صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

گزارش


متن سند:

شیخ عباس تهرانی همان سیدعلی اندرزگو1 و یکی از تأکیدکنندگان و عاملین قتل مرحوم منصور بوده که در جلسات صادق امانی2 ـ بخارایی3 ـ هرندی4 ـ نیک نژاد5 (معدومین) شرکت داشته است.
و بعد از ترور منصور که آن موقع در بازار صندوق ساز و سپس شاگرد ماست بند بوده به عراق متواری و بعد از دو سال به اسم شیخ عباس تهرانی در لباس معمم به کشور وارد و در مدرسه علمیه چیذر پیش سید اصغر هاشمی درس می خوانده است.
وی به اسم سید علی قبلاً زنی اختیار کرده که سرنوشت او معلوم نشده و اخیرا نیز بدون اینکه کسی از اقوامش حضور داشته باشد دختر عزت اللّه سیل سپور کارمند صنایع نظامی را به عقد خود درآورده و مدتی در قم تحصیل می کرده و مدتی در رستم آباد چیذر و مدتی در شاه آباد واعظ و پیشنماز بوده است.
طلبه ای به نام کشانی از مدرسه علمیه چیذر با وی دوست بوده و شخصی به نام محمد هاشمی دانشجوی گویا نساجی برادر سید اصغر هاشمی6 رئیس مدرسه علمیه چیذر ـ با وی دوستی نزدیکی داشته که هم اکنون توسط حسین راضی فرد دستگیر شده و مرتبط با سوژه وی را تحت مراقبت قرار داده است سوژه در گروهی که قصد تشکیل آن را با مجید فیاض داشته در مورد ترور شخصیت ها و وکلای مجلس و شناسایی اکیپ های گشتی و ضربت به آنان تأکید می کرده و از مریدان سرسخت خمینی است.
نامبرده قدی متوسط و با ته ریش بود و کمی شکم چاق و صورت گوشت آلود دارد که هم اکنون با تراشیدن ریش لباس سویل به تن دارد.
حسین راضی7 از اقوام آقای مداحی8 کارمند ساواک است که تحت شرایطی مرخص شده و سوژه حدود /15 روز قبل با لباس شخصی در میدان اختیاریه دیده شده و به بازار چهل تن رفت وآمد داشته و با اسداللّه اوسطی9 که در مغازه اش تحت نظر است تماس دارد و سوژه اغلب با تلفن 531042 با اسداللّه اوسطی تماس و به منزلش که در خیابان شهباز کوچه شکوفان واقع در خیابان جهان پناه وارد کوچه دست چپ کوچه اول دست راست درب پنجم پلاک 10 واقع است می آمده است.
سوژه در ماه محرم و سوگواری در کرمانشاه بوده است اطلاعات بیشتری از دوستان و معاشرین سوژه و نقاط مورد نظرش در دست نیست.
دوستدار

توضیحات سند:

1ـ سیدعلی اندرزگو در سال 1318 ه .
ش در یکی از محلات جنوب شهر تهران به دنیا آمد.
در اوایل دهه چهل همراه با فداییان اسلام در اعدام حسنعلی منصور شرکت کرد و پس از آن زندگی پنهانی او شروع شد.
رژیم حکم اعدام او را صادر کرد امّا سیدعلی اندرزگو با مهارتی که در تغییر قیافه و جعل مدارک شناسایی پیدا کرده بود توانست از دست ماموران امنیتی رژیم شاه فرار کند.
در طول این سالها مبارزه او علیه رژیم همچنان ادامه داشت تا این که در ماه رمضان سال 1357 در درگیری مسلحانه با ماموران ساواک به شهادت رسید.
2ـ محمد صادق امانی همدانی فرزند احمد در سال 1309 در تهران متولد شد.
وی که دارای مدرک تحصیلی ششم ابتدائی و از کسبه بازار تهران بود بنا بر نقل حاج مهدی عراقی: «خودش یک مجتهد بود [و] قریب 6 هزار حدیث از حفظ بود و خودش مربی اخلاق بود، درس اخلاق داشت، بچه های زیادی از شاگردانش بودند که روزهای جمعه بخصوص به آنها درس اخلاق میداد» شهید صادق امانی را باید از مؤسسین هیئت های مؤتلفه اسلامی و طرّاح عملیات اعدام انقلابی منصور معرفی کرد، مشارالیه پس از واقعه کشته شدن منصور، تحت تعقیب قرار گرفت و پس از ده روز یعنی روز یازدهم بهمن ماه 1343 در منزل ابوالقاسم رضوی فرد دستگیر و به دنبال حکم بیدادگاه نظامی شاه به همراه همسنگران خود بخارائی، نیک نژاد، صفار هرندی در 26 /3 /1344 به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
ر.ک ناگفته ها (خاطرات شهید حاج مهدی عراقی) و پرونده ساواک 3ـ شهید محمد بخارائی فرزند علی اکبر در سال 1323 ه ش در جنوب شهر تهران بدنیا آمد.
او پس از پایان دوره مدرسه با شهید رضا صفار هرندی دوست صمیمی شد و در جلسات حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اصغر هرندی با اسلام و افکار روشنفکرانه در نهضت امام آشنا گردید با آغاز نهضت امام خمینی، شهید بخارائی و شهید هرندی با شهید عراقی آشنا شدند و عراقی آنها را برای جهاد مسلحانه شایسته یافت و آنان را با شهید امانی مرتبط ساخت.
شهید امانی تحولی نو در روحیه آنها پدید آورد و شرکت در دوره های تمرین مسلحانه روابط آنها را مستحکم کرد.
او در عملیات به هلاکت رساندن حسنعلی منصور نقش ویژه ای داشت و پس از شلیک دو گلوله به طرف منصور، از صحنه بیرون آمد ولی با لغزیدن پای او روی یخ خیابان در جلوی مسجد سپهسالار سابق (مدرسه شهید مطهری فعلی) به زمین افتاد و دستگیر شد وی در کلانتری بهارستان به نصیری معدوم با شجاعت و صراحت پاسخ هائی داد که او برآشفت و با عصای مارشالی به دهان شهید بخارائی زد و آن را غرق خون کرد.
شهید بخارائی با اینکه نوجوانی 20 ساله بود ولی در بازجوئی ها و بیدادگاه شاه همه را از بلاغت و فصاحت و شجاعت خود به تحسین واداشت.
شهید بخارائی در سحرگاه 26 خرداد 1344 همراه سه شهید دیگر با نشاطی کامل و با فریاد اللّه اکبر شهادت را پذیرا شد.
ر.ک: هفته نامه شما، 28 خرداد 77 4ـ شهید رضا صفار هرندی فرزند علی اکبر در سال 1325 در خانواده ای اهل علم و تبلیغ دین به دنیا آمد و برادرش حجه الاسلام حاج شیخ علی اصغر هرندی روحانی آزاده خدوم و مردمی بود که علاوه بر اقامه نماز جماعت در مسجد دروازه غار تهران و منبر و تعلیمات دینی، مغازه پارچه فروشی داشت و از این راه زندگانی را اداره می نمود و نمونه ای از کسب پاکیزه اسلامی را در عمل آشکار میکرد.
شهید رضا هرندی در این خانواده پرورش یافت و پس از دوره ابتدائی، دروس دینی را نزد برادرش خواند و در مغازه او به کار مشغول شد.
وی در مسجد برادرش در امر تبلیغ دین و ارتباط با نوجوانان و کشاندن آنها به راه دین فعال بود در همین رابطه با شهید محمد بخارائی و شهید نیک نژاد آشنا شد و با آنها درباره مسائل اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر کار میکرد.
با شروع نهضت امام خمینی، او و یارانش، سرانجام به وظیفه انقلابی رو آوردند و بالاخره در مسیر این نهضت خدائی، با شهید عراقی و سپس توسط او با شهید امانی آشنا شدند و به طرف جهاد مسلحانه رو آوردند.
شهید هرندی روز عملیات [اعدام انقلابی منصور] نیروی پشتیبان شهید بخارائی بود و توانست پس از پایان عملیات از صحنه بیرون آید میخواست وسائلش را از خانه بردارد و به اتفاق شهید نیک نژاد زندگی مخفی را آغاز کند که دستگیر شد.
هفته نامه شما، 28 خرداد 77 5ـ شهید مرتضی نیک نژاد در سال 1321 در جنوب تهران در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد، از نوجوانی تدین و تعهد وی همه را تحت تأثیر قرار میداد.
وی پس از پایان دوره ابتدائی در بازار تهران در شغل گالش فروشی اشتغال داشت.
او با آشنائی با شهید رضا صفار هرندی در جلسات دینی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اصغر هرندی شرکت کرد و با آشنائی با شهید بخارائی، جمعی صمیمی تشکیل دادند.
وی در جریان عملیات اعدام حسنعلی منصور نفر دوم عملیات و پشتیبانی کننده شهید بخارائی بود که پس از اینکه شهید بخارائی منصور را به سزای خیانتهایش رساند چند تیر شلیک کرد که مأمورین طاغوت را از توجه به بخارائی منصرف سازد این گلوله ها به ناودان مجلس و شیشه اتومبیل بنزی که منصور را در آن انداخته و به بیمارستان می بردند اصابت کرد و شیشه جلوی بنز را خُرد کرد.
وی از صحنه عملیات خارج شد ولی به همراه شهید صفار هرندی دستگیر شد.
در بیدادگاه تجدید نظر طاغوت با اینکه مریض و قادر به حرکت نبود امّا به دستور رئیس بیدادگاه نظامی او را با برانکارد به جلسه محاکمه آوردند و او را روی نیمکت در حالیکه دراز کشیده بود محاکمه کردند.
وی در سحرگاه 16 خرداد 44 در حالی که با چهره ای خندان به سوی چوبه های تیرباران می دوید، تکبیرگویان و سپاسگزار از خداوند به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
هفته نامه شما، 28 خرداد 77 6ـ سید علی اصغر هاشمی علیا فرزند سید حسن در سال 1315 ه ش در محله چیذر شمیران متولد شد.
مشارالیه دارای تحصیلات حوزوی در حد اجتهاد بود و امامت جماعت مسجد چیذر را به عهده داشت.
وی در سال 1347 ه ش مدرسه چیذر را تأسیس کرد که این مدرسه به عنوان پایگاهی برای فعالیتهای مبارزاتی شهید اندرزگو مطرح گردید پس از شناخته شدن شهید اندرزگو به ساواک احضار گردید و در گزارش این چنین معرفی شد: نامبرده به این ساواک احضار و به مشارالیه تذکر داده شد.
ضمنا به استحضار میرساند وی حدود 5 سال است که مسجد علمیه واقع در چیذر را با تقریبا 50 نفر طلبه اداره می نماید و شخصا تدریس می کند و شب های جمعه و شنبه منبر دارد و در آنجا آیات قرآن را تفسیر می کند، به علت نفوذی که بر اهالی دارد مورد نفرت بهائیان بوده و بهائیان قادر نیستند تبلیغات علنی بنمایند.
پرونده ساواک.
7ـ حسین راضی (رازی) فرزند علی در سال 1328 در شمیران متولد شد، وی که دانشجوی شیمی دانشکده علوم تربیتی بود به همراه سید مجید فیاض، جهت یادگیری عربی به حوزه علمیه چیذر وارد و با شهید اندرزگو آشنا شد و مدتی با وی ارتباط داشت.
پس از دستگیری و اعترافات مجید فیاض، در تاریخ 21 /11 /1351 دستگیر و پس از هیجده روز آزاد شد ولی مجددا در تاریخ 5 /12 /1353 دستگیر و به سه سال حبس جنائی درجه 2 محکوم و در تاریخ 18 /11 /1356 از زندان آزاد گردید.
پرونده ساواک 8ـ رضا مداحی فرزند اصغر در سال 1315 در شهرری متولد شد.
پس از اخذ دیپلم، در سال 1337 به آموزش و پرورش رفت و تا سال 1339 معلم بود و در همین سال با معرفی سرهنگ رازی در ساواک استخدام گردید و از تاریخ 1 /11 /39 به عنوان مأمور ویژه اداره یکم اداره کل چهارم مشغول به کار شد.
پس از مدتی به اداره کل پنجم رفت و از آنجا به ساواک تهران منتقل گردید و در همین حین برادرش اکبر مداحی را نیز به ساواک معرفی کرد.
وی در تاریخ 7 /5 /53 به ساواک لرستان (خرم آباد) منتقل شد و پس از یکسال و نیم مجدد به ساواک استان تهران برگشت و رئیس دفتر تعقیب و مراقبت شد و در دوران انقلاب اسلامی در کمیته مشترک ضد خرابکاری با عنوان رئیس دایره و مسئول شناسائی، مورد تقدیر مسئولین قرار گرفت.
رضا مداحی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به 8 سال حبس جنائی و محرومیت از مشاغل دولتی و استرداد کلیه حقوق و مزایائیکه از ساواک گرفته بود، محکوم شد.
پرونده ساواک 9ـ اسداللّه اوسطی فرزند یونس در سال 1323 در تهران متولد شد.
وی که در سال 1341 در بازار نقاره خانه شاگرد دائی خود بود، با شهید اندرزگو آشنا شد و با او رابطه برقرار کرد و در جریان شناسائی شهید اندرزگو در سال 1351، به همراه پدر و برادرانش دستگیر گردید اتهام مشارالیه عضویت در سازمان مجاهدین و نگهداری اسلحه بود و در این راستا، همسرش نیز مورد بازجوئی قرار گرفت و حتی دائی وی نیز دستگیر شد.
اسداله اوسطی پس از بازجوئی های مکرر به 8 سال زندان محکوم شد و در تاریخ 9 /8 /57 مورد عفو واقع و از زندان آزاد گردید.

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام حاج سید علی اکبر ابوترابی به روایت اسناد ساواک صفحه 181


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.