صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

جناب سناتور جلالی نائینی1

جناب سناتور جلالی نائینی1


متن سند:

بیانات جامع و مستدل جنابعالی در سنا تحسین و ستایش همگان را برانگیخت.
مخصوصا بدانجهت که بنحو بارزی بسیاری از نارضائیها و ناراحتیهای گذشته را خیلی صریح و بی پرده باطلاع مسئولین مربوطه رسانیدید و به مصداق «خیرالکلام قلّ و دلّ» باید گفت که: خوب گفتید.
جنابعالی در فرمایشاتتان به یک مجری ناراضی تراش ایالتی اشاره کردید که واقعا سخن مردم بود.
چون بر دلها نشست.
بسیاری از اهل خراسان گمان دارند کانون ولادت وانتشار بسیاری از ناراحتیهای کشور را ولیان پی ریزی کرد.
مردی که با هتاکی و زورگوئی حکومت قانون را قبول نداشت و در انجمن ملی شهر اظهار کرد: «قانون منم» خیلی ها نوسازی اطراف فلکه حرم مطهر را دیدند و تحسین کردند ولی شاید کمتر کسی پرسید که این کار با چه قیمتی انجام شده است؛ 3200 مغازه تخریب گردید، 129 هتل و مسافرخانه خراب شد بیش از 250 منزل مردم ویران گشت و با تخریب 57 سرا و پاساژ بسیاری از تجار و بازرگانان و کسبه بیکار شدند و در حدود 35 آثار باستانی از جمله مسجد و مدرسه، آب انبار و حمام و کاروان سرا و مراکز حوزه علمیه تخریب گردید و آنطور که مسئولین مربوطه آمار داده اند حدود 6000 مرکز کسب وپیشه ویران گردید و به بیخانمانی و بیکاری 50 هزار نفر مردم این شهر مذهبی کمک کرد و نتیجتا اثرات نامطلوب اقتصادی بر جامعه مشهد برجای گذاشت و متأسفانه به چندین مورد آنفا[ر]کتوس و جنون و ورشکستگی و زندان صاحبان مشاغل که نتوانستند تعهدات خود را پرداخت کنند، منجر شد.
میدانید ولیان در توجیه این افعال در اجتماع بازاریان چه گفت؟ اظهار کرد: بچه ای که مدرسه را دوست نداشت دعا میکرد که معلمش بمیرد.
معلمش این سخن او را شنید و گفت برو دعا کن پدرت بمیرد تا هیچوقت به مدرسه نیائی چون من اگر بمیرم معلم دیگر به مدرسه خواهند فرستاد و بلا درنگ گفت من مجری فرمان شاهنشاه هستم و آن را به بهترین صورت ممکن انجام میدهم.
در حالیکه جنابعالی بهتر از هرکس میدانید که پادشاه بیدار دل مملکت به چنین تجاوزی به حقوق مردم راضی و باخبر نیست.
ولیان به مردم قول داد که در مقابل کلید هر مغازه کلید مغازه جدیدی به آنها خواهد داد و وقتی که وعده اش را عمل نکرد، مردم در انتخابات انجمنهای ملی شرکت کردند.
کارت الکترال گرفتند و بعنوان اعتراض خود نوشتند «کلید به کلید»1 و به صندوق اخذ آراء انداختند و شاید بتوان گفت بدین ترتیب به دولت هشدار دادند.
ولیان به مقدسات مذهبی مردم بارها و بارها اهانت کرد، مثلا در اجتماع لاینز خراسان اظهار کرد بعضی روزها صبح زود وقتی از خانه خارج میشدم میدیدم پرچمهای سه گوشی را سر درب بعضی از منازل آویخته اند، پرسیدم این پرچمها برای چیست گفتند دعای ندبه است که فرج امام زمان نزدیک شود.
گفتم بمردم بگوئید ولی عصر ظهور میکند و گردن شما را میزند و من ولی صبح هستم که خانه های شما را خراب میکنم.
آنقدر دیو نخوت و تکبر در او نفوذ داشت که مردم را به هیچ می انگاشت و در اجتماع دانشجویان اردوهای عمران ملی و مدیران کل و مسئولین ادارات اظهار کرد: من بدنیای دیگری پس از این اعتقاد ندارم و نیکی و بدی هر کس در همین دنیا پاداش داده میشود و گمان ندارم قیامت چیزی جز این باشد و شما این حرف را به لحاظ شغل و آشنائی من با معنویات بپذیرید.
در اجتماع دیگری که از سرنوشت بوجود آمدن شهر مشهد و آمد و شد زوّار سخن میگفت ضمن گله از مردم مشهد اظهار کرد که این مردم تخم زوّار هستند.
حقوق حقه نیم میلیون اطفال استان خراسان را که بفرمان شاهنشاه بزرگشان بایستی با پروتئین تغذیه میشدند تضییع کرد و تمام وجوه تغذیه رایگان را عملاً به صندوق شرکت نان ماشینی آستانقدس رضوی واریز کرد و به اعتراض فرهنگیان که میگفتند اطفال نمیتوانند 200 روز همه روزه نان ماشینی بخورند توجهی نکرد و هرکس را که با این برنامه مخالفت داشت و میگفت فرمان پادشاه این مملکت شیر و سایر مواد غذائی پروتئین دار بوده تنبیه میکرد و برایش به اصطلاح پاپوش میدوخت و تفرعون و خودخواهی را تاجائی رسانید که پزشک و دو نفر از کارکنان بهداری آموزشگاهها را بعلت اینکه با مدارک مثبت نانهای غیر بهداشتی را ارائه کردند تحویل دادگاههای شئونات شغلی کرد و بدین ترتیب نارضایتی های فرهنگیان را به اوج خود رسانید ولی نتیجه ظاهرا این بود که شرکت مذکور 300% سود کرد در حالیکه این کار به نارضایتی حدود 500 هزار نفر دانش آموز مملکت و اولیای آنان انجامید.
میدانید مردم نارضایتی خود را از اعمال ولیان در تجاوز به حقوق قانونی خود چگونه نشان دادند؟ علیرغم اقدامات او در جهت پاک کردن آثار خدمت استانداران اسبق مردم در تجلیل از پیرنیا1 استاندار خوش خلق و نیک نفس و مردم خواه در بسیاری از مغازه های مشهد اشعار شادروان دکتر قاسم رسا را باین مضمون آویختند: ای پیرنیا چه با صفا آمده ای در خدمت حضرت رضا آمده ای توفیق دهد خدا ترا در خدمت چون از پی خدمت رضا آمده ای و بیخود نبود که همه جا ولیان از جناب پیرنیا که بسیاری از خیابانهای شهرهای خراسان بنام اوست انتقاد میکرد ولی مردم خدمت او را ارج مینهادند و مسافرتهای پیرنیا را به اقصی نقاط خراسان فراموش نمی کردند چون پیرنیا همه جا رفت و آنجا که نتوانست درد مردم را چاره کند حد اقل بر آن رحم [مرهم ]نهاد.
بر عکس ولیان برای بازدید تقریبا به هیچ جای خراسان سفر نکرد و مسافرت او بشهرستانها عموما جنبه تشریفاتی و رفع تکلیف داشت و مردم فقط او را تنها وقتی نصف روز در یک شهرستان و در مرکز شهر دیدند که قرار بود شاهنشاه یا علیاحضرت روزهای بعد به آن شهرستان سفر کنند.
ولیان به مردم سیل زده قوچان نیز که پس از آسیب سیل سرگردان و ناراحت از غم از دست دادن عزیزان خود بودند فریاد برآورد: شما یک مشت مفت خور هستید و چشم بدست دولت دارید که به شما نان و آب دهد.
من دستور داده ام فقط به کسانی کمک شود که سطل بردارند و آبها را از زیر زمینها خارج کنند.
ساختمان بازار رضا با 200 میلیون تومان اعتبار را مانند بسیاری از کارهای دیگر به شرکت خاصی واگذار کرد و بدین ترتیب با انسداد یک خیابان اصلی برای ایجاد بازار شریان اصلی ارتباطی مشهد را با تمهید بست زیرا ظاهرا نظر مهندس مشاور را جلب کرد و در خیابانی که تازه احداث شده بود و از مردم حق مرغوبیت گرفته بودند بازار ایجاد کرد و جلوی خانه های کسانی را که حق مرغوبیت داده بودند مسدود کرد و زندگی روزمره بسیاری از ساکنان این نقاط را دچار مشکلاتی نمود.
عبور از چهار خیابان اصلی متقاطع را بر روی زوّار و ساکنین سد کرد و در پایان بازاری ساخت که فاقد سرویسهای بهداشتی است.
جناب سناتور محترم سخن کوتاه شاید نمایندگان شاهنشاه و بازرسان دولت جدید1 بتوانند رابطه ای بین نارضایتی های سایر نقاط کشور و مردم مشهد پیدا کنند، مطمئنا تجاوزات ولیان به حقوق فردی و اجتماعی مردم فرصتهای بسیار خوبی را برای اربابان استعمار و طمع کاران به حقوق این ملک و ملت فراهم ساخت.
وقت جنابعالی را بیشتر از این نمیگیرم ولی اطمینان دارم شنیده اید که روزیکه حکومت ولیان سر نگون شد تاکسی های مشهد چراغهای خود را روشن کرده بودند و مردم از خوشحالی و شادمانی هیجان غریبی داشتند و هر کس در هر شغل و مقامی بدیگری که میرسید این موهبت عظیم را تبریک میگفت.
بهرحال مجددا از جنابعالی سپاسگزاری میشود وامیدوار است که دولت جدید ترتیبی فراهم نماید تا حقوق از دست رفته مردم تأمین و ولیان تسلیم مراجع قانونی شود.
با تقدیم احترام محمدرضا جعفرزاده

توضیحات سند:

1 ـ سناتور جلالی نائینی عضو مجلسن سنا بود وی عموما عضو لژهای فراماسونری و دوست نزدیک شریف امامی و حقوقدان بود.
عضو هیات مدیره کانون وکلا و بعلاوه اهل تحقیق و تتبع نیز بود اگر با او مصاحبه ای می شد در هر مقوله ای سخن می گفت الا سیاست.
جلالی که عضوی از موسسان اولیه جبهه ملی و بعدها وکیل دادگستری و سالها رئیس کانون وکلا بود، در دولت آموزگار (مهر ماه 57) نطقی تند را در مجلس سنا ایراد کرد که سنا تا آن زمان سخنان تندتر از آن نشنیده بود.
او خبر از حرکتی پشت پرده داد و فریاد از نبود آزادی را برداشت و رهبران گذشته و حال را به باد حملات گرفت و از سناتورهایی که راهی به دربار داشتد (همچون شریف امامی، علی دشتی، و جمشید عَلَم و علیقلی اردلان) خواست که بروند حقایق را به شاه بگویند.
هر چند این سخنان همان توجیهی بود که دولت هویدا برای نجات شاه قربانی کرده بود، با این تفاوت که این حادثه تندتر و افشاگرایانه تر بود.
اینکه جریان سیاسی می کوشید، نشان دهد که شاه از عوامل ایجاد کننده نارضایی و انقلاب مردم بی خبر بوده است.
سناتور جلالی نائینی مدعی بود که انقلاب شاه و ملت در چارچوب «حقوق بشر» طرح ریزی شده است.
جلالی نائینی در بهمن ماه 57 از سناتوری استعفا کرد.
(ر.ک : مسعود انصاری احمدعلی،من و خاندان پهلوی، تنظیم محمد برقعی، حسین سرفراز، دکتر حسین ابوترابیان، چاپ دوم، نشر فاخته ؛ ناگفته ها، خاطرات شهید حاج احمد عراقی، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ص 83؛ عاقلی باقر، روزشمار تاریخ ایران از مشروطیت تا انقلاب اسلامی، ج 2، صص 400 ـ 425 ؛ روزنامه کیهان، 3 بهمن 57، 22 خرداد 56) 1 ـ یعنی مغازه ای در فلکه قدیم در برابر مغازه ای جدید در بازار رضا.
1ـ پیرنیا قبلاً استاندار شیراز بوده است که در تاریخ 31 اردیبهشت 1346 به سمت استاندار خراسان منصوب می شود.
در زمانی او پروژه طرح توسعه و گسترش حرم مطهر اجرا می کرد که با رضایت نسبی مردم روبرو شد.
1 ـ تاریخ دقیق متن معلوم نیست اگر دولت وقت مراد است، کابینه جعفر شریف امامی است که از تاریخ 19 /6 /1357 تشکیل می شود و 27 /8 /1357 سقوط می کند، احتمالاً منظور نویسنده از دولت جدید، دولت شریف امامی است و اگر مبنای تفاوت را بررسی دو تاریخ یاداشت شده دست نویسی 4 /7 /57 در صفحه اول و 15 /8 /57 در صفحه آخر را نیز قرار دهیم، منظور دولت شریف امامی است هرچند که دوازده روز بعد از تاریخ صفحه آخر غلامرضا ازهاری دولت جدید را شکل می دهد.
(ر.ک : باقی عمادالدین، بررسی انقلاب ایران، صص 500 تا 503)

منبع:

کتاب عبد‌العظیم ولیان به روایت اسناد ساواک صفحه 480




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.