تاریخ سند: 21 اردیبهشت 1357
مکالمات سوژه از ساعت 1345 پنجشنبه 21/2/37 تا ساعت 0715 شنبه 23/2/37
متن سند:
مکالمات سوژه از ساعت 1345 پنجشنبه 21 /2 /37 تا ساعت 0715 شنبه 23 /2 /37
مناقب تلفن زد و با حاجی محمدعلی صدوقی تماس گرفت و پرسید: از قم چه خبر؟
محمدعلی صدوقی: فعلاً آرام است. 0221
مناقب: تهران هم زد و خورد شدیدی شده است.
محمدعلی صدوقی: شما خبر دارید؟
مناقب: بله، آقای شیرازی2 تلفن زده بود منزل سیگاریها3 و گفته بود مردم شعار دادند و بستند مردم را به مسلسل.
محمدعلی صدوقی: عجب!
مناقب: رادیو هم شنیدید، وکلا حمایت کردند از اعلامیه دولت، اخبار از تهران هیچی نگفت. مکالمه بعد از خداحافظی تمام شد.
*****
آراسته زنگ زد و با حاجی محمدعلی صدوقی صحبت کرد و پرسید: تازه چه خبر؟
محمدعلی صدوقی: تهران شلوغ کردن.
آراسته: حاجی طالقانی4 راست است؟
محمدعلی صدوقی: شما از کجا میدانید؟
آراسته: حاجی دستمالچی5 گفته که آقا شیخ اسماعیل به سیگاری گفته.
محمدعلی صدوقی: ما هم شنیدیم، ولی نمیدانیم راست است یا دروغ.
آراسته: همین خبر را فقط دارید؟
محمدعلی صدوقی: بله.
آراسته: در رادیو هم مسخره بازی درمیآورند، اغتشاش را محکوم میکنند، آقا هم فهمیدن؟
محمدعلی صدوقی: نمیدانم. بعد از خداحافظی مکالمه تمام شد.
*****
شخصی به نام مهدی[معزالدین] از تهران تلفن زد و بعد از حال و احوال و صحبت کردن با حاجی بیبی و غیره با خود سوژه هم صحبت کردند و سوژه پرسید: تهران چه خبر؟
مهدی: تا ساعت 12 ظهر که در خیابان توپ و تانک و گارد ایستاده بود و خیابانها را هم بسته بودند و مغازهها هم تعطیل بود و 12 به بعد را خبر ندارم.6
صدوقی: تعطیل عمومی بود؟
مهدی: تعطیل عمومی که نه، ولی طرفهای بازار که تماماً بسته بودند. بعد از خداحافظی مکالمه تمام شد.
*****
فیض اردکانی7 تماس گرفت.
مخاطب: حاجی آقا خواب هستن.
فیض اردکانی: میخواستم بپرسم پرسه هست امروز؟
مخاطب: نه، فقط در مدرسه، روضه هست.
*****
خزعلی خواست با سوژه تماس بگیرد، جواب داده شد: حاجی آقا مسجد میرچماق8 فاتحه بود، رفتند و بعد میرن مدرسه عبدالرحیم خان.9
خزعلی: 5 /10 تا 12 میباشد، وعده کردیم که برویم اشکذر.
مخاطب: پس شما بروید در مدرسه. مکالمه تمام شد
*****
احمدی10 از قم تماس گرفت، گفته شد: حاجی آقا و شیخ محمدعلی در مدرسه هستن و آنجا روضه دارند.
احمدی: عرض کنم که آقای پسندیده11 را تبعید کردند به انارک نائین.
مخاطب: شما از کجا تلفن میکنید؟
احمدی: از منزل محمدعلی صدوقی.
*****
مریم، همسر محمدعلی صدوقی از قم تلفن زد و با حاجی بیبی صحبت کرد و پرسید: حاجی آقا و محمدعلی کجا هستن؟
حاجی بیبی: مدرسه هستن، چون روضه دارند.
مریم: آقای پسندیده را هم دیشب تبعید کردند و جریان آقای طالقانی12 هم دروغ بوده است و اوضاع هم آرام است و مغازهها هم هنوز باز نیست. بعد از مقداری احوالپرسی مکالمه تمام شد.
*****
سوژه زنگ زد و با خانمش صحبت کرد که: من ظهر میروم اشکذر و خبر نداشتم که منزل خیاطیان13 هستیم.
حاجی بی بی: مریم خانم تلفن زد و گفت آقای پسندیده را هم تبعید کردند.
صدوقی: بسیارخوب. سپس مکالمه تمام شد.
*****
جوانی تلفن زد و گفت: امروز مسجد جمعه خبری است؟
مخاطب: نمیدانیم.
*****
حافظیه زنگ زد و خواست با حاجی آقا صحبت کند، جواب داده شد: خوب هستند.
حافظیه: امروز یک عدهای در مسجد جمعه شعار دادند اینها تقریباً غیرعادی بودند و داشتند هم میگفتند شب وعده حظیره و گویا آمدن برای همین کار به حاجی آقا بگویید اول نماز و بعد از نماز تذکر بدهند که بین شما عدهای هستن که میخواهند اغتشاش بکنند.
مخاطب: چشم. مکالمه تمام شد.
*****
شخصی ناشناس تلفن زد و گفت: دیشب که وسط دو نماز فرمودید من از هر نظر آمادگی دارم و حاضر هستم هر نوع جهاد و یا دفاعی بکنم و میخواهم بیایم مسجد، هر طور میشود بشود، ولی مادرم ناراحت است و اگر حرف مادر را گوش نکنم خطاست؟
صدوقی: در امر دینی کسی نمیتواند دخالت بکند. سپس مکالمه تمام شد.14
*****
شخصی از قم تلفن زد و با شیخ محمدعلی صدوقی صحبت کرد و گفت: آقای پسندیده را آوردند آن طرفها، خواستم از وضع ایشان مطلع بشیم.
محمدعلی صدوقی: قرار بود در خدمت آقا فردا سری به ایشان بزنیم، چون اینجا یکی انار داریم و یکی انارک، اول تحقیق کنیم ببینیم انارک است یا انار.15
ناشناس: خوبه یه سری به ایشان بزنید و بگویید به ایشان که اوضاع شدید و اوضاع بیرونی اینها را هر جور خودتان صلاح میدانید و آن وقت که ایشان تصمیم گرفتن، شما ما را هم در جریان بگذارید. در ضمن با آقایِ شما هم مشورت کنند راجع به اینکه کسی بیرون باشه، کسی نباشه، کسی که بیرون هست، انتخابش با ایشان باشه و خود آقا هم دلش برای ایشان شور میزنه که میخواست وضع ایشان مشخص باشه.
محمدعلی صدوقی: فردا قراره در خدمت آقا برویم ایشان را ببینیم.
ناشناس: سعی شود یک خانه خوبی برای ایشان گرفته شود و سپس جریان را به ما اطلاع بدهید.
توضیحات سند:
ـ
1. در تاریخ 21 /3 /1357 کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم تشکیل جلسه داد و آقایان: سید مرتضی پسندیده . سید صادق روحانی . سید هادی خسروشاهی . عباس ضیغمی و احمد کلانتر برای مدت سه سال به انارک نائین تبعید نمود. آیتالله پسندیده به روایت اسناد ساواک . سند شماره 464 /21- 24 /2 /37
در روزهای پایانی اردیبهشت ماه سال 1357ش، شایعهی گستردهای در خصوص درگذشت آیتالله طالقانی در زندان شکل گرفت. این شایع به میزانی قوی بود که یکی از منابع ساواک پیشنهاد داد: « اصلح است چنانچه شایعه درست نیست، سریعاً به مردم اعلام گردد، چون ممکن است به خاطر فوت نامبرده و در شرایط فعلی بازار تعطیل عمومی نماید.» به همین علت بود که برای پیشگیری از عواقب این شایعه، در روز بیستم اردیبهشت ماه، خانوادهی آیتالله طالقانی را به ملاقات بردند. آیتالله طالقانی به روایت اسناد ساواک . جلد سوم . ص 589
2. حجتالاسلام اسمعیل ابراهیم شیرازی معروف به حاجی شیرازی، فرزند علی در سال 1317ش در تهران به دنیا آمد. در سالهای 1327 تا 1329ش، دوران سربازی را سپری نمود. مدتی در شرکت وهاب زاده، مسئول برق و تلفن بود و در سال 1338ش، در آموزش و پرورش استخدام شد.
ایشان که دروس حوزوی را در مدرسه مروی و سپهسالار طی نموده بود، ضمن آنکه به عنوان تلفنچی در اداره کل مطالعات و برنامههای وزارت آموزش و پرورش اشتغال داشت، به عنوان واعظ نیز، به تبلیغ امور دینی مشغول بود. سخنرانی انتقادآمیز او درباره دستگاه قضا و قضاوت، در خردادماه سال 1344ش در هیئت بین الطلوعین، که از هیئتهای انقلابی و طرفدار امام خمینی(ره) بود، حساسیت ساواک را برانگیخت و همین مسئله موجب شد تا از مسافرت او به عربستان سعودی ممانعت گردد، که این موضوع، باعث نامه نگاری او با ساواک و گرفتن گذرنامه شد. پس از این مسئله بود که مدتی با نام « حاجی شیرازی » به منبر رفت.
مشارالیه که در سیر ترقیات شغلی، مدتی نیز در اداره کل کارگزینی فعالیت کرده بود، در سال 1351ش، متصدی انتصابات شد و در سال 1352ش، با واگذاری مشاغل حساس درجه 2 در آموزش و پرورش به او موافقت گردید. در همین سال بازنشست شد و برای معالجه به انگلستان مسافرت نمود.
ایشان که به عنوانِ روحانی کاروان بارها به عربستان سعودی رفته بود، در کشورهای کویت و پاکستان نیز سخنرانی داشت و در سال 1355ش، از اعضای هیئت امنای مسجد ابوطالب در تهران بود.
در اردیبهشت سال 1357ش، دارای دکترای تعلیم و تربیت و استاد هنرستان صنعتی تهران معرفی شد. در همین سال، گزارش سخنرانیهای انتقادی او در هیئت کاشانیها به ساواک رسید و تصمیم به مخالفت با مسافرت وی به خارج از کشور گرفته شد که این تصمیم مورد موافقت مدیرکل سوم ساواک قرار نگرفت! اسناد ساواک . پرونده انفرادی
3. منظور آقای مهدی سیگاری است که در اردیبهشت سال 1357ش آقای شیرازی در منزل وی به منبر میرفته است. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . جلد سوم . سند شماره: 3235 /26/ ﻫ - 14 /2 /37
4. در این ایام، شایع شدیدی در خصوص فوت آیتالله طالقانی(ره) پخش شد؛ تا جائی که در گزارشی آمده است: «در تاریخ 20 /2 /37 محمدتقی فلسفی ضمن مذاکره تلفنی با یکی از وعاظ اظهار داشته شایعه نیرومندی مبنی بر فوت آیت اله طالقانی در زندان در روز جاری بین مردم قوت گرفته و از واعظ مزبور خواسته است که وی نیز پیرامون صحت و یا سقم خبر مزبور تحقیق نماید.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . ج 5. ص 366
5. سید احمد اخوان دستمالچی فرزند سیدمحمد در سال 1313ش در یزد به دنیا آمد. از دوران جوانی با روحانیون مبارز ارتباط داشت و همین ارتباط بود که وی را به همکاری با فدائیان اسلام سوق داد. ایشان در جریان نهضت امام خمینی(ره)، علاوه بر فعالیتهای تجاری، یکی از همراهان آیتالله شهید صدوقی(ره) به شمار میرفت، که در صحنههای مختلف حضور داشت و به علت همین فعالیت ها، دو بار دستگیر شد. سفر به همراه شهید صدوقی به کشور فرانسه در زمان حضور امام خمینی(ره) در آنجا، یکی از اقدامات ایشان است. مشارالیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در ساماندهی کمیتهها و نهادهای مختلف انقلاب اسلامی حضور فعال داشت. برخی از اقدامات و مسئولیتهای وی به شرح زیر نقل گردیده است: ریاست اتاق بازرگانی . مدیر و مؤسس کارخانجات نساجی اردکان . مدیر و مؤسس سازمان خیریه سیدالشهداء . عضو هیئت مدیره گروه فرهنگی علوی . تأسیس دبستان و دبیرستان . راه اندازی انجمنهای دینی و بنیادهای خیریه. دانشنامه مشاهیر یزد . ج 1. ص 96
6. در گزارشی پیرامون فعالیتهای انقلابی در این روز در تهران آمده است: « کلیه مغازههای بازار تهران تعطیل و اکثر مغازههای خیابانهای بوذرجمهری و خیام نیز بسته است... کلیه مغازههای بازار تجریش. شمیران از صبح روز 21 /2 /37 تعطیل بوده ... مجلس یادبود کشته شدگان وقایه دهم فروردین ماه سال جاری در یزد و سایر شهرهای دیگر در مسجد جامع تهران... حدود ساعت 1000 واعظی به نام شیخ موحد گیلانی معروف به عبائی... به منبر رفته است... پس از خاتمه سخنرانی واعظ حدود ساعت 1330 جمعیت حاضر در مجلس از آنجا خارج ... در مسیر خود به دادن شعارهای مضره و پرتاب سنگ به طرف مأمورین مبادرت نمودهاند که مأمورین انتطامی مستقر در منطقه اقدام به متفرق نمودن تظاهرکنندگان کردهاند ... بین 40 تا 50 نفر از عناصر اخلاگر توسط مأمورین پلیس دستگیر شدهاند.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . ج 5. ص 368 تا 371
7. حجتالاسلام سید نورالله فیض اردکانی، امام جماعت مسجد فیض در شهرستان اردکان.
8. مجموعه امیر چخماق، در قرن هشتم هجری قمری بنا نهاده شده است. امیر جلال الدین چخماق از سرداران و امرا شاهرخ تیموری و حاکم یزد، با همکاری همسر خود فاطمه خاتون، در جهت آبادانی یزد مجموعهای شامل تکیه، میدان، حمام، کاروانسراها، خانقاه، قنادخانه، چاه، آب سرد و از همه مهمتر مسجد امیر چخماق را بنیان نهادند. این مسجد که مسجد نو نیز خوانده میشود و در سال 841ق به اتمام رسیده، در ضلع جنوبی میدان امیر چقماق قرار دارد. سنگ نصب شده در کریاس مسجد، به طرف میدان و نثر وقفنامه بر آن، به خط نسخ میباشد و شبکههای ظریف از کاشیهای معرق، دور خارجی گنبد محراب صفهی اصلی با طاق نمای مقرنس کاری شده قرار دارد و این مسجد را از نظر مرتبه زیبایی بعد از مسجد جامع قرار داده است. این اثر در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۱۴ با شماره ثبت ۲۴۷ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
9. حوزه علمیه عبدالرحیم خان واقع در بازار یزد.
10. آیتالله محمدحسین احمدی، امام جمعه اسبق بندرعباس.
11. آیتالله سیدمرتضى پسندیده، فرزند سید مصطفى خمینى و برادر بزرگ امام خمینى(ره) در 17 شوال 1313 ق برابر با 1274 ش در شهرستان خمین متولد گردید. پس از طى مقدمات، در سال 1327 عازم اصفهان شد و نزد بزرگانى چون حاج آقا رحیم ارباب، شیخ على یزدى، سید على نجف آبادى و آیتالله خاتون آبادى تلمذ نمود و پس از پایان دوره سطح و خارج فقه و اصول، به خمین مراجعت کرد و ضمن اقامه نماز جماعت، به تدریس فقه، اصول، منطق، کلام و ادبیات پرداخت که از جمله شاگردان وى حضرت امام خمینى(ره) بود. در دوران سلطنت رضاشاه به دلیل مخالفت با قانون لباس متحدالشکل مورد غضب حکومت و مأموران رژیم قرار گرفت. به هنگام اشغال ایران توسط نیروهاى متفقین در جنگ جهانى دوم، به اتهام جلوگیرى از تأمین نان و ارزاق براى نیروهاى اشغالگر، محکوم به تبعید شد. در جریان مبارزات ملى شدن نفت از این نهضت پشتیبانى کرد و با سران و رهبران نهضت ارتباط داشت. در روز قیام 15 خرداد 1342 با سخنرانى پرشورى در میدان مرکزى شهر خمین، حمایت خود را از حضرت امام و اهداف نهضت اسلامى ابراز داشت و در اعتراض به بازداشت حضرت امام، به همراه جمعى از روحانیون، به تهران سفر نمود. پس از تبعید حضرت امام، فعالیتهاى او همواره تحت کنترل مأموران ساواک قرار داشت. پس از مدتى به قم مهاجرت کرد و به عنوان وکیل تام الاختیار حضرت امام در اخذ سهم امام و پرداخت شهریه طلاب و حمایت از روحانیون مبارز مجاهدت کرد، تا سرانجام به خمین تبعید گردید، اما پس از چندى به قم بازگشت و سپس به جرم شرکت در مجالس سوگوارى در منزل امام بازداشت و مجدداً به خمین تبعید شد. با اوج گیرى انقلاب اسلامى در خرداد 1357 به سه سال تبعید در انارک یزد محکوم گردید و در پى بىاعتنایى به این حکم و بازگشت به قم، حکم تبعید وى به داران فریدن صادر شد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى به رغم موقعیت ویژهاى که از جهت علمى و سابقه مبارزه داشت، همچون گذشته وکالت حضرت امام(ره) در امور شرعى را بر هر عنوان و سمتى ترجیح داد و سر انجام در آبان 1375 به دیار باقى شتافت.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله سید مرتضی پسندیده، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
12. آیتالله سید محمود طالقانی در سال 1289 ﻫ ش دیده به جهان گشود. وی در خانوادهای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضدظلم رشد نمود و برای نخستین بار نزد پدرش مرحوم آیتالله سیدابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی درس تقوا کرد. پدر وی را به لحاظ تقوا سرآمد پرهیزکاران یاد میکنند. آیتالله طالقانی در زمان طلبگی آشنایی فراوانی با امام خمینی داشت و روابط متقابل آن دو بسیار بود. مرحوم طالقانی دروس حوزوی را در محضر آیات عظام و اساتید به پایان رساند و از آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی اجازه اجتهاد گرفت. پس از پایان تحصیل به تهران بازگشت. در مدرسه سپهسالار به تدریس علوم اسلامی مشغول شد. تبلیغ، تشکیل جلسات مذهبی، مبارزه با رضاخان باعث شد که در سال 1318 دستگیر گردید. پس از شهریور 1320 و شکست استبداد فعالیتهای خود را گسترش داد. در جریان نهضت ملی نفت از فعالان بود. پس از کودتای آمریکائی 28 مرداد 1332، دستگیر و به دلیل مخفی نمودن شهید سید مجتبی نواب صفوی در خانهاش مدتی زندان بود. در کنگره جهانی «شعوب المسلمین» در کراچی شرکت نمود. در کنگره اسلامی قدس که سالی یک بار تشکیل میگردید دو بار مقام ریاست هیئت نمایندگی ایران را داشت. از سوی مرحوم آیتالله العظمی بروجردی حامل پیامی برای «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» در مصر شد. با آغاز نهضت امام خمینی از فعالان صحنهی سیاست و تبلیغ بود. در سال 1341 دستگیر و پس از اندکی آزاد شد. سپس در جریان نهضت 15 خرداد بار دیگر به زندان محکوم گردید. در سال 1346 آزاد و در سال 1350 دستگیر و مدت سه سال به زابل و 18 ماه به بافت کرمان تبعید شد. در سال 1352 مجدداً دستگیر و به 10 سال زندان محکوم و با اوجگیری نهضت آزادی از بند آزاد شد. آیتالله طالقانی از بدو آزادی خود بار دیگر وارد صحنهی سیاست شد و با انتشار اعلامیه ددمنشی رژیم سفاک پهلوی را محکوم نمود. با تأسیس شورای انقلاب به ریاست آن تعیین و در سال 1358 از سوی امام خمینی(ره) به عنوان امام جمعه تهران معین شد. در 19 شهریور 1358 در اثر سکته قلبی دارفانی را وداع گفت. آیتالله طالقانی که مقام والائی چون حضرت ابوذر داشت و علیه ستمگران و چپاولگران مبارزه مینمود، در برابر دشمنان چون مالک اشتر مجری عدالت و مدافع ولایت بودند. آیتالله طالقانی علیرغم زندانها - تبعیدهای مکرر چندین اثر جاودان منتشر کردند:
1ـ حاشیه بر تنبیه الامه مرحوم آیتالله میرزا محمدحسین نائینی 2ـ تفسیر پرتوی از قرآن 6 جلد 3ـ تفسیر نهجالبلاغه 2 جلد 4ـ با قرآن در صحنه 1 جلد 5 ـ آینده بشریت از نظر مکتب ما 6ـ سفرنامه حج 7ـ اسلام و مالکیت 8ـ جهاد و شهادت 9ـ وحدت 10ـ آزادی 11ـ توحید 12ـ ترجمه جلد اول امام علی(ع)
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک: آیتالله سید محمود طالقانی،3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
13. منظور ایشان، منزل آقای مناقب، دامادشان است که شهرت قبلی ایشان، خیاطان بوده است.
14. در این ایام، سخنرانیهای آیتالله صدوقی(ره) در مسجد حظیره، بسیار صریح و تعیین کننده بود. گزارش یکی از این سخنرانی ها، چنین است: «از ساعت 2045 الی 2200 روز 18 /2 /37 در مسجد حظیره یزد نامبرده بالا در روی منبر اظهار نمود روز سه شنبه 19 /2 /37 مراسم چهلم کشته شدگان یزد را برگزار میکنیم و در مورد یکی از کشته شدگان آشوب روز دهم فروردین گفت یکی از کشته شدگان کسی بوده که بر اثر ضربه باتون از پا درآمده و مأموران از اقوام وی خواستهاند در موقع تحویل جسد بگویند از پشت بام به زمین افتاده است. وی در دنباله سخنان خود از شهامت یزدیها که در گذشته به اشخاص ترسو معروف بودهاند یاد کرد و از مردم خواست تا روز سه شنبه را تعطیل عمومی کنند و در مورد برگزاری چهلم تبریزیها در یزد گفت عدهای تلفنی و حضوری از وی انتقاد نموده و گفتهاند بهتر نبود این مراسم را نمیگرفتید و حتی عدهای از روحانیون یزد با این کار مخالفت کردهاند و عدهای از والدین جوانان شرکت فرزندان خود را در مجلس چهلم یزدیها منع کردهاند و در خاتمه از مردم خواست تا برای جلوگیری از هرگونه اتفاقی و اینکه آبروی روحانیت از بین نرود در مراسم فردا شرکت نموده و هیچگونه تظاهراتی انجام ندهند لیکن سعی نمایند بر تعداد افراد شرکت کننده افزوده گردد.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 3. سند شماره: 3292 /26/ ﻫ - 21 /2 /37
15. شهرستان انار، با جمعیتی نزدیک به 50000 نفر، یکی از شهرستانهای استان کرمان است که دارای قدمتی طولانی میباشد و سابقهی آن به دورهی پیش از اسلام میرسد و در نیمهی راه یزد و شهربابک، در فاصله 150 کیلومتری یزد قرار دارد و انارک، یکی از بخشهای شهرستان نائین و در شرق استان اصفهان واقع است، که از جنوب، با استان یزد و شهرستان اردکان ارتباط دارد. قدمتِ آن را، به زمان ساسانیان و برخی خشت بنایِ آن را به شاه عباس صفوی نسبت دادهاند. فاصله این شهر با یزد، 220 کلیومتر میباشد.
***
منبع:
کتاب
گفت و شنود، جلد اول - شنود مکالمات شهید آیتالله محمد صدوقی صفحه 19