تاریخ سند: 20 مرداد 1348
تشکیل جلسه کمیته ب
متن سند:
از: 20ﻫ 1
به: 311 شماره: 20587 /20 ﻫ 1
در ساعت 12:30 روز 2 /5 /48 مسعود.
بهمن و سلیمانی به اتفاق با اتومبیل بهمن به کرمانشاه رفته و با واحدیپور تماس گرفته و با یکدیگر جلسهای تشکیل دادهاند.
قرار شد از محمد خلیلی که درباره سعید سلطانپور اطلاعاتی دارد سئوال شود که آیا نامبرده عضو میباشد یا سمپاتیزان است و همچنین بهمن به وسیله فریدون از محمد ذاکری بپرسد که آیا درباره دکتر سلطانزاده که از تبریز آمده اطلاعاتی دارند یا خیر و در صورت شناسائی آدرس او را تعیین نمایند.
دو نفر از دوستان سپاهی واحدیپور به نام احتشامزاده و الهی پناه نیز به دیدنش آمده بودند و از آن دو نفر درباره منطقه عمل آنها و موقعیت اکراد و ملا1و جلال طالبانی2سئوالاتی شد.
سپس درباره ملکوتیان صحبت شد و گفته شد که ملکوتیان و رفقایش میخواستهاند حزب سوسیال دمکرات ایران را تشکیل بدهند و شایع است که مشارالیه با دو نفر دیگر که ماشین تحریر به رشت میبردهاند دستگیر شده و بعد از آنها نیز 22 نفر به دام افتادهاند.
سپس مسعود پیشنهاد نمود که برای همه کمیتهها برنامههائی تنظیم گردد که مثلاً در عرض ششماه موقعیت مالی و نفری خود را چند درصد بالا ببرند و چه کتبی مورد مطالعه قرار گیرد.
سپس متن گفتار دکتر رادمنش درکنفرانس بینالاحزاب کمونیست قرائت شد و انتقاداتی به شرح زیر بر آن گرفته شد.
1ـ اعدام افراد در کردستان مطرح نشدهاست
2ـ به شاه مستقیماً حمله نشده است و فقط موقعیت دولت و رژیم را به نرمی تشریح نموده است
3ـ درباره چین و مائو مطالبی گفته شده است.
درباره انتقاد از شوروی و مثلاً موضوع فروش اسلحه قرار شد مسعود به عنوان انتقاد از رهبری مسائل را روشن نماید.
توضیحات سند:
1.
ملا مصطفی بارزانی، فرزند شیخ محمد (رهبر مذهبی و نظامی بارزانی ها) در سال 1903 م در بارزان متولد و از اوان جوانی وارد صحنهی سیاسی و مبارزاتی شد.
ابتدا در کنار برادرش شیخ احمد که رهبر مذهبی کردهای بارزان بود، به عنوان افسر نظامی در قیام وی همکاری داشت.
ملا مصطفی آموزش نظامی خود را نزد برادرش، شیخ احمد، در کوههای بارزان به پایان برد.
در سپتامبر 1943 با آمدن سعید بیرخی که از یاغیان ترکیه است تقویت شده و پاسگاه مرزی بین بارزان و ترکیه را مورد حمله قرار داد و نیروهای کمکی عراقی هم کاری از پیش نبردند.
اکراد در سال 1325 در زمان دولت نوری سعید حاکم عراق (که از حمایت انگلیسیها برخوردار بود) شکست خوردند و به طرف مهاباد که در آن زمان قاضی محمد حکومت خودمختار مهاباد را با حمایت ارتش شوروی تشکیل داده بود، آمدند.
با سقوط حکومت قاضی محمد، ملامصطفی بارزانی با سوارانش به سمت قفقاز رفتند و به شوروی پناهنده شدند و تا زمان حکومت عبدالکریم قاسم در شوروی بودند.
قاسم فرمان عفو عمومی بارزانیها را داد.
ملامصطفی و همراهانش به عراق برگشتند و مدتی با دولت عراق روابط حسنه داشتند ولی به تدریج وضع تغییر کرد تا اینکه از سال 1340 روابط آنها تیره تر شد و جنگ علیه دولت مرکزی را شروع کردند.
در سال 1350 روابط ایران و عراق تیره شد و پس از آن بحران سه جزیرهی ایرانی (تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی) به وجود آمد و عراق روابط سیاسی خود را با ایران قطع و در سال 1351 قرارداد دوستی و همکاری با شوروی را امضا کرد.
دولت نیکسون که از نفوذ شورویها در عراق نگران بود تصمیم گرفت به شورشیان بارزانی کمک کند تا توان نظامی عراق را تضعیف کند.
ایران و آمریکا کمکهای زیادی در بین سالهای 1352 و 1353 به آنها کردند.
بین کردها و ارتش عراق جنگهای خونین و بدون نتیجه ادامه یافت.
ارتش عراق تلفات و خسارات زیادی متحمل شد.
بین ایران و عراق بر سر خط مرزی رودخانهی اروند درگیری به وجود آمد و عدم موفقیت عراق در برابر کردها او را با مشکلات جدی رو به رو کرد.
در سال 1354 در کنفرانس سران کشورهای عضو اوپک با میانجیگری الجزایر قراردادی امضا شد که بر اساس آن خط مرزی در اروند بر اساس تالوگ تعیین شد و هر دو کشور به منظور جلوگیری از هرنوع رخنه اخلالگرانه در سراسر مرزهای دو کشور امنیت لازم را برقرار کردند که در حقیقت پایان یافتن حملات کردهای عراق بود.
ناگهان کردهای عراق پس از 15 سال مبارزه خود را در دامی که ایران و آمریکا برای آنها مهیا کرده بودند گرفتار دیدند.
هر چند که شاه وعدهی آتش بس به کردها داد، اما ارتش عراق به شدت اقدام به تعقیب و کشتار هزاران مرد و زن و اطفال بی گناه کرد که از میان کوههای پربرف در حال فرار به سوی ایران بودند و گروهی از آنها توانستند خود را به ایران برسانند.
یکی از اینها ملامصطفی بود که مدتی در تهران بود، سپس به آمریکا رفت و در سال 1357 درگذشت.
2.
جلال طالبانی لیسانسیه حقوق از بغداد، آشنا به زبانهای کردی و عربی و انگلیسی است.
از سال 1953 داخل کمیتهی مرکزی حزب پارت شده و در 1957 به عضویت کمیتهی سیاسی حزب نایل آمده و در سال 1960 به نمایندگی روزنامهی خبات به بلغارستان مسافرت کرده است.
وی مدتها با دولت مرکزی عراق جنگیده و قبل از روی کار آمدن عارف برای رفع غائله اکراد شمال عراق با جمال عبدالناصر ملاقات کرده است.
در سال 42 مخفیانه از اروپا به عراق آمده و با افراد خود در منطقه چم زیران و ماوت تماس گرفته و با دولت وارد مبارزه شده و برای بار اول در این منطقه شکست خورده و عقبنشینی کرده است.
نامبرده در سال 43 با افراد خود به ایران پناهنده شده و علت آن را اختلاف با ملامصطفی عنوان کرده پس از مدتی ظاهراً اختلافات رفع و به عراق مراجعت نموده، ولی مجدداً به علت بروز همان اختلافات با افراد خود به دولت عراق پیوسته است.
نامبرده در سال 45 با کمک دولت عراق حزب ربیعه را تشکیل میدهد تا بتواند با ملامصطفی بهتر مبارزه کند.
طالبانی در فروردین سال 49 اظهار تمایل میکند که به ایران پناهنده شود که ساواک مرکز شرایطی برای وی و گروهش قرار میدهد که عبارت بوده از تحویل اسلحهی خود به محض عبور از مرز و پذیرفته شدن هیچ گونه قید و شرطی از طرف دولت ایران ولی اداره کل هشتم ساواک با پناهندگی وی و گروهش به ایران، مخالفت میکند و درخواست وی پذیرفته نمیشود.
در سال 50 دولت عراق به نامبرده و عدهای دیگر از همکاران وی دستور خرابکاری در ایران را میدهد که ملامصطفی با آن مخالفت میکند.
مشارالیه در سال 51 برای جلب نظر اکراد به اروپا مسافرت میکند و بعد از اخذ لیسانس برای گرفتن دکترای خود به تحصیل ادامه میدهد و مخفیانه با دولت عراق علیه ملامصطفی تماس داشته است.
در سال 54 نامبرده به سوریه میرود و با مقامات سوری جهت جنگ علیه عراق مذاکره میکند، اما دولت عراق درصدد جلب توجه وی برمیآید تا برای پیشبرد اهداف اکراد شغل حساسی به وی محول کند.
در سال 56 مرتب به مصر و لیبی مسافرت کرده و به تبادل نظر و اطلاعات علیه دولت عراق با آن کشورها میپردازد، اما با همهی این احوال در اواخر سال 56 نامبرده با مسافرتهای مکرر به شوروی و چین تصمیم به امضای قرارداد صلح با دولت عراق و استقرار در مرزهای شمالی عراق میگیرد.
او اکنون رئیس جمهور عراق میباشد.
منبع:
کتاب
تشکیلات تهران حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 241