صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اطلاعیه

تاریخ سند: 1 آذر 1341


اطلاعیه


متن سند:

ساعت 15 /7 صبح روز 1 /9 /41 به منزل آیت الله میلانی وارد شده و پسر ایشان آقای حاجی سید محمدعلی میلانی مرا به اطاقی هدایت نمودند و ساعت 30 /7 بود که جوانی به این مشخصات سن 35 سال قد بلند ـ سفید چهره ـ رنگ مو زرد ـ لباس طوسی ـ پالتو فولادی راه دار ـ کفش قهوه ای کفه جیرسفید ـ که خود را دبیر سفارت شوروی در تهران معرفی می نمود وارد شد اینجانب پس از ورود که چند لحظه سکوت بود سیگار تعارف کردم و از پسر میلانی سئوال کردم این آقا مال مشهد هستند پسر میلانی جواب داد خیر ایشان از تهران آمده اند بنده برای جلب توجه او به پسر میلانی گفتم آقا تشریف نیاوردند (آیت الله میلانی) و منهم وقت ندارم مرخص می شوم و اضافه نمودم که بازار الساعه باز می شود و ما کسبه و تجار با سکوت بازار ناچاریم دنبال کسب باشیم پسر میلانی گفت آقا خوب است خودشان را معرفی کنند و پس از معرفی نامبرده بنده بلافاصله گفتم چه خوب شما آقا از امور بازرگانی تخصص دارید زیرا از ملاقات شما بایست استفاده نمود جواب داد چندان اطلاعی ندارم سئوال کردم آقا شما از بازار تهران چه خبر دارید جواب داد بازار تهران هم رونقی ندارد.
و اضافه نمود که در کشور شوروی پول هست ولی اینهمه کالای خوب نیست ولی در ایران پول نیست و کالا را بسیار خوب شما بازرگانان تهیه و فراهم می کنید تمام این اجناس شما در ظرف دو ساعت در بازار شوروی فروش می شود.
اظهار نمود من در امور تجارت کار نکرده ام ولی می توانم بگویم در شوروی اگر پشم می توانید صادر کنید خیلی خوب است و استفاده دارد.
بعد از این گفتگوها به اطاق آقای آیت الله میلانی راهنمائی شدیم اول ایشان و پشت سرهم من رفتم آقای آیت الله میلانی ایستاده بود و خیلی آمرانه اول به آن جوان و بعد به من تعارف و اجازه نشستن داد.
بعد رو به جوان نمود و سئوال کرد که شما این دعوت نامه را آورده اید جواب داد بلی اضافه کرد شما جوانی بسیار روشن و متفکر به نظرم آمدید من قیافه شناسم از من تصدیق خواست گفتم البته و بعد اضافه نمود که من متولد نجف هستم و عالم و صاحب فتوا و بیشتر کشور عراق از من تقلید می کنند.
و رساله مرا اجرا می نمایند در ایران هم در مشهد و تهران مراجعین بی شماری دارم من در تمام 24 ساعت 4 ساعت استراحت دارم و بقیه را به جواب نامه ها و پاسخ سئوالات مردم مسلمان و درس حوزه علمیه مشهد مشغولم من عالمی هستم که طرفدار قرآن و 12 امام می باشم من در حزب خودم که نگهداری دین مقدس اسلام و مرد و زن مسلمان است محکم و جان می گذارم.
من برای هر فردی که بخواهد در امور دینی از من وقت بگیرد آمادگی دارم و وقت می دهم ولی برای امور سیاسی حتی یک لحظه هم حاضر نیستم با کسی صحبت کنم.
جوان مورد نظر که خود را ناراحت نشان داد گفت آقا از جناب شما در امور سیاسی عرضی ندارم و صحبت نکردم آقا فورا جواب داد این مطلب را نه برای شما برای این آقا (مرا نشان داد) و امثال اینها می گویم و علتش هم این است که هر کسی در رشته ای تخصص دارد من از مکانیکی اطلاعی ندارم سیاست مربوطه به سیاستمداران است و رجال و حکومت و پادشاه.
من که تمام وقت خود را مدت هشت سال است که مشهد آمده ام وقف یک مشت مسلمان نموده و موجبات رضایت جدم حضرت رضا علیه السلام را فراهم نموده ام حتی برای چند ساعت نمی توانم از موطن اصلی خود نجف دیدن نمایم و خدای من گواه است که در هر کجا باشم طرفدار مسلمانان جهان خواهم بود من اگر پیغام به شما بدهم می توانید به مقامات مربوطه برسانید یا بایستی کتبا بنویسم جوان جواب داد هر طور میل شما باشد هر طوری بفرمائید من به آنهائی که لازم است فرمایشات شما را می رسانم.
میلانی اظهار کرد بسیار خوب من سه پیغام دارم.
(اول) سلام و تهنیت فراوان به بزرگان و برادران مسلمان خودم.
(دوم) بزرگان و عالی مقامهای شما بدانند که مسلمان را نباید در حبس روحی نگهداشت زیرا بدترین حبسها حبس روح است و با حبس بدنی تفاوت زیاد دارد مسلمان بایستی در امور دیانت خود آزاد باشد و جلوگیری از معتقدات او نشوند.
و این خود نگهداری از افراد می باشد که مورد علاقه بزرگ سامان خواهد بود اگر در هر نقطه ای به مسلمانان جهان سخت گیری شود و از آزادی آنها جلوگیری گردد من که عالم و امام زمان وقتم خیلی ناراحت هستم و نمی توانم آرام و راحت باشم.
(سوم) به اخوان مسلمانی که از من دعوت نموده اند به تاجکند بروم بگوئید که هشت سال است حتی چند ساعت هم مجالی و فرصتی پیدا نکرده ام که از موطن خود دیدن نمایم اینک در این سرمای زمستان و تقاضای سن با نهایت تأسف نمی توانم دعوت آنها را قبول کنم ولی در هر کجا باشم حامی و دعاگوی برادرانم خواهم بود.
جوان مزبور خیلی مؤدب با لهجه روسی به فارسی جواب داد از این ملاقات شما نهایت خوشحال هستم و عین گفته های شما را در سفارت منعکس خواهم کرد آیت الله از او خواست که درباره ادیان مختلفه مطالعات زیادتری بنماید و به او گفت شما جوان بسیار روشن هستید و قیافه خوبی دارید در ادیان مطالعه و دینی را که موجب سعادت و سرافرازی دنیا و آخرت است و دین مقدس اسلام می باشد بیشتر توجه کنید.
ساعت 15 /8 صبح جوان مزبور خداحافظی نمود و رفت و عین دعوت نامه حضورا تقدیم شد ضمنا شخص مورد نظر ساعت 30 /10 صبح روز 1 /9 /41 که در فرودگاه بودم با طیاره بصوب تهران حرکت نمود و قونسول شوروی و چند نفر دیگر همراهی داشت که در فرودگاه جهت بدرقه او آمده بودند.
ک ـ آستانه

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 48


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.