صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: رضا روستا

تاریخ سند: 10 اسفند 1343


موضوع: رضا روستا


متن سند:

شماره: 1923/ک-19 /11 /43 683 /315 گویا رضا روستا اخیراً مدارکی به دست آورده که در آن ثابت شده که کامبخش به دکتر تقی ارانی خیانت کرده1 و باعث کشته شدن دکتر تقی ارانی شده است و روستا می‌خواهد این مدارک را به پلنوم ارائه کند و باعث شود که کامبخش را از حزب بیرون کنند.
گویا یکی از توده ایها این مدارک را در آرشیو سازمان امنیت دیده و رونوشت آنها را روستا داده که او برعلیه کامبخش از آنها استفاده کند گویا سابقاً هم کامبخش را یکبار از حزب بیرون کرده اند ولی روستا باعث شده که او دوباره به عضویت کمیته مرکزی درآید ولی بعد شروع کرده به مخالفت با روستا.
بطورکلی وضع افراد کمیته مرکزی خیلی عجیب است هیچکدام نسبت به دیگری خوب نیستند مثلاً رادمنش از روستا خیلی بدش می آید ولی می ترسد که اگر روستا نباشد دیگران حساب او را برسند.
در پرونده دکتر رضا رادمنش بایگانی شود- 12 /12 /43 315

توضیحات سند:

1 .
نقش عبدالصمد کامبخش در لو رفتن دکتر تقی ارانی و اصولاً گروه موسوم به 53 نفر از همان زمان دستگیری در اردیبهشت سال 1316 مناقشه برانگیز بود.
روایت مشهور حکایت دارد که متعاقب دستگیری فردی به نام "محمد شورشیان" در بهمن ماه 1315 در اهواز، او تدریجاً در بازجویی‌های متعدد از فعالیت یک گروه کمونیستی یاد می کند.
در نتیجه در هجدهم اردیبهشت 1316، دکتر ارانی، دکتر بهرامی و ضیاء الموتی و دو روز بعد عبدالصمد کامبخش دستگیر می‌شوند.
ولی چون کامبخش در بازجویی‌ها از خود ضعف نشان داده و به قول ارانی "به عنوان استنطاق کتابی ...
برای اداره سیاسی تالیف می نماید و در آن اسامی زیاد ...
به عنوان اعضاء یک تشکیلات ...
تعیین می نماید".
پلیس از فعالیت گروه مطلع شده و به دستگیری گسترده و وسیع دست می‌زند ولی کامبخش در آغاز در میان افراد پنجاه و سه نفر چنین وانمود می کند که دکتر ارانی آنها را لو داده به نحوی که تقریباً همگی او را در زندان بایکوت می‌کنند.
افراد گروه در زندان به هنگام پرونده خوانی در می‌یابند که ارانی در لو رفتن گروه بی تقصیر بوده است و تقصیر متوجه کامبخش می باشد.
کامبخش این بار نیز مدعی می شود که تمام اطلاعات قبل از دستگیری‌اش توسط شورشیان و الموتی برای پلیس آشکار شده بود.
نورالدین کیانوری که خواهر او به نام اختر همسر کامبخش می‌باشد ضمن آنکه تایید می کند " که دکتر ارانی هیچ‌کس را معرفی نکرده است".
سعی می کند کامبخش را نیز تبرئه کند.
بنابراین به نامه‌ای اشاره دارد که کامبخش پس از آزادی برای کمینترن نوشت و در آن شرح داده که پلیس چه اطلاعاتی پیش از دستگیری او داشته است.
کیانوری می‌نویسد: "کامبخش در این نامه اینطور استدلال کرده که پس از بازداشت در اولین برخورد به سرپاس مختاری- رئیس شهربانی- متوجه می شود که با استناد به بازداشت پیشین وی می خواهد برای این گروه پرونده جاسوسی ترتیب دهد.
کامبخش تصمیم می گیرد که موضوع تشکیلات را از ارتباط با دولت شوروی خارج و با طرح اینکه این سازمان کمونیستی بوده مسئله جاسوسی را حذف کند.
چنین شد و همانطور که محاکمات نشان داد طبق قانون 1310، حداکثر محکومیتی که دکتر ارانی و کامبخش محکوم شدند همان ده سال بود.
ولی اگر پرونده جاسوسی درست می شد مسئله خیلی فرق می‌کرد".
(خاطرات نورالدین کیانوری ص 57) کیانوری می‌افزاید که این نامه را احسان طبری نیز دیده است.
اظهارات کیانوری توجیهی بیش برای تبرئه کامبخش نیست زیرا حتی در صورت وجود چنین نامه ای، به ضعف کامبخش در بازجویی که به لو رفتن تمامی افراد انجامید هیچ اشاره ای ندارد.
گذشته از آن کیانوری عمل کامبخش در متهم کردن ارانی را نیز لاپوشانی می کند.
احسان طبری در این باره می نویسد: " کامبخش با اختفاء روش خود و با انداختن تقصیرات به گردن دکتر ارانی محیط نامساعدی بین زندانیان سیاسی علیه ارانی ایجاد کرده بود".
(کژ راهه، ص 282).
به‌رغم این روایت مشهور که کامبخش پس از ارانی و بهرامی دستگیر شده است، پژوهش‌های آقای حسین فرزانه در "پرونده پنجاه و سه نفر" نشان می‌دهد که کامبخش مدتها پیش از بیستم اردیبهشت 1316 دستگیر و با پلیس همکاری کرده است.
(حسین فرزانه، پرونده پنجاه و سه نفر).
پس از آزادی اعضای گروه پنجاه و سه نفر، کامبخش به سرعت به شوروی رفت و یک سال پس از تاسیس حزب توده به ایران بازگشت و خواهان عضویت در حزب شد.
او مدعی شد که به کمینترن رفته و از خود دفاع کرده و آنها او را تبرئه کرده اند.
ایرج اسکندری که از مخالفین جدی عضویت کامبخش در حزب بود می نویسد: " البته مسئولیت دو نفر از رفقا [در این رابطه زیاد است] که در قبول کردن و سپس قبولاندن کامبخش به کمیته مرکزی تاثیر زیاد داشتند.
یکی اردشیر [آوانسیان] و دیگری [رضا] روستا فشار آوردند که کمینترن به خود آنها گفته.
کمینترن دستور داده که کامبخش را بپذیرید و او رفته آنجا خود را تبرئه کرده است.
" (خاطرات ایرج اسکندری ص 94).
بالاخره برغم مخالفت اکثر اعضای کمیته مرکزی، کامبخش به عضویت حزب پذیرفته شد.
جالب اینجاست که روستا همواره در حزب از مخالفین کامبخش بود به طوری که اردشیر آوانسیان می نویسد: "روستا تا به امروز هم از او [کامبخش] دست بردار نیست".
(خاطرات اردشیر آوانسیان ص 132).

منبع:

کتاب چپ در ایران - حزب توده در آلمان شرقی به روایت اسناد ساواک صفحه 109

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.