صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : فراماسیونرها

تاریخ سند: 20 اسفند 1347


موضوع : فراماسیونرها


متن سند:

به : 323 از : 20 ه 6 شماره : 47357 /20 ه 6 به طوری که در وزارت بهداری وزارت کار و حزب ایران نوین شنیده می شود اکثر افراد تقریبا به صورت غیر آشکار راجع به فراماسونرها صحبتهائی می نمایند و همگی علاقمند هستند که جلد سوم کتاب فراماسونری را به دست آورده و مورد مطالعه قرار دهند و عده ای که از جریان امر مطلع می باشند اظهار می دارند در جلد سوم کتاب مورد بحث اسامی هشتصد نفر از اشخاص سرشناس و رجال فعلی و سابق کشور در کتاب مزبور ذکر کرده است.
عضو فراماسونرها می باشند از جمله نام آقایان.
نخست وزیر (هویدا)1.
شریف امامی.
اعلم2.
تقی زاده.
گلشائیان.
3 دکتر شاهقلی.
مهندس لقمان الملک و عده ای دیگر برده شده است.
نظریه منبع : آنچه مسلم است افرادی که مشتاق هستند جلد سوم کتاب مورد بحث را مطالعه نمایند به طور قطع جلد اول و دوم را مطالعه نموده اند.
نظریه رهبر عملیات : نظریه منبع مورد تایید است.
ملاحظات : چاپ کننده کتب مزبور اسماعیل رائین4 می باشد.

توضیحات سند:

1ـ امیرعباس هویدا : فرزند حبیب اللّه خان قناد ملقب به عین الملک در سال 1298 ش متولد شد.
تحصیلات متوسطه را در بیروت به اتمام رسانید و پس از آموختن زبانهای انگلیسی، فرانسه و عربی به بروکسل رفت و پس از سه سال موفق به اخذ لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه بروکسل شد و در سال 1322 به لحاظ سابقه پدرش (سفیر مختار ایران در دولت عربستان سعودی) به استخدام وزارت خارجه درآمد.
در اول مرداد ماه 1324 به عنوان وابسته سفارت ایران در پاریس عازم فرانسه شد.
و در سال 1325 کارمند اداره حفاظت منافع ایران در آلمان گردید.
ظاهرا در همین سالهاست که وی با ایرج اسکندری آشنایی یافت و با حزب توده در پاریس سروسری داشت.
در مدت اقامتش در پاریس به همراه حسنعلی منصور در جریان قاچاق مواد مخدر توسط پلیس فرانسه دستگیر شد و تنها با وساطت دربار پهلوی بود که رهایی یافت.
این مطلب در مطبوعات داخلی انعکاس داشت و در پرونده امیرعباس هویدا درج گردید.
لیکن در سالهای 1326 ـ 1327 این اسناد از پرونده وی به سرقت رفته است.
در اسناد ساواک سرقت اسناد از سجایای بارز این نخست وزیر نمونه محمدرضا پهلوی بوده است.
امیرعباس هویدا وابستگی و علاقه شدیدی به بهائیت داشت که بخشی از آن مربوط به ارتباطات و علاقه خاص پدربزرگ او به عباس افندی و بهائیت می شود و قسمتی هم به خوداوواقداماتی که در راستای تقویت و کمکهای مالی به این فرقه نموده است.
در سند ساواک مورخ 19 /5 /1350 چنین آمده است: جلسه ای با شرکت 12 نفر از بهائیان ناحیه 7 شیراز ...
شخص هویدا بهایی زاده است.
عده ای از مأمورین مخفی که در دربار شاهنشاهی می باشند می خواهند هویدا را محکوم کنند.
ولی او یکی از بهترین خادمین امراللّه است و امسال مبلغ 15 هزار تومان به محفل ما کمک کرده است ...
هویدا طی سالهای 1337ـ1342 از همکاران پنهان ساواک بختیار بود.
وی در سال 1343 به نخست وزیری رسید و تا 15 /5 /1356 در این سمت باقی ماند.
هویدا به عنوان یک «هم جنس گرا» نه تنها در میان خواص بلکه در جامعه نیز شهرت کافی داشت و محمدرضا پهلوی از این شهرت به خوبی مطلع بود.
ابقاء چنین نخست وزیری عمق تباهی اخلاقی شاه و وابستگانش و اوج بی اعتنایی آنان را به کرامت انسانی و ارزشهای اخلاقی و فرهنگی جامعه را نشان می دهد.
ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، ص 366 ـ 397 ؛ ـ اسناد ساواک ـ پرونده های انفرادی امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، 2 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی 2ـ پروفسور جمشید اعلم : فرزند اسداللّه در سال 1284 در تهران متولد شد.
وی پس از طی دوره مقدماتی، مقطع متوسطه را در دبیرستانهای علمیه و دارالفنون به پایان رسانید و جهت ادامه تحصیلات به فرانسه رفت و در شهر لیون (لیسه آمپر) در دانشکده ادبیات، زبان فرانسه را تکمیل نمود و از دانشکده پزشکی متخصص گوش و حلق و بینی شد و با دختری فرانسوی ازدواج و به ایران مراجعت کرد.
نامبرده ابتدا در بهداری ارتش خدمت کرد و بعد از آن در بیمارستان شماره یک شهرداری به کار پرداخت و در سال 1316 به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و از سال 1327 در دانشکده پزشکی به تدریس پرداخت.
پروفسور جمشید اعلم در مشاغل مهمی از جمله، پزشک مطب عمومی بیمارستان شماره 1 و 2 شهرداری تهران، تدریس تعلیمات سریری، تدریس در هنرسرایعالی، پزشک و رئیس بیمارستان وزیری با حق آموزش، رئیس بخش گوش و حلق و بینی بیمارستان فارابی، رئیس بیمارستان امیراعلم، عضو شورای مرکزی دانشگاهها، صاحب امتیاز مجله راه علم با روش علمی، نماینده مجلس شورای ملی و سنا از شهرستان قزوین به کار پرداخت.
نامبرده در سال 1339 به اسرائیل سفر کرد و ساواک وی را اهل مشروب، پول و مقام، خودخواه، شوخ و متکبر و ضعیف کش معرفی نموده است.
پرفسور جمشید اعلم نشانهای 2 و 3 همایون، 2 و 3 و 4 و 5 تاج از طرف محمدرضاپهلوی و تعدادی نشان از کشورهای خارجی دریافت کرد.
نامبرده در تشکیلات فراماسونری عضویت داشت و در سال 1350 به دلیل سخنرانی بر علیه امام خمینی (ره) در مجلس سنا توسط مردم غیور و مسلمان تهدید شد و جهت حفظ جانش از ساواک درخواست کمک کرد.
3ـ عباسقلی گلشائیان، فرزند رضا قلیخان محتشم الدوله به سال 1281 ش در تهران تولد یافت.
تحصیلات مقدماتی را در مدرسه دارالفنون سپری کرد و سپس علوم قضائی را در مدرسه عالی حقوق به پایان رساند.
در 1300 ش کار خود را به عنوان مترجم زبان فرانسه در دفتر مسیو پرنی مستشار حقوقی وزارت عدلیه آغاز کرد و در ترجمه و تنظیم قانون مجازات عمومی همکاری کرد.
از 1306 تا 1312 ش در مشاغل قضایی و دادگستری مشغول به کار شد و سپس به وزارت دارایی منتقل شد و تا 1320 ش در آن به خدمت پرداخت.
او مدتها سمت های استانداری، سناتوری، ریاست شورای عالی بانک ملی ایران را عهده دار بوده است.
در سال 1320 کفیل وزارت دارایی و پس از چندی در کابینه محمدعلی فروغی وزیر بازرگانی و اقتصاد ملی شد.
وزارت پیشه و هنر و بازرگانی را نیز در همان کابینه عهده دار بود.
و وزارت دادگستری را نیز در اختیار داشت.
وی مدتی شهردار تهران و عضو شورای عالی اقتصاد بود و در کابینه صدرالاشرف وزارت پیشه و هنر را داشت.
مدتی استاندار خراسان، وزیر دادگستری در کابینه هژیر، وزیر دارایی در کابینه ساعد شد و در دوره دوم و سوم مجلس سنا به نمایندگی از تهران رسید.
او در کابینه علاء به سال 1335 تا 1336 وزارت دادگستری را برعهده داشت.
او عضو شورای عالی جمعیت ملی مبارزه با جذام و رئیس هیأت مدیره جمعیت کمک به جذامیان و عضو هیأت مدیره انجمن طرفداران ابوعلی سینا بود.
قرارداد نفتی معروف ایران و انگلیس به نام گس ـ گلشائیان ـ توسط او منعقد شد که البته بعدها از اعتبار ساقط شد.
سرانجام در 19 مهر 1369 ش درگذشت.
گلشائیان قائم مقام و استاد اعظم لژ بزرگ ایران و نایب رئیس هیأت رئیسه فراماسونهای ایران و عضو مؤسس لژ فراماسونری دانش و عضو لژهای کسری، مولوی، فروغی، سعدی، متبراء اهواز، فرانسه، فردا، نور،مشعل و خورشید بود.
54047 سوم (گذشته ها و اندیشه های زندگی یا خاطرات من 2 ج ؛ گنجینه اسناد، شماره 3، 1373 ش؛ پرونده عباسقلی گلشائیان در ساواک) 4ـ اسماعیل رائین، فرزند غلامحسین در سال 1298 در بوشهر متولد شد.
در سال 1314 در اداره پست و تلگراف شهر استخدام و سپس به اردبیل و تهران منتقل شد.
رائین علاوه بر خدمت در اداره پست و تلگراف به شغل خبرنگاری مطبوعات نیز اشتغال داشت.
و مقامات خود را با نام بهمن امضا کرد و دوره 4 ساله روزنامه نگاری را در دانشگاه تهران طی کرده است.
اسماعیل رائین از سال 1318 با نوشتن مقالاتی در روزنامه «خلیج ایران» در بوشهر کار مطبوعاتی را آغاز و از سال 1320 بیشتر اوقات خود را صرف مطبوعات نموده هنگام انتقال به تهران در سال 1323 اخبار تلگرافهای رسیده از آذربایجان را در اختیار روزنامه کیهان، مجله تهران مصور و آتش قرار می داد.
علاوه بر نشریات یاد شده با مجله روشنفکر و تهران و...
همکاری می نمود.
وی در سال 1336 مؤسسه جمع آوری مؤسسه جمع آوری اخبار و تأمین اخبار جراید را با کمک بهرام بوشهری تأسیس نمود.
به اعتقاد ساواک اسماعیل رائین به منظور کسب اخبار با طبقات مختلف مردم از جمله شخصیتهای داخلی و خارجی ارتباط پیدا نموده و با توجه به بصیرت و تیزهوشی ذاتی تحت پوشش مزبور اطلاعاتی نیز برای عوامل خارجی تهیه می نماید.
با توجه به اشتغال برادرش پرویز [رائین ]در خبرگزاری آسوشیتدپرس مطمئنا آن خبرگزاری را نیز از اخبار جمع آوری شده بی نصیب نمی گردانید.
بنا به گزارش سفارت ایران در کویت، روزنامه «الرأی العام» در مورخه 10 شهریور 1344 فاش ساخت شش نفر از روزنامه نگاران ایرانی منجمله تهران مصور به اسرائیل سفر کرده که افراد مزبور خود را نمایندگان مطبوعات ایران معرفی نموده اند که این روزنامه به انجام این سفر شدیدا حمله کرده است.
اسماعیل رائین یکی از وابستگان به رژیم پهلوی بود و به دستور آنها کتاب فراموشخانه و فراماسونری را نوشت.
(پرونده اسماعیل رائین در ساواک و کتاب چهره های مطبوعات معاصر، ص 85).
نامبرده از اعضای پایه گذار سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات بود و چندین دور ریاست هیئت مدیره و عضویت هیئت اجرایی آن را به عهده داشت.
وی دارای تألیفات مختلفی چون فراموش خانه و فراماسونری در ایران می باشد که با همکاری ساواک آن را تدوین نمود.
رائین با شاپور جی یپورتر، برادران آرمیت و...
رابطه حسنه داشت.

منبع:

کتاب سید حسن تقی زاده به روایت اسناد ساواک صفحه 183

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.