ادعای اصلاح بکنید.
تنفر جامعه دانشگاهیان و جوانان مملکت نسبت به اعمال منوچهر آزمون و نهاوندی اعلام می گردد.
کلاسه 91028 این اعلامیه قبلاً رسید

توضیحات سند:

1ـ محمدعلی مسعودی در سال 1292 هجری شمسی در تهران متولد شد.
پدرش حسن مسعودی بود.
محمدعلی، دبستان و دبیرستان را در تهران تمام کرد و وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و از آنجا لیسانس گرفت.
روزنامه اطلاعات مربوط به عمویش عباس مسعودی بود.
محمدعلی از زمان دانشجویی در آنجا کار می کرد.
او در سالهای 1316 تا 1320 سردبیر روزنامه اطلاعات شد.
در آن سالها، سردبیری روزنامه، زحمت زیادی نداشت و اخبار از منابع می رسید و همگی حاکی از پیشرفت آبادانی، ارزانی و فراوانی بود، چون کسی از ترس دیکتاتوری رضاشاه حرفی از کمبودها ،گرانی و سختی ها و مشکلات مردم در صفحات روزنامه ها منعکس نمی کرد.
بعد از شهریور 1320 با رواج آزادی قلم و بیان، روزنامه اطلاعات رقیبهایی پیدا کرد.
عباس مسعودی کار برادرزاده اش را کم کرد و مقامش را بالاتر برد و او را قائم مقام خود کرد.
بنابراین در سال 1331 محمدعلی، روزنامه اطلاعات را ترک کرد.
او بعد از دو سال فراغت، روزنامه پست تهران را در سال 1332 منتشر کرد.
بعد از 28 مرداد 32 روزنامه های اطلاعات و کیهان به دستور زاهدی متوقف شدند.
محمدعلی مسعودی از این وضع استفاده کرد و پست تهران را به صورت یک روزنامه خبری درآورد و این روزنامه بود که از دربار در مقابل مصدق حمایت می کرد.
به این ترتیب روزنامه پست تهران به روزنامه ای پرتیراژ تبدیل گردید.
محمدعلی مسعودی، در دوره های 15 و 16 مجلس از تهران و دماوند وکیل شد.
اما در دوره هفدهم که انتخابات مجلس از زمان دکتر مصدق انجام گرفت نتوانست به وکالت برسد.
پس از کودتای آمریکایی 28 مرداد سال 32 تا 6 بهمن ماه 41 حدود ده سال کار مهم مسعودی ساختن صندوقهای انتخاباتی و بیرون آوردن وکلای مورد نظر دولت از این صندوقها بود.
او در سال 1336 وارد حزب ملیون شد و باز کار تقلب در انتخابات را انجام داد.
مجددا در دوره های هیجدهم و نوزدهم و بیستم به نمایندگی مجلس شورای ملی رسید.
پس از سال 1341 و با تأسیس حزب ایران نوین او دیگر کنار گذاشته شد تا اینکه در اواخر حکومت پهلوی، شاه او را سناتور انتصابی کرد.
عمدتا خاندان مسعودی ها، مدافع سیاست انگلیس و دربار بودند.
محمدعلی مسعودی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از ایران فرار کرد و به آلمان رفت و پس از چندی در اثر تصادف با اتومبیل، جان سپرد.
ر.ک : شبه خاطرات، علی بهزادی، ص 573.
2ـ سیدحسین دهاء، فرزند سیدمحسن، در سال 1287 ه ش در خانواده ممتازالملک در تهران بدنیا آمد و از دارالمعلمین قدیم دیپلم گرفت و از دانشسرایعالی لیسانس ریاضی دریافت نمود و با زبان فرانسه نیز آشنایی داشت.
وی قبل از شهریور 1320 تا مدتی بعد از آن عضو وزارت فرهنگ بود و مدتی نیز ریاست فرهنگ اراک را بر عهده داشت و بعد از آن به وزارت دارایی منتقل شد.
حسین دهاء در وزارت دارایی مسئولیت های مختلفی از جمله معاونت کمیسیون، مدیر کل دخانیات، رئیس بازرسی مدیر کل کارگزینی پیشکار مالیه استان فارس و معاونت وزارت دارایی را بر عهده داشت.
نامبرده همچنین، رئیس اوقاف تهران، رئیس بیمه های اجتماعی، معاون نخست وزیر و سرپرست بازرسی نخست وزیری، استاندار اصفهان و سناتور مجلس سنا بود و بعد از آن تا سال 1357 ریاست کانون بازنشستگان را بر عهده داشت و دهمین کنفرانس ملی کار در سال 1357 به ریاست وی برگزار شد.
حسین دهاء در زمینه مالی در مسؤلیت های مختلف سوء ـ استفاده های زیادی نمود و در زمان استانداریش در اصفهان به حیدرعلی برومند، کاندید دوره بیستم نمایندگی مجلس شورای ملی در ازای گرفتن صدهزار تومان قول وکالت داد وی با گرفتن پول از مدیران کارخانجات اصفهان دست آنها را در اخراج کارگران از کارخانه و ظلم به آنها و تضییع حقوقشان باز می گذاشت و در سال 41 شایع بود که وی یک صد میلیون اختلاس داشته است و با تبانی، زمینهای زیادی در کرج، کن و جمشیدیه تصاحب نمود.
حسین دهاء، گرایش چپی داشت و در زمان اشتغالش در وزارت دارایی با عناصر توده ای آن وزارتخانه از جمله هادی برخوردار و هدایت کلانتری ارتباط داشت.
نامبرده عضو کانون سوسیالیست ها بود و تمام کارمندان دخانیات را به حزب مزبور می برد و با احزاب عدالت و رستاخیز همکاری می کرد و در حزب ایران نوین عضویت داشت.
حسین دهاء از سیاستمداران طرفدار انگلیس بود و در تشکیلات فراماسونری لژ مزدا عضویت داشت و در بین مردم شایع بود که وی یهودی می باشد و انتخاب اسم سید برای خودش برای اغفال دیگران بوده است.
ـ اسناد ساواک، پرونده انفرادی.
3ـ سیدحسن صحرایی، فرزند سید حسین، در سال 1306 ه ش در تهران به دنیا آمد.
نامبرده تاجر فرش، نماینده مجلس شورای ملی، رئیس اتحادیه صنف فرش فروشان و عضو هیئت مدیره و منشی اتحادیه صادرکنندگان فرش (وابسته به اتاق اصناف) و مسئول کمیته ارتباط با اصناف حزب رستاخیز و عضو تشکیلات فراماسونری (لژ دانش) عضو حزب ایران نوین و حزب رستاخیز و رئیس کانون 5757 حزب رستاخیز در تهران و دبیر هیئت رئیسه سازمان بازرگانان و صاحبان صنایع و معادن بود و در سال 56 متقاضی خرید ویلا در جزیره کیش بود.
وی در سالهای 56 و 57 به مناسبتهای مختلف تلگرافهای تبریک و شادباش برای شاه ارسال نموده است.
ـ اسناد ساواک، پرونده انفرادی.
4ـ هوشنگ نهاوندی، فرزند علی اکبر، در سال 1312 ش در تهران به دنیا آمد.
او تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته حقوق دانشگاه تهران آغاز کرده و پس از دریافت مدرک لیسانس به فرانسه رفت و مدرک دکترای دولتی را در رشته اقتصاد اخذ نمود.
نهاوندی خواهرزاده دکتر فریدون کشاورز، عضو سابق رهبری حزب توده بود و فعالیت های سیاسی او در فرانسه مبهم است.
او از همان زمان تحصیل در پاریس، مانند بسیاری از عناصر مشابه، به ارتباط با سرویس های اطلاعاتی غرب کشیده شد و فعالیت های سیاسی او هم در همین راستا بود.
سند بیوگرافیک ساواک، نامبرده را متهم به بهائیگری نیز می داند.
نهاوندی در زمان دبیرکلی شورای عالی اقتصاد حسنعلی منصور، به سمت مشاور شورای عالی اقتصاد رسید.
وی از جمله عناصری بود که در چارچوب سناریوی نخبگان آمریکایی فعالیت خود را آغاز کرد و در دولت حسنعلی منصور ـ(اسفند 1342 ـ بهمن 1343) در رأس وزارت نوبنیاد آبادانی و مسکن قرار گرفت و این سمت را در دولت امیرعباس هویدا تا سال 1347 حفظ کرد.
او در همان سال به عنوان آجودان کشوری شاه منصوب شد و به ریاست دانشگاه پهلوی شیراز و هیأت امنای دانشگاه مشهد نیز دست یافت و جزء مهره های به اصطلاح فرهنگی رژیم نیز قرار گرفت.
او در سال 1352 عضو هیأت امنای دانشگاه گیلان و در سال 1353 نیز، عضو هیأت امنای دانشگاه هنر بود.
اسناد موجود عموما از اختلافات نهاوندی با همکاران و رؤسای خود خبر می دهد که یا ناشی از مسائل مالی و یا جاه طلبی و تفرعن بیمارگونه اوست.
در آبان 1353 به ریاست دفتر مخصوص فرح پهلوی منصوب شد.
وی در دولت آشتی ملی شریف امامی در سال 1357 به آرزوی دیرینه خود یعنی وزارت علوم و آموزش عالی دست یافت، اما به دلیل این که به عنوان یکی از چهره های بدنام رژیم پهلوی مطرح بود، در تاریخ 15 /11 /1357 به همراه عبدالمجید مجیدی رئیس پیشین سازمان برنامه و بودجه بازداشت و در جمشیدیه زندانی شد.
او در اثنای قیام مسلحانه 22 بهمن از زندان گریخت و در سال های پس از انقلاب در نشریات خارج از کشور چند مقاله از نهاوندی انتشار یافت که سطح بسیار نازل دانش اجتماعی و سیاسی او را به عنوان نمونه ای از نخبگان رژیم پهلوی نشان می دهد.
ر.ک : ظهور و سقوط پهلوی، جلد دوم، ص 517 و 510.
ـ اسناد ساواک، پرونده انفرادی.

منبع:

کتاب منوچهر آزمون به روایت اسناد ساواک صفحه 462

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.